اینجا مردمی برای همیشه ایستادهاند؛ صدای ما را از کرمان نه، از کل ایران میشنوید!
خبر جدیدی روی داده و خبرهای فوری و لحظه به لحظه از انفجار در مسیر گلزار شهدای کرمان میگوید؛ دو انفجار، دهها شهید و دهها مجروح؛ در عصر چهارمین سالگرد ترور سردار دلها، گلزار اجباراً از آن خیل عظیم جمعیتی که آمدهاند تا بر مزار سرباز خود بوسه زنند، تخلیه میشود و ایران در سوگ و بهت فرو میرود.
خبر همانقدر که جدید است، تکراری است. طی همین یک سال و نیم گذشته، دوبار شاهچراغ، بارها سیستان و بلوچستان و سربازان و درجه داران مرزبانی، حتی پلیس راهور؛ آن ۳۱ شهریور خونین در رژه اهواز، خردادی که روزه بودیم، در بهارستان تهران؛ ملت ایران همیشه هدف تروریسم بوده و همیشه هم متهم به حمایت از تروریسم شده است، در حالی که از قضا بزرگترین ملت ایستاده مقابل تروریسم است و برای نبردها با تروریستها، حتی وقتی در خاک ایران هم نبودهاند، صدها شهید داده است.
یک شهید یا صد شهید، مردم ایران یک ملت واحد هستند و اگر یکی از آنها هدف قرار بگیرد، گویی همه ملت ایران هدف قرار گرفتهاند و به همه ما حمله شده است. یک شهید کودک است، آن دیگری مادر، آن یکی امدادگر و دیگری کارگر، یکی خبرنگار، یکی نظامی، یکی دکتر، یکی شهری، یکی روستایی و یکی پلیس و یکی مداح و این یکیها همه با هم یک عدد هستیم به بزرگی یک ملت.
از دههها قبل تروریسم علیه مردم ایران شکل گرفته است و تا دولتهای مستکبر باقی هستند، بعید است پایان بیابد، چه آنکه همیشه میتوانند گروهکها، دولتها، بهانهها و آدمهایی را بسازند که علیه آنها که میخواهند مستقل باشند، عملیات تروریستی انجام دهند.
دهه ۶۰ که اوج ترورهای کور علیه مردم ایران بود، از قضا با هر تروری ملت متحدتر شدند. در این سالها هم وضعیت از این حیث تفاوتی نکرده است. ملت ایران پس از هر ترور گرچه غمگنانه سوگوار میشود، اما از آن سوگ و بهت اولیه زود برمیخیزد. تجربه همین را نشان داده است. همین است که از ساعاتی پس از انفجارهای کرمان، مزار حاج قاسم باز شلوغ میشود.
چرا این مردم حاج قاسم را دوست دارند؟ چون او برای این ملت حاضر شد جانش را هم بدهد. محور مانیفستی که سردار سلیمانی بر مبنای آن عمل کرد و پیش رفت- در همه دهههای عمرش از لشکر ۴۱ ثارالله تا فرماندهی سپاه جنوب شرق تا فرماندهی نیروی قدس، از خوزستان تا سیستان و بلوچستان تا دمشق و حلب و اربیل - این بود که از چیزی نمیترسید. مردمی هم که او را در قلب و عمل دوست دارند، از چیزی نمیترسند و برای همیشه در همین مسیر خواهند بود. چه راه خود حاج قاسم باشد و چه راه زیارت مزار او که این هر دو، البته از هم جدا نیست. اینجا مردمی برای همیشه ایستادهاند؛ صدای ما را از کرمان نه، از کل ایران میشنوید!
هوشمند سفیدی
بی تردید، هر انتخاباتی، برای ملت و حاکمیت، یک رویداد سرنوشت ساز است و می تواند گویای بسیاری از نمایه های سپهر سیاسی باشد؛ ۱۱ اسفندماه سال ۱۴۰۲ نیز از این قاعده مستثنی نیست بنابراین انتخاباتی که قرار است کمتر از دو ماه آینده در ایران برگزار شود، دارای اهمیت و حساسیت بسیار زیادی است، زیرا علاوه بر اهمیت ذاتی خود، هم به لحاظ بین المللی و هم به لحاظ داخلی، موارد بسیاری وجود دارد که به ویژگی های خاص این دوره از انتخاب می افزاید . نرخ پایین مشارکت در دوره یازدهم انتخابات مجلس و شکل گیری رکوردهای قابل توجه مثلاً در انتخابات پارلمانی ترکیه، از جمله عوامل خاصی هستند که بر اهمیت این دوره می افزاید.
به دلیل همین اهمیت و ویژگی هاست که راهبرد «انتخابات پرشور» برای انتخابات ۱۱ اسفند اتخاذ شد و ضروری است کلیه سیاست ها به تحقق راهبرد کمک می کند.
یکی از سیاست هایی که در این زمینه باید مدنظر باشد «سیاست رسانهای» است؛ برکنار از سیاست های رسانه صدا و سیما، نقش مطبوعات و رسانه های مستقل را در این زمینه باید جدی گرفت و اقدامات لازم برای همراهی جدی آنها در این رویداد سیاسی بی نظیر انجام داد.
به نظر می رسد ترسیم میدان باز رسانه ای، حمایت معنوی و مادی جدی از رسانه های مستقل، افزایش تیراژ، و مراقبت از عدم ایجاد تنش های رسانه ای به نحوی که در این مقطع مرجعیت رسانه های داخلی تا جای ممکن تقویت شود، از جمله این اقدامات ضروری و فوری است.
متأسفانه در حال حاضر، بسیاری از رسانه های مستقل، زیر فشار اقتصادی، در حال احتضار هستند و طبیعی است در این وضعیت، علی رغم میل باطنی، آن ها نتوانند آنچنان که بایسته و شایسته است، عمل کنند.
باید توجه داشت که «رسانه» یکی از اضلاع مهم انتخابات پرشور است، بی توجهی به این بخش جبران ناپذیر است، ضمن اینکه سرمایه اجتماعی رسانه های مستقل را باید «فرصت» ارزشمندی تلقی کرد. آنچه می تواند این قابلیت را بالفعل کند، برگزاری جلسه نیست، بلکه حمایت واقعی، ملموس، میدان باز و مراقبت همزمان است.
به همین دلیل، نگرانی رئیس جمهور در زمینه رسانه را که در جلسه با فعالان حزبی و سیاسی مطرح شد، باید مهم تلقی کرده و سیاست های فوری برای رفع آن منظور کرد
چهارسال از آن سحر جمعه ۱:۲۰ دقیقه گذشت! چهارسال است که نداریمت، که نیستی، که زمستانمان رونقی ندارد و دی ماهمان سردتر از همیشه شده است. از وقتی که رفتی، احوال دنیا که خوش نبود، ناخوش تر هم شد. فهمیدیم این جانی که داریم چقدر برایمان عزیز است! ویروسی کرونا نام آمد و آن طور ترس به دلهایمان انداخت؛ نه تنها مدارس و دانشگاهها و ادارات، که هیئتها و مساجد و نمازجمعه را هم تعطیل کرد و سه سالی همه را درگیر خود نمود و چه عزیزانی را که از ما نگرفت.
بعد از تو بود که فهمیدیم سختی از جان گذشتن را و دیدیم که خان طومان آزاد شد اما با شهادت بسیاری از عزیزانمان. بعد از تو بود که پس از هشت سال رهبر معظم انقلاب به نماز جمعه آمد و تو را شهید عزیز جبهه مقاومت خواند و فرمود که سلیمانی نه یک شخص که یک مکتب است. آن روزها روز شهید را اول به تو تبریک می گفتیم، روز پاسدار و جانباز که شد همین طور، مانده بودیم در دنیا چه مدالی باقی مانده بود که به دستش نیاورده بودی؟ ای فخر شهدا و ای فخر پاسدارها و جانبازها. محرم که شد، حسینیه ای به وسعت ایران ساختیم و عشق حسین علیه السلام را کوچه به کوچه جار زدیم. گفتیم در و دیوار و هیئت و مسجد و مصلی هم که تعطیل باشد، دل های ما با حسین علیه السلام است! ما روزی و مهر اهل بیت را با شیر از مادرانمان گرفته ایم. نمیدانستیم در این دهه، باید کدام روز را به یاد تو بیاراییم؛ روز مسلم را به خاطر سفیر بودنت؟ یا روز حبیب را به خاطر یار بودنت؟ روز قاسم را برای قاسم بودنت؟ روز علی اکبر را برای ارباً ارباً شدنت؟ یا روز عباس را برای علمدار بودنت؟ و زمزمه می کردیم:
قاسم شدی که روی زمین قسمتت کنند
این تکه های تن سند افتخار توست
شهید فخری زاده را در یک ماه مانده به اولین سالگردت از دست دادیم، او هم چون تو گمنام بود و مرد میدان و خدمت.
باز هم جمعه شد و قاسمِ دیگر دادیم
باز هم یک خبر تلخ به رهبر دادیم
رفت از بین رفیقان وطن یک سرباز
باز هم هدیه به مهدی گلِ پرپر دادیم
در اولین سالروز شهادتت آیتالله مصباح یزدی، فقیه انقلابی، فیلسوف مجاهد و عمار رهبری هم آسمانی شدند. یک ماه بعد آیت الله ضیاءآبادی هم به ملکوت اعلی پیوستند. اواخر فروردین ۱۴۰۰ بود که سردار حجازی نیز پر کشید و به یاران دلداده خود پیوست. مهر ماه ۱۴۰۰ از نعمت وجود علامه حسن زاده آملی محروم شدیم. بهمن ماه آن سال آیت الله
صافی گلپایگانی از دار فانی دنیا رخت بربستند. بعدها علمای دیگری همچون آیت الله علوی گرگانی، محمدی ری شهری، آیت الله فاطمی نیا و آیت الله ناصری را هم از دست دادیم.
اما در این میان سردار قاآنی و جانشینانت دست از تلاش برنداشتند. انتقام سختی که بعد از تو ورد زبان سپاه شده بود، هم کشتی اسرائیلی را درگیر کرد، هم مرکز جاسوسی موساد در اسرائیل را، هم پایگاه عین الاسد را، هم آرامکو را و هم کارخانه موشک سازی آنها را به فنا داد.
فلسطینیان هم حتی شجاعتر شدند و در عملیات شمشیر قدس با شکست سامانه پدافندی گنبد آهنین در دوازده روز به پیروزی رسیدند. نماهنگ سلام فرمانده ابوذر روحی سرود جهانی نوجوانان سراسر دنیا شد و دنیا فهمید به گفته رهبر معظم انقلاب شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناکتر از سردار سلیمانی است. در ماجرای گشت ارشاد و اغتشاشات خیابانی پیرو آن، فهمیدیم وقتی کسی خود را فدای خدا کرد، در راه خدا خون پاک او هم برکت می کند و به مدد این برکت، او تکثیر می شود به وسعت یک کشور و به وسعت تمام آزاده های عالم. فهمیدیم تو چونان ققنوسی بودی که در لحظه رفتنت، هزاران نفر سلیمانی شدند. شهدای مدافع امنیتی که در این مسیر جان خود را در راه رضای خداوند دادند، آرمانها و روح الله هایی که رفتند تا آرمان روح الله باقی بماند، همه و همه ثابت کردند که این انقلاب، سلیمانی پرور
است. در برابر این مدافعین غیرت و امنیت، جاهلان و غافلان و دشمنانی هم بودند که طبق گفته تو «والله هرکسی تیری به سمت این نظام انداخت آواره شد.»
عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر امسال هم حتی سر منشا شجاعت و جسارتش، خون تو و امثال تو بود. چنان قیامتی به پا کرد و هیمنه و ابهت پوشالی اسرائیل را از هم گسیخت که تا دنیا دنیاست دیگر نمی توان جنایات و دسیسه های آنان را کتمان کرد. گویی پایگاه های بسیجی در لندن و پاریس و دیگر کشورها پایه گذاری کرده ایم و خبر نداریم!
هفته گذشته نیز یکی از همرزمانت را به شهادت رساندند. یادت هست سید رضی را؟ همان کسی که به او گفتی سید رضی تو هم دیگر پیر شدی، تو هم باید شهید شوی! و چه جالب بود که او هم همانند تو پس از تشییع در حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما در سوریه، پیکر مطهرش به کربلا و نجف و مشهد الرضا رفت، رهبر انقلاب بر او نماز خواند و در امامزاده صالح آرام گرفت.
کاش وصیت های تو را از یاد نبریم که گفتی: «از مهمترین شئون عاقبت بخیری نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است.» کاش به جایگاهی برسیم که برایمان بخوانند «اللهم انّا لا نعلم مِنه الّا خیراً و انتَ اعلم بِه منّا». کاش افتخارمان صرف عکس داشتن با تو نباشد ، مهم این باشد که عکس تو عمل نکنیم ! کاش دعا کنی برایمان که چونان تو عاقبت بخیر شویم و حیات و مماتمان با خیر و برکت باشد و شهید باشیم قبل از اینکه شهید شویم.
زمستان است و دی ماه است و سردی و شب هجران
بیا و آتشین کن خانه ما را به دلخواهت …