همزمان با تشدید تنش قطر با عربستان،امیر قطر باروحانی تماس تلفنی برقرار کرده و انتخاب مجدد وی بهعنوان رئیسجمهور ایران را به وی تبریک گفته است و بر روابط تاریخی با ایران اشاره کرد و خواهان تقویت بیشازپیش این روابط شد. این در حالی است که در روزهای اخیر سعودیها با دعوت از ترامپ درصدد ائتلافی عربی – اسلامی علیه ایران بودند. ائتلافی که با نام ناتوی عربی از آن یاد میشود باگذشت چند روز از اختلاف عمیق بین کشورهای عربی حکایت دارد.
این موضع قطر آنچنا که برخی مطبوعات منطقه نوشتهاند تاکیدی بر سیاستهای این کشور برای «دست کشیدن از برادران خود در کشورهای عربی و پناه بردن به آغوش ایران بدون توجه به مواضع جمعی کشورهای حاشیه خلیجفارس و کشورهای عربی در خصوص مداخله ایران در منطقه است.» این اختلاف میتواند فرصتی استثنائی برای ایران در جهت به شکست کشاندن اجماع علیه خود در منطقه باشد. هرچند این مهم محقق نخواهد شد مگر با دوری از موضعگیریهای تند و غیر کارشناسانه توسط نهادهایی غیر از دستگاه دیپلماسی. باید به وزارت امور خارجه اجازه و فرصت داد تا با اقدامات و مواضع علمی و کارشناسانه از شکلگیری اتحاد عربی در منطقه علیه ایران جلوگیری کرده و یک بحران امنیتی را مدیریت کند.
«ناتوی عربی» که دولت امریکا رویای آن را در سر دارد، هنوز به وجود نیامده، تضعیفشده است. چند روز پس از دیدار دونالد ترامپ از عربستان سعودی که در آن رئیسجمهور امریکا کشورهای اسلامی را ترغیب کرد تا با ایران و داعش مقابله کنند، بحث شدیدی بین سلطاننشینهای نفتی خلیجفارس در رسانهها آغاز شد. با اظهارات شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، به طرفداری از تهران، سازمانهای اطلاعاتی سعودی و اماراتی به انتقاد شدید مقامات دوحه پرداخته و آنها را به «خیانت» متهم کردند. خاندان آل الشیخ مفتی سعودی بعد از اظهارات امیر قطر درباره ایران،گفت امیر قطر حق ندارد خود را به نسل وهابی منتسب بداند و نام مسجد محمد بن عبدالوهاب در دوحه را باید تغییر دهد. مقامات قطری نیز سخنان نسبت دادهشده به شیخ تمیم را کاملاً جعلی و ناشی از هک کردن خبرگزاری قطر دانسته و آن را رد کردند.
این سایت به نقل از پادشاه قطر اعلام کرد که «ایران یک قدرت اسلامی در منطقه است که نمیتوان آن را نادیده گرفت و مقابله با آن غیرعاقلانه است.» در همین اعلامیه خبرگزاری قطر تمیم آل ثانی از حزبالله و اخوان المسلمین که موردتنفر همسایگان سعودی و اماراتی آن هستند، دفاع کرد و حضور آنها را مانند «جنبشهای مقاومت مشروع» دانست.
در درجه اول اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیجفارس، نهاد محوری کشورهای شبهجزیره عرب، در مارس ٢٠١۶ حزب سیاسی شیعه لبنان را که در کنار نیروهای طرفدار دولت سوریه نبرد میکند، «سازمان تروریستی» نامید. در درجه دوم ریاض و ابوظبی جنبش اسلامی اصلاحطلبی را که دوحه در آغاز بهار عربی حامی آن بود، نیز «تروریست» نامیدند و نگران نفوذ آن بر جامعه خود هستند.
روزنامه عکاظ، که به خانواده سلطنتی عربستان تعلق دارد، بلافاصله با لحنی تند اعلام کرد: «قطر صفشکنی میکند و در کنار دشمنان ملت قرارگرفته است.» روزنامه انگلیسیزبان گلف نیوز، طرفدار حکومت امارات، تلویزیون الجزیره را انعکاسدهنده قطر، «بلندگوی اخوان المسلمین و گروههای تروریستی دیگر همانند القاعده و داعش» دانست. در شبکه الاخباریه سعودی، یک مهمان سخنان شیخ تمیم ٣۶ ساله را «کودکانه » توصیف کرد. مسدود شدن اکثر سایتهای خبری طرفدار قطر مانند الجزیره در عربستان سعودی و امارات متحده عربی بیشتر حاکی از یک جنگ رسانهای است. سازمانهای اطلاعاتی در این دو کشور عناصری را بهمنظور بیاعتبار کردن نظریه هک کردن که از سوی دوحه مطرحشده بود، برشمردند. برعکس سایت العرب الجدید که توسط عزمی بشاره، کارشناس سیاسی فلسطینی و مشاور نزدیک شیخ تمیم، توطئهای را بهمنظور محروم ساختن دوحه از استقلال دیپلماتیک آن مطرح کرد.
در درون شورای همکاری خلیجفارس عربستان سعودی و امارات متحده عربی و نیز بحرین، وابسته به سعودی، یک خطمشی بهشدت خصمانه نسبت به ایران ایجادشده است. جمهوری اسلامی، رقیب مهم عربستان سعودی دربرتری طلبی منطقهای به سودجویی از بحرانها در خاورمیانه بهویژه در سوریه و یمن با دخالت در امور اعراب متهم شده است. کویت، عمان و قطر با دفاع از مواضع متفاوتتر برخلاف همسایگان خلیجفارس خود، بر قطع نکردن روابط با تهران تاکید میکنند.
خشم سعودی و اماراتیها از قطر با امتناع قطر در محکوم کردن اخوانالمسلمین و انعکاس بینالمللی الجزیره درباره مواضع دیپلماتیک آن افزایش یافت.
بنابراین، ماجرای اعلامیه خبرگزاری قطر آخرین مرحله نیست. برای مثال در سال ٢٠١۴ این دو کشور سفیر خود را برای مدت ٩ ماه از قطر فراخواندند. اقدام سرکوبگرانه علیه شبکه تلویزیونی الجزیره وابسته به دولت قطر ، از سوی رئیسجمهور عبدالفتاح السیسی، عامل کودتا علیه سلف خود، محمد مرسی اسلامگرا، بود. شیخ تمیم تحتفشار مجبور شد تعهداتی برای «رفتار خوب» بدهد. با به قدرت رسیدن شاه سلمان در ریاض که کمتر از سلف خود، عبدالله ، مخالف «اخوان المسلمین» بود، روابط قطر و عربستان بهبود یافت. اما با امارات متحده عربی، که در مورد اسلام سیاسی سازشناپذیر است، دشمنی آشکار ادامه یافت. و مسئله ایران که از زمان به قدرت رسیدن دونالد ترامپ شدت یافت، منشا اختلافات باقیمانده است.
دو کشور علاوه بر اختلافات دیرینه مرزی که به آن اشاره شد، درزمینه پروندههای منطقهای نیز ازجمله موضوع سوریه و نیز اخوان المسلمین اختلافنظر جدی دارند. قطر در فرآیند «بهار عربی» در غرب آسیا عملاً بهعنوان یک بازیگر فعال و حامی بسیاری از جنبشهای ظهور کرده در کشورهای عربی که عمدتاً رویکرد اخوانی داشتند بهویژه با استفاده از الجزیره بهعنوان بازوی رسانهای قوی خود وارد عرصه شد. پس از تحولات سال 2011، حمایت قطر از اخوان المسلمین از یکسو و تلاش عربستان در قرار دادن این گروه در فهرست سازمانهای تروریستی به اختلافات جدی میان دو طرف در جریان نشست شورای همکاری خلیجفارس در مارس 2014 منجر شد.
این اختلافات درنهایت به خروج سفرای عربستان، امارات و بحرین از قطر انجامید که بعدها این اختلافات بهطور موقتی حل شد و سفرای این کشور به قطر بازگشتند و دوحه نیز متعهد شد که سیاست و رویکردهای واگرایانه ای نسبت به دیگر اعضای این شورا نداشته باشد و در ظاهر نیز اقداماتی را در این راستا در پیش گرفت ولی این امر حتی باعث آن نشد که روابط این کشور با مصر که از اخوان المسلمین حمایت میکرد، به گرمی دوران گذشته بازگردد.
جنگ سوریه نیز رقابت قطر و عربستان را به شکل جدی آشکار کرد و دو کشور سعی کردند که گوی سبقت را در این پرونده از یکدیگر بربایند. از آغاز بحران سوریه قطر با اتخاذ رویکرد مستقل و از طریق حمایت مالی و نظامی مخالفان ازیکطرف و تعلیق عضویت سوریه در شورای همکاری خلیجفارس تلاش کرد، ابتکار عمل مخالفان را در دو صحنه میدانی و سیاسی سوریه در دست بگیرد.در مقابل عربستان از مجموعهای از جریانهای تکفیری وهابی حمایت کرد.حالا که ترامپ در ریاض توانسته دوباره شاه سعودی و رئیسجمهور مصر را دور یک گوی جادو جمع کند و دست امیر قطر به این گوی جادو نرسید، او باید هم منتقد و هم نگران باشد. افزون بر این سعودیها بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ و با توجه به اینکه جهان عرب از خلا رهبری رنج میبرد، تلاش دارند تا نقش رهبری جهان عرب را به دست آورند و نشست اخیر مقامات 17 کشور اسلامی در ریاض را میتوان در این راستا ارزیابی کرد.قطر اکنون تلاش دارد با تشکیل ائتلافهای جدید در منطقه نقش خود را بازتعریف کند.
روابط حسنه این کشور با ترکیه و نیز مناسبات آن با روسیه و تلاش این کشور در نزدیکی هرچه بیشتر به ایران را میتوان در این راستا ارزیابی کرد.از همین روست که امیر قطر ازجمله سران کشورهای عربی بود که پیروزی حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان را در دور دوم ریاست جمهوری به وی تبریک گفت و خواستار گسترش مناسبات با ایران شد.امیر قطر در تماس تلفنی با رئیسجمهور کشورمان روابط با جمهوری اسلامی ایران را دیرینه، تاریخی و مستحکم دانست.همه این اقدامات و تحرکات نشان میدهد که قطر از گسترش نقش منطقهای عربستان در منطقه که به دنبال انزوای دیگر کشورهای عربی است، راضی نیست و قصد دارد با نزدیکی به دیگر کشورهای منطقه سیاست مستقلی را در پیش بگیرد.
درعینحال وجود این رویکرد حتی اگر مبتنی بر انگیزههای سیاسی از سوی قطر باشد علاوه بر اینکه فرصتی را در اختیار دستگاه دیپلماسی کشورمان برای همگرایی بیشتر در منطقه قرار میدهد، کارت بازی مهمی برای برهم زدن نمایش اجماع کشورهای عربی علیه ایران و جبهه مقاومت پس از سفر پرسروصدای ترامپ به ریاض و منطقه هست چراکه بهخوبی شکافهای جدی در جبهه عربی بر ضد ایران و همچنین یکدست نبودن اراده برای اجرای سیاستهای آمریکا در منطقه را نشان میدهد. ولی آن چیزی که از برهم زدن اجماع عربی علیه ایران جلوگیری میکند مواضع افراطی و غیرعلمی از نهادهایی بهغیراز دستگاه دیپلماسی کشور است. باید اجازه داد سیاست خارجی و واکنشهایی بینالمللی از طریق وزارت امور خارجه تدوین و ابلاغ شود تا در فرصتهایی اینچنین به بهترین نحو در راستای منافع ملی بهرهمند شد.
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=31823
ش.د9600641