صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۳۵۶۴۶۲

پروژه‌ تخریب شخصیت‌های مؤثر در انتخابات 

سعدالله زارعی 
انتخابات و «فضای آرام» نسبت دوجانبه‌ای با یکدیگر دارند به این معنا که برگزاری انتخابات به فضای آرام نیاز دارد و فضای آرام زائیده انتخابات است. به همین جهت در جمهوری اسلامی و در بعضی دیگر از کشورها، فعالیت تبلیغاتی 24 ساعت پیش از برگزاری انتخابات متوقف می‌شود تا انتخابات در فضائی کاملاً آرام شکل بگیرد. از آن طرف در منظر جهانی برگزاری آرام انتخابات نشانه آرامش جامعه و عادی بودن شرایط سیاسی یک کشور می‌باشد و اصولاً نهاد برآمده از انتخابات و نیروهای جدیدی که وارد عرصه شده‌اند، یک انرژی و فرصت جدید برای رفع مشکلات و حرکت به جلو ارزیابی می‌گردد و این نوعی انتظار آرامش‌بخش را در جامعه پدید می‌آورد. 
در این میان خط مخالفان نظام سیاسی و دشمنان این است که مانع زوجیت فضای آرام و انتخابات شوند. در طول حدود 30 سال گذشته این تئوری در نهادهای امنیتی آمریکا شکل گرفت که انتخابات می‌تواند با «آشوب» هم زوجیت داشته باشد و لزوماً فرصت برای کشور برگزارکننده نباشد. بر این اساس «خط آشوب» به‌ عنوان یک راهبرد اساسی در مقابله با دولت‌ها به کار گرفته شد و به تغییر نظام‌هایی هم منجر گردید. یعنی انتخابات که در ذات خود آرامش‌دهنده است، به برهم‌زننده تبدیل شد. به‌قول شاعر؛ از قضا سرکه ‌انگبین صفرا فزود/ روغن بادام خشکی می‌نمود.
اما خط آشوب همیشه به‌صورت آنچه در انتخابات‌های اوکراین، گرجستان، قرقیزستان و... رخ داد بروز و ظهور پیدا نمی‌کند. مثلاً چنین روشی نمی‌تواند در ایران به پیروزی برسد، کمااینکه در سال 1388 امتحان شد و جواب نداد طبعاً از آنجا که آزموده را آزمودن خطاست، روش قبلی در مواجهه با ایران کنار گذاشته شده اما به آن معنا نیست که دشمن از اصل ایجاد خط آشوب منصرف گردیده و انتخابات ایران را به حال خود رها کرده است. چنین تصوری بسیار ساده‌لوحانه است و ساحت مخاطبان هم مبرا از آن می‌باشد. 
خط آشوب در شرایط فعلی در دو شکل قابل تصور است؛ یکی آشوبناک کردن صحنه به شکلی که رأی دادن برای مخاطب بی‌فایده دیده شود و دیگری ایجاد بدبینی نسبت به جریانات و یا شخصیت‌هایی که در نظر مردم کارآمده دیده می‌شوند. تلاش دشمن مبنی بر بی‌فایده نشان دادن رأی دادن، موضوع شناخته‌شده‌ای است؛ مثلاً آمریکایی‌ها در حالی که هیچ‌گاه توضیح نداده‌اند تأثیر رأی دادن در انتخابات آمریکا بر بهبود وضعیت مردم آن کشور چیست، نزدیک به 150 سال است انتخابات پارلمان را در زمان مقرر برگزار می‌کنند و همه آمریکایی‌ها می‌دانند که یک نماینده مجلس یا جمعی از نمایندگان مجلس یا در اکثر موارد همه اعضای مجلس نمایندگان و حتی کنگره، در مقایسه با تأثیرات دولت، تأثیر زیادی بر زندگی مردم آمریکا نمی‌گذارد، اما مقامات آمریکایی هیچ‌گاه پرسش از اینکه رأی به یک نماینده و حضور یک یا چند نماینده در پارلمان چه اثری در سرنوشت مردم آمریکا دارد، روا ندانسته‌اند و اصولاً به دلیل اینکه رسانه‌های این کشور نوعاً از سوی مجامع خاص مالی مدیریت می‌شوند، سؤالاتی از این دست اجازه طرح نمی‌یابند. اما همین شخصیت‌ها و همین رسانه‌ها طرح چنین سؤالی درباره مجلس ایران را درست می‌خوانند و این در حالی است که در سیستم حکومتی آمریکا رئیس‌جمهور می‌تواند قوانین مجلس را وتو کند، اما در ایران، رئیس‌جمهور نه‌تنها چنین اختیاری ندارد، بلکه اگر در اجرای مصوبه مجلس کمی تأخیر کند توسط نمایندگان مورد بازخواست قرار می‌گیرد. علاوه‌بر آن دایره اختیارات مجلس ایران در امور مالی، سیاست خارجی، امور فرهنگی، اجتماعی و امنیتی آن‌قدر زیاد است که بسیاری از حقوقدان‌ها معتقدند پارلمان ایران یکی از چند پارلمان قدرتمند دنیا می‌باشد. 
این مجلس البته در اجرا وضعیتی متفاوت با قوه مجریه پیدا می‌کند، چرا که اصولاً با توجه به اصل تفکیک قوا، ایجاد ساختارها، بودجه‌ریزی‌ها و اجرای برنامه، مصوبات و قوانین برعهده قوه مجریه است اما مجلس در تنظیم و هدایت امور به نفع مردم نقش اساسی دارد و می‌تواند با تصویب‌ها و عدم تصویب‌ها به حرکت دولت جهت بدهد و با نظارت خود، کاستی‌ها در روند اجرای برنامه‌ها و... را جبران نماید. 
حرف این است که چرا در حالی که در عمل نقش مجلس شورای اسلامی - در نظام سیاسی ایران - از نقش کنگره آمریکا - در نظام سیاسی آمریکا - پررنگ‌تر است، رأی دادن در یک جا به نفع رفع مشکلات مردم معرفی می‌شود و در جای دیگر در نقطه مقابل منافع و رفع مشکلات مردم خوانده می‌شود!؟ البته دلیل آن روشن است؛ مشکلات مردم در ایران نباید حل شود و دستی از متن آنان نباید برای رفع مشکلات بلند شود. در اینجا چون انتخابات می‌تواند انرژی تازه‌ای وارد سیستم کند و راهی برای حل مشکل نشان دهد، باید تحریم شود، تا بلکه انباشت مشکلات به کلیدی در دست توطئه‌گران آمریکایی برای ضربه زدن به ایران تبدیل گردد. 
یک جنبه دیگر از آشوبناک کردن صحنه، سلب اعتماد از افراد و یا نهادهایی است که مردم آنان را کارآمد دانسته و به آنان امید بسته‌اند. میدان جنگ را در نظر بگیریم، یکی از مهم‌ترین راهبردهای دشمن، فاقد توانایی و صلاحیت نشان دادن فرماندهان میدان طرف مقابل است. اگر دشمن بتواند باور نیروهای نظامی نسبت به فرمانده خود را متزلزل کند، با هزینه بسیار کم می‌تواند صحنه را به نفع خود رقم بزند. در صحنه سیاسی هم همین‌طور است. 
در جامعه افرادی شناخته شده وجود دارند که مردم آنان را تجربه کرده و به توانایی‌ها و صلاحیت‌های آنان در بهبود شرایط کشور باور دارند. وقتی این افراد وارد صحنه انتخابات می‌شوند، مردم با اعتماد به توانمندی‌ها و صلاحیت‌های این افراد، به کسان کمتر شناخته شده‌ قرار گرفته در یک لیست هم رأی می‌دهند و خیالشان آسوده است که «این مجموعه» می‌تواند در بهبود شرایط آنان تأثیر قابل توجهی داشته باشد. حالا اگر دشمن بخواهد این نقطه قوت را از کشور بگیرد، باید چه کار کند؟ غیر از اینکه افراد شاخص خدوم که به لحاظ ده‌ها سال ایفای درست مسئولیت‌های مختلف، مورد اعتماد مردم بوده‌اند را زیر فشار تبلیغاتی گرفته و بدنام نمایند راه دیگری وجود دارد؟ 
اگر دشمن بتواند توده‌های مردم را در خصوص چهره‌های شناخته شده به تردید بکشاند، به طریق اولی جایی برای اعتماد مردم به افراد کمتر شناخته شده و جوان باقی نمی‌ماند. بنابراین حاصل چنین وضعیتی رویگردانی مردم از یک فرد یا یک لیست نیست، رویگردانی از اصل شرکت در انتخابات است. این نتیجه قطعی و طبیعی آشوبناک کردن صحنه با انگ زدن به شخصیت‌های مؤثر است. آیا بارها تجربه نکرده‌ایم که در آستانه هر انتخابات، دایره اتهام‌پراکنی، پرونده‌سازی و افشاگری علیه چهره‌های مؤثر در انتخابات فزونی می‌گیرد و رسانه‌های مختلف خارجی و داخلی به تنور این شراره‌پراکنی‌ها تبدیل می‌شوند و به همدیگر پاس گل می‌دهند؟ 
اینکه مثلاً شبکه بی‌بی‌سی به همراه یک جریان سیاسی و به اضافه چند نشریه و سایت که عنوان ظاهری انقلابی‌گری و تدین را هم یدک می‌کشند، در آستانه انتخاباتی که مشارکت پرشمار مردم در آن در کانون توجه نظام قرار دارد، شروع به تولید ابهام و سؤال و پرونده‌سازی راجع به اشخاصی که خروجی دلسرد شدن مردم از آنها در انتخابات، کاهش مشارکت است، عادی نیست. قطعاً در اینجا بحث رقابت انتخاباتی و اختلافات سیاسی مطرح نیست. چرا که کارکرد و خروجی رقابت سیاسی در زمین نظام باید افزایش مشارکت باشد. آن رقابت سیاسی که خروجی آن کاهش مشارکت باشد، بازی در زمین نظام نیست. 
در اینجا ممکن است بگوییم افرادی هستند که به دلیل فقدان بصیرت سیاسی و علایق شخصی، دچار انحراف و افراط شده و کارکردی مشارکت‌ستیز پیدا می‌کنند و حد مسئله همین است. اما وقتی این آشوبناک کردن صحنه انتخابات در آستانه برگزاری، از سوی افرادی دنبال می‌شود که چهره‌هایی شناخته شده‌اند و در صحنه‌های سیاسی مختلف حضور داشته‌اند، صورت می‌گیرد، موضوع متفاوت می‌شود. اینجا باید لزوماً نفوذی اتفاق افتاده باشد. 
نفوذی‌ها در نظام جمهوری اسلامی وقتی بخواهند روی صحنه و رودرروی مردم ایفای نقش کنند، لزوماً باید وجهه‌ای مذهبی و انقلابی داشته باشند. وجهه مذهبی و انقلابی در اینجا از طریق برخوردهای هرچه تندتر با پدیده‌های سیاسی به‌دست می‌آید. تندهایی که بر عطش دانستن مخاطب سوار می‌شوند و با بی‌پروایی هر عنوانی را بر فردی که با تخریب او درصدد اثبات خود هستند، می‌دهند و عده‌ای هم دنبال او راه می‌افتند. نفوذ در اینجا نسبت به نفوذ از نوع امنیتی آن پیچیده‌تر و قدرت تخریب آن بیشتر خواهد بود. 
اگر رد نفوذی‌هایی که در آستانه انتخابات، مشغول آشوبناک کردن صحنه از طریق سلب اعتماد از افراد مؤثر اجتماعی و در نهایت «انجام مأموریت» کاهش مشارکت مردم ایران در انتخابات هستند، پی بگیریم، بدون استثنا به افرادی می‌رسیم که علی‌رغم ظاهر فریبنده، هیچ اعتقادی به گفتمان مذهبی انقلابی ندارند، دریده‌گو و در بیان نظر راجع به افراد بی‌پروا هستند، از نظر مالی به‌شدت آلوده‌اند و سر در ده‌ها آخور و رانت دارند، با هر فرد و جریانی که در مقابل منویات نظام - در اینجا افزایش مشارکت - قرار داشته باشد، ائتلاف می‌کنند، نسبت به روحانیت و نهادهای انقلابی اعتقادی ندارند، هر چند با تدلیس در طول سال‌ها از منابع آنها به صورت مالی یا معنوی ارتزاق کرده‌اند. این نیروهای «پروژه‌بگیر» در آستانه هر تحول بزرگ جامعه انقلابی ایران، به پروژه‌های دشمنان خارجی وصل می‌شوند و به خط تخریب می‌پیوندند.
 باید از اینها برحذر بود و برحذر داشت.
جلوی شوک ارزی بعدی را همین حالا بگیرید!
مهدی حسن زاده 
 روزی که دلار 28500 ایجاد شد، برخی هشدار دادند که این اتفاق می تواند تکرار دلار 4200 باشد. یعنی نرخی که تثبیت می شود و بی توجه به تحولات بازار مبنای تخصیص ارز بخشی از کالاهای وارداتی می شود اما نتایج آن در مهار قیمت ها به اندازه تبعات سنگین آن نیست.
اگر به ماجرای شکل گیری و تداوم ارز 4200 بازگردیم، می بینیم که شروع جهش نرخ ارز از اواخر 96 و ابتدای 97 موجب شد تا دولت وقت ابتدا نرخ ارز برای همه مصارف حتی سفر خارجی لاکچری را 4200 تعیین کند؛ اما تبعات سنگین این اقدام و هدررفت ارز محدود کشور، موجب شد تا در مرداد همان سال ابتدا ارز 4200 به 25 قلم کالا و سپس در سال 98 و 99 با حذف 20 قلم کالا، صرفا به 5 گروه کالایی محدود شود و سرانجام در بهار 1401، این ارز تقریبا به طور کامل حذف شد. شاید اگر ما هم جای سیاست‌گذار بودیم، در فروردین 98 ناگهان فرمان بازار ارز و تخصیص کل ارز مورد نیاز کشور را به نرخ بازار نمی سپردیم اما چنان که به تدریج این تحول رخ داد، حتما بخشی از نیازهای ضروری را به نرخ ارز ترجیحی گره می‌زدیم اما با 4 ملاحظه مهم: نخست، ارز ترجیحی صرفا محدود به کالاهای ضروری باشد. دوم: این نرخ ثابت نماند و به تدریج به نرخ بازار نزدیک شود. سوم، مصادیق دریافت این ارز به تدریج محدود شود. چهار، در فرایند حذف تدریجی ارز ترجیحی، حمایت از خانوارها در قالب کالابرگ الکترونیک صورت گیرد.
با توجه به این نکات وارد ماجرای ارز 28500 می شویم. شاید در شرایط شکل گیری جهش ارزی و افزایش قیمت دلار از محدوده زیر 30 هزار تومان به بالای آن، باز هم شکل گیری یک نرخ ترجیحی برای دوره گذار و مهار تورم ناشی از جهش ارزی بر مواد غذایی و دارو ضروری به نظر می رسید اما اقدامی در جهت ملاحظات دوم و سوم صورت نگرفته است. یعنی ارز 28500 به 27 قلم کالا اختصاص می یابد و این نرخ نیز از دی ماه سال گذشته تاکنون بیش از یک سال است که ثابت مانده است.
جای تاسف دارد که با وجود اقدام اولیه مجلس در بررسی لایحه بودجه 1403 برای کاهش سقف این ارز از 18 میلیارد امسال به 10 میلیارد دلار که می توانست مقدمه‌ای برای افزایش تدریجی این نرخ و محدود کردن مصادیق آن باشد، اما در عمل این تصمیم برگشت خورد و در نهایت سقف 10 میلیارد دلاری به 13.6 میلیارد دلار افزایش یافت. باید توجه داشت که هرگونه تعلل در گذر تدریجی از ارز 28500، می‌تواند بار دیگر ما را با تنها گزینه پیش رو یعنی شوک درمانی مواجه کند. شوک درمانی که می تواند بیش از یک سال دیگر ما را در مدار تورم بالای 40 درصد نگه دارد و این رکورد متاسفانه منحصر به فرد اقتصاد ایران را که طی 5 سال متوالی از ابتدای 1398 تا پایان 1402 تورم بالای 40 درصد در آن ثبت شده است، به 6 یا 7 سال ارتقا دهد.
در هر حال انتظار است دولت و مجلس با فهم دقیق تبعات تداوم پرداخت ارز 28500 به طیف وسیعی از کالا ها (27 قلم کالا) درباره اصلاح تدریجی این وضعیت تصمیم‌گیری کنند تا بار دیگر مجبور به تجویز نسخه شوک درمانی برای حذف یک‌باره ارز 28500 نشوند.
 
تقوای سیاسی حلقه فراموش شده انتخابات
حسن رشوند
اخلاق و تقوای سیاسی از مهم‌ترین اصول اساسی در اسلام است. درواقع در اسلام نمی‌توان اخلاق و تقوا را از دین جدا فرض کرد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در مکتب اسلام سیاست برای کسب قدرت نیست، بلکه وسیله‌ای برای احقاق حق و گسترش دادگری و از بین بردن ظلم و فساد وخدمت به مردم و آشنا ساختن آن‌ها با فضائل و کمالات انسانی است. پس سیاستمدار اسلامی می‌تواند با حفظ تقوی و فضائل انسانی در امور سیاسی مداخله کند و یقیناً در آن صورت، تقوی و پاکی‌اش بیشتر ارزش پیدا می‌کند. به همین دلیل می‌توان گفت تقوای سیاسی اصلی انکارناپذیر در تعالیم دینی است و جامعه ما مکلف به رعایت این اصل است. 
تقوا به معنای خویشتن‌داری و پرهیزکاری است که به صورت گسترده در فرهنگ اسلامی ما تبلور پیدا کرده است. در آیات نورانی قرآن کریم سفارش فراوانی به تقوا شده و در سنت وسیره پیشوایان الهی تقوا در رأس تمام امور قرار گرفته است. در جمهوری اسلامی که منبعث از آموزه‌های دینی است، انتخابات مهم‌ترین سرفصلی است که اخلاق و تقوا باید سلسله جنبان آن باشد. بنابراین، انتخابات به عنوان یکی از سرفصل‌های مهم تاریخ انقلاب اسلامی، بیش از هر مورد دیگر در این زمان حساس، به رعایت تقوای سیاسی نیازمند است. 
در جای جای کلام نورانی حضرت امام (ره) و در همه صحنه‌های انقلاب، مسئولان و مردم به تقوا دعوت شده‌اند. به اعتقاد امام، تحکیم مبانی تقوا در جامعه موجب کاهش حب دنیا و کنترل نفسیات در جامعه می‌شود. 
با توجه به این تأکیدات مهم، این روز‌ها که کمتر از دو هفته به روز سرنوشت ساز انتخابات یعنی ۱۱ اسفند نزدیک می‌شویم شاهد رفتار‌هایی از سوی برخی کاندیدا‌های جریان‌های سیاسی و سمپات‌های آن‌ها هستیم که با مبانی دینی در رعایت اخلاق و تقوای سیاسی منافات دارد. انتشار برخی افشاگری‌ها که اساساً یا وجود خارجی نداشته یا اگر هم وجود داشته، حداقل انتشار آن‌ها در این روز‌های منتهی به برگزاری انتخابات بیش از آنکه کمک کننده برای شناخت مردم نسبت به کاندیدا‌ها باشد، ضربه به اصل انتخابات و خدای نکرده دلسرد کردن مردم از حضور پای صندوق‌های رأی است که یقیناً با اصل رعایت تقوا منافات دارد. 
اخلاق محوری و رعایت تقوای سیاسی همواره یکی از شاخصه‌های مهم مورد تأکید مقام معظم رهبری در انتخابات است. تحقق «سلامت رقابت‌های انتخاباتی» در گرو رعایت اخلاق در میدان رقابت‌هاست. توجه به مسائلی از قبیل پرهیز از دروغ، تهمت و افترا، تخریب، سیاه‌نمایی، بزرگنمایی مشکلات، اسراف، هزینه‌کردن‌های غیرشرعی، دادن وعده‌های غیرواقعی و خرید رأی از دغدغه‌هایی است که توجه به آن می‌تواند متضمن سلامت رقابت انتخابات باشد. این اصول در سطوح مختلف و اکنون که نامزد‌های انتخاباتی و هواداران آن‌ها در موقعیت رقابت انتخاباتی قرار دارند و ارائه اخبار منفی در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی ذهنیت مردم را مشوش می‌کند، خلاف تقوا و اخلاق انتخاباتی است. 
نمونه آن را این روز‌ها در رفتار یک طیف سیاسی نسبت به نامزدی که احتمال سرلیستی آن در بزرگ‌ترین جریان سیاسی انقلابی وجود دارد شاهد هستیم. بنابراین، این سؤال مطرح است جماعتی که فرد مذکور را عامل و مانع تصویب «قانون شفافیت» در مجلس می‌دانستند چرا در روزی که مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب این قانون در مجمع را اعلام کرد، اقدام به انتشار کلیپی از روند پرونده فرزند او برای اقامت در کانادا آن هم در حد گسترده اقدام می‌کنند و دست به تخریب این چهره سیاسی می‌زنند. ممکن است ما نقد‌هایی به این شخصیت انقلابی در مجلس هم داشته باشیم ولی چرا باید با وجود راکد ماندن این قانون در مجمع تشخیص، این شخصیت پاسخگو باشد؟ آنچه مسلّم است این است که در ارائه نظرات و مصاحبه در رسانه ها، یادداشت‌های مطبوعاتی و بیان مطالب نزد طرفداران و هواداران، این تقوا و اخلاق انتخاباتی است که باید مبنای رفتار باشد و هیچ گاه نباید از دایره انصاف خارج شد. 
رهبر معظم انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات در ۳۰ دی ۱۳۹۴ در همین زمینه می‌فرمایند: «نامزد‌های انتخاباتی به یکدیگر اهانت نکنند؛ خب، جنابعالی نامزد هستید، معتقدید که آدم صالحی هستید، آدم برجسته‌ای هستید؛ بسیار خوب، از خودتان هرچه می‌خواهید تعریف کنید، بکنید، اما به رقیبتان اهانت نکنید، به رقیبتان تهمت نزنید، از رقیبتان غیبت هم نکنید؛ تهمت و افترا یعنی نسبتی بدهید که واقعیت نداردو... بنابراین، این هم یک وظیفه است و یک معیار است برای سلامت انتخابات». 
سؤال اینجاست کجای این رفتار‌ها با منش و اخلاق اسلامی و تقوای سیاسی و دینی ما سازگاری دارد. چرا نسبت به یکدیگر تا این میزان متصلبانه و بی­‌منطق رفتار می‌کنیم. اگر افراد و جریانات سیاسی و همه آن‌هایی که می‌خواهند در این شرایط حساس کمک کار این انقلاب باشند و در ۱۱ اسفند انتخابات پر شوری را رقم بزنند و چشم طمع دشمن را کور و نقشه‌های او را نقش بر آب کنند، حتماً باید رعایت تقوا را در گفتار و رفتار خود داشته باشند و از اخلاق غیر خداپسندانه و مذموم که سم مهلک برای کشور، انقلاب و نظام اسلامی ­است، پرهیز کنند

سامانه پدافند هوایی «آرمان» بُعدپنجم جنگ

علیرضا نامی
مقارن با ولادت‌های ماه شعبان سامانه‌های پدافند هوایی «آرمان» و «آذرخش»، ساخت متخصصان عرصه هوافضا و صنایع وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح رونمایی شد.

با نگاه به سامانه‌هایی همچون سامانه پدافند هوایی «صیاد» که دست‌کم چهار خودرو برای شناسایی، رهگیری، درگیری و عملیاتی‌شدن آن مورد نیاز است وهمچنین سامانه پدافند هوایی «سوم خرداد» که دست‌کم دو خودرو برای اجرای عملیات آن مورد نیاز است، مشخص می‌شود سامانه پدافند هوایی آرمان مسیر توسعه و بلوغ را به‌خوبی طی کرده و از نظر طراحی، ساخت و عملکرد، یک سامانه منحصر‌به‌فرد در دنیا محسوب می‌شود؛ چراکه در این سامانه تمامی‌های سخت‌افزارها، نرم‌افزارها، موشک، سیستم الکترونیک و اتاق فرماندهی روی یک خودرو قرار گرفته که از این حیث و لحاظ، نظیری در دنیا ندارد. اگر چشم‌انداز و مؤلفه‌های توسعه هر کشوری را به بخش‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی ودفاعی تقسیم کنیم، قطعا نمودار پیشرفت‌های دفاعی و خودکفایی در عرصه فناوری‌های قدرت‌ساز و امنیت‌ساز نظامی ودفاعی درجایگاه مطلوبی قرارخواهد داشت؛ اذعان کشور‌های پیشرفته و قرار دادن ایران درجایگاه ممتاز نظامی ودفاعی گواه روشنی براین موضوع است. امروز ایران به یمن برتری در عرصه نظامی با شرایطی همچون جنگ مستقیم و سخت نظامی مانند ۸سال نبرد بارژیم بعث‌عراق مواجه نیست وبرهمین اساس فرصت‌سازی راهبردی به جمهوری اسلامی ایران این فضا را داده تا نه‌فقط خود را ازمدار ودایره حمله مستقیم نظامی بیرون نگه دارد، بلکه کشور‌های محور مقاومت را نیز به سطح‌خوبی از بازدارندگی دفاعی ارتقا دهد؛ اتفاقی که هیچ‌گاه درطول تاریخ دفاع این سرزمین به‌وقوع نپیوسته‌است. 

اما سؤال اینجاست؛ بزرگی و بلندای این دستاورد‌ها در نظر مردم نیز با تراز واقعی خود جلوه‌گر می‌شود؟ 
هنگامی که از عموم مردم صحبت می‌کنیم، طیف وسیعی ازجمعیت را مخاطب قرار می‌دهیم که در فضای برداشت‌های ذهنی، عموما «بصری» هستند و هر آنچه را در رسانه‌ها می‌بینند، محورذهینت‌های خود درخصوص مسائل مختلف قلمداد می‌کنند. رسانه‌های داخلی اگرچه در جهت تبیین اخبار و رویداد‌های مهم کشور در عرصه‌های گوناگون تلاش خود را به کار می‌گیرند، اما حجم وسیع اخبار و تغییر پیاپی خبر‌ها و به‌روز شدن رسانه‌ها در پوشش همه نوع رویدادی، تأمل و عمق ذهن افراد را برای دریافت جامع و کامل مسائل مهمی که رابطه مستقیم با آسایش و امنیت آنان دارد، برنمی‌انگیزد و در واقع اطلاعات زودگذر به آگاهی تبدیل نمی‌شود...! 
ازطرفی با تحلیل خط روایت رسانه‌های غربی و بیگانه در‌خصوص ایران مشخص می‌شود اگرچه آن‌ها نمی‌توانند منکر قدرت جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه در عرصه دفاعی و نظامی شوند، اما سعی می‌کنند با دوقطبی‌سازی امنیت ـــ معیشت، دستاورد‌های گرانسنگ و باارزش جوانان این مرز‌وبوم را که حاصل سال‌ها تلاش بی‌وقفه بوده و در دوران تحریم و انزوای علمی و تحقیقاتی رقم خورده، به مسأله‌ای مانند معیشت گره بزنند و از اثر آن بکاهند. درشرایطی که ایران امروز به یک قدرت منطقه‌ای بلامنازع و همچنین یک قدرت جهانی اثرگذار تبدیل شده است؛ خط روایت رسانه‌های بیگانه و همسو با قدرت‌های سلطه‌گر، بر ناکارآمدی دولتمردان، مسئولان و ناامید‌سازی ملت ایران نسبت به آینده نظام اسلامی و دینی تأکید می‌کند. درهمین رابطه کنشگران بُعد پنجم نبرد (جنگ شناختی) در فضای مجازی و به‌ویژه اینستاگرام در تلاشند با نمایش دو‌قطبی‌سازی امنیت ـــ معیشت و بزرگ‌نمایی گره‌های اقتصادی، پیشرفت‌ها و قله‌های فتح‌شده توسط دانشمندان این مرز و بوم را بی‌اثر جلوه دهند و با برجسته‌سازی ضعف‌ها و مشکلاتی که شاید بسیاری از کشور‌های دنیا و پیشرفته نیز در حال دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با آن هستند، ماحصل بزرگی جوانان این کشور را کوچک و بی‌فایده! جلوه دهند و این در حالی است که ریشه و مادرِ همه مولفه‌های توسعه در بستری به نام امنیت و قدرت بازدارندگی معنا و مفهوم پیدا می‌کند.

پیام های ترسناک مرگ ناوالنی

صلاح الدین خدیو

مرگ دردناک آلکسی ناوالنی، سرشناس ترین ناراضی روس در زندانی در قطب شمال، چیزی به دانسته های ما درباره ی قساوت بی پرده ی رژیم پوتین نمی افزاید. اما حاوی درسی به مراتب تلخ تر است. درست در زمانی که تصور می شد استبداد کرملین به علت شکست در اوکراین در سرازیری است، در هر دو جبهه داخل و خارج در حال نشان دادن ضرب شست های تازه است. در داخل بی محابا و بدون هراس از پاسخ… گویی، رهبر معروف اپوزیسیون را می کشد. در خارج هم با شکست ضد حمله بهاره ارتش اوکراین، در حال تثبیت دستاوردهای ارضی دو سال پیش است.

سرکوب در داخل و کشورگشایی در خارج، از دیرباز سنت آشنای نظام های استبدادی حاکم بر کرملین بوده است.

در این لحـظه تاریخی، مرگ ناوالنی و سقوط قریب الوقوع شهر آودیوکا در شرق اوکراین، یادآور تراژدی سرکوب خونین انقلاب مجارستان در اکتبر ۱۹۵۶ است.

این بار هم به نظر می رسد مانند اکتبر ۶۸ سال قبل، عامل نجات بخش کرملین، یک درگیری غیر مترقبه در خاورمیانه است.

با آغاز جنگ اسرائیل و حماس در اکتبر سال گذشته، جنگ اوکراین به حاشیه رفت و تمایل دولت های غربی برای تجهیز ارتش اوکراین به سلاح های تهاجمی دچار یک سیر قهقرایی زودهنگام گردید.

هفتاد سال قبل نیز در بحبوحه انقلاب مجارستان، زمانی که مردم بوداپست به امید استقرار رژیمی کم تر سرکوب گر با دست خالی به مصاف ارتش سرخ رفتند، بناگاه با حمله سه جانبه ی اسرائیل، انگلیس و فرانسه به مصر، موضوع مجارستان به بوته فراموشی سپرده شد!

جمال عبدالناصر رهبر بانفوذ مصر با ملی کردن کانال سوئز به بخشی از غرب اعلان جنگ داد.

انگلیس و فرانسه که صاحب امپراتوری های استعماری بودند و کانال را جزو اموال خود می دانستند و از کمک های مصر به انقلابیون الجزایر مکدر بودند، با همراهی اسرائیل به مصر هجوم آوردند.

آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا از وقت نشناسی متحدان خود به خشم آمد و با خالی کردن پشت آنان، زمینه را برای پیروزی سیاسی و معنوی ناصر فراهم کرد.

اما کار از کار گذشته بود، ارباب کرملین که لندن و پاریس را در صورت عدم عقب نشینی به حمله موشکی تهدید کرده بود، در مقام رهبر جهان سوم در نبرد عادلانه اش علیه استعمار رو به زوال قرار گرفت و سهم بزرگی از کیک پیروزی نبرد سوئز را نصیب خود نمود.

پاداش خروشچف از این پیروزی، آزادی عمل در سلاخی انقلاب مجارستان و تسخیر دوباره بوداپست و حبس و اعدام رهبران اصلاح طلب مجار بود.

بعد از هفت دهه به نظر می رسد تاریخ تکرار شده است.

جهان در حال مقابله با کشورگشایی روس ها در شرق اروپا بود که خاورمیانه مشتعل شد.

شاید تنها تفاوت، موضع گیری منفعلانه آمریکا در قبال نسل کشی اسرائیل در غزه است.

آمریکای امروز بر خلاف سال ۱۹۵۶ که هنوز به هیات متحد استراتژیک اسرائیل در نیامده بود، با دادن چک سفید امضا به تل آویو، دچار خطایی جبران ناپذیر گشت.

چه هم اعتبار اخلاقی ناشی از همدلی با اوکراین را در جوی های خون مردم غزه خرج کرد و هم در شرق اروپا گرفتار تنگنایی استراتژیک گردید.

پیامدها و الزامات برخاسته از سیاست داخلی در سال انتخابات هم بر پیچیدگی این معادله چند مجهولی افزوده است.

با هر تفسیری، برنده این رخدادها پوتین است و بازنده ملت هایی هستند که در شوق آزادی می سوزند، از فلسطین گرفته تا اوکراین و شمال سوریه که اردوغان بسان دوستش پوتین، فرصتی کم نظیر برای سرکوب اراده آنها پیدا کرده است.

مثل همیشه، منافع سیاسی دولت ها و رهبران و اولویت های استراتژیک بر معیارهای اخلاقی برتری دارد و آزادی و برابری از قربانیان اصلی آن هستند

آرمان؛ سرباز جدید پدافند هوایی
شلیک درکمتر از ۳ دقیقه!
محمدمهدی یزدی
«آرمان»؛ نامی است که از این پس در سامانه شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور برای مقابله با موشک‌های بالستیک و پرنده‌های مختلف دشمن شنیده می‌شود. صبح شنبه 28 بهمن‌ وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح 2 سامانه موشکی و پدافند هوایی را رونمایی کرد که مهم‌ترین ویژگی‌ آنها تاکتیکی بودن و سرعت عمل است.
متخصصان وزارت دفاع در سازمان‌های صنایع هوافضا و صنایع دفاع، سامانه‌ تاکتیکی پدافند هوایی برد بلند «آرمان» و سامانه پدافند هوایی برد کوتاه «آذرخش» را برای سازمان‌های رزم سپاه و ارتش طراحی و تولید کردند.
۱- سامانه پدافند هوایی برد بلند آرمان یا همان صیاد تاکتیکی، به یاد شهید مظلوم «آرمان علی‌وردی» که در فتنه سال 1401 به طرز فجیعی به شهادت رسید به این نام مزین شده است.
طبق اطلاعات ارائه شده، سامانه پدافندی آرمان در 2 نسخه با رادارهای متفاوت ارائه شده که یک مدل از این سامانه دارای رادار پسیو به سفارش نیروی پدافند هوایی ارتش و مدل دیگر با رادار اکتیو به سفارش نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طراحی و تولید شده است.
موشک‌های به کار رفته در سامانه پدافند هوایی آرمان از نوع صیاد3-F با قابلیت درگیری همزمان با ۶ هدف، اهداف را در ۱۸۰ کیلومتری شناسایی و در ۱۲۰ کیلومتری با آن درگیر شده و منهدم‌ می‌کند. یکی از مهم‌ترین مزیت‌ها برای سامانه‌ها، چابک بودن و سرعت جابه‌جایی و عملیاتی شدن برای مقابله با تهدیدات و اهداف است، در این راستا سامانه راه‌کنشی «آرمان» بسیار چابک است و در کمتر از ۳ دقیقه آماده عملیات می‌شود. به همین دلیل است که گفته می‌شود این سامانه متناسب با جنگ‌های نوین و امروزی طراحی شده و دارای قابلیت خودحفاظتی بوده و برای آماده شدن جهت انجام عملیات، خودگردان است. به همین منظور این سامانه در یکی از سیلوهای خود دارای یک سامانه موشکی کوتاه‌برد است که از این سامانه در مقابل تهدیدات ارتفاع پست محافظت می‌کند.
یکی دیگر از ویژگی‌های سامانه تاکتیکی پدافند هوایی برد بلند آرمان، قابلیت درگیری تا ماکزیمم سقف پروازی پرنده‌های آیرودینامیک است، یعنی هیچ جنگنده و هواپیمای بمب‌افکنی وجود ندارد که بتواند از آتش آرمان در امان بماند؛ همانطور که با پوشش 360 درجه اجازه نزدیک شدن موشک‌های کروز دشمن را نمی‌دهد و کمتر از 20 ثانیه عکس‌العمل نشان می‌دهد. 
با توجه به این ویژگی‌ها، آرمان یکی از سامانه‌های به‌روز دنیاست و نیروهای پدافند هوایی کشورمان با بهره‌گیری از آن می‌توانند دفاع محکم‌تری از آسمان کشورمان داشته باشند.
اما همانطور که در بالا گفته شد، آرمان نسخه تاکتیکی سامانه موشکی صیاد است که برای نخستین‌بار در رژه یگان‌های ارتش در 29 فروردین 1401 به نمایش درآمد.
در آن مراسم این سامانه شامل ۳ پرتابگر موشک از خانواده صیاد‌ 2 و 3 بود که نشان می‌داد با قرار دادن رادار و پرتابگرهای موشک روی یک خودرو، در جهت فشرده و چابک‌سازی حداکثری سامانه گام برداشته شده است. چندی بعد از مراسم رژه ارتش، سامانه صیاد تاکتیکی و ۲ موشک در کنار آن در نمایشگاه دستاوردهای وزارت دفاع در شهریور 1401 به نمایش گذاشته شد که مشخص شد موشک‌های این سامانه عمودپرتاب هستند. پیش از این، سامانه برد بلند باور 373، زوبین و دزفول در برد کوتاه دارای قابلیت پرتاب عمودی موشک‌های پدافندی بودند.
قابلیت پرتاب عمودی موجب می‌شود سرعت واکنش سامانه در مواجهه با تهدیدات به‌ علت زاویه سمتی حمله دشمن افت نکند و سامانه می‌تواند همزمان موشک‌هایی را به چند سمت بدون نیاز به تغییری در سمت پرتابگر شلیک کند که مزیت بسیار خوبی برای یک سامانه پدافندی است.
چندی بعد در نمایشگاه دستاوردهای نظامی روسیه به نام «آرمیا 2023 مسکو» وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح کشورمان ماکتی از سامانه تاکتیکی صیاد را ارائه کرد و نشان داد در کنار اجزای اصلی سامانه، پرتابگرهای متحرک بدون رادار اما حامل 6 موشک عمودپرتاب قابل اتصال به سامانه طراحی و تولید شده‌اند. معاون تحقیقات صنعتی وزارت دفاع در گذشته طی گفت‌وگویی ضمن تصریح برد کشف هدف 180 کیلومتری و قابلیت رهگیری 24 هدف، امکان درگیری این سامانه را 6 تا 12 هدف بسته به نوع برنامه‌ریزی آن اعلام کرد که در این صورت طبعاً نیازمند اتصال دست‌کم 2 پرتابگر 6 تایی به سامانه است و می‌توان گفت توانایی این سامانه ۲ برابر سامانه 15 خرداد و بالاتر از تمام سامانه‌های دیگر مانند سوم خرداد در حوزه حجم درگیری همزمان خواهد بود.
۲- سامانه دیگری که دیروز توسط متخصصان وزارت دفاع از آن رونمایی شد، سامانه «آذرخش» بود که یک سامانه پدافند هوایی برد کوتاه است.
این سامانه همزمان از رادار و سامانه الکترواپتیک برای کشف و رهگیری هدف استفاده می‌کند و یکی دیگر از  ستاوردهای بسیار خوب صنایع دفاعی کشورمان برای محافظت از مراکز حساس حیاتی و مهم کشور در برابر تهدیدات پهپادی و ریزپرنده‌هاست.
سامانه پدافندی آذرخش جزو سامانه‌های برد کوتاه به شمار می‌رود و قابلیت نصب روی انواع خودروها را دارد.
اجرای عملیات در شب و روز با بهره‌گیری از سامانه راداری پیشرفته 3 بعدی و سرچ اپتیکی و سیکرهای پیشرفته بسیار چابک از دیگر ویژگی‌های این سامانه است و مانند سامانه شهید مجید، می‌تواند اهداف را در کمترین زمان ممکن منهدم کند.
آذرخش دارای 50 کیلومتر برد عملیاتی در کشف رادار و 25 کیلومتر برد عملیاتی ردیاب اپتیکی است.
هر سامانه آذرخش با 4 فروند موشک قابل نصب روی خودروهای مختلف است و این موضوع سبب می‌شود در شرایط و موقعیت‌های مختلف جغرافیایی امکان بهره‌گیری از این سامانه در حفاظت از یگان‌های رزمی و مناطق حساس موثر باشد.
در گذشته از نسخه هوا به سطح موشک آذرخش با قابلیت نصب روی بالگردهای کبری رونمایی و اعلام شده بود این موشک با وزن 70 کیلوگرم و قطر 127 میلیمتر دارای برد 10 کیلومتری است.
در مجموع باید تاکید کرد سامانه‌ها و دستاوردهای جدید نیروهای مسلح کشورمان به سمت چابک‌‌سازی و سرعت عمل بالا می‌روند و آرمان و آذرخش را می‌توان ۲ نمونه از آخرین این دستاوردها دانست که با ورودشان به شبکه پدافندی کشور، توانمندی دفاع هوایی جمهوری اسلامی ایران را به صورت قابل ملاحظه‌ای افزایش خواهند داد
 

گلوله‌باران دشمن با کلمات

جواد شاملو

یکی از نقاط قوت رهبران مقاومت اسلامی این است که به نیروی کلمات باور دارند. شخصیت‌هایی که ابتدائا فرهنگی هستند و افکار و اندیشه‌ها را به راستی و درستی به‌عنوان سلاح به‌دست می‌گیرند،  پیشوای آن‌ها در خطابه‌های آتشین و دشمن‌افکن، امیر مؤمنان علیه‌السلام است. شاید صفین با حکمیت سرنوشتی تلخ یافت و نهایتا بیش‌وکم به‌نفع معاویه به‌پایان رسید، اما در عرصه جنگ نرم، دولت شام تارومار شد. همچنان که پس از واقعه عاشورا، خطابه‌های حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام، یزید را که بر تخت پیروزی تکیه کرده بود  به وادی «غلط کردم» کشاند! کلمات، میراث اهل بیت‌اند برای ما. در دوره ما نیز امام خمینی رحمت‌الله‌علیه شاه را با کلمات نابود کرد. همچنین می‌بینیم که میراث حاج‌قاسم سلیمانی برای ما تنها امنیت و ثبات در منطقه نیست بلکه اندیشه‌های نابی است که باعث می‌شود سردار دل‌ها در بیان رهبر انقلاب، یک «مکتب» باشد و نه صرفا یک ژنرال نظامی قدرتمند. خود رهبر انقلاب، بزرگ‌ترین رسانه جبهه جهانی استکبارستیز و مستقل به‌شمار می‌روند. نیز می‌بینیم که خطابه‌های سید حسن نصرالله و عبدالملک بدرالدین الحوثی باطل‌السحر آتش‌بار رسانه‌ای دشمن هستند.
در سخنرانی عصر جمعه سیدحسن نصرالله نیز نکات تبیینی کم نیست. ما سوای اینکه از رجزخوانی‌های رهبران مقاومت به وجد می‌آییم، باید این نکات تبیینی را هم پررنگ کنیم. از ابتدای عملیات طوفان‌الاقصی، عده‌ای به‌بهانه‌های مختلف حماس را مذمت می‌کردند. این عملیات را تله دشمن و عملیات پرچم دروغین می‌خواندند، برچسب انتحار روی آن می‌زدند و در مواضعی افراطی‌تر و جاهلانه، بعضا آن را خلاف قواعد اخلاق نبرد توصیف می‌کردند. اما سیدحسن پاسخی به این ادعاها داد که حماس از روز نخست جنگ نیز آن را گفته بود. غزه داشت توسط دشمن مضمحل می‌شد، اما بی‌سر و صدا، بی‌خبر، بی‌دردسر و چراغ‌خاموش. عملیات حماس همچون نورافکنی بود که روی این جنایت مخفیانه انداخته باشند. فلسطین مسئله جهان شد و ننگ جنایت علیه مردم آن بر سینه جنایتکاران چسبید. 
دادگاه لاهه امکان نسل‌کشی در غزه را پذیرفت و در دنیایی که صهیونیسم بر آن هژمون تمام‌عیار دارد، این یک پیروزی حقوقی مهم علیه دشمن بود. 
نکته مهم دیگری که در سخنان سیدحسن نصرالله قابل تأمل است این بود که عملیات طوفان‌الاقصی و نسل‌کشی رژیم اشغالگر بعد از آن، نه‌تنها از طرح‌های اشغالگرانه اخیر این رژیم پرده برداشت، بلکه ماهیت آن را به جهان یادآوری کرد. آن ماهیت عبارت بود از ازاله فلسطین از فلسطینیان و تشکیل یک سرزمین تمام‌صهیونیستی با یک دولت تمام‌صهیونیست برای صهیونیستان جهان. این ایده‌ای بود که قدمای صهیونیست، افرادی مثل هرتزل که سنگ بنای تشکیل سرزمین یهود را گذاشتند، از ابتدا به آن اذعان داشتند اما گذر زمان و تلاش رسانه‌ای غرب، می‌توانست باعث شود این ایده و انگیزه بنیادین توسط مردم جهان مورد غفلت واقع شود. جنایات پس از طوفان‌الاقصی، به‌مثابه تاریخ مختصر جنایت علیه فلسطینیان، تجسم این ایده و آینه تمام‌نمای اندیشه صهیونیسم بود. این دستاوردها، مهم‌ترین دستاوردهای طوفان‌الاقصی است و به آن رنگ و بویی کربلایی می‌بخشد.

دولت، تشکل‌های فسادستیز و مطالبه‌های متقابل

ناصر ذاکری
دستاوردهای مبارزه جهانی با فساد پژوهشگران را به این باور ‌رسانده که این مبارزه بدون حضور نهادهای مردمی شانس چندانی برای پیروزی ندارد. آنان می‌گویند هرچند دولت مسئولیت بزرگی در جریان مبارزه با فساد دارد، اما هرگز نباید محور این مبارزه تلقی شود، زیرا دولت خود قسمتی از مشکل است. به بیان دقیق‌تر دستگاه‌های عریض و طویل دولتی معمولا در مقابل اقدامات اصلاحی مقاومت می‌کنند و سعی دارند میزان رواج فساد را بسیار کمتر از واقع نشان بدهند. بهترین شاهد این مدعا، استفاده مفرط مدیران ارشد این دستگاه‌ها از واژه «تکذیب» است. آنان هر اتهامی به سازمان متبوع خود را بدون ارائه اسناد و مدارک فقط تکذیب می‌کنند. دقیقا به همین دلیل، ماده ۱۳ کنوانسیون بین‌المللی مبارزه با فساد به التزام دولت‌های عضو برای همراهی با سمن‌های فسادستیز و حمایت همه‌جانبه از حضور مردم در میدان مبارزه تأکید کرده‌ است. این ماده دولت‌های عضو را به تلاش برای افزایش میزان شفافیت، افزایش درجه مشارکت مردم، تسهیل دسترسی مردم به اطلاعات و افزایش میزان آشنایی شهروندان به حقوق خود در میدان فسادستیزی ملزم کرده‌ است. ازاین‌رو سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در میدان فسادستیزی به‌عنوان نمایندگان مردم و جامعه مدنی این حق را دارند که در مقام مطالبه‌گر از دولتمردان بخواهند تا در مسیر این مبارزه بزرگ ملی با آنان همراهی کنند. این سازمان‌ها می‌توانند و باید نهادهای حکومتی را وادار به افشای اطلاعات مرتبط با عملکردشان کرده و با تحلیل اطلاعات افشاشده گزارشاتی را درباره عملکرد این نهادها به جامعه ارائه کنند. همچنین تلاش برای تدوین و تصویب قوانین موردنیاز و پرکردن خلأهای قانونی و سپس ملزم‌کردن دولت و حکومت به اجرای دقیق قوانین با هدف مقابله با فساد یکی از سرفصل‌های مهم فعالیت‌ها و وظایف سمن‌های فسادستیز است. 

اما مطالبه‌گری در رابطه بین سمن‌ها و دولت منحصر به سمن‌ها نیست. دولت نیز می‌تواند در مقام مطالبه‌گر از سمن‌ها انتظار همراهی و کمک بیشتر داشته‌ باشد. درواقع تلقی و توقع دولت‌ها از سمن‌ها را در دو حالت می‌توان تصور کرد: در حالت اول دولت سمن‌ها را نهادهایی مزاحم تلقی می‌کند که با دخالت بیجای خود در امور کشورداری کار حاکمان را دشوار می‌کنند. چنین دولت‌هایی یا به دلیل تسلط مفسدان، برنامه‌ای برای مبارزه با فساد ندارند و مبارزه‌جویی سمن‌ها را هم برنمی‌تابند و یا درحالی‌که واقعا مصمم به مهار فساد هستند، نسبت به نقش و اهمیت حضور سمن‌ها گرفتار جهل هستند و می‌پندارند در نبود این نهادهای مزاحم، مهار فساد بهتر قابل‌ انجام است. در حالت دوم دولتمردان با علم به اهمیت نقش سمن‌ها و ضرورت حضور نهادهای مدنی در میدان فسادستیزی، خردمندانه تلاش می‌کنند از ظرفیت این نهادها در مسیر دستیابی به جامعه عاری از فساد

استفاده کنند.

دولت‌هایی که رفتارشان به حالت دوم نزدیک‌تر است، نه‌تنها از مطالبه‌گری سمن‌ها خشمگین نمی‌شوند، بلکه با حمایت سرسختانه از این نهادهای مردمی، تلاش می‌کنند از این ظرفیت بزرگ اجتماعی به بهترین نحو استفاده کنند.

حال سؤال این است که در جامعه امروز ایران دولت چه تصوری از فعالیت سمن‌های فسادستیز دارد و رفتار این نهاد به کدام یک از دو حالت حدّی بیان‌شده در بالا نزدیک‌تر است؟ برای درک بهتر موضوع توجه به نکات زیر کافی است:

۱ – در شرایطی که دولت با گشاده‌دستی کمک مالی چشمگیر و بی‌حسابی به برخی مؤسسات خصوصی اختصاص داده‌ است، بودجه خاصی برای کمک به سمن‌ها به‌ویژه سمن‌های فسادستیز در نظر نگرفته‌ است.

۲ – نگاه امنیتی به تشکل‌های مردمی موجب شده فرایند تشکیل و رسمیت سمن‌ها و به‌ویژه تشکیل شبکه فسادستیزان ایران (شفا) با دشواری‌های طاقت‌فرسا روبه‌رو شود.

۳ – در شرایطی که سمن‌ها دلسوزانه و با وظیفه‌شناسی برای کمک به دولت در مسیر مبارزه با فساد اعلام آمادگی کرده‌اند، دولت و مجلس برنامه سنجیده‌ای برای استفاده از کمک این نهادها ندارند. به‌عنوان نمونه قانون حمایت از گزارشگران فساد در سکوت کامل و پنهان از نگاه سمن‌ها تدوین شده و با ایرادات حقوقی و منطقی متعدد به تصویب رسید.

۴ – سمن‌ها هر سال به یاد امیرکبیر به‌عنوان آغازگر مبارزه عالمانه با فساد مراسمی برگزار می‌کنند. امسال این امکان فراهم نشد که مراسم در مکانی منسوب به نام امیرکبیر برگزار شود، فقط به این دلیل که نهاد دولتی موردنظر لابد به اهمیت نقش و جایگاه سمن‌ها باور ندارد.

با عنایت به همین نکات، می‌توان ادعا کرد رویکرد دولت به پرونده سمن‌های فسادستیز به حالت حدی اول نزدیک‌تر است. ازاین‌رو نگارنده قویا به دولتمردان توصیه می‌کند با بررسی کارنامه کشورهای موفق در میدان فسادستیزی زاویه دید خود را اصلاح کرده و به جای بار خاطر شدن یار شاطر بشوند و این ظرفیت بزرگ اجتماعی را در خدمت بگیرند تا کشورمان بتواند با بهبود جایگاه خود در فهرست کشورهای عاری از فساد از قعر فهرست به سمت صدر آن حرکت کند.‌