۱- جنایت ضدبشری و حادثه تروریستی کرمان پرده از یک حقیقت غرورآمیز برای ما و تلخ برای دشمن برمیدارد. نظام سلطه (ائتلاف غربی عبری) بیش از آنکه از حضور پرفروغ معنوی شهید سلیمانی در کنار رزمندگان مقاومت در غزه عصبانی باشد از حمایت مردم از جمهوری اسلامی ایران و از مکتب و اندیشه ظلم ستیز شهید سلیمانی عصبانی است. صهیونیست ها، شهید سلیمانی و مردم ایران را عامل اصلی شکستهای مفتضحانه و پی درپی خود میدانند.
۲- غرب و رژیم صهیونیستی از این عصبانی هستند که نهالی را که شهید سلیمانی در محور مقاومت غرس کرده، اینک پس از چهار سال (فقط در ایران) به نخلستانی ۸۸ میلیونی تبدیل شده و در عمق استراتژیک جمهوری اسلامی نیز بلوغ جبهه مقاومت را در پی داشته که توانسته با طرحریزی و انجام عملیات محیرالعقول طوفان الاقصی اراده ائتلاف غربی عبری را درهم بشکند. اینک میلیاردها انسان در جهان به چشم خود میبیند که چهارمین ارتش جهان با کمک اولین ارتش جهان (ارتش امریکا) و همراهی دولتهای اروپایی در برابر جبهه مقاومت فلسطین زانوی عجز و ناتوانی بر زمین زده و ناچار به تغییر استراتژی خود از «استراتژی نظامی» به «استراتژی امنیتی» شده است.
۳- پس از آنکه امریکا و رژیم صهیونیستی رسماً گفتند در این حادثه نقش نداشتهاند، گروهک تکفیری و تروریستهای داعش در بیانیهای ناشیانه و غیر متعارف (و ۳۰ ساعت پس از وقوع حادثه) مسئولیت این حمله را به عهده گرفتند. صرف نظر از دلایل متعددی که نشان میدهد این بیانیه توسط داعش صادر نشده است، از آنجا که به گفته ترامپ و رئیس اطلاعات ارتش امریکا و مشاور امنیت ترامپ، داعش توسط امریکا و صهیونیستها ایجاد شده است، مسئولیت همه اقدامات تروریستی داعش به عهده امریکا و رژیم صهیونیستی بوده و از نظر حقوقی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که بگویند در حادثه تروریستی کرمان نقش نداشتهاند.
۴- پیام رهبر معظم انقلاب (سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارتزا که آنان را به این گمراهی کشاندهاند، از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن الله.) در نوع خود متفاوت و منحصر به فرد بوده و بیشتر از آثار مثبت آن در داخل کشور، نگرانی نظام سرمایه داری غرب و رژیم صهیونیستی را درپی داشته است.
۵- مصوبه شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر درخواست از تمامی کشورهای جهان برای همکاری با ایران جهت مقابله با عاملان حمله تروریستی کرمان یک پیام روشن دارد: دنیا به ویژه نظام سلطه و ابرسرمایهداران غربی خوب میدانند که زلف امنیت جهان با امنیت ایران گره خورده و اگر ایران ناامن شود بیشک ناامنی در همه ابعاد آن به همه جهان سرایت خواهد کرد. ائتلاف غربی عبری اگر چه از نوع، حجم و زمان پاسخ ایران به مسببان اصلی و حامیان حادثه بیاطلاع هستند، اما پیش از ما و بهتر از ما پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خامنهای را درک کرده و میدانند هر گونه تعلل و کوتاهی ممکن است عوارض سنگین، سهمگین و جبرانناپذیر برای امنیت جهان درپی داشته باشد.
۶- حادثه تروریستی کرمان از معدود عملیاتهای تروریستی است که دارای پیوست تبلیغاتی بوده و همزمان با انجام عملیات، موجی از بمباران شایعات و اخبار جعلی و مهندسی شده با هدف ایجاد اغتشاش ذهنی، دوقطبی سازی، ایجاد ناهماهنگی شناختی به ویژه در دنیای مجازی سراسر کشور را فراگرفت و به صورت گسترده تلاش کردند اولاً توجه افکار عمومی را از توحش و جنایات صهیونیستها به ناامنی داخل ایران جلب کنند، ثانیاً با زیر سؤال بردن امنیت نظام، نقطه قوت جمهوری اسلامی ایران را به عنوان نقطه ضعف تبدیل کنند، ثالثاً دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران را آماج حملات ناجوانمردانه قرار دهند و رابعاً بر انتخابات پیش رو تأثیرگذاری کنند.
۷- درپی مطالبه مقام معظم رهبری از سربازان و افسران جنگ نرم برای حضور پررنگ در عرصه جهاد تبیین، خوشبختانه شاهد حضور مؤثر و امیدبخش یاران ولایت در این میدان بودیم، به گونهای که به دور از هیجان زدگی نه تنها تلاش مذبوحانه دشمن را خنثی کردند بلکه از این حادثه دردناک برای ایجاد اتحاد و همدلی، افزایش اعتماد به نظام و موج آفرینی علیه عاملان و بانیان حادثه استفاده کردند. اگر چه مسئولان اطلاعاتی، امنیتی، و قضایی با رسیدگی فوری به این حادثه مرهمی بر آلام و دردهای جامعه خواهند گذاشت، اما مردم بصیر و انقلابی ایران پاسخ دشمن را در ۱۱ اسفند ماه پای صندوقهای رأی خواهند داد
۱۰شاخصه جهاد تبیین
محمدمهدی ایمانی پور
اخیرا رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از مداحان اهل بیت؟ ع؟ و شاعران آیینی، فرمودند: مداحان و ستایشگران مکتب اهل بیت علیهمالسلام با تأسی به این سنت نورانی و درس بزرگ فاطمی، جهاد تبیین را با دو شاخص «توانایی برانگیختن دلها و حرکتآفرینی» و «جهتگیری درست و دقیق» وظیفه اصلی خود بدانند. با بهره گیری از این دو شاخصه کلان، میتوان ده مولفه مبنایی و عملیاتی جهاد تبیین را احصاء کرده و مورد تاکید قرار داد.
۱- موضوع شناسی: بیشک مهمتریناصل در جهادتبیین، بصیرتکافی به مفاهیم و موضوعات و اشراف به مقومات و زمینههاست. فقدان تسلط بر مبحث تبیینی، مصداق عینی ضدتبیین و ضدتبلیغ است. دراین چارچوب، پرداختن به «معلول» بهجای «علت» از مصادیق بیبصیرتی است.
۲-مخاطب شناسی: شناخت جامعه هدف و مهمتر از آن، مخاطب شناسی از ارکان جهاد تبیین است. در اینجا ویژگیهای کلان اجتماعی، محیطی، سن مخاطبان وزمینه پذیرش آنها نسبت به مقوله تبیینی موردنظر، جملگی ازاهمیت فوقالعادهای برخوردار خواهد بود. باید زبان مخاطب را فهمید و به لسان قوم سخن گفت.
۳- شیوه نو در بیان: برای کارآمدسازی امر تبیین، میبایست به مساله روزآمدی توجه داشت. نمیشود از شیوههای قدیمی که کارآمدی خود را از دست دادهاند، انتظار نتیجه داشت. استفاده از ابزار روز که برد مناسب و تاثیر عمیقتری داشته باشد یک ضرورت است.
۴- گفتمان سازی: تکرار و ریشهدار کردن و ابتنای به محکمات درامرتبیین و تبدیل آن به یک منظومه مقبول فکری، از شروط تبیین درست و صحیح است. فقط در این صورت میتوانیم از مسیر تبیین به گفتمانی غالب در جامعه برسیم.
۵- امید بخش بودن: توجه به خروجیها و نتایج حاصله از تبیین بسیار حائز اهمیت است. تبیین باید روشنگرانه و امیدآفرین باشد. این مهم، فقط از طریق باز کردن گرههای ذهنی مردم امکانپذیر خواهد بود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، داشتن «گوش شنوا و زبان اقناعگر» در این مسیر ضروری است.
۶- اتخاذ موضع آفندی و پیشدستانه: در ادبیات نظامی تعبیری وجود دارد که میگوید: حمله، بهترین دفاع است. فارغ از برخی شبهات در این تعبیر از این واقعیت نمیتوان گذر کردکه اگرهمیشه منتظر طرح شبهات باشیم و سپس به پاسخ بیندیشیم، همواره در موضع انفعال هستیم. طرح مباحث تبیینی، قبل از ایجاد شبهه و انجام اقدامات پیشدستانه بهویژه در جایی که رقبا و معارضین خود دچار ضعف و مشکلات عدیده هستند ما را از انفعال خارج میکند.
۷- روند پژوهی دقیق عرصه تبیین: تبیین یک مقوله، یک پروژه یا اتفاق نیست، بلکه ابعاد پیشینی و پسینی دارد؛ بنابراین در این خصوص باید از نگاه پروژه محور پرهیز کرد.
۸- اقدام به موقع: تبیین اگربه موقع انجام نشود، تاثیرکافی نخواهدداشت. روایت اول اهمیت فراوانی دارد. اگربه دشمن فرصت تحریف، کتمان و جعل حقایق داده شود، غلبه دادن روایت حقیقی، کار دشواری خواهد بود.
۹- تمرکز بر ۲ مولفه تابآوری و برانگیختگی: همان گونه که اشاره شد، عرصه تبیین مبتنی بررصدگری، محاسبه، درک صحنه و عملیات موثر است. محاسبه دقیق تابآوری (ظرفیت تبیینی مخاطبان) و سنجش کیفی برانگیختگی ذهنی آنها (در قبال درک مقوله تبیینی) باید به خوبی صورت گیرد تا در روند تبیین دچار افراط یا تفریط نشویم.
۱۰- آیندهپژوهی تبیین: داشتن برآوردی از روندهای تاثیرگذار برآینده جوامع، پیامدهای ناشی ازآن، طراحی الگوهای جدید تعامل با مخاطبان و نهایتا، ترسیم منظومهای عملیاتی (براساس نگاه کمی و کیفی) درراستای تثبیت وبسط مباحث تبیینی در جوامع هدف، امری اجتنابناپذیر است.
عبدالرضا فرجی راد
طالبانی که ۲۰ سال عملیات تروریستی انجام داد و دهها هزار نفر را در افغانستان با انفجار کشت که قدرت را در دست گیرد از نیروی تندرو جدا شده خود مطلع است و پیغام و پسغام میگیرد.محل های استقرار آنها را در والسوالی های افغانستان میداند.بعضی اوقات روابطشان نزدیک میشود و بعضی اوقات شکر اب که به تفاهم میرسند.بعضی اوقات عملیات سفارشی به در خواست طالبان بویژه در مورد شیعیان انجام میدهند.طالبان محل استقرار این ۲۰ گروه تروریستی که توسط دنیا اعلام شده در افغانستان میداند .از طالبان پاکستان بگیرید تا حزب التحریر آسیای مرکزی و القاعده.بجز القاعده همه اینها آماده اند علیه شیعیان عملیات انجام دهند و برای گذران زندگی و تشکیلات سفارش هم میگیرند.
خود طالبان هم رسما لشگر انتحاری درست کرده و در مدارس یکی از آموزش ها به بچه ها همین عملیات است.طالبان دو چهره بازی میکند .یکی این آدمهای سیاسی که جلو انداخته اند و بعضا حرف خوب میزنند و یک عده هم پشت صحنه که قدرت سخت را برای حفظ نظام برنامه ریزی میکنند.طالبان این ۲۰ گروه تروریستی را از بین نمیبرد چون نظام هنوز در خطر و تثبیت نشده و فکر میکند در مواقع اضطراری این برادران دینی و جهادی همراه خواهند بود.ما داعش را بعنوان یک گروه تنفر آمیز نگاه میکنیم اما آن ها که داعش را با این چشم و دل نگاه نمیکنند.برادران دینی هستند که در بعضی موارد میخواهند تند حرکت کنند.
از سوی دیگر هنوز از توافق اصلی دوحه بین طالبان و امریکا، خبری منتشر نشده است. ارتباط نزدیک بین امریکا و طالبان وجود دارد و در مورد ارتباط طالب با داعش و دیگر گروههای تروریستی توضیح دادم.۵ میلیون دلار و ده میلیون دلار و شاید ۵۰ میلیون دلار برای این گروههای تروریستی پول کمی نیست.اگر فکر میکنیم که خود اسراییل علاوه بر امریکا با این گروههای تروریستی ارتباط ندارد اشتباه است.بسیاری از زخمی های گروههای تروریستی در جنگ سوریه توسط موساد به اسراییل برده میشدند و بعد از بهبودی فکر میکنید چه ارتباطاتی برقرار شده است.افغانستان کانون اینها شده و طالبان هم مادر با تعدادی پروکسی و گروه نیابتی بعضا شلوغ و ناباب که هیچوقت گوشت همدیگر را نمیخورند حتی اگر یکی از آنها منجر به بهم خوردن رابطه طالبان و کشور دوست پاکستان باشد
ولی خوب به یاد دارم که از همان اواخر دهه 40 تا پیروزی انقلاب، هیچوقت و هیچ کجا صحبتی از انتخابات نشنیدم، چه برسد به اینکه حالا به چه کسی رأی بدهیم یا ندهیم. اما با پیروزی انقلاب، ناگهان نفس رأیدادن تبدیل به مسئله و موضوع مردم شد. در این چند سال و بهخصوص از سال ۹۸، بسیار میشنویم که انتخابات دیگر موضوعیت ندارد و مسئله جامعه نیست. اما آیا واقعا چنین است؟ بگذارید به مثال نوار کاست برگردم. فرض کنید امروز یک نفر مغازهای باز کند و در آن نوار کاست بفروشد؛ کاستهایی از بهترین و محبوبترین خوانندگان همه اعصار یا سخنرانیهای معروفترین و پرطرفدارترین افراد. به نظرتان غیر از چند نفر که ممکن است خاطرهباز باشند و شاید چند نفری هم کلکسیونر، خریداری برای این کاستها، حتی به کمترین قیمت ممکن، پیدا میشود؟ انتخابات یک امر سیاسی است و سیاست هم یک کالاست و برای همین هم عبارت «کالای سیاسی» را برای آن ساختهاند. حالا به گمان شما انتخابات کالایی است که دیگر موضوعیتش را در جامعه ما از دست داده یا آنکه همچنان بهعنوان یک کالا، مسئله مردم است؟ فهم این موضوع چندان سخت نیست. یک کالای باارزش را از توجه یا بیتوجهی مردم به آن میشود شناخت؛ آنوقت موضوع انتخابات از این وجه در جامعه ما و بهخصوص در بین نخبگان، در چه وضعیتی است؟ جواب بسیار ساده است؛ همین که بخش بزرگی از نخبگان در مورد انتخابات به جد صحبت میکنند و با اصرار فراوان از این میگویند که انتخابات دیگر موضوعیت ندارد، نشان میدهد همچنان انتخابات مسئله بسیار مهمی است. دقت کنید، من نمیگویم مردم در انتخابات شرکت میکنند یا نه، بلکه دارم از خود موضوع انتخابات، فارغ از شرکتکردن یا شرکتنکردن مردم و جدای از اینکه چه کسی کاندیدا شده یا نشده و چه کسی صلاحیتش تأیید شده یا نشده صحبت میکنم. موضوعی که مسئله مردم نباشد، درست وضعیت همان نوار کاست را دارد. مگر امروز کسی در مورد نوار کاست حرفی میزند؟ یا مگر در اواخر دهه 40 تا پیروزی انقلاب کسی در مورد انتخابات چیزی میگفت؟ آن زمان هم انتخابات مجلس وجود داشت، ولی برای مردم موضوعیت نداشت. همین الان که همه از مرگ اصلاحات سخن میگویند، غیر از نسل «زد» که بسیار در این سالها تلاش شد که نسلی غیرسیاسی باشند -که الحق تلاش موفقی هم بود و نتیجهاش را در سال ۱۴۰۱ دیدیم- آیا نسل پیش از آن نمیداند «دوم خرداد» به چه چیزی اشاره دارد؟ اما حالا از یکی از همنسلان من بپرسید که در فاصله 10 سال پیش از انقلاب، کدام انتخابات را به یاد دارد؟ چند نفر جواب میدهند؟ این دقیقا یعنی زنده بودن و خریدار داشتن، یا مرده بودن و بیخریدار بودن یک کالا. برای همین است که میگویم انتخابات همچنان یک کالای زنده در بازار سیاست است؛ هرچند ممکن است به آن قیمتی که عرضه میشود، خریدار نداشته باشد، اما همچنان یک موضوع و یک مسئله برای جامعه است.
خب حالا که انتخابات بهعنوان یک کالا همچنان در ذهن جامعه ما زنده است، چه باید بکنیم؟ منطق کالا و بازار میگوید عرضهکننده کالا باید نشان بدهد که اولا این کالا، کالایی بهدردبخور است و ثانیا، به قیمتی که عرضه میشود میارزد و ثالثا لازم است که خریدار مطمئن شود از این خرید کالا پشیمان نمیشود. آنوقت سؤال این است که این سه اصل اساسی در حوزه وظایف کیست؛ خریدار یا کسانی که کالا را عرضه میکنند؟ وقتی کالایی، حتی با وجود آنکه هنوز در ذهن مردم زنده است و به بایگانی خاطراتشان نرفته، چندان خریداری ندارد، تقصیر از کیست؛ خریدار یا عرضهکنندگان آن؟ و اگر عرضهکنندگان آن بسیار هم از این بگویند که کالایشان خیلی خوب و عالی است، آیا برای فروشرفتن آن کفایت میکند؟ موضوع این است که اگر متولیان عرضه نخواهند در آن سه اصل اطمینان خاطر خریدار را جلب کنند، هرچقدر هم که تبلیغ و اصرار کنند، نمیتوانند انتظار فروش کالای خود را داشته باشند؛ آنهم وقتی خریدار نسبت به کالا، به هر دلیلی، از پیش دارای ذهنیت است. پس اگر عرضهکنندگان تلاشی برای جلب رضایت خریدار نکنند، کالا روی دستشان میماند
محمدكاظم انبارلویی
۱– شورای نگهبان با بررسی یکمیلیون و هفتصد و پنجاه هزار سند، صلاحیت ۱۱ هزار نفر از ثبتنامکنندگان را که واجد شرایط بودند تأیید کرد.
بدین ترتیب برای تصاحب هر کرسی در مجلس ۳۸ نفر رقابت میکنند.
در میان کسانی که تأیید صلاحیت شدند ۸۰۰ استاد دانشگاه ، ۱۵۰ پزشک ، ۲۰۰ نفر از اصحاب فرهنگ و نیز ۲۰۰ وکیل و حقوقدان دیده میشوند.
همچنین ۳ برابر کرسیهای موجود مجلس از زنان در شمار کسانی هستند که تأیید صلاحیت شدهاند.
بنابراین میشود پیشبینی کرد امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی پررقابتترین انتخابات پس از انقلاب باشد.
رویکرد شورای نگهبان بهانه را از دست کسانی که نظارت استصوابی را مانع رقابت قوی میدانستند، گرفت.هرچند کسانی که
رد صلاحیت شدند بازهم فرصت دارند به لحاظ حقوقی در فرآیند رسیدگی به صلاحیت خود موضوع را پیگیری کنند و شانس بازگشت به رقابتها را دارند.
۲- هفته گذشته مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم در مرقد
امام (ره) نشست مشترک داشتند. یکی از اعضای مجمع در گفتوگوی با تسنیم گفته بود: « مردم تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند دلیلش نظارت استصوابی شورای نگهبان است.» او دلیلی برای این گفته خود نیاورد.تمام نظرسنجیها نشان میدهد کسانی که معتقدند به دلیل نظارت استصوابی در انتخابات شرکت نمیکنند ۲ درصد هم نمیشوند.
لذا این ادعا که مردم به دلیل نظارت استصوابی در انتخابات شرکت نمیکنند، به کسانی برمیگردد که از پیش خود میدانند به چه دلیلی واجد شرایط نیستند. اینها کسانی هستند که همنوا با نامحرمان، عدم مشارکت را ترویج میکنند.
در همین مصاحبه گفته شده است:« مجمعین بنا ندارند کنش انتخاباتی داشته باشند لذا به تصمیم جمعی اصلاحطلبان تمکین میکنند.»
این بیرمقی و بیرغبتی در شرکت درانتخابات در مرقد امام از سوی یک تشکل روحانی بیمهری به امام (ره) است که در وصیتنامه خود تأکید فرموده است : «به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم وصیت میکنم خود را در مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیسجمهور و وکلاء مجلس کنار نکشند و بیتفاوت نباشند.
همه دیدید و نسل آینده خواهد شنید که دست سیاستبازان پیر شرق و غرب، روحانیون را که اساس مشروطیت را بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون همبازی سیاستبازان را خوردند.
صحنه را به دست غربزدگان سپردند و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.»
۳- اصلاحطلبان به شرح آنچه در بیانیهها و نشستهای خود گفتهاند دودستهاند یک عده رقابت در درون نظام را دنبال میکنند یک عده هم به سفارش سرویسهای امنیتی سیا و موساد که مشوق آنها در فتنه ۸۸ بودند رقابت با نظام و تحریم انتخابات را پی میگیرند. معلوم نیست مجمعین که میخواهند به تصمیم جمعی اصلاحطلبان عمل کنند به کدام سو نظر دارند.
برای هر کرسی مجلس به روایت سخنگوی شورای نگهبان ۳۸ نفر در صف انتخابشوندگان زنبیل رقابت خود را گذاشتهاند.شمار زیادی از آنها از اصلاحطلبان هستند. منتظرند ببینند مجمعین به وصیت امام (ره) مبنی بر شرکت در انتخابات عمل میکنند یا فقط رفتند مرقد امام (ره) یک عکس یادگاری بگیرند .
۴- رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از مداحان فرمودند : « یک عده نمیخواهند انتخابات آنطور که جمهوری اسلامی میخواهد برگزار شود.»
و نیز فرمودند :«کسانی هستند که میخواهند حضور مردم در اداره کشور که ثابتکننده تحقق مردمسالاری دینی در کشور است ضعیف بشود تا حرف امام بزرگوار دروغ دربیاید.»
بر کسی پوشیده نیست که دشمنان قسمخورده نظام و در رأس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال کاهش مشارکت و اثبات عدم مشروعیت مردمی نظام هستند.
هر سخن و هر موضعی که دشمن را در این موضع تقویت کند، نوعی همصدایی و همگرایی با دشمنان نظام است.
۵- اصلاحطلبان اکنون دچار بحران هویت، بحران گفتمان، بحران بههمریختگی سازمان رأی و بحران رهبری هستند. مجمعین نباید تسلیم این بحرانها شوند و بگویند؛ «هرچه تصمیم جمعی اصلاحطلبان باشد به آن تمکین میکنند.»مجمعین با این موضع چرا خود را از رهبری جریان اصلاحات فرو کاهیدهاند؟! این رویکرد بیتوجهی به وصیت امام (ره) است که آنها را از بازی سیاستبازان و سپردن صحنه به غربزدهها انذار داده بود