دین اسلام، دینی الهی و انسانی است که میخواهد صفات انسانی را به کمال برساند. صفاتی که در عرب جاهلی و در میان بشر قبل از اسلام رشد کرده بود، از آنان انسانهایی بدخو، لجوج و متکبر ساخته بود که نمیتوانستند حق را ببینند و آن را با جان و دل قبول کنند. در این ایام و احوال، خداوند پیامبری را فرستاد تا همه بشر را از خواب غفلت بیدار کند و راهی را تا قیامت جلوی پای آنان قرار دهد. یکی از خلقیات مردم آن زمان صفت «خودمحوری» بود. انسانهایی که بدون داشتن علم کافی به ویژگیهای انسانی و وظایف خود و تعهد به حفظ حدود اخلاقی، فقط خود را میدیدند و خود را محور هر چیزی قرار میدادند. مردمی که برای رسیدن به خواستهها و نیازهایشان هیچ اهمیتی به جان، مال و ناموس دیگران نمیدادند، باید از سوی پیامبر با خصوصیات عالی و نورانی اخلاقی هدایت میشدند. رؤسای قبایل عموماً افراد خود محور و خود رأی بودند و برای رسیدن به خیالات و توهمات خودشان از هیچ رفتار غیر انسانی دریغ نمیکردند. گاهی امکان دارد که ما خودپسند باشیم که این حالت ضرر کمتری دارد، زیرا فرد «خودپسند» به دیگران نیز اهمیت میدهد، اما شخصی که «خود محور» است، اغلب روی نفع خود و ضرر و آسیب به دیگران تمرکز میکند. البته خودپسند بودن هم مذموم است، اما در ضرر نرساندن به دیگران دقت بیشتری دارد.
خودمحوری، یکی از آثار و پیامدهای «خودبرتربینی» است که انسانی خود را محور حق و باطل، درست و نادرست بداند، تشخیص خود را معیار نیک و بد بداند، مردم را به پیروی از خود دعوت کند، همه چیز را برای خود بخواهد، فقط آنچه را که خود میفهمد صحیح بداند و میتواند کشوری را بهخطر بیندازد.
از جمله شاخصههای انسانهای خودمحور این است که: 1ـ استبداد رأی دارند. 2ـ تملق را دوست دارند و باعث گسترش آن میشوند. 3ـ کسی جرئت انتقاد از آنها را ندارد. 4- با ارزشهای انسانساز دینی و اخلاقی مخالفند؛ زیرا دین میخواهد انسان خاشع باشد و خود را بنده خدا بداند و در مسیری که خداوند میخواهد حرکت کند. براساس نظر بیشتر روانشناسان اجتماعی، داشتن افکار مثبت در رابطه با آینده و قابلیتهای فردی میتواند تأثیر قابل توجهی در زندگی هر فردی داشته باشد. این افکار از اعتماد به نفس ما حفاظت کرده و در مقابله با مسئولیتهای سخت به ما کمک میکنند؛ ولی اعتماد بیش از حد و خودمرکزبینی غیرمنطقی ما را ضعیف میکند. خود محور بودن آسیبهای بسیاری دارد. چه برای خود فرد، چه خانواده او و چه جامعه؛ روابط خانوادگی که میتواند شامل تعارضها، بیگانگی عاطفی و زور گفتن و کنترلگری باشد که در رفتارهای جاهلانه دیده میشود. مانند زنده به گور کردن دختران که همیشه خانوادهای آسیب دیده، ضعیف، سرکوب شده و هنجارشکن تحویل جامعه میداد. فرد خودمحور با نگاه از بالا به پایین همیشه دیگران را تضعیف و تحقیر میکند و سعی ندارد با ایجاد تعادل رفتار و اخلاقی به همکاری دیگران برود و اسباب رشد خود و جامعه را فراهم کند. بیتوجهی به نیازها، حقوق، امیال، اهداف و احساسات دیگران، نشان ندادن همدلی و حمایت از روابط نزدیک و محبتآمیز از دیگر خصوصیات انسانهای خود محور است.
جا دارد که روشهای غلبه بر خودمحوری را که در سیره رسول خدا(ص) هم دیدیم، ذکر کنیم. از جمله آنکه:
1ـ باید به فرد خودمحور کمک کنیم تا درباره باورهای غلطش و همدلی نکردن با دیگران به آگاهی برسد. کاری که پیامبر اسلام(ص) آن را به نحو دقیقی انجام داد و سعی فرمود که یک یک افراد را بیدار کند و آنان را از دیدن خود به دیدن حق بکشاند.
2ـ تمرکز بر روی تجربههای لذتبخش روزمره بهجای باورهای غلط و خیالبافی. دور کردن مردم از بتپرستی و سوق دادن آنان به سمت خداپرستی با حس لذت عبادت و بندگی. 3ـ توصیه متخصصان به افراد خودمحور مراقبه است که میتواند آنان را به آرامش برساند. آنچه پیامبر اعظم(ص) توصیه فرمودند مبنی بر اینکه همه انسانها باید بر تمام افعال و رفتارشان نظارت کنند و از خود مراقبت کنند؛ از خود در مقابل خود، از خود در مقابل دیگر انسانها و دیگر مخلوقات و...، 4ـ توجه به نیازهای دیگران میتواند خودمحوری را از بین ببرد. حضرت ختمی مرتبت(ص) «عقد اخوت» را توصیه فرمودند تا نگاه مسلمانان را از خود به دیگران تغییر دهند و این نگاه را جایگزین فرمایند. انساندوستی، نوعدوستی، توجه به رفتارها و باورها، مهربان بودن، رحم کردن، محبت ورزیدن، خضوع و خشوع داشتن از صفاتی بود که پیامبر اسلام(ص) آن را میان مردم عصر خود آورد و رشد و توسعه فردی و اجتماعی آنان را فراهم فرمود. هرگاه دیدیم که حرکت ما به سمت کمالات انسانی دچار نقص شده، باید بدانیم که از مراقبه و ملاحظه بر رفتارهای خود و خدایی عمل کردن فاصله گرفتهایم. پس تنها راه نجات بشریت، عمل به دستوراتی است که پیامبر گرامی و عظیمالشأن اسلام(ص) ابلاغ فرمودهاند.