فهم این پیامها، نه فقط برای مسئولان، که برای تکتک ما ضروری است؛ برای کسانی که هر روز در شبکههای اجتماعی کنشگری میکنیم، روایت میسازیم و داوری مینویسیم.
پیامهای تسلیت و تبریک رهبر معظم انقلاب معمولاً با دقت، ظرافتهای اخلاقی و دلالتهای عمیق صادر میشوند؛ اما دو پیام اخیر، یکی خطاب به حجتالاسلام صدیقی و دیگری به دختر قهرمان کشور فرشته حسنزاده، چیزی فراتر از یک پیام شخصیاند. این دو پیام کوتاه، به ظاهر ساده، اما در باطن حامل دو درس حکمرانی مهماند: یکی درباره اخلاق سیاسی و پاسداشت آبروی افراد، و دیگری درباره اراده، تلاش و خودباوری بهعنوان پایههای پیشرفت تمدنی.
در روزگاری که شبکههای اجتماعی آکنده از بیاخلاقی، بیمبالاتی و نزاعهای فرساینده است، همین تفاوت لحن و پیام، ارزش و معنای دیگری پیدا میکند. آنچه در این پیامها دیده میشود، چهرهای انسانی از حکمرانی و نسبتی اخلاقی با سیاست است؛ روایتی که کمتر در هیاهوی مجازی دیده میشود، اما بنیانهای فکری و رفتاری جمهوری اسلامی را شکل میدهد.
پیام محبتآمیز رهبر انقلاب به دختر پهلوان ایران، از جنس تشویقهای معمول ورزشی نبود. جمله کلیدی پیام، از طلا برتر، همت و تلاش و ایمان و اعتمادبهنفس شماست، نسخهای تربیتی برای یک ملت است. در دنیایی که نتیجهگرایی افراطی جای مسیر را گرفته، این نگاه یادآور یک حقیقت بنیادین است. طلا گرفتن اگرچه مهم است اما هدف نیست؛ شخصیتسازی هدف است. قله مقصد نیست؛ صعود مقصد است. در این چارچوب، چهار عنصر همت، تلاش، ایمان و اعتمادبهنفس تنها توصیه اخلاقی به یک ورزشکار نیست؛ دستور کار یک تمدن است. اگر این چهارگانه در جان یک جامعه و حاکمیت جاری شود، ناکامیهای مقطعی نمیتواند مسیر صعود را متوقف کند. پیام رهبری در واقع یک نسخه سیاسی-تمدنی است: اگر ملت و مسئولان این چهار شاخص را داشته باشند، حتی اگر مدال امروز طلا نباشد، اما فردا قله فتح خواهد شد.
پیامی به حجتالاسلام صدیقی؛ اخلاق سیاسی در میدان پرغبار امروز
پیام تسلیت رهبرانقلاب به حجتالاسلام صدیقی نیز چیزی فراتر از یک تسلیت ساده بود. تعابیر موجز اما عمیق، سرعت صدور پیام و لحن آرامبخش آن، در تضاد کامل با فضای پرتنش و گاه بیرحمانه شبکههای اجتماعی قرار داشت؛ فضایی که در آن داوریهای سریع، تخریب شخصیتها و عبور از اخلاق، به عادتی روزمره تبدیل شده است.
اما پیام رهبری یادآوری دوباره یک اصل است. سیاست بدون اخلاق، نه مشروعیت میآفریند و نه ماندگاری. در حقیقت این پیام برای شخص صدیقی نبود؛ برای همه ما بود. برای فعالان سیاسی، کنشگران مجازی، رسانهها و حتی دستگاههای رسمی. برای بلاگرها و کانال دارانی که صرفاً بخاطر افزایش ویو و بازدید و یا افزایش دنبال کنندگان خود به راحتی از چرخه ادب و اخلاق خارج شده و به راحتی آب خوردن تهمت زنی میکنند، دروغ بافی میکنند و اراجیف سر میدهند.
پیام اخیر به صدیقی، بیش از آنکه یک پیام تسلیت باشد، یک تذکر اخلاقی است؛ تذکری برای روزهایی که کلمه بیمحابا به سلاح تبدیل میشود و آبروی افراد با یک پست و یک توییت بر باد میرود. مرحوم آیتالله فاطمینیا بارها میگفتند: ظلم به دیگران، جزو گناهانی است که تقاصش در همین دنیا پس داده میشود. این سخن امروز معنای بیشتری یافته است.
در زمانهای که عدالتخواهی گاه بدون عدالت، و اخلاقگرایی بدون اخلاق دنبال میشود، یادآوری این نکته ضروری است که
عدالت بدون معنویت، خود ظلمی بزرگتر میباشد.
پاسداشت آبرو حتی در اوج اختلاف
در سالهای مختلف، رهبر انقلاب بارها خطوط اخلاقی سیاست را ترسیم کردهاند؛ آن هم نه در سخن، بلکه در لحظات حساس. در ادامه به صورت موجز و تیتر وار برخی از این سکانسهای اخلاق ورزی سیاسی حکیم انقلاب را بازخوانی میکنیم:
- تذکر صریح در حسینیه امام خمینی سال ۸۸ به شعاردهنگان علیه سران فتنه.
- مخالفت قاطع با برهمزدن سخنرانی شخصیتها در قم و حرم امام (ره).
- نهی دستگاه قضایی از رسانهایکردن پرونده افراد حتی پس از اثبات خطا.
- رفتار بزرگمنشانه در نماز میت آیتالله هاشمی.
- تقدیر از فصاحت پزشکیان هنگام موجسازی رسانهای علیه او.
- پیام تسلیت غیرمنتظره و پرمهر برای آیتالله منتظری.
- محکومیت صریح رفتار غیرقانونی احمدینژاد در روز یکشنبه سیاه.
سخن آخر
دو پیام اخیر رهبر معظم انقلاب، یک پیام واحد دارند. حکمرانی بدون اخلاق فرو میریزد و پیشرفت بدون اراده و خودباوری ممکن نیست. در حقیقت این پیامها دعوت به بازگشت به ریشههاست؛ اینکه در میانه هیاهو، کینهسازی و قضاوتهای عجولانه، دوباره به مسیر صعود نگاه کنیم؛ مسیری که از همت و اخلاق آغاز میشود، نه از تخریب و نفرت.
فهم این پیامها، نه فقط برای مسئولان، که برای تکتک ما ضروری است؛ برای کسانی که هر روز در شبکههای اجتماعی کنشگری میکنیم، روایت میسازیم و داوری مینویسیم. گاهی یک جمله، یک تذکر یا یک پیام تسلیت میتواند آیینهای باشد که در آن میزان اخلاقمان را بسنجیم. هر کسی در هر رسانهای و با هر هدفی که باشد باید مراقبت کند تا از دایره اخلاق جدا نشود. ممکن است در این میان شیطان درون هر کس هم احتمالاً بخواهد تا با وسوسههای خود تلاش کند که عمل غیر اخلاقی را به مصلحت نظام یا انقلاب نمایش دهد و طوری وانمود کند که انگار ریختن آبروی افراد کار خیر و با صواب اخروی است اما باید نیک بدانیم که با هر کلمه ما، با هر کامنتی که ما میگذاریم و با هر محتوایی که منتشر میکنیم الی الابد مسئول تاثیرات مثبت و منفی آن نیز هستیم فلذا بهتر است تا قبل از انتشار هر مطلبی ابتدا به تاثیرات و پیامدهای آن بیاندیشیم.