در ماههای اخیر، فضای سیاسی ایران با افزایش انتقادهای اصلاحطلبان نسبت به مجلس شورای اسلامی پررنگ شده است. در حالی که جریان اصلاحطلب سهم کمی در این نهاد تصمیمگیر دارد، موج رسانهای این انتقادها به شکلی هماهنگ و گسترده منتشر شده و در سطح افکار عمومی بازتاب یافته است. آنچه این موج را از انتقادهای معمول سیاسی متمایز میکند، تمرکز بر اهداف راهبردی و آمادهسازی ذهنی برای انتخابات آینده است. بررسی دقیق این موج نشان میدهد جریان اصلاحطلب، با استفاده از رسانهها و تحلیلهای سیاسی، تلاش میکند هم دیده شود و هم جایگاه خود را در افکار عمومی بازسازی کند، بدون آنکه حضور رسمی در ساختار قدرت داشته باشد.
بازتعریف جایگاه سیاسی در غیاب رسمی
پس از کاهش سهم اصلاحطلبان در مجلس و محدودیت دسترسی به نهادهای اجرایی، جریان اصلاحطلب به یافتن جایگاهی فعال در فضای سیاسی نیاز دارد. انتقادهای اخیر در رسانههای همسو، از جمله اعتماد، شرق و سازندگی، عمدتاً به ناکارآمدی مجلس و فاصله آن از مطالبات مردم اختصاص داشته است. این نوع نقدهای در ظاهر تحلیلی، در عمل ابزاری برای بازسازی اعتبار سیاسی به شمار میآیند. با انتشار مداوم تحلیلها و یادداشتهای انتقادی، جریان اصلاحطلب میتواند حتی بدون قدرت رسمی، خود را به منزله منتقد معقول و ناظر بر امور عمومی معرفی کند. از منظر استراتژیک، این تاکتیک دو هدف اصلی «فعال نگه داشتن بدنه اجتماعی و رأیدهندگان طرفدار» و «تثبیت تصویر اصلاحطلبان به عنوان گزینهای لازم برای بهبود عملکرد نهادهای تصمیمگیر» را در بر دارد. این تاکتیک، افزون بر بازنمایی رسانهای، نقش مهمی در حفظ دیده شدن جریان در افکار عمومی دارد و زمینه لازم برای بازگشت انتخاباتی را فراهم میکند.
انتخابات پیشرو؛ زمینهسازی ذهنی و رسانهای
زمانبندی این موج انتقادها تصادفی نیست؛ با نزدیک شدن به میان دورهای انتخابات مجلس و شوراها، رسانهها و تحلیلگران اصلاحطلب با انتشار یادداشتها و تحلیلهای متعدد، به دنبال آمادهسازی افکار عمومی و ایجاد دوگانه ذهنی میان مجلس فعلی و اصلاحطلبان غایب هستند. مثلاً گزارشهای تحلیلی در شرق و اعتماد بهطور مکرر به «فقدان ارتباط نمایندگان با مردم» و «تمرکز بر منافع جناحی» اشاره کردهاند. این روایتها، مخاطب را به این نتیجه میرساند که تنها راه بازگشت به تعادل، حضور فعال اصلاحطلبان در نهادهای تصمیمگیر است. افزون بر این، رسانهها با برجسته کردن نمونههای ناکارآمدی و تصمیمات بحثبرانگیز مجلس، فضای رسانهای را به سود اصلاحطلبان کنترل میکنند. این اقدام، نه تنها موقعیت جریان را در افکار عمومی تقویت میکند، بلکه امکان چانهزنی سیاسی و فشار نرم بر نهادهای انتخاباتی را نیز فراهم میآورد.
نقدهای رسانهای؛ ابزار دیدهشدن و فشار نرم
انتقادهای رسانهای اصلاحطلبان بیش از آنکه بر پایه شاخصهای عملکردی باشد، بر بازنمایی سیاسی و هویت جریان تمرکز دارد. رسانههایی مانند «سازندگی» و «اعتماد» مجلس را نهادی محافظهکار، کمکار و فاصلهگرفته از مطالبات عمومی معرفی میکنند. این نوع بازنمایی، پیام روشن سیاسی دارد: «اصلاحطلبان به عنوان جریان منتقد و گزینه جایگزین، ضروری هستند». همچنین، رسانهها با تحلیلهای تکرارشونده و مستمر، تلاش میکنند حس تعلق بدنه اجتماعی اصلاحطلبان به جریان را بازسازی کنند. در واقع، نقدها نه تنها برای افکار عمومی، بلکه برای خود جریان نیز نقش انگیزشی دارند؛ حس فعال بودن و اثرگذاری را به اعضا و هواداران منتقل میکنند.
انتقادها به مثابه ابزار چانهزنی سیاسی
انتقادهای اخیر جنبهای چانهزنانه و راهبردی نیز دارند. بسیاری از تحلیلها و یادداشتها، ضمن نقد عملکرد مجلس، پیامی غیرمستقیم به نهادهای تصمیمگیر ارسال میکنند. این پیامها شامل لزوم بازنگری بهعبارت دیگر، موج انتقادهای اصلاحطلبان یک پروژه چندلایه است که شامل رسانهای برای دیده شدن، اجتماعی برای بازسازی اعتماد پایگاه و سیاسی برای فشار نرم و آمادهسازی رقابت انتخاباتی را در بر میگیرد. این تحلیل نشان میدهد هدف اصلاحطلبان از انتقاد صرفاً اصلاح عملکرد نیست، بلکه طراحی و اجرای یک استراتژی بازگشت به صحنه سیاست است.
واقعیت عملکرد مجلس و تحلیل اهداف
عملکرد واقعی مجلس نقاط قوت و ضعف مشخصی دارد، اما انتقادهای اخیر اصلاحطلبان عمدتاً بر نمایش رسانهای و اهداف سیاسی متمرکز است تا بررسی عملکرد واقعی نمایندگان. این انتقادها بدون ارائه شاخصهای ملموس و مستند، بیشتر به ابزار تبلیغاتی برای بازسازی جایگاه سیاسی جریان تبدیل شدهاند. با وجود این، این راهبرد در کوتاهمدت موفقیتآمیز است؛ موج انتقادها توجه افکار عمومی را جلب کرده و گفتوگوهای رسانهای درباره مجلس را به نفع اصلاحطلبان تغییر داده است؛ اما در بلندمدت، اگر این موج نقدها فاقد پشتوانه کارشناسی و عملیاتی باشد، ممکن است اعتماد عمومی را به جریان اصلاحطلب کاهش دهد و اهداف بازگشتی آنها تحت تأثیر قرار گیرد.
پروژه بازگشت سیاسی در قالب نقد
مجموع شواهد نشان میدهد، موج انتقادهای اخیر اصلاحطلبان علیه مجلس، بیشتر یک پروژه سیاسی هدفمند برای بازسازی جایگاه و آمادهسازی انتخابات آینده است تا نقد واقعی عملکرد مجلس. جریان اصلاحطلب با استفاده از رسانهها، ایجاد حس تعلق بدنه اجتماعی و ارسال پیامهای نرم به نهادهای تصمیمگیر، تلاش میکند خود را به منزله گزینهای ضروری و فعال در عرصه سیاست معرفی کند. در نهایت، میتوان گفت آنچه امروز از زبان اصلاحطلبان درباره مجلس شنیده میشود، نه صرفاً تحلیل عملکرد یک نهاد، بلکه بخشی از راهبرد بازگشت به میدان رقابت انتخاباتی است؛ راهبردی که موفقیت آن به توانایی جریان در ارائه نقد واقعی و تعامل مؤثر با جامعه بستگی دارد.