صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۸  ، 
شناسه خبر : ۳۶۶۸۶۴
بهروز شعیبی به آفت این‎ روزهای سینمای ایران مبتلا شده است؟
پایگاه بصیرت / مرضیه کرماجانی

«بهروز شعیبی» یکی از فیلم‎سازان نسل‎ نوین سینمای ایران است که در همان اولین فیلم بلند سینمایی‌اش، یعنی «دهلیز» ذوق سلیم و استعدادش را در خلق فیلم خوب و تأثیرگذار نشان داده بود. شعیبی با فیلم‎هایی که ساخته، به‎منزله کارگردانی صاحب سبک و برخوردار از نگاهی مستقل شناخته شده است. وی بعد از دهلیز در چهار فیلم بعدی‌اش نیز استقلال فکری و استمرار سبک و سلیقه خاص خودش را ادامه داد؛ «سیانور»، «دارکوب»، «روز بلوا» و «بدون قرار قبلی» همه آثاری هستند که امضای بهروز شعیبی پای آنهاست. حتی سریال‎های «پرده‌نشین» و «گلشیفته» نیز ویژگی‎های روایی و محتوایی دارند که ذائقه و گرایش این کارگردان را نشان می‌دهند؛ اما ششمین فیلم این فیلمساز با نام «آغوش باز» که این روز‌ها به نمایش عمومی درآمده، از سبک و سیاق بهروز شعیبی فاصله دارد و جای آن طراوت و تازگی را کلیشه‌زدگی و کهنگی گرفته است.

مشکل آشنایی که دامن خیلی دیگر از فیلم‎سازان جوان و موفق سال‎های گذشته سینمای ایران را هم گرفته بود، به این کارگردان هم سرایت کرده است. پیشتر کارگردان‎هایی، چون «محمدحسین مهدویان»، «نرگس آبیار» و ... به فاصله‎‎گذاری با سبک خاص خودشان به این آسیب دچار شده و از توفیق اولیه فاصله گرفتند. گویا این بار نوبت به شعیبی رسیده است تا با ساخت فیلمی که شبیه خیلی دیگر از فیلم‎های تجاری و گیشه‎ای این روز‌های سینمای ایران با موضوع طبقه متوسط و مرفه شمال شهرنشین و دغدغه‎ها و دل‎مشغولی‎های این قشر است، به این آفت مبتلا شود.

 فیلمی که به‎شکل آشکار، صرفاً برای فتح گیشه ساخته شده است و خلاقیت و حرف تازه‎ای در آن دیده نمی‎شود؛ البته این فیلم در گیشه هم به دستاورد خاصی نرسیده و فروش آنچنانی نداشته است!

یک فیلم تکراری که همانند آن را زیاد دیده‎ایم. فیلمی که محور قصه آن، سه زوج جوان هستند که دچار بحران عاطفی شده‎اند و زندگی‌شان با دست ‎‌انداز مواجه شده است.

فیلمی که به‎ دلیل محدود بودن فضای فیلم در طبقه مرفه غربزده و به ظاهر روشنفکر، برای عموم مردم قابل درک نیست. داستان سرد و شخصیت‌پردازی ضعیف و بازی بی‎رمق بازیگران، سبب شده است تا مفاهیم خانوادگی و اجتماعی فیلم، در سطح و شعار باقی بمانند.

«آغوش باز» یک توقفگاه در کار کارگردانش است و ضعیف‌ترین فیلم او به شمار می‌آید؛ البته این شکست می‌تواند موقت و در حد یک تجربه باشد، همان طور که حتی موفق‌ترین کارگردان‌ها هم در کارنامه‌شان، فیلم‌هایی با نمرات پایین دارند.