صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۱  ، 
شناسه خبر : ۳۶۴۲۳۹
رازی که در کلام آن روز امام نهفته بود، پزشکیان: رو، پشت و خارج از صحنه سیاست، تند رفتگان و کُند آمدگان؛ تیتر برخی از یادداشت روزنامه‌های امروز می‌باشد.

رازی که در کلام آن روز امام نهفته بود 

عباس شمسعلی
آن روز که امام راحلمان فرمود؛ «راه قدس از کربلا می‌گذرد»، بسیاری این سخن را در چارچوب فضای تقابل نظامی با رژیم بعث عراق تحلیل و فهم می‌کردند اما مانند بسیاری دیگر از جلوه‌های بصیرت و ژرف‌نگری آن پیر فرزانه، گذر زمان نشان داد که معنی آن کلام چه بود و کدام «راز سر به مُهری» را با خود حمل می‌کرد!
این روزها مردم مهمان‌نواز عراق در شهرهای مختلف کشورشان پذیرای میلیون‌ها زائر عاشق از کشورهای مختلف هستند که در آستانه اربعین حسینی خود را به کوی یار رسانده‌اند.
اربعین حسینی در سال‌های اخیر تبدیل به میعادگاه و نقطه اشتراک ده‌ها میلیون زائر مسلمان و غیرمسلمان، شیعه و سنی، ایرانی و عراقی، اروپایی و آمریکایی و آفریقایی و... شده است. پدیده اربعین اگرچه به عنوان بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی جهان همچنان مورد سانسور رسانه‌های مرعوب از وحدتی جریان‌ساز قرار گرفته است، اما همچنان که ماه پشت ابر پنهان نمی‌ماند این پدیده بی‌نظیر هم از چشم آزادگان و پاک ضمیران عالم پنهان نمانده است.
هر سال که می‌گذرد بر سیل مشتاقان زیارت اربعین از اقصی نقاط عالم افزوده می‌شود و در کنار شیعیان مشتاق و دلداده، چه بسیار غیرمسلمانان و غیرشیعیان که کنجکاوانه رهسپار طریق‌الحسین(ع) می‌شوند تا خود تجربه کنند این پدیده‌ای را که تحلیل و تصور آن از دور برایشان راحت نیست.
اکنون این سیل خروشان رودخانه‌ای که به عشق وصال به دریا موج می‌زند و پیش می‌رود، دیگر به یک قرارگاه و محل اجتماع آزادگان عالم از نقاط دور و نزدیک تبدیل شده است تا در فضائی که به هیچ کجای عالم شبیه نیست گردهم آیند. فضای بی‌همتای مسیر اربعین را در کجای عالم می‌توان یافت؟ در شرایطی که در نظام سرمایه‌داری و سودمحور جهان امروز که بسیاری در سایه فرهنگ غربی به دنبال کسب سود بیشتر شاید به هر قیمتی هستند و بسیاری از مفاهیم ارزشی و انسانی دیگر وجود خارجی ندارد، جایی در این عالم هست که مردمان بسیاری سخاوتمندانه هر آنچه در توان دارند در طبق اخلاص می‌گذارند تا از زائران امام خود به شایستگی میزبانی کنند. این جاده نورانی گویا هر آنچه انسان امروز از آن محروم شده و به آن احتیاج دارد را همچون نمایشگاهی به تصویر عینی می‌کشد؛ از ایثار و یکرنگی تا تعاون و همکاری، از بخشودگی و مروت تا تجلی انسانیت و یاری قوی به ضعیف.
همه اینها وقتی در کنار هم و با حضور ده‌ها میلیونی زائران از اقصی نقاط عالم تجلی پیدا می‌کند، به مرور به فرهنگی منتشر شده و بسط یافته در سراسر عالم تبدیل می‌شود.
این پدیده شگرف در زیر سایه بزرگ آزادمرد عالم حضرت حسین ابن علی(ع) شکل می‌گیرد که جلوه او روز به روز در عالم بیشتر و بیشتر می‌شود. امروز نسبت به سال‌ها و دهه‌ها و قرن‌های قبل مردم عالم بیشتر و بهتر حسین ابن علی(ع) را می‌شناسند و گویی اراده خداوند بر این بوده است که راه و منش دردانه هستی، همچون ذخیره‌ای ارزشمند، زمانی به انسان‌ها در این عصر برسد و پرآوازه شود که بیش از هر زمانی به آن محتاج هستند.
اگر روزی امام حسین(ع) الگوی شیعیان بود امروز تبدیل به الگویی جهانی و آشنا برای همگان شده است. این خط سرخ آزادی‌خواهی و ظلم‌ستیزی تا پای جان سیدالشهدا(ع) است که دل‌های مردم ستمدیده و آزادی‌خواهان عالم را گرم و قدم‌هایشان را استوار می‌کند و البته لرزه بر اندام مستکبران و یزیدیان زمان می‌اندازد.
امروز دیگر حسین ابن علی(ع) تنها، شهید مظلومی که مورد ستم قرار گرفته است و باید برای او ‌گریست نیست، بلکه او و راه نورانی او به نقطه امید مظلومان و آزادی‌خواهان جهان تبدیل شده است. 
اکنون می‌توان بهتر به این سؤال پاسخ داد که چرا عظیم‌ترین اجتماع مذهبی جهان در اربعین حسینی، برخلاف بسیاری از رخدادهای به‌مراتب کوچک‌تر و حتی بی‌اهمیت، در رسانه‌های تحت سیطره دولت‌های غربی و سردمداران استکبار عامدانه مورد سانسور قرار می‌گیرد؟! طبیعی است که در این اجتماع عظیم چیزهایی وجود دارد که برای این دولت‌ها و نظام استکباری غرب نگران‌کننده و تهدید محسوب می‌شود. مهم‌ترین علت این نگرانی را می‌توان در ترس از معرفی بزرگ‌ترین الگوی آزادگی و دریای بی‌کران حسین ابن علی(ع) دانست که ده‌ها میلیون قطره در رودخانه اربعین خود را به آن می‌رسانند. آنها می‌دانند که جاذبه این دریای بیکران هر انسان آزادی‌خواه و مخالف ظلمی را به سمت خود می‌کشاند و از نظر آنها نباید راه و رسم چنین الگویی شناخته شود و نباید آزادی‌خواهان عالم زیر پرچمی واحد جمع شوند.
اما اراده خداوند فوق اراده‌هاست. همان خدایی که طی چند سال راه خلوت زیارت اربعین را به بزرگ‌ترین مسیر انسانی و تجمع عالم تبدیل کرد و حسین(ع) را به مردمان در سراسر جهان شناساند، راه و روش او را نیز عالمگیر خواهد کرد.
یک جلوه از عالمگیر شدن امروز راه حسین(ع) را می‌توان در فریاد بی‌سابقه مردمانی در سراسر عالم برای رهایی مردم مظلوم فلسطین و ستمدیدگان غزه و در عزم جزم رزمندگان فلسطینی مشاهده کرد. در طی قریب یک سالی که از عملیات طوفان الاقصی و ضربه جبران‌ناپذیر مجاهدان و شاگردان مکتب حسینی به دشمن صهیونیستی و از تلاش بی‌فایده و جنایات سبوعانه صهیونیست‌ها با حمایت کامل آمریکا و برخی دولت‌های غربی علیه مردم مظلوم غزه می‌گذرد، جهان شاهد خروش بی‌سابقه و سراسری در محکومیت این جنایت‌ها و کشتار ده‌ها هزار زن و کودک و مردم بی‌گناه است. اعتراضی که پیش از آن به این شکل و ابعاد سابقه نداشت و گویی مردم عالم از خواب و غفلت بیدار شده‌اند. این بیداری آزادگان عالم اتفاقی است؟
امروز راهپیمایی اربعین در خود همه آن چیزی که از نظر سردمداران غرب نباید در بین مسلمانان و مردم جهان وجود داشته باشد را دارد. امروز این پدیده اربعین جلوه اتحاد، یکرنگی، ایثار و تأسی از الگوی آزادگان را در خود دارد. این رودخانه عظیم همه آنچه رسانه‌های غربی و مزدورانشان برای تفرقه و چندپارگی جهان اسلام به کار بسته‌اند را درهم می‌شکند و می‌شوید تا آنجا که نه‌تنها شیعه و سنی و مسلمانان از کشورهای مختلف بلکه مسلمان و غیرمسلمان در یک نقطه به اتحاد و یکدلی می‌رسند.
امروز اگر قرار بر آزادی قدس عزیز و رهایی مردم فلسطین از ظلم صهیونیست جهانی باشد که هست؛ راه آن از طریق‌الحسین(ع) می‌گذرد؛ به آن معنی که آنچه لازمه غلبه بر دشمن صهیونیستی و نجات مردم فلسطین و مظلومان غزه است در این مسیر نورانی پیش چشمان ماست، امروز دنیای اسلام با اتحاد و یکپارچگی و پرهیز از افتادن به دام تفرقه‌انگیزی دشمنان و بدخواهان و با یکدلی و از خودگذشتگی که جلوه عینی آن در طریق‌الحسین(ع) نمایان است می‌تواند به ظلم دیرین رژیم صهیونیستی و حامیان آن پایان دهد. گوشه‌ای از این تجلی وحدت و قدرت گرفتن جهان اسلام در برابر صهیونیست جهانی را می‌توان در جبهه مقاومت مشاهده کرد که خواب را به چشمان دشمنان حرام کرده است.
امروزه طریق‌الحسین(ع) نه‌تنها یک مسیر پیاده‌روی بلکه نقشه رسیدن به پیروزی نهائی بر ظلم و نقطه وحدت آزادی‌خواهان و حق‌جویان عالم است که یاران آخرالزمانی حسین از هر دین و مذهب و نقطه‌ای به ندای یاری‌طلبی امام‌شان لبیک می‌گویند. 
چه زیبا گفت سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی: «...کربلا را تو مپندار که شهری در میان شهر‌ها و نامی است در میان نام‌ها. 
نه، کربلا حریم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین‌(ع) راهی به سوی حقیقت نیست.»

پزشکیان: رو، پشت و خارج از صحنه سیاست

دکتر علی میرزا محمدی

نطق پایانی دکتر پزشکیان در دفاع از لیست وزرای کابینه دولت چهاردهم در صحن علنی مجلس، واکنش های مختلفی را به همراه داشته است. این نوشتار با الهام از «نظریه نمایشی اروینگ گافمن»(Erving Goffman)، جامعه‎‌شناس آمریکایی(۱۹۸۲-۱۹۲۲) از منظری متفاوت، به این مساله نگریسته است.
منش و گفتارهای سیاسی دکتر پزشکیان تاکنون، رابطه از پیش تعریف و به سنت تبدیل شده‌ی کشور بین سه حوزه سیاست شامل «روی صحنه، پشت صحنه و خارج از صحنه » را بر هم زده است. البته در همه نظام های سیاسی و نهادهای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی دنیا، به نوعی بین سه حوزه سیاست (رو، پشت و خارج از صحنه) تمایز وجود دارد؛ ولی کیفیت روابط بین این سه حوزه و بازتاب آن در افکار عمومی متفاوت است.
درباره ارتباط این سه حوزه سیاسی می توان چند نکته را متذکر شد:
– تمایز این سه حوزه، بیشتر در رویت پذیری رسانه‌ای و سطح سلسله مراتبی اطلاع افراد از ارتباط بین آنها است. به این معنا که برخی نخبه های سیاسی ممکن است به تناسب مسئولیت و نفوذ سیاسی خود از مسایل پشت صحنه و خارج از صحنه، مطلع شوند.
– این سه حوزه باید با همدیگر هماهنگ بوده و یکدیگر را تثبیت کنند. هر چه شکاف بین آنها و بدتر از آن تضاد بین آنها افزایش یابد، درز اطلاعات از پشت صحنه و خارج از صحنه، به رسوایی های سیاسی کشور دامن خواهد زد.
– اختلال در روابط بین سه حوزه و عدم توجه به باید و نبایدهای آن، می تواند فراتر از رسوایی های سیاسی به لطمه خوردن اعتماد سیاسی و تخریب سرمایه اجتماعی منجر شود.
در نظام سیاسی پساانقلابی ایران در طول چند دهه، «گفتمان حاکم بر مثلث روابط بین سه حوزه سیاسی»، به تدریج شکاف بین مردم و حاکمیت را افزایش داده است. این گفتمان با پیش فرض «اولویت بقای نظام و شرایط حساس کشور»، دیواری بزرگ بین «پشت و خارج از صحنه» با «روی صحنه» سیاسی کشور، کشیده است و شکستن این دیوار را به تابویی بزرگ بدل کرده است.
این گفتمان تصویری غیر واقعی از نقش رهبری در مسایل مختلف کشور برساخت کرده است که نیازمند آسیب شناسی است. حامیان این گفتمان، تصور می کند، عدم فاش شدن نقش رهبری و مشاوره با ایشان در برخی مسایل دولت و مجلس، به نوعی حمایت از رهبری تلقی می‌شود. آنها این نوع شفاف سازی را به زیان حاکمیت و رهبری تلقی می‌کنند. آنها با کاربرد نادرست کلیدواژه «هزینه کردن از رهبری»، تصویری غیر واقعی از رهبری برساخت می کنند. در راستای همین گفتمان، برخی سیاستمداران از جمله سیاستمداران وابسته به جریان پایداری از نطق دکتر پزشکیان در جلسه رای اعتماد مجلس به کابینه بر آشفته شده‌اند. آنها با حمایت از گفتمان رایج، تاکید دارند که سابقه نداشته رؤسای جمهور به مشورت‌ها، لابی‌ها یا گفتگو‌هایی که در سطوح مختلف نظام انجام داده‌اند، اشاره کنند. حتی یکی از آنها خطاب به پزشکیان توصیه کرده است، ادعای خود را مبنی بر هماهنگی با رهبری در انتخاب وزرا پس بگیرند. او معتقد است این ادعا، بلافاصله به دستاویز و بهانه‌ای برای دشمنان تابلودار نظام تبدیل شد که با استناد به اظهارات آقای پزشکیان، مردم‌سالاری و جایگاه مجلس و حتی اختیارات رئیس‌جمهور را در جمهوری اسلامی ایران به زیر بکشند. تلقی آنها این است که با مسدود کردن رسانه ای شدن بخشی از پشت صحنه نقش رهبری در تصمیم سازی ها و تصمیم‌گیری ها می توانند، به زعم خود چهره برساخت شده از رهبری را از تبعات ناشی از تصمیماتی که به صورت مورد انتظار پیش نمی‌روند و یا تبعات بدی برای کشور دارند حفظ نمایند. اما واقعیت این است که نگاهی به سیره نبوی و علوی نشان می دهد مشورت در امور مختلف ،جزء جدایی ناپذیر منش و عملکرد آنها بوده است و آنها هرگز به خاطر ترس از تبعاتی که این تصمیم ها در نزد افکار عمومی آن زمان و حتی به نوعی ارزیابی‌های نسل های آینده در طول تاریخ خواهند داشتند، از علنی شدن نقادی ها ابایی نداشتند. برای همین، مسجد محفل سخنرانی صرف نبود، بلکه محل نقادی و حتی اعتراض به تصمیم ها نیز محسوب می شده است. در نتیجه از مهمترین اصول حکومت علوی، مسئولیت پذیری دو طرفه بین مردم و رهبری و شفافیت در امور بوده
است.
منش و گفتارهای سیاسی دکتر پزشکیان را می توان تلاشی در راستای همین رویکرد و نگاه تلقی نمود. رویکردی که به مسئولیت دو طرفه حاکمیت و مردم باور دارد و با صداقت و راستگویی تلاش می کند شکاف بزرگ اجتماعی بین مردم و حاکمیت را ترمیم کند. واقعیتی که علی مطهری نیز به آن اشاره دارد که پزشکیان از رهبری هزینه نکرد، بلکه واقعیات چینش کابینه را گفت و رهبر انقلاب اِبایی از شفاف شدن مسائل ندارند.
با همه اینها، در ارتباط بین سه حوزه سیاسی (روی صحنه، پشت صحنه و خارج از صحنه)، رئیس جمهور نیازمند مشورت‌های جدی است؛ چراکه درز مسایل حوزه پشت صحنه و خارج از صحنه و بیان آنها در روی صحنه سیاسی، نیازمند مدیریت رویت پذیری و در نظر جوانب مختلف است؛ طوریکه این مساله به تحکیم دولت و تعامل آن با سایر نهادهای حاکمیت، از جمله رهبری و مجلس کمک کند.

تند رفتگان و کُند آمدگان

مهرداد احمدی شیخانی

چند سال پیش تکه فیلمی دیدم از شادروان مرحوم «هوشنگ ابتهاج» که در آن می‌گفت برخی مشغول خاطره‌نویسی دوران پهلوی هستند، حالا این خاطره‌نویسان، چه از دست‌اندرکاران آن حکومت یا مخالفان آن باشند، هرچه می‌نویسند خطای دیگران است و خودشان بی‌گناه. خاطرات را که می‌خوانی، هر خطایی بوده، دیگران کرده‌اند و خود نویسنده خاطره، مبرا از همه‌ چیز، و بعد اشاره می‌کرد که به یکی از همین خاطره‌نویسان گفته بود که اگر همه این خاطرات را روی هم بگذاری و با هم جمع بزنی، نتیجه این می‌شود که هیچ‌کس خطایی نکرده و همه بی‌گناه‌اند، چون هرکس که نوشته، خودش را کاملا مبرا از خطا جلوه داده است. این را که دیدم، یاد آن داستان مسیح (ع) افتادم که دید جماعتی قصد سنگسار زنی را دارند. آن حضرت این‌چنین که دید، به مردمی که سنگ در دست داشتند و قصد مجازات، گفت سنگ اول را کسی بزند که هیچ گناهی نکرده است. این چند روز ایام رأی اعتماد در مجلس به کابینه دولت چهاردهم، داستان‌هایی گذشت که من را یاد همین ماجرای گفته مرحوم ابتهاج و داستان عیسی (ع) انداخت. یکی از نمایندگان مجلس که با رأی سه‌درصدی مردم تهران به مجلس راه یافته و بسیاری کسان این موضوع را بارها به او یادآور شده‌اند که تو سه‌درصدی هستی، پس پای خود را به اندازه همین سه درصد دراز کن، سخنانی درشت در مذمت برخی وزرای پیشنهادی رئیس‌جمهور و آرزوی مرگ برای ایران و نیز دیگر سخنانی از این دست بر زبان رانده که سخت مورد نکوهش هم قرار گرفته، ازجمله یکی از وزرای پیشین که زمانی جوان‌ترین نماینده مجلس اول شورای اسلامی بود. داستان اینجاست که آنچه این نماینده جوان امروز مجلس گفته و آنچه می‌کند، چندان فرقی با گفتار و کردار آن نماینده دیروز جوان و امروز پیر ندارد، فقط او ۴۰ سال پیش چنان می‌کرده و این یکی امروز تازه از راه رسیده و درواقع اینکه اگر حرف درشتی می‌زند (که می‌زند) در ادامه همان سخنانی است که روزی آن نماینده جوان مجلس دیروز که امروز گرد پیری بر سر دارد، زده بود. واقع امر این است که آنچه گریبان‌چاکانِ امروز می‌گویند، سخنی غریب نیست، بلکه سخنانی آشناست. نمی‌دانم آن جوان دیروز و پیر امروز، به‌ خاطر دارد یا گرد پیری، گرد نسیان هم بر او پاشیده و آیا به یاد می‌آورد که خود برای دیگران مرگ طلب می‌کرد و مرگ برای چه کسی؟ اینجا فقط از باب یادآوری به ایشان می‌گویم، والّا بسیار دیگر به یاد دارند که آن بزرگوار، روزی برای مرحوم مهندس «مهدی بازرگان» مطالبه مرگ می‌کرد و مگر امروز این جوان خام تازه از راه رسیده سه‌درصدی چه می‌گوید؟ گمان ندارم که وزیر پیشنهادی امروز با همه ارادتی که به او دارم، خود را بالاتر و برتر از مرحوم بازرگان بداند یا حتی گمان ندارم که آن پیر امروز و نماینده جوان مجلس دیروز، همچنان بر این عقیده باشد که آن مرگی که برای مرحوم بازرگان طلب می‌کرد، خواسته‌ای عاقلانه بوده. حالا گیرم زمانی که او نماینده بود، مثلا نماینده‌ای 60درصدی بود و این نماینده امروز، نماینده‌ای سه‌درصدی. درصدش که مهم نیست، هست؟ وقتی برای دیگران مرگ طلب کنی و یقه چاک بدهی، چه فرقی می‌کند که چنددرصدی باشی؟ حتما اما این عزیز یادش هست که در همان مجلس اول بر سر مرحوم بازرگان ریختند و برخی از دیدن این اتفاق لبخند زدند. اینها را گفتم که یادمان نرود این راهی است که خودمان گشوده‌ایم و سه‌درصدی‌های امروز را آموزش دادیم که از چه راهی بروند تا به مقصد و مقصود برسند. نمی‌شود که خود از دیوار بالا برویم و به دیگران بگوییم چرا تو از دیوار بالا می‌روی؟ وقتی از دیوار بالا بروی و بر صدر بنشینی، خوب دیگران هم یاد می‌گیرند که این راهش است و چه راه کوتاهی هم هست برای بر صدر نشستن. آیا دیده‌اید یک بار یکی بگوید ما که از دیوار بالا رفتیم، خطا کردیم؟ اما بسیار دیده‌ایم که می‌گویند تو که از دیوار بالا می‌روی، خطاکاری. نمی‌دانم یادتان هست یکی بود که می‌گفت خلیج فارس نه، که خلیج اسلامی؟ خوب وقتی یکی چنین گفت و در زمان خودش هیچ چیز به او نگفتیم و اتفاقا ارج و قرب هم داشت در آن ایام، از چه به اینکه امروز مرگ ایران را می‌خواهد، ایراد می‌گیریم؟ و مگر نه آنکه «هرکسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت»؟ و مگر ما چه کاشته‌ایم که محصولی دیگر طلب می‌کنیم؟ و مگر «گندم از گندم بروید جو ز جو» نخوانده‌ایم؟ حالا چه کاشته‌ایم که چه درو کنیم؟ ما خود بد کرده‌ایم؛ همه ما. والّا این دیر آمدگان زود طلبکار، همان می‌کنند که روزی ما کردیم و همان می‌کارند که روزگاری ما کاشتیم. بخواهیم یا نخواهیم، ما خطا کردیم و راهی باز کردیم که 45 سال است دیگران هم می‌روند، حالا چه آن هُرهُری مذهب که هر روز به رنگی درمی‌آید و روزی «توهم معجزه هزاره سوم» بود و ادعای هاله نور می‌کرد و الان برای اینکه جلب توجه کند، به عکس یادگاری با زیبارویان متوسل می‌شود و چه آنها که از همان گوشه تاریکِ سایه‌ها، تا عمق راهبردی همه چیز، یک دنیا ادعا دارند. اینها را خودمان در دامان پرورده‌ایم و حالا درس پس می‌دهند، گیرم آن روز ما تند رفتیم و اینان کُند آمده باشند، ولی هرچه هست، از همان راه آمده‌اند.