پس از یک دهه ابتکارهای ناکام برای مقابله با پهپادهای ایرانی، پنتاگون در تابستان ۲۰۲۵ به ناچار ساختار دفاعی خود را دوباره طراحی کرد. تشکیل «نیروی مأموریتی مشترک ۴۰۱» اعترافی آشکار به شکست راهبردی آمریکاست؛ شکستی که از آرامکو تا نبرد ۱۲ روزه امتداد دارد. آمریکا از میانه دهه ۲۰۱۰ دریافت که تهدید پهپادی تنها یک ابزار تاکتیکی نیست، بلکه به ابزاری راهبردی برای ایران تبدیل شده است. نخستین نمود این ادراک در سال ۲۰۱۵ و تشکیل «سازمان مقابله با تهدیدات بداهه» بود که قرار بود با بهکارگیری پهپادهای ارزان و مواد منفجره توسط نیروهای مقاومت در عراق و سوریه مقابله کند. در ادامه، گروههای دیگری مانند «گروه کاری سامانههای هوایی بدون سرنشین» در ۲۰۱۸ و «شورای عالی مقابله با پهپاد» در ۲۰۱۹ شکل گرفتند تا این تهدید از سطح تحقیقاتی به سطح سیاستی و تقنینی منتقل شود.
نقطه عطف نخست زمانی بود که در حمله به تاسیسات آرامکو (سپتامبر ۲۰۱۹) مشخص شد که پهپادهای دوربرد نهتنها در میدان جنگ بلکه در سطح ژئوپلیتیک میتوانند موازنه بازدارندگی را جابهجا کنند. پس از آن، آمریکاییها به شدت روی ایجاد ساختارهای جدید اجرایی متمرکز شدند.
از سال ۲۰۲۰ به بعد، سامانههای ایرانی شاهد-۱۳۶، مهاجر-۶، ابابیل و کروزهای کمارتفاع، در عراق، سوریه، تنگه هرمز، دریای سرخ، اوکراین و حتی مدیترانه جنوبی، تهدید عملیاتی قابل توجهی ایجاد کردند. همین مسئله موجب شد که پنتاگون در سال ۲۰۲۰ «دفتر مشترک مقابله با پهپادهای کوچک» را ایجاد کند تا نیروهای زمینی و دریایی آمریکا، لااقل بهصورت مشترک سامانههای رهگیری، اخلالگر و پدافند نزدیک خریداری کنند.
متعاقباً ایران دکترین حمله با دهها یا صدها پهپاد ارزان را توسعه داد. در نتیجه آمریکا را وادار کرد مرحله «حجمی» مقابله را آغاز کند و به پروژههایی مانند «ابتکار تکثیر ۱ و ۲» در سال ۲۰۲۴ روی بیاورد، که هدف آن تولید سریع دهها هزار پهپاد خودکار یا ضدپهپاد بود. آمریکا در همین دوره، ساختارهای منطقهای مانند «کارگروه ۳۹ سنتکام» و «سلول دفاع پهپادی ایندوپکام» را ایجاد کرد تا بهطور میدانی در برابر یگانهای پهپادی ایران و نیروهای مقاومت در یمن، عراق و سوریه آزمون میدانی انجام دهد. در جدول زیر فهرستی از تمام سازمانهایی که در راستای مقابله با ظرفیت پهپادی جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته ایجاد شدهاند، ارائه شده است.
جلسه استماع محرمانه در کنگره
هفته پیش کمیته قوای مسلح در مجلس سنای آمریکا یک جلسه محرمانه در رابطه با یک کارگروه خاص در تشکیلات ارتش برگزار کرد. مسئولیتی که بر عهده این کارگروه نهاده شده، به صورت مستقیم با افزایش چابکی در زنجیره تأمین و روند اتصال «مفهوم به راهکار عملیاتی» ارتباط پیدا میکند و در راستای تلاشهای یک دهه اخیر آمریکا برای مقابله با ظرفیتهای پهپادی جمهوری اسلامی ایران، قرار میگیرد.
نیروی ۴۰۱؛ ادامه تلاش برای جبران ناکامیهای راهبرد نظامی آمریکا در میدان رزم
وزارت دفاع آمریکا در تابستان ۲۰۲۵ پس از افزایش محسوس تهدیدات ناشی از ریزگردها و پهپادهای کوچک و ناکارآمدی ساختارهای موجود در تأمین و هماهنگی مواجه با این تهدیدات، تصمیم گرفت یک نهاد موقت تحت عنوان «نیروی مأموریتی بینآژانسی مشترک ۴۰۱» راهاندازی کند.
وزارت دفاع در ۲۷ آگوست ۲۰۲۵ در یک بیانیه رسمی اعلام کرد، وزیر دفاع آمریکا بر لزوم تجمیع اختیارات و توان خرید، شتاببخشی به تحقیق و توسعه و ایجاد یک خط فرماندهی واحد برای مواجهه با تهدیدات هوایی کوچک تأکید کرده و از تشکیلات ارتش (Army) درخواست کرده تا یک کارگروه مشترک بینسازمانی به سرعت تشکیل شود. هدف از این اقدام جایگزینی سازوکاری بود که سابقهای پراکنده و محدود در تمهیدات خرید سریع داشت و توان پاسخدهی به تهدیدات نوظهور را بهطورکافی فراهم نمیکرد. این تصمیم در مقام یک تغییر ساختاری است و گروه مذکور جایگزین دفتر مقابله با پهپادهای کوچک (JCO) خواهد شد.
هدف و مأموریت نیروی ۴۰۱
نیروی مشترک ۴۰۱ مأموریت دارد تا به سرعت و با تمرکز بالا، قابلیتهای مقابله با پهپادهای کوچک و ریزگردها را برای قوای مسلح آمریکا فراهم کند؛ این به معنای آن است که تمام فرایندها و اقدامات مرتبط با این حوزه ذیل این کارگروه ادغام شوند؛ این موارد از این قرار هستند: یکپارچهسازی تحقیق و توسعه، آزمایش و ارزیابی، خرید و بهکارگیری عملیاتی سامانهها، جمعآوری اطلاعات در مورد تهدیدات، بررسی شواهد فنی و بهرهبرداری از دادهها و ادغام توانمندیهای جنگ الکترونیک و شناسایی با هدف بازپسگیری حاکمیت بر فضای هوایی ملی. این گروه قرار است موانع معمول اداری را کنار بزند و با اختیارات ویژه، زمان لازم برای رساندن فناوریها را از مرحله مفهومی به میدانی بهشدت کاهش دهد، تا نیروهای رزمی در داخل و خارج از کشور توان پاسخ به تهدیدات پهپادهای کوچک را در کوتاهترین زمان ممکن داشته باشند.
یک دهه تلاش بیحاصل و شکست راهبردی و تاکتیکی در برابر ایران
در یک دهه اخیر، آمریکا مجموعهای از ساختارها، ابتکارها و دکترینهای ضدپهپادی را بهتدریج بنا کرد تا ابتدا با تهدیدهای محدود پهپادی گروههای مقاومت تحت حمایت ایران مقابله کند، اما متعاقباً با قدرت متفاومت پهپادی جمهوری اسلامی در سطح منطقهای و جهانی روبهرو شد. تحولات «نبرد ۱۲ روزه» نشان داد که این روند مرحلهای و واکنشی آمریکا، هرچند از نظر سازمانی و فناورانه رشد کرده، اما هنوز از نظر یکپارچگی عملیاتی، سرعت پاسخ، مقیاس دفاعی و سازوکار فرماندهی مشترک دچار ضعف ساختاری است.
آمریکا در این جنگ از سامانههایی استفاده کرد که ریشه در همین برنامههای دهساله داشت؛ ازجمله سامانههای شناسایی تولید شده ذیل دفتر مقابله با شبکه پهپادی (JCO)، اخلالگرهای الکترونیکی ارتش، شبکه حسگرهای توزیعشده که ذیل ابتکارعمل تکثیر ۲ ایجاد شدند و سامانههای آزمایششده سنتکام و ایندوپکام. اما تجربه عملیاتی ثابت کرد که این ابزارها برای مقابله با حمله «انبوه، چندلایه، متحرک و ترکیبی» ایران، شامل پهپادهای انتحاری شاهد، پهپادهای شناسایی حامل نقطهزن و کروزهای کمارتفاع، کافی نبودند. پنتاگون به این نتیجه رسید که ضعف سختافزاری تنها مشکل نبوده، بلکه طراحی دفاعی آمریکا بر فرض تهدید محدود استوار شده، در حالیکه ایران تهدید را از «یک موج حمله» به «زنجیره حملههای پشتسرهم» ارتقا داد.
در سطح راهبردی نیز شکست آمریکا کاملاً آشکار بود: تمامی ساختارهای ضدپهپادی واشینگتن طی سالهای گذشته بر «محاصره تهدید» استوار بودند، نه «بیاثر کردن قدرت پهپادی». این یعنی آمریکا تصور میکرد میتواند تهدید را با کنترل صادرات، مختلسازی زنجیره تأمین، حملات سایبری، یا رهگیری نقطهای مدیریت کند، اما ایران با ترکیب شبکه تولید داخلی، صادرات فناورانه به محور مقاومت و تاکتیک اشباع نشان داد که توان پهپادیاش وابسته به نقاط آسیبپذیر خارجی نیست.
به همین دلیل، آنچه آمریکا طی ده سال اخیر ایجاد کرده، همچنان مبتنی بر «واکنش مرحلهای» است و نمیتواند «بازدارندگی فعال» ایجادکند. نبرد ۱۲ روزه ثابت کرد که حتی با وجود استقرار سامانههای چندلایه، آمریکا نمیتواند با سرعت تولید و تنوع تاکتیکی ایران هماهنگ شود؛ شکست تاکتیکی در میدان جنگ و شکست راهبردی در پیشبینی آینده، هر دو نشان دادند که تمام ابتکارات ضدپهپادی آمریکا، اگرچه انباشتی و پرهزینه، اما همچنان فاقد پاسخ راهبردی متقارن هستند.