یکی از اقداماتی که چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط دنیای استکبار به وقوع پیوست و در واقع زمینه های اولیه حرکت مرموز و ضداسلامی به رسمیت شناخته شدن صهیونیسم را در جهان اسلام مهیا نمود پیمان کمپ دیوید و صلح و سازش مصر با اسرائیل بود. این پیمان اسرائیل را که غاصب کشور اسلامی فلسطین است به رسمیت می شناسد و رابطه و همبستگی و تعامل دولت صهیونیسم با دولت های کشورهای اسلامی را مشروعیت می بخشد!
حضرت امام خمینی پس از انعقاد این معاهده و در پی عادی شدن رابطه مصر با اسرائیل و خیانت بزرگی که انورسادات ـ رئیس جمهور وقت مصرـ به اسلام و ملل و کشورهای اسلامی نمود در فرمانی خطاب به وزیر امورخارجه دولت موقت اعلام نمود : « با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی چون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیست دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید.»
این فرمان در تاریخ11/2/58 صادر گردید و به سرعت به مرحله اجرا درآمد .
فرمان امام خمینی دارای پشتوانه ای بزرگ و طولانی از اندیشه های جامع و ژرف این رهبر الهی درباره ماهیت صهیونیسم و خطرات آن برای جهان اسلام و ضرورت تداوم جهاد و مبارزه علیه این رژیم سفاک می باشد.
این پشتوانه از طرفی ریشه یابی عقاید شیطانی و باورهای ضداسلامی و متضاد با اصول و معیارهای بشری صهیونیسم را مطرح می کند و از سویی دیگر از جنبه های سیاسی اهداف و برنامه های اسرائیل برای اشغال سرزمین های اسلامی و محو اسلام و مسلمین را می نمایاند.
اسرائیل و آمریکا برای تحقق اهداف شیطانی خود استراتژی صلح با اعراب و سرزمین های مسلمان نشین را اتخاذ نموده و سعی وافر داشته و دارند تا به این وسیله کشورهای اسلامی اسرائیل را به رسمیت بشناسند و تفکر جهاد برای باز پس گیری فلسطین را در محاق غفلت و نسیان قرار دهند.
اندیشه های امام خمینی با نفی صلح و سازش با صهیونیسم و نظریه محو اسرائیل از صفحه روزگار توطئه های دنیای استکبار را خنثی می نماید. تفکر در این دیدگاه عمیق به خوبی نشان می دهد که هیچ راه و طریقه دیگری در تقابل با اسرائیل باقی نمی ماند و اصولا ماهیت صهیونیسم هر روش دیگری را نفی می کند.
حضرت امام خمینی معتقد بودند که باید همه افکار و انرژی ها و توانمندی های نظامی برای مبارزه با صهیونیسم به فعلیت درآیند تا زمینه ها برای محو و نابودی آن مساعد گردد. نمونه ذیل یکی از صدها نمونه و مصداق از فریادهای امام خمینی بر سر ملت های مسلمان غنوده در آغوش سکوت و بی تحرکی و عدم احساس مسئولیت برای مقابله با اسرائیل است :
« هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی بپاخیزید و مقدرات خود را به دست گیرید تا کی نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند تا کی باید قدس شما در زیر چکمه تفاله های آمریکا اسرائیل غاصب پایکوب شود تا کی سرزمین قدس فلسطین لبنان و مسلمانان مظلوم آن دیار در زیر سلطه جنایتکاران به سر برند و شما تماشاچی باشید » (1 )
حضرت امام خمینی هرگز آمدوشدهای سیاسی و مذاکره با اسرائیل برای حل مسائل و مشکلات فلسطین را ثمربخش نمی دانستند زیرا در نگاه این پیشوای الهی مذاکرات سیاسی ابزاری برای تداوم حاکمیت اسرائیل است و از ترفندهایی می باشد که بر مشروعیت این رژیم اشغالگر مهر تایید می زند. بنابراین با نفی مذاکرات سیاسی از جانب امام خمینی یک راه باقی می ماند و آن مبارزه نظامی به منظور نابودی این رژیم می باشد چنان که سخنان ذیل با نفی بازی های سیاسی منجر به استمرار جنایات رژیم صهیونیستی تقابل نظامی را یگانه راه و روش اساسی برای نجات و رهایی مسلمانان فلسطین معرفی می نماید :
« تا کی به جای مقابله با دشمن اسلام و برای نجات قدس از اسلحه گرم و قدرت نظامی و الهی غفلت نموده و با کارهای سیاسی و برخوردهای سازشکارانه با ابرقدرت ها وقت گذرانده و به اسرائیل مهلت جنایت های بی امان داده و شاهد قتل عام ها باید بود » (2 )
« آیا وقت آن نرسیده است که ملت مبارز و غیور فلسطین بازی های سیاسی مدعیان مبارزه با اسرائیل را شدیدا محکوم نموده و با سلاح گرم سینه اسرائیل دشمن سرسخت اسلام و مسلمین را بشکافند » (3 )
از دیدگاه حضرت امام خمینی قرارداد کمپ دیوید یکی از مصادیق سازشکاری با رژیم اسرائیل و عامل تداوم جنایات او می باشد. امام خمینی به صراحت اعلام نمود :
موافقت کمپ دیوید و نظایر آن توطئه ای برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل است که نتیجتا شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینی ها تغییر داده است . (4 )
کمپ دیوید چیزی جز یک فریب و بازی سیاسی برای ادامه تجاوز اسرائیل به مسلمین نیست (5 )
قرارداد کمپ دیوید با واسلطه گری و حضور جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا بین مناخیم بگین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و انورسادات رئیس جمهور مصر در « کمپ دیوید آمریکا » منعقد گردید. براساس این قرارداد مصر رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخت و با آن پیمان صلح بست .
انورسادات رئیس جمهور معدوم مصر با این حرکت به آرمان های فلسطین و مسلمانان جهان که هرگز رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی شناسند و برای آن مشروعیت قائل نیستند خیانت نمود. این خیانت بزرگ خاستگاهی جز تمایلات و گرایشات انورسادات به اسرائیل نداشت . انورسادات این تمایلات را از طریق شاه حسن مراکشی به دست آورد و هم او بود که برای اولین بار عامل آشنا ساختن انورسادات با صهیونیست ها شد. زیرا شاه حسن دارای روابط دیرینه ای با اسرائیل بود و همین رابطه دوستی موجب گردید که اولا همه ساله یهودیان در مراکش به برگزاری کنفرانس اهتمام ورزند. ثانیا در این کشور عربی به طور رسمی از آزادی عمل کامل برخوردار گردند. ثالثا شاه حسن در اثر این تمایلات مثبت نسبت به صهیونیسم یک یهودی به نام « آندره ازولی » را به سمت مشاور عالی خود منسوب نماید!
حضرت امام خمینی که در اثر بینش سیاسی ژرف و عمیق روابط انورسادات با اسرائیل و خطر قرارداد کمپ دیوید را مشاهده می نمود بارها نسبت به انعقاد این قرارداد ننگین و مشروعیت بخشیدن به اسرائیل هشدار داد و به آگاه سازی ملل مسلمان پرداخت . (6 )
بر همین اساس بود که امام خمینی در اقدامی بزرگ پس از انعقاد قرارداد کمپ دیوید رابطه ایران با مصر را به طور رسمی قطع اعلام نمود.
اندیشه های سیاسی امام خمینی به مشخصه « غصب » در شناساندن ماهیت اصلی اسرائیل و در پی آن ضرورت مبارزه برای هدم و نابودی آن تصریح دارند و این واقعیت را به ملل مسلمان و ملت های آزاده جهان تفهیم می کنند که اسرائیل به این دلیل مشروعیت ندارد که سرزمین فلسطین را غصب و اشغال کرده است و به راستی چگونه می توان جمعیتی اشغالگر و غاصب را مشروعیت داد و رژیم سیاسی و حکومتی مجعول آنها را قانونی دانست و به رسمیت شناخت
حضرت امام خمینی به ریشه های اولیه این اشغال و غصب اینگونه اشاره می نمایند :
« ...یک زمان هم که دولت بزرگ عثمانی به وجود آمد استعمارگران آن را تجزیه کردند. روسیه و انگلیس و اتریش و سایر دولت های استعماری متحد شدند و با آنها جنگ ها کردند و هرکدام قسمتی از قلمرو آن را به تصرف یا تحت نفوذ خود در آوردند. گرچه بیشتر حکام دولت عثمانی لیاقت نداشتند و بعضی از آنها فاسد بودند و رژیم سلطنتی داشتند باز این خطر برای استعمارگران بود که افراد صالحی از میان مردم پیدا شوند و به کمک مردم در راس این دولت قرار گرفته با قدرت و وحدت ملی بساط استعمار را برچینند. به همین علت پس از جنگ های متعدد در جنگ بین الملل اول آن را تقسیم کردند که قلمرو آن 10 تا 15 مملکت یک وجبی پیدا شد! هر وجب را دست یک مامور یا دسته ای از مامورین خود دادند . بعدها بعضی از آنها از دست مامورین و عمال استعمار بیرون آمده است . » (7 )
بر مبنای این سخنان حضرت امام فلسطین پس از اشغال توسط متفقین تحت سرپرستی انگلستان درآمد همچنان که عراق سوریه عربستان و اردن نیز تحت سیطره دولت های اروپایی قرار گرفتند و این ها همه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول توسط متفقین و به منظور تکه تکه کردن سرزمین وسیع اسلامی و بلعیدن آن تحقق پذیرفت .
دولت انگلیس که از حامیان صهیونیسم به شمار می رفت با جلسات مخفیانه با عوامل صهیونیست که درصدد زمینه سازی برای تشکیل دولت و حکومت و انتقال یهودیان پراکنده جهان به سرزمین جدید بودند سرانجام بسیار مشتاقانه و سخاوتمندانه ! سرزمین اسلامی فلسطین را به موجب اعلامیه ای که « بالفور » وزیر خارجه انگلیس صادر کرد به صهیونیست ها منتقل نمود و آنان با تشکیل رژیم غاصبانه خویش به کوچ و انتقال یهودیان به فلسطین پرداختند و به این ترتیب دولت اسرائیل شکل گرفت
مشاهده می کنیم که دولت اسرائیل از ابتدا غاصب سرزمین اسلامی فلسطین بود و از آن پس تا امروز به سرکوب این ملت مظلوم و قتل و کشتار و آواره کردن آنان اشتغال دارد.
اندیشه های سیاسی امام خمینی به طور مکرر به غاصب بودن اسرائیل تصریح می نماید. به نمونه های ذیل توجه کنید :
خود خواهی ها و دست نشاندگی و تسلیم بعضی از دولت های عربی در برابر نفوذ مستقیم بیگانگان مانع این می شود که دهها میلیون عرب بتوانند سرزمین فلسطین را از « اشغال و غصب اسرائیل » برهانند . (8 )
یکی از علل قیام مردم مسلمان ایران علیه شاه حمایت بی دریغ او از « اسرائیل غاصب » است . (9 )
اسرائیل « غاصب » است و هر چه زودتر باید فلسطین را ترک کند . (10 )
اکنون پرسش این است که غاصب و اشغالگر چه کسانی هستند آیا فقط چندتن از رهبران و بنیان گذاران صهیونیسم و صاحبان اندیشه ایجاد دولت اسرائیل در سرزمین اسلامی فلسطین
بدیهی است این گروه محدود که نمی توانند به تنهایی به این عمل مبادرت ورزند و باید حامیان و تلاش گرانی به صورت گسترده این غصب و اشغال را حفاظت کنند و تداوم دهند. اینان همان « ملت اسرائیل » هستند که با طرح و نقشه های قبلی از سراسر جهان به فلسطین کوچانده شدند و در آنجا مسلح گردید و در شهرک های یهودی نشین به صورت حامیان و حافظان « دولت اسرائیل » در عمل خیانت آمیز « غصب » و « اشغال » شریک و سهیم شدند و هم اینک نیز با چنگ و دندان و با تعصب های شدید به این عمل اهتمام می ورزند.
حال پاسخ این پرسش نیز مشخص می گردد که آیا جهان اسلام و از جمله کشور و مردم مسلمان ما می توانند با « ملت غاصب اسرائیل » دوستی و مراوده و ارتباط مسالمت آمیز داشته باشند و آیا راهی جز نابودی اسرائیل ـ به صورت مجموعه دولت و ملت غاصب سرزمین فلسطین ـ راه دیگری قابل تصور می باشد
آیا این سخن حضرت امام خمینی که فرمودند : « اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود » (11 ) عظمت و ارزش و اعتبار خود را با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی و تداوم غصب و اشغال فلسطین مظلوم به طور مضاعف و به صورت یک اصل و قانون جاودانه نمی نمایاند
آیا ساده اندیشان و سطحی نگران نمی خواهند از لاک خویش بیرون آیند و واقعیت ها را آن گونه که هست بیابند
آیا همگان مسئولیت بینش زایی و آگاهی بخشی برای نسل جوان امروز را درباره اصول و مبانی انقلاب و نظام که آبشخور اصلی آنها فرهنگ جامع اسلام می باشد و مبارزه قهرآمیز با اسرائیل غاصب و اشغالگر یکی از آنهاست به خوبی انجام می دهند
راستی آیا متناسب با حجم تحرک جریان های فکری مرموز و القائات و گمراهی آفرینی های آنان تبلیغات متناسب با روش های تاثیرگذار داشته ایم و اگر نداشته ایم چرا؟