در آموزهها و تعلیمات غنی اسلامی، مفهوم «قدرت» و «اقتدار» جایگاه ویژهای دارد و متفاوت از آن چیزی است که قدرتمندپنداران تعریف کردهاند. اسلام، قدرت حقیقی را نه در ظواهر و نمایشهای سطحی، بلکه در عمق ایمان و تقوای انسانها میداند. در مقابل، دشمنان حق و حقیقت، اغلب بهمثابه نیروهایی توصیف میشوند که سعی در نمایش قدرتی دارند که در واقعیت از آن بیبهرهاند. دشمنان در گفتمان دینی بهمنزله قدرتهای پوشالی توصیف میشوند که تلاش میکنند خود را قویتر و شکستناپذیرتر از آنچه هستند، نشان دهند. این قدرتنمایی نهتنها یک راهبرد روانشناختی است، بلکه عمیقاً در نداشتن ایمان و تقوای حقیقی آنها ریشه دارد. در قرآن و سنت، بارها به این موضوع اشاره شده است که قدرت واقعی در ایمان، تقوا و نزدیکی به خداوند نهفته است، نه در ثروت، سلاح یا نفوذ سیاسی.
دشمنان، به ویژه قدرتهای مستکبر و سلطهگر، همواره سعی دارند با تظاهر به قدرت و تواناییهای فوقالعاده، در دل مؤمنان ترس و وحشت ایجاد کنند. این رویکرد با هدف تضعیف روحیه مؤمنان و ایجاد یأس در میان آنهاست. در تذکرات و آیات قرآن، بهخوبی میتوان دلیل این رفتار دشمنان را مشاهده کرد. «فرعون» که نماد استکبار و قدرت پوشالی در تاریخ اسلام شناخته میشود، خود را در برابر حضرت موسی (ع) بسیار قوی جلوه میدهد و با تهدید و تطمیع، سعی در تسلط بر بنیاسرائیل دارد؛ ولی در نهایت، این قدرتنمایی به شکست و مرگ خفتبار او منجر میشود. این داستان نشان میدهد، برای بهدست آوردن قدرت حقیقی باید تسلیم خداوند باشیم. «نمرود» کسی بود که با ورود یک حشره کوچک به درک واصل شد تا همه انسانها بفهمند کسیکه خود را قدرتمندترین انسان و حتی خدا میدانست، چقدر ناتوان و ضعیف است. «قریش» نیز در زمان پیامبر اسلام (ص) از دیگر نمونههای بارز قدرتنمایی است. آنها با ثروت و نفوذ خود سعی داشتند بر گسترش اسلام و پیام آن غلبه کنند. قریش بهعنوان یک قبیله ثروتمند و با نفوذ، خود را در موقعیتی برتر احساس میکردند و با تکیه بر این قدرت کاذب، به دنبال تضعیف پیامبر (ص) و مسلمانان بودند؛ اما درنهایت، با شکستهای پیدرپی آنها و پیروزی مسلمانان، مشخص شد که قدرت واقعی به ایمان و استقامت برمیگردد.
حال باید پرسید قدرت حقیقی نزد چه کسانی است؟ پاسخ این پرسش بارها در آموزههای دینی آمده است. قدرت حقیقی در ایمان و تقوا نهفته است. مؤمنان با توکل به خداوند و ایمان به وعدههای او، میتوانند در برابر تمام قدرتهای پوشالی ایستادگی کنند. از منظر قرآن این رفتار دشمنان، منشأ، اهداف و دلایلی دارد؛ البته اولین کسی که میخواهد در دل انسانها ترس بیندازد، خود شیطان است. خداوند میفرماید: «إِنَّمَا ذَالکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ درحقیقت این شیطان است که دوستانش را [با شایعه پراکنی و گفتار وحشت زا، از رفتن به جهاد]میترساند؛ پس اگر مؤمن هستید از آنان نترسید و از من بترسید. (آلعمران/۱۷۹)
بنابراین، یکی از راهبردهای روانشناختی دشمنان مانند شیطان، ایجاد ترس و وحشت در دل انسانهاست و فقط افراد با ایمان هستند که اغفال نمیشوند. دشمنان با نشان دادن قدرت بیش از حدی که هستند، سعی در تضعیف روحیه و مقاومت مردم دارند. زیبا جلوه دادن رفتارها و تواناییها درحالی که هیچ زیبایی ندارند؛ مانند زیبا جلوه دادن سبک زندگیشان برای پوشاندن ضعفهای بزرگشان. خداوند در آیه ۴۸ سوره انفال میفرماید: «و شیطان اعمالشان را برایشان زیبا جلوه داد و گفت: امروز هیچکس از مردم بر شما غالب نخواهد شد.» البته مردمی که با دیدن این زیباییهای دروغین گمراه و تسلیم دشمنان میشوند، اهل ایمان نیستند. دشمنان تلاش میکنند ضعفها و مشکلات داخلی خود را پنهان کنند. نشان دادن قدرت بیشتر میتواند به مثابه پوششی برای این ضعفها عمل کند. همچنین میتواند به جذب سادهلوحان برای افزایش نفرات دشمن کمک کند.
راهی که ما موظفیم آنرا پیش بگیریم، چیست؟ راه مستحکم شدن دلها و گامها دوری از شیطان و وسوسههای اوست، همانطور که در آیه ۱۱ سوره انفال آمده است: «و آبی از آسمان برایتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پلیدی شیطان را از شما دور سازد؛ و دلهایتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد.»
ایمان و توکل به خداوند قدرتی معنوی به مؤمنان میدهد که دشمنان سعی دارند با آن مقابله کنند. آنها با نمایش قدرت، سعی در کاهش ایمان و توکل مردم دارند. خداوند در آیه ۱۳۹ سوره آلعمران میفرماید: «و سستی نکنید و غمگین مباشید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.»
به جز این اشارات قرآنی و نمونههای تاریخی، میتوان به تاریخ معاصر نیز نگاهی انداخت. قدرتهای بزرگ جهانی که خود را ابرقدرتهای شکستناپذیر معرفی میکنند، در واقع بر پایههای سست و ناپایدار بنا شدهاند. این قدرتها معمولاً با تکیه بر تسلیحات پیشرفته، ثروتهای کلان و نفوذ سیاسی، سعی در ایجاد ترس و تسلط بر ملتها دارند؛ اما این قدرتهای پوشالی، بهدلیل بیتوجهی به اصول انسانی و اخلاقی، درنهایت با مقاومت ملتها و جوامع مؤمن روبهرو میشوند. ملتها با ایمان و اعتقاد به حقایق الهی، میتوانند در برابر این قدرتها ایستادگی کنند و آنها را به چالش بکشند.