صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۸  ، 
شناسه خبر : ۳۵۵۲۲۵

پاسخ فقط چند علامت تعجب است‌...!!!

حسین شریعتمداری 
۱- نقل است که ملّا قادر گیلانی در مسجد جامع رشت بر منبر نشسته و مردم را موعظه می‌کرد. شبستان از جمعیت پُر شده بود و جمع انبوهی نیز در حیاط مسجد نشسته و به مواعظ ملا قادر گوش سپرده بودند. ناگهان آسمان به غرش آمد و باران شدیدی شروع به باریدن کرد. آنها که در حیاط مسجد بودند،از جای برخاسته و عزم رفتن داشتند. می‌گویند در این هنگام ملّا قادر روی به آسمان کرد و گفت؛ خدایا! من با هزار زحمت مردم را جمع کرده‌ام و آسمان تو با یک حرکت آنان را متفرق می‌کند! آسمان از تو فرمان می‌برد و تو تفرقه را نمی‌پسندی. پس آسمان را فرمان بده که از باریدن دست بردارد!
۲- در حالی که رئیس‌جمهور محترم همه توان خود را برای بهبود معیشت مردم و مخصوصاً اقشار کم درآمد به میدان آورده است، گرانی کالا و خدمات مورد نیاز مردم، عرصه را بر اقشار گوناگون و مخصوصاً کم درآمدها هر روز تنگ‌تر می‌کند‌. گرانی کالا و خدمات اگرچه با افزایش قیمت‌ها و تورم جهانی بی‌ارتباط نیست، ولی نمی‌توان و نباید سهم تورم جهانی را بیشتر از آنچه که واقعاً هست به حساب آورد و عوامل و علت‌های دیگر را نادیده گرفت. در این خصوص باید گفت، مجموعه‌ای از دشمنان بیرونی، کلان‌سرمایه‌داران سودجوی داخلی و برخی از مدیران بی‌کفایت میانی بیشترین نقش را در افسار گسیختگی قیمت‌ها دارند. از دشمنان بیرونی انتظاری نیست که دست از کینه‌توزی بردارند. آنها تمامی برگ‌های برنده خود را به میدان آورده و بازنده شده‌اند و این روزها روی فشارهای اقتصادی تکیه ویژه‌ای دارند. اما، مقابله با کلان‌سرمایه‌داران سودجو و برکناری مدیران میانی بی‌کفایت اگرچه با دشواری‌هایی رو‌به‌روست ولی نا‌ممکن نیست و از سه قوه مجریه و قضائیه و مقننه انتظار می‌رود- و تکلیف و ماموریت تعریف شده آنها نیز هست- که دستی از آستین همت بیرون آورند و کاری بکنند. 
۳- ... قیمت این بسته پنیر چقدر است؟ ... ۵۰ هزار تومان! ... ولی دیروز ۴۰ هزار تومان بود! ... امروز ۵۰ هزارتومان است! ... چرا؟ مگر در ۲۴ ساعت گذشته چه حادثه بزرگ و تعیین‌کننده‌ای اتفاق افتاده است؟! ... نمی‌دانم! ... شیر، برنج، قند و شکر، حبوبات، مرغ، گوشت قرمز، ماهی، کرایه تاکسی، بلیت هواپیما، بلیت قطار و اتوبوس، دارو، هزینه درمان و ... نیز وضعیت مشابهی دارند.
نه سالی یک‌بار، بلکه برخی از آنها هر از چند ماه یک‌بار افزایش قیمت پیدا می‌کنند! ... چرا؟! 
۴- قیمت دلار افزایش پیدا کرده است. قیمت ماشین و موتورسیکلت و دوچرخه و بهای مسکن و ... نیز. چه کسانی قیمت‌گذاری می‌کنند؟! دولت؟ مجلس؟ قوه قضائیه؟ مراکز و سازمان‌های وابسته به این سه قوه؟... پاسخ منفی است! نگاهی از سر انصاف به قوای یاد شده به وضوح نشان می‌دهد که آنها در کلیت و تمامیت خود تمامی توانی که در چنته دارند را برای مقابله با مشکل گرانی به میدان آورده‌اند. اگرچه در پاره‌ای از موارد قصورهایي -و نه تقصیر-‌ نیز داشته‌اند! پس ماجرا چیست؟! واقعیت آن است که مثلث سه ضلعی دشمنان بیرونی، کلان‌سرمایه‌داران سود‌جو و برخی از مدیران بی‌کفایت میانی، از کم‌توجهی و غفلت شماری از دست اندرکاران و مسئولان سوءاستفاده می‌کنند. قیمت‌ها را مافیای گوش خوابانیده از طریق شاخک‌های پنهان و آشکار خود که برخی از کانال‌های تلگرامی و فلان سایت و فلان شبکه مجازی از جمله آنهاست‌، تعیین می‌کنند! چرا با آنها برخوردی نمی‌شود؟! پاسخ فقط چند علامت تعجب است‌...!!!!!
۵- همین جا اشاره به دو نکته ضروری است. بخوانید!
اول؛ جریانی که ۸ سال قوه مجریه را در اختیار داشت و عامل بسیاری از مشکلات کنونی است نباید با تغییر تابلو به آن سوی میدان برود و علیه مشکلاتی شعار بدهد که خود در ایجاد و آوار کردن آنها بر سر ملت نقش اصلی را داشته است. جریانی که وزیر مسکن آن افتخار می‌کرد طی شش سالی که وزیر مسکن و شهر‌سازی بوده است حتی یک مسکن مهر هم افتتاح نکرده است! وزیر نیرویش ساخت نیروگاه را ورود به مافیا می‌دانست و در حالی که مردم از خاموشی‌های پی‌در‌پی در رنج بودند، افتخار می‌کرد که نیروگاهی نساخته است! وزیر نفتش ساخت پالایشگاه را کثافت‌کاری می‌دانست. وزیر صمت آنها می‌گفت باید از خارج مدیر وارد کنیم! معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان محیط زیست می‌فرمود؛ خود‌کفائی در کشاورزی حرف مزخرفی است. هشت سال در پی رفع تحریم‌ها بودند و نهایتاً تحریم‌ها را دو برابر کردند! هزاران کارخانه و مرکز تولید را به تعطیلی کشاندند، ۱۸ میلیارد دلار و ۶۰ تن طلا را بر باد دادند! و‌... این جریان در مقابل مشکلات اقتصادی کنونی باید پاسخگو باشد و نه پرسشگر!
دوم؛ دور از انصاف است اگر دستاوردهای سه قوه مجریه و قضائیه و مقننه کنونی را که در پاره‌ای از موارد معجزه‌گون است نادیده بگیریم. دولت سیزدهم بسیاری از دستاوردها را که دیگران ناممکن می‌دانستند به دست آورد. قوه قضائیه در مبارزه با مفاسد اقتصادی هیچ خط قرمزی نداشته است و قوه مقننه مصوبات سرنوشت‌سازی داشته است که قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران فقط یکی از آنهاست که به باج‌خواهی آمریکا در مقابل وعده‌های نسیه پایان داد و‌... با این وجود، انتظار آن است که سه قوه، هریک به تناسب جایگاه و شرح وظایف خود، دستی از آستین همت بیرون آورده و در برخوردی بی‌امان با مافیای گرانی و مجازات سخت مجرمان، دست غول گرانی را از معیشت مردم قطع کنند. 
۶‌- ملت ما طی ۴۵ سال گذشته بارها نشان داده است که اهل عبور از عقبه‌های سخت و فتح قلّه‌هایي است که در نگاه این و آن فتح ناشدنی به نظر می‌آمده‌اند، پیشرفت‌های معجزه‌گون در علم و فناوری به‌گونه‌ای که در برخی از شاخه‌های علم و تکنولوژی در شمار ۵ کشور اول جهان هستیم. دستاوردهای بزرگ و محیرالعقول نظامی. چند دهه قبل، دشمنان ایران اسلامی به همه کشورهای تولید‌کننده سلاح تشر می‌زدند که مبادا به ایران اسلحه بفروشند! و حالا به ما التماس می‌کنند که از در اختیار قرار دادن تسلیحات مدرن و راهبردی به این و آن و مخصوصاً نیروهای مقاومت خود‌داری کنیم. در عرصه سیاسی تنها کشوری هستیم که تحت هیچ شرایطی انتخابات را تعطیل نکرده و یا به تاخیر نینداخته‌ایم. در سیاست خارجی به یک قدرت بزرگ و نقش‌آفرین، نه فقط در منطقه، که در عرصه بین‌المللی تبدیل شده‌ایم. همین دو روز قبل بود که روزنامه انگلیسی گاردین با تیتر درشت و گزارشی مستند، نوشت «‌‌دیگر آمریکا بزرگ‌ترین قدرت منطقه نیست، ایران است‌» و‌... با این وجود چگونه می‌توان پذیرفت که از مقابله با گرانی‌های تحمیل‌شده از سوی مثلث یاد شده، نا‌توان باشیم؟! 
۷- و پایان سخن را به بخشی از یک بیان رهبر معظم انقلاب -که فقط اندکی از بسیارهاست- مزین می‌کنیم. حضرت آقا در اردیبهشت ماه امسال در دیدار کارگران با ایشان به فرمان بیست سال قبل خود درباره ضرورت مبارزه همه‌جانبه با «‌اژدهای هفت سر فساد» اشاره کرده و فرمودند: «‌اگر از آن زمان، دولت‌ها و مسئولان اقدام می‌کردند، امروز وضع بهتری داشتیم که امیدواریم دولت و مجلس این مبارزه را جدی  دنبال کنند‌».
موازنه در دریای سرخ
مصطفی منتظر
جنگ اسرائیل علیه غزه به دریای سرخ سرایت کرده است. سرایت این جنگ البته با تداوم بمباران یمن صورت گرفت و در حالی که نیروهای یمنی اعلام کرده بودند که حاضر هستند عملیات دریایی خود را در دریای سرخ به شرط توقف جنگ درغزه، متوقف کنند، اما صهیونیست‎ها به بمباران غزه ادامه دادند و تنش نیز در دریای سرخ با توجه به جنگ در غزه ادامه یافته است. ضلع سوم تنش در دریای سرخ، ائتلاف آمریکا و انگلیس است که در حمایت از اسرائیل وارد کارزار دریای سرخ علیه یمن شده‌اند و در چند روز گذشته نیز بخش‌هایی از یمن را بمباران کردند. واقعیت این است که از زمان پایان جنگ دوم جهانی و سیطره یافتن آمریکا بر دریاها، این کشور خود را حافظ امنیت دنیای لیبرال و آزادی دریاها معرفی می‌کرد. جنگ‌های متعددی هم برای این امر توسط آمریکایی‌ها به راه افتاد؛ از جنگ شبه جزیره کره و ویتنام تا جلوگیری از انتقال بمب هسته‌ای به کوبا در دهه 1960 تا جنگ اول و دوم خلیج‎فارس و... . در تمامی موارد، آن‎چه مهم بوده، توانایی ویژه نظامی و فناوری آمریکا در حوزه دریا بوده است. این توانایی به حدی است که چینی‌ها و روس‌ها با پذیرش آن و برای دور زدن این وضعیت، سعی کردند مسیری عموما زمینی را طراحی و اجرا کنند. جنگ اوکراین و فشار بر ایران هم برای بستن همین مسیر زمینی توسط آمریکا طراحی و اجرا شد.  حالا نظامیان یمنی در شرایطی ویژه، این سیطره بیش از هفتادساله را به چالش کشیده‌اند. وضعیت غزه باعث شده تا پذیرشی جدی و مشروعیتی خاص درباره اقدامات یمن در دریای سرخ وجود داشته باشد. در این میان، اجرای دقیق و درست شلیک تنها به کشتی‌های با مبدأ یا مقصد سرزمین‌های اشغالی هم توانسته این مشروعیت را حفظ کند. چراکه یکی از بزرگ‎ترین کشورهای استفاده کننده از دریای سرخ، چین است و عدم برخورد با کشتی‌های این کشور بسیار مهم است.  مهم است دقت کنیم که در این میان، آمریکا کاملا دست‎بسته و در وضعیت تدافعی اقدام کرده است. در آغاز و پس از تمام پیغام‌های پشت پرده نتوانست یمن را متوقف کند. سپس با ارسال نیروی دریایی –آن‎هم به صورت سنگین- نتوانست یمنی‌ها را بترساند. در اقدام بعدی با حمله مستقیم به نیروی دریایی یمن، ده نفر از نظامیان آنان را به شهادت رساند اما یمن بدون رودربایستی و در اقدامی مستقیم، حمله‌ای سنگین را به کشتی‌های جنگی آمریکایی انجام داد، درحالی‎که می‌توانست به اقدامات قبلی خود در ضربه به صهیونیست‌ها ادامه دهد و از آمریکا چشم‌پوشی کند؛ اما حمله مستقیم به ابرقدرت دریایی، انتخاب یمنی‌ها بود. نتیجه مشخص بود. حمله آمریکا به یمن، بخشی از اجبار واقعیت موجود بود. اما نوع حمله نشان داد که آمریکایی‌ها واکنشی کاملا منفعلانه به یمن داشته‌اند تا صرفا پیامی را منتقل کنند. حمله به نقاطی که سعودی با همین فناوری‌های غربی هشت سال پیش انجام داده بود و ده‌ها بار آن را زیر ضربه برده بود و نتیجه نگرفته بود، صرفا یک نمایش برای عرصه جهانی بوده است.  اقدام بعدی یمنیان باتوجه به تجربه گذشته، پاسخ به آمریکا خواهد بود. آن‎چه مهم است، ناتوانی آمریکا در حمله موثر به یمن و از آن مهم‎تر، ناتوانی از ورود به یک جنگ بزرگ و درنتیجه امن‌سازی دریای سرخ برای صهیونیست‌هاست. اتفاقی ارزشمند که روند خروج آمریکا از منطقه را تسریع کرده و به جایگاه بین‌المللی آن برای حفظ وضعیت دریاها ضربه شدید می‌زند.  این وضعیت نشان از آن دارد که آمریکا، آستانه خود برای جنگ منطقه‎ای را بالا برده و از طرف دیگر احتمالا به زودی نه گفتن به اسرائیل را یک گزینه جدی برای خود خواهد دید. در این میان، موضوع کمپین ترور که توسط آمریکا و صهیونیست‌ها علیه جبهه مقاومت آغاز شده بود، هنوز فعال است و باید به آن پاسخی مشترک و قوی داده شود. پاسخی که بالاتر از آستانه‌ لازم برای توقف کمپین ترور باشد و طرف مقابل را به بازگشت از آن مسیر وادارد و همچنین پایین‎تر از آستانه‌ آغاز جنگ باشد. طراحی و اجرای چنین حمله مشترک و خاصی، بسیار دشوار اما ممکن است
 
آقای ارشاد امید جلوداریان و زبان مظلوم معیار!
تقی دژاکام

همه ما مدت‌هاست که در انتهای بسیاری از شب‌هایی که اخبار ۲۰:۳۰ پخش می‌شود، با گزارش‌های زبان معیار آقای امید جلوداریان آشنا هستیم؛ خبرنگار پردغدغه‌ای که به درستی به کاربرد واژه‌های بیگانه در الفاظ مسئولان مختلف انتقاد و اعتراض می‌کند و حتی ممکن است بعضی موارد احساس کنیم که دیگر دارد «خیلی گیر می‌دهد»! چرا به جای «پلتفرم» نگفتید «بن‌سازه»، به‌جای «اپراتور» نگفتید «بهره‌بردار کارور»، به‌جای «کنفرانس» نگفتید «فراهمایش» و مواردی از این دست. حتماً این کار و کار‌های مشابه کمک خوبی به دقت در بزرگداشت و پاسداشت زبان پارسی دارد، اما آیا این کافی است؟
حالا برویم سراغ اسامی تعدادی از شرکت‌های پرمخاطب و خدمات و محصولات ایرانی که در این کشور و با تسهیلات و امکانات ملی تولید و عرضه می‌شود: دِرما کلین (derma clean)، اسنپ (snapp)، اسنپ فود (snapp food)، هوم کر (home care)، ایکس ویژن (x vision)، اوه (ave)، اکتیو (active)، ایزی لایف (easy life)، مای بیبی (my baby)، اسپیدی (speedy)، سون (seven)، مکنزی، سافتلن، نانسی، مرسی، بایودنت، مریدنت، فامیلا، اویلا، بارلی، اکشن، کوییک، پرسیل، پریل، فولیکا، نانسی، تیمز، مولتی کافی، پاپیا، پاپکو، استایلیش، پریمکس، سیلور گیت، فولیکا، واتر سیف، جی ال ایکس، گرین.
این‌ها فقط برخی نمونه‌های کالا‌ها و خدمات ساخت ایران است که اسامی آن‌ها عیناً واژه‌ای خارجی است. اگر شما هم بگردید می‌توانید نمونه‌های خیلی بیشتری از این اسامی و کالا‌ها را ردیف کنید.
سؤال این است که آیا گفتن «کنفرانس» به‌جای «فراهمایش» لطمه بیشتر و جبران‌ناپذیرتری به زبان فارسی و هویت ملی می‌زند یا اینکه اسم ماست شرکت تولیدی ایرانی «سون» باشد؟! اسم شرکت بزرگ تاکسی اینترنتی کشور «اسنپ»، اسم مایع دستشویی «درما کلین» و «اکتیو» و «اوه» و اسم مایع ماشین و رختشویی «هوم کر» و «سافت‌لن» و «واش» باشد؟!
کدام یک در زبان‌ها بیشتر می‌گردد و بسامد فراوان‌تری دارد و کاملاً جا افتاده است و کسی هم حواسش به آن نیست حتی خبرنگار دغدغه‌مند سیما؟!
جالب است بدانید که بر اساس «قوانین و مقررات تبلیغاتی کشور» که از سوی «اداره کانون‌های آگهی و تبلیغات بازرگانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» ابلاغ شده است، اسامی کالاها، محصولات تولیدی و مراکز کسب‌وکار باید به «زبان فارسی» باشد و بر اساس ماده ۱۲ «آیین‌نامه اجرایی قانون ممنوعیت به‌کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه» مصوب اردیبهشت ۱۳۷۸ هیئت وزیران دستگاه‌هایی که به کارگاه‌ها، کارخانه‌ها، اماکن تولیدی و تجاری و خدماتی پروانۀ تأسیس و پروانۀ کسب یا بهره‌برداری یا اجازه تولید و ادامه فعالیت می‌دهند، موظف‌اند پیش از صدور پروانه و اجازه تولید و ادامه فعالیت به متقاضیان ابلاغ کنند تا نسبت به تغییر نام مؤسسه یا محصولات خود و گزینش نام فارسی اقدام کنند.
بگذریم از دیگر بخش‌های این قانون که تابلو‌های مراکز کسب‌وکار نباید تماماً به زبان غیر فارسی باشد و حداکثر می‌تواند ۷۰ درصد فارسی و ۳۰ درصد غیرفارسی باشد و نه بیشتر. در حالی که همین الان اگر سری به تابلوی بسیاری از مراکز و مغازه‌ها و فروشگاه‌ها بزنیم می‌بینیم در بسیاری از آن‌ها حتی یک درصد هم فارسی به کار نرفته و حتی نام لاتین به همان زبان لاتین و با حروف بسیار بزرگ دارد خودنمایی می‌کند! و خبری هم از مجازات‌های مقرره در این مصوبه نیست.
نکته جالب دیگر هم این است که در انتهای این مصوبه، تأکید شده که علاوه بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیروی انتظامی، «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم باید در وسایل ارتباط جمعی زمینه‌های اجرای این قانون و این آیین‌نامه را فراهم کند». در بند ط فصل نهم این مصوبه، به صراحت آمده است که اداره کل بازرگانی صداوسیما باید بر رعایت کامل این دستورالعمل نظارت و از پخش آگهی‌های مغایر با مفاد آن جلوگیری کند.
در فصل یازدهم، این قانون به «علائم و نشانه‌ها و تصاویر روی البسه تولیدی و لوازم‌التحریر و کالا‌های مشابه» تعمیم داده شده است تا کل این مصوبه که امضای سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت را دارد، هم برای تهران و هم برای استان‌های سراسر کشور لازم‌الاجرا باشد و کمیته‌ای با مشخصات ذکرشده هم در تهران و هم مراکز استان‌ها بر آن نظارت جدی داشته باشند.
همان‌طور که می‌بینید برای این قانون که نزدیک به ۱۳۰ صفحه است و تمام بخش‌ها و تولیدات و خدمات و محصولات را دربر می‌گیرد، ده‌ها ساعت نفر وقت صرف شده تا کاری جدی در «بزرگداشت زبان فارسی»، «هویت ملی» و «زبان معیار» صورت بگیرد، اما اسامی اول این یادداشت و همه شما خوانندگان گرامی شاهد هستید که روزبه‌روز از این توجه جدی فاصله می‌گیریم و روزبه‌روز کالا‌ها و محصولات ایرانی بیشتری با نام و عنوان خارجی تولید و پخش می‌شوند و ساعت به ساعت در آگهی‌های بازرگانی صداوسیما با بهترین آرایه‌های تبلیغاتی ترویج می‌شوند و کسی هم کسی را بازخواست نمی‌کند، نه در اداره بازرگانی صداوسیما، نه در کمیته مشخص‌شده در این قانون و نه در هیچ نهاد دولتی و قضایی و اجرایی و مردمی مطالبه‌گر دیگری.
راستی! شما فکر می‌کنید آیا جلوداریان عزیز جرئت دارد در هر برنامه، پس از اعتراض پرتکرار به کلمه لیست و سریال در هر برنامه فقط نام یکی از کالا‌ها و محصولات بالا را ببرد و به صداوسیما بابت اینکه آن‌ها را تبلیغ و ترویج می‌کند، انتقاد و اعتراض داشته باشد؟ من که مطمئنم نه!

شناخت ناقص آمریکا ازتوانمندی‌های مردم یمن

سیدرضا صدرالحسینی

چند روزی است که از حملات تجاوزکارانه آمریکا و انگلیس به مناطقی از سرزمین یمن می‌گذرد و اکنون سوال اصلی این است که آیا این حملات توانسته ضربه‌ای به توان نظامی یمن وارد کند و آیا امکانات و تجهیزات نظامی این کشور آسیب دیده است و آیا این حملات در اراده ملت یمن برای حمایت از مردم غزه خللی وارد کرده است؟

درواقع همه این‌سوالات،مواردی است که درحال حاضر درمیان استراتژیست‌های آمریکایی موردبحث وگفت‌وگوقرار می‌گیرد و ملاحظه می‌کنیم که رسانه‌های این کشور نیز همچنان در حال بررسی این مساله هستند. در این میان باید تاکید کرد که یکی از دلایل مهم عدم شناخت دقیق آمریکا از توانمندی و تجهیزات و اراده و عزم مردم یمن، غفلت این کشور از این منطقه استراتژیک و سپردن آن به هم‌پیمانان خویش در منطقه بوده است. درست است که درطول ۱۰سال گذشته، کمک‌های غرب و به ویژه آمریکا به ائتلاف ضد‌یمن، لحظه‌ای قطع نشده و دائما بهترین و مجهزترین تجهیزات نظامی با نظارت مستشاران نظامی غر‌ب در اختیار کشورهای عضو ائتلاف ضد‌یمن قرار‌می‌گرفت اما اقدامات اخیر آمریکا نشان داد که اطلاعات دقیقی از شرایط و توان فعلی یمن در واشنگتن موجود نیست. 

شاهد این مساله هم این بود که حملات اخیر به مناطقی صورت گرفت که قبلا توسط ائتلاف ضد‌یمن بارها مورد هجمه هوایی قرار گرفته بود و حتی یکی از پادگان‌های یمن که در عملیات اخیر آمریکا مورد هجوم قرار گرفت، قبلا ۱۵مرتبه توسط ائتلاف ضد‌یمن مورد حمله هوایی قرارگرفته و چیزی ازآن باقی نمانده بود. بنابراین به نظر می‌رسد حمله به یمن، یک خطای راهبردی از سوی آمریکا بود چرا که این کشور در هفته‌های گذشته همواره در پیام‌های علنی و خصوصی و درمصاحبه‌ها و مواضع رسانه‌ای به صورت پرتکرار این موضوع را مطرح می‌کرد که به دنبال کنترل جغرافیایی جنگ درغرب آسیاست و علاقه‌مند نیست که جنگ از حوزه جغرافیایی غزه گسترش پیدا کند اما اقدام نظامی اخیر که از سوی آمریکا و انگلیس انجام شد نشان داد که این مواضع، هیاهویی بیش نبوده و اتفاقا جنگ‌طلبی آمریکا، عامل اصلی گسترش جنگ در منطقه راهبردی غرب آسیا و به‌ویژه دریای سرخ و گذرگاه باب‌المندب است که بخش قابل‌توجهی از تجارت جهانی و به‌ویژه تامین انرژی جهان را در بر‌می‌گیرد. آمریکایی‌ها با حمله به یمن نشان دادند که علاقه‌ای به صلح و امنیت و ثبات در این منطقه نداشته و دلیل این ادعا نیز موضع‌گیری تعداد کثیری از کشورهای اروپایی و به‌ویژه فرانسه و آلمان است که نسبت به این اقدام آمریکا و انگلیس اظهار تاسف کرده و نگران زمستان سردی هستند که در اروپا پیش‌بینی شده است.
 برخی دیگر از کشورهایی هم که نام‌شان از سوی آمریکا به عنوان اعضای ائتلاف ضد‌یمن نام برده شد، نسبت به این مساله ابراز بی‌اطلاعی کردند. این اقدام و تهاجم نظامی آمریکا حتی مورد تشکیک کشورهای عضو ائتلاف ضد‌یمن نیز قرار گرفت تا جایی که عربستان و امارات نیز نسبت به این موضوع اظهار نگرانی کرده و گفتند که ما شرایط منطقه را با حساسیت ویژه پیگیری می‌کنیم و علاقه‌مند نیستیم که منطقه به ناامنی و بی‌ثباتی دچار شود. در جمع‌بندی سخن باید گفت که پاسخ سوالاتی که در ابتدای مطلب مطرح شد منفی است چراکه نه توان رزمی یمن کاهش یافته و نه در عزم و اراده آنها خللی ایجاد شده است. تنها نتیجه و پیامد تهاجم نظامی آمریکا به یمن، افزایش قیمت انرژی در جهان وهمچنین ناامن شدن گذرگاه مهمی همچون گذرگاه باب‌‌المندب ودریای سرخ است ومتهمان‌اصلی این اقدامات ناامن‌ساز درحوزه یکی ازژئوپلیتیک‌ترین‌مناطق دریانودری، آمریکا و انگلیس هستند.

سناریوی گسترش جنگ

عبدالرضا فرجی راد

 به نظر می رسد که اسراییل به سمت جنگ تمام عیار با حزب الله پیش می رود. اگر این اتفاق رخ دهد ایران مستقیم وارد جنگ نخواهد شد اما تاثیر آن بر ایران کم نخواهد بود.  زیرا ایران مجبور است حمایت های پشتیبانی همه جانبه انجام دهد. این اتفاق با جریان غزه متفاوت است. یکی از اقدامات فعالیت های گسترده تر حوثی ها و نیروها در عراق علیه امریکایی هاست که خود خطر برای ایران را افزایش می دهد. اسراییل مصمم است نیروهای حزب الله را تا پشت رودخانه لیتانی عقب بنشاند که پذیرش آن برای این گروه سخت است. در این عرصه باید امیدوار بود که نخست بلینکن توانسته باشد اسراییل را قانع کند که از حمله گسترده به لبنان صرف نظر کند. دوم این که حزب الله در صورت ناچاری اقدامات دیگر را به جنگ ترجیح دهد زیرا همچون غزه هزاران هزار انسان کشته می شوند، هزاران خانه، مدرسه، بیمارستان و زیر ساخت از بین می رود و جنوب لبنان به تلی از خاکستر تبدیل می شود.

باید توجه داشت که حملات اسرائیل نیز سیرنزولی داشته است. از اعلام کاهش حملات هوایی اسراییل به غزه می شود نتیجه گیری کرد که خطر برای لبنان در حال افزایش است. موفقیت در لبنان می تواند عدم موفقیت در غزه را تا حدی پوشش دهد و کمکی است به ماندن نتانیاهو در قدرت.   ورود یا عدم ورود امریکا به جنگ بستگی دارد به میزان تسلط اسراییل در جنگ. اگر خود کار را به پیش ببرد فبها و اگر احتمالا ضعف جدی پدیدار گردد که بعید است ورود امریکا قطعی است. یکی دیگر از دلایل احتمالی امریکا به درگیری میزان حملاتی است که به امریکا از عراق و از طریق حوثی ها برای فشار به اسراییل برای توقف جنگ است. بی شک در این عرصه حزب الله هم به نسبت به حماس قوی تر است و هم می تواند شهرهای اسراییل را متشنج کند و باعث خروج بعضی از مردم به خارج شود ولی دو نقطه ضعف هم وجود دارد.

یکی امکانات تونلی حماس را ندارد و ضربه پذیری بالاست. دوم ممکن است در دو جبهه بجنگد. یکی با مسیحیان سمیر جعجع که با اسراییل نزدیکند به بهانه اینکه چرا لبنان را وارد جنگ کردید. در ۲۰۰۶ اسراییل برای اینکه غیر شیعیان را وارد جنگ کند حملات را به بیروت و طرابلس هم کشاند. بنابراین بهترین سناریو برای طرفین عدم ورود به جنگ است

مرز حماقت راهبردی و اقدام تاکتیکی
حنیف غفاری
 واشنگتن و لندن ماجراجویی احمقانه‌ای را در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب آغاز کرده‌اند که فرجام آن قطعا چیزی جز شکست و تباهی نخواهد بود. در اثبات این گزاره همین بس که انصارالله بایسته‌های بازدارندگی و اقدام و نسبت‌سنجی میان این ۲ مولفه را بخوبی طی ۸ سال جنگ نابرابر و نامتقارن با آل‌سعود و امارات آموخته و اکنون در حال رصد هوشمندانه میدان و برنامه‌ریزی دقیق برای گام‌های عملیاتی بعدی است. دولت‌های ریشی سوناک در لندن و جو بایدن در واشنگتن یک وجه مشترک پررنگ در حوزه سیاست خارجی خود دارند و آن عدم تشخیص حماقت راهبردی از اقدام تاکتیکی است! 
سال 2014 میلادی، زمانی که بن‌سلمان عزم خود را برای اشغال یمن و از بین بردن انصارالله جزم کرد، ۲ مشوق اصلی وی دولت‌های دموکرات و محافظه‌کار آمریکا و انگلیس بودند. تحقق «یمن منهای مقاومت»، هدفی بود  که لندن، واشنگتن، ریاض و ابوظبی آن را بارها در اتاق‌های فکر فرماندهان نظامی و استراتژیست‌های سیاسی مرور کرده و ابعاد و جزئیات آن را به تصویر کشیده بودند. با این حال مقاومت یمن پس از ۸ سال استقامت و پایداری، به دشمنان آموخت گفتمان مقاومت و متعلقات آن (از جمله توان نظامی و میدانی) اساسا مقولاتی نیستند که قابل کمی‌سازی یا محاسبه عددی و  زمانی باشد! امروز، در ابتدای سال 2024، مقامات آمریکایی و انگلیسی دچار حماقت راهبردی مطلقی شده‌اند که آثار و تبعاتش نه‌تنها در زمان حال، بلکه در آینده نیز گریبانگیر غرب و رژیم اشغالگر قدس خواهد شد. 
بهانه واشنگتن و لندن در حمله به مواضع انصارالله، تهدید امنیت دریایی و آبراه‌های بین‌المللی بوده است اما مسجل است اقدامات یمنی‌ها صرفا محدود به کشتی‌هایی است که به مقصد اراضی اشغالی حرکت می‌کنند. یمنی‌ها طی 100 روز اخیر هیچ  اقدامی علیه سایر کشتی‌ها انجام نداده‌اند. از این رو حمله به یمن مطابق یک تفسیر دروغین و عامدانه نسبت به تحولات جاری در دریای سرخ انجام شده و قطعا مشروعیت بین‌المللی ندارد. فراتر از آن، قطعا از این پس دریانوردی کشتی‌های آمریکایی و انگلیسی هم در کنار کشتی‌های رژیم تروریست صهیونیست در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب به چالشی سخت کشیده خواهد شد. این چالش فرازمانی بوده و دیگر نمی‌توان آن را تابعی از جنگ غزه در نظر گرفت. 
به عبارت بهتر، تا قبل از حملات اخیر، اقدامات شجاعانه و غیرتمندانه مقاومت یمن در جلوگیری از حرکت کشتی‌های تجاری و نظامی به سوی اراضی اشغالی، متغیری وابسته به جنگ غزه بود اما از این پس، شاهد باز شدن پرونده‌ای تاریخی هستیم که در یک سوی آن واشنگتن –لندن - تل‌آویو و در سوی دیگر آن صنعا قرار دارد. گشودن یک جبهه تازه از سوی آمریکا و انگلیس، نه‌تنها مصداق بازدارندگی محسوب نمی‌شود، بلکه مترادف با خلق بحرانی تازه علیه این ۲ بازیگر مداخله‌گر و حامی تروریسم صهیونیستی به شمار می‌آید. از این رو کنشگری وقیح اخیر واشنگتن و لندن در دریای سرخ را نه در بطن جنگ غزه، بلکه باید در قالب یک منازعه جدید از سوی غرب مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. قطعا جنگ غزه به‌زودی با پیروزی رسمی حماس و جهاد اسلامی و ناکامی رژیم کودک‌کش صهیونیست در رسیدن به اهدافی مانند نابودی حماس و اشغال غزه به پایان خواهد رسید اما این به معنای پایان مناقشه در دریای سرخ نخواهد بود. انصارالله از این پس این حق مشروع و قانونی را خواهد داشت که ناظر بر یک تهدید بالفعل، اقدامات لازم را جهت تامین امنیت دریای سرخ و باب‌المندب و حفظ منافع ملی یمنی‌ها انجام دهد. این اقدام می‌تواند ماهیتی نظامی - امنیتی داشته باشد و ناظر بر حرکت کشتی‌های تجاری یا نظامی آمریکایی و انگلیسی طراحی شود. هرگونه اقدامی که انصارالله در برهه کنونی یا آینده انجام دهد، ناظر بر همین کنش غیرقانونی و تهاجمی لندن و واشنگتن بوده و در قالب اقدام مشروع یمنی‌ها توجیه قانونی و منطقی خواهد داشت. قطعا آمریکا و انگلیس  بخشی از هزینه‌های تصاعدی خبط و حماقت راهبردی خود را در همین برهه زمانی و بخش دیگری از آن را در زمان و مختصاتی غیرقابل تصور پرداخت خواهند کرد.
 

وقاحت بی‌انتهای کامرون

این روزها مقامات انگلیسی و در رأس آن‌ها دیوید کامرون، وزیر امور خارجه انگلیس نهایت تلاش خود را جهت تنفس مصنوعی به دشمن صهیونیستی در جنگ غزه به کار بسته‌اند. شکست میدانی رژیم اشغالگر قدس و بحران‌های داخلی در کابینه ائتلافی نتانیاهو ، جایی برای تحقق اهداف از پیش تعیین‌شده تل‌آویو در جنگ باقی نگذاشته است. در این میان، شرکای اروپایی تل‌آویو به‌جای اعتراف نسبت به شکست تمام‌عیاری که در آن سهیم هستند درصدد پاک کردن صورت‌مسئله ( از طریق انکار جنایات مسلم رژیم اشغالگر قدس ) برآمده‌اند.
اخیرا دیوید کامرون، وزیر امور خارجه انگلیس در مواضعی که منجر به خشم افکار عمومی دنیا شده، نگرانی خود را بابت «امکان نقض حقوق بشر»
از سوی رژیم اشغالگر قدس ابراز کرده است.کامرون  در پاسخ به سؤالات کمیته روابط خارجی پارلمان این کشور گفته است:
 نگران این هستم که مبادا اسرائیل اقدامی انجام داده است که ممکن است نقض قوانین بین‌الملل باشد.ضمنا من تعریف دقیق قانونی در خصوص اینکه غزه سرزمینی اشغال شده ( توسط اسرائیل) می‌باشد یا خیر را نمی‌دانم! 
کامرون در سخنان خود، دوگزاره قطعی را زیر سؤال برده است :یکی وقوع جنایات مسلم و نسل‌کشی قطعی صهیونیست‌ها در نوار غزه و دیگری، ماهیت قانونی و سرزمینی این منطقه را ! اینکه پس از شهادت حدود ۲۵ هزار فلسطینی در نوار غزه، وزیر خارجه انگلیس صرفا از «احتمال»نقض حقوق بشر توسط رژیم اشغالگر قدس سخن می‌گوید، اوج وقاحت و دنائت وزیر خارجه انگلیس را نشان می‌دهد. فراتر از آن، به لحاظ ماهوی و سرزمینی، غزه جزئی از خاک فلسطین محسوب می‌شود و رژیم صهیونیستی نه‌تنها حقی در قبال آن ندارد، بلکه باید از کل اراضی اشغالی ( کل سرزمین فلسطین) و بلندی‌های جولان نیز عقب‌نشینی کرده و این مناطق را به صاحبان اصلی آن‌ها بسپارد. اظهارات کامرون درحالی صورت می‌گیرد که چندی پیش اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نیز مدعی شده بود بمباران مناطق مسکونی توسط رژیم اشغالگر قدس و کشتار کودکان غزه، مصداق جنایت جنگی محسوب نمی‌شود و در این روند، هیچ‌یک از قواعد حقوق بین‌الملل نقض نشده است!  نکته قابل‌تأمل اینکه طبق نظرسنجی‌های صورت گرفته در آلمان و انگلیس، افکار عمومی هر دو کشور منتقد رویکرد سیاستمداران شان در جنگ غزه هستند. 
بدون شک واشنگتن، لندن، برلین و پاریس نه‌تنها در جنایات جنگی رژیم اشغالگر قدس در غزه سهیم هستند، بلکه پس از پایان جنگ ( که مترادف با شکست صهیونیست‌ها خواهد بود) باید هزینه‌ها و تبعات این حمایت وقیحانه را بپردازند. انکار صورت‌مسئله و استفاده از واژگان و جملات مبهم برای توجیه جنایات رژیم صهیونیستی از سوی افرادی مانند کامرون و اولاف شولتس، صرفا نفرت جهانی از آن‌ها و البته سهم دولت‌های متبوعشان از نسل‌کشی غزه را افزایش خواهد داد.افکار عمومی دنیا طی صد روز سپری‌شده از جنگ غزه نشان داده که تسلیم تصویرسازی‌های کاذب و دروغین سیاستمداران و رسانه‌های غربی در قبال واقعیات مسلم و محض این آوردگاه خونین و دلخراش نخواهد شد

مهاجرت و آثارش

احسان هوشمند
کشور در سال‌های گذشته شاهد کاهش شتابان نرخ رشد جمعیت است. استمرار این روند موجب تغییر ساختار جمعیتی کشور و گرایش ساختار جمعیتی کشور به پیری است. همچنین در دهه‌های گذشته نرخ ازدواج با کاهش و نرخ طلاق با افزایش روبه‌رو بوده است. افزایش سن ازدواج، کاهش نرخ فرزندآوری و در نتیجه کاهش بعد خانوار ازجمله ویژگی‌های شاخص‌های جمعیتی ایران معاصر در سه دهه اخیر است. در کنار این شاخص‌های جمعیتی که بارها از سوی کارشناسان جامعه‌شناسی و جمعیت‌شناسی کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، افزایش شمار ایرانیان مهاجر از کشور نیز ازجمله پدیده‌هایی است که پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نگران‌کننده‌ای در پی خواهد داشت. درباره میزان مهاجران ایرانی در خارج از کشور آمار دقیقی در دسترس نیست. بنا بر اعلام رصدخانه مهاجرت ایران نرخ رشد مهاجرت به خارج از کشور روند افزایشی درخورتوجهی داشته است. همچنین براساس اسناد نهادهای بین‌المللی ایرانیان رتبه نخست را میان ملیت‌های ثبت‌کننده درخواست جدید در برخی کشورها مانند استرالیا داشته‌اند. کشورهای مجارستان، انگلستان، ترکیه، لتونی، کانادا، دانمارک، آلمان، لوکزامبورگ، فنلاند، نروژ و سوئیس نیز از کشورهایی هستند که رتبه‌های دو تا 9 را در میان ثبت درخواست جدید پناه‌جویی داشته‌اند. برخی منابع از رشد شدید مهاجرت به خارج میان سال 2010 تا 2020 خبر می‌دهند و این آمار موجب شده تا ایران در این دوره به‌عنوان کشور دارای سریع‌ترین رشد مهاجرت شناخته شود. همچنین رشد 141درصدی مهاجرت ایرانیان به اروپا، رشد 234درصدی درخواست پناهندگی ایرانیان در آلمان از دیگر شاخص‌هایی است که حاکی از رشد چشمگیر مهاجرت ایرانیان در سال در‌حالی‌که سال 2021 آمار 48 هزار نفر مهاجر از ایران ثبت شده، در سال 2021 این رقم به 115 هزار نفر رسیده است. گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد نیز نشان می‌دهد در سال 2022 تعداد پناهندگان ایرانی در مقایسه با سال پیش از آن حدود 44 درصد افزایش دارد. در میان بررسی‌های موجود نیز تأکید شده که مسائل و مشکلات اقتصادی یکی از مهم‌ترین عوامل رشد مهاجرت به خارج از کشور است و در صورت استمرار این وضعیت مهاجرت به خارج به گروه‌های سنی جوان‌تر و حتی نوجوانی نیز کشیده می‌شود. همچنین این وضعیت هشداری است که «مهاجرت گروهی کنترل‌نشده» ابعاد جدیدی پیدا کند. استمرار این وضعیت ممکن است به موج وسیع‌تر مهاجرت از کشور کشیده شود.

1- مجموعه مشکلات و مسائل ایران امروز خروجی و نتیجه و پیامد نحوه حکمرانی در کشور است. به سخن دیگر بروز مجموعه مسائل اقتصادی مانند تورم، گرانی، رکود، کاهش شدید و سریع ارزش پول ملی، فقر، تشدید شکاف دهک‌های درآمدی، فساد گسترده، مسئله مسکن، بی‌کاری و ده‌ها معضل و مشکل ساختاری در اقتصاد کشور نتیجه ناکارآمدی مدیریتی است؛ کمااینکه مهاجرت با هر انگیزه‌ای که انجام شود، نیز معلول ویژگی‌های حکمرانی است. در دیگر حوزه‌ها از‌جمله آموزش‌و‌پرورش و آموزش عالی و فرهنگ و سیاست داخلی نیز وضعیت حکمرانی تفاوتی با بخش اقتصادی ندارد.

2- آمار موجود درباره مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور و تشدید روند آن به این معنا نیست که دیگر ایرانیان میل به مهاجرت ندارند. بررسی‌های موجود نشان می‌دهد بخش درخورتوجهی از ایرانیان به مهاجرت می‌اندیشند؛ هرچند ممکن است برای آنان به دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی مهاجرت به سادگی ممکن نشود. در یکی از بررسی‌های منتشر‌شده در‌این‌باره آمده است که 70 درصد از میان شش هزار نفر از فعالان کسب‌وکار کشور میل به مهاجرت دارند. در صورت انجام مطالعات میدانی این نسبت برای استادان دانشگاه‌ها، متخصصان پزشکی، پرستاران، معلمان و دیگر اقشار هم می‌تواند نگرانی‌ها در‌این‌باره را بیشتر کند. در چند روز گذشته رئیس یکی از مراکز مطالعاتی مشاور دولت گفته است اگر کسی از ایران مهاجرت می‌کند، لزوما برای آن مهاجرت نمی‌کند که کاری بیابد؛ بلکه «او مهاجرت می‌کند تا در ایران نباشد و این تفسیر بسیار خطرناکی است». اینکه مسئول یکی از مراکز رصد کشور چنین هشداری می‌دهد، نمایانگر ابعاد غم‌انگیز موضوع است؛ پدیده‌ای که خود معلول مناسبات درونی است.

3- استمرار روندهای جاری در موضوع مهاجرت مانند بسیاری از مسائل دیگر کشور نشان می‌دهد مسائل مزمن کشور روزبه‌روز ابعاد نگران‌کننده‌تری به خود می‌گیرد. اگر رکود اقتصادی موجب زمین‌گیرشدن کارآفرینان بسیاری در کشور شده است، اگر فساد زمینه‌های ناامیدی و نارضایتی عمیقی ایجاد کرده است، اگر فقر و تورم و گرانی موجب فشار سنگین و فرسایشی بر میلیون‌ها خانوار ایرانی شده است و اگر مهاجرت به سمت مهاجرت گروهی کنترل‌نشده میل می‌کند و... . این فهرست بلندبالا از مسائل کشور حل‌وفصل نمی‌شود، مگر آنکه شیوه و رویکرد دولتمردان و سیاست‌گذاران تغییر کند؛ یعنی ناکارآمدی است که به چنین پدیده‌های تودرتویی منجر شده است. استمرار این وضعیت هزینه‌ها و تهدیدی‌های بزرگی را متوجه کشور می‌کند که نه در راستای منافع ملی است و نه با منطق حکمرانی در جهان امروز همخوانی دارد. پیامدهای استمرار این وضعیت خود را در سطح ملی و در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی، هنجاری، سیاسی و... نشان می‌دهد. آیا برای تغییر رویکردها شرایط مهیا است؟