یک سال گذشته، چند فیلم بدون دریافت مجوزهای قانونی و به شکل اصطلاحاً زیرزمینی ساخته شده و عازم جشنوارههای غربی شدهاند. از جمله این فیلمها میتوان به «کیک محبوب من» ساخته «بهتاش صناعیها» و «مریم مقدم»، همچنین «دانه انجیر معابد» ساخته «محمد رسول اف» اشاره کرد که اولی در دوره اخیر «جشنواره برلین» و دومی در «جشنواره کن» حضور یافت، اما به جز تبلیغ و سر و صدای رسانه ای، نتیجه دیگری نداشتند و هیچ یک بین کارشناسان سینما، نمره خوبی دریافت نکردند. این در حالی است که این دو اثر، به منزله آثار شاخص سینمای غیرقانونی و زیرزمینی در ایران شناخته میشوند. جریانی که در سفارتخانه و محافل غربی و برخی از رسانهها با حمایتها و تبلیغات بسیاری همراه است. به بهانه این آثار و جریان فیلمهای زیرزمینی و سفارتی، با «سعید مستغاثی» منتقد و مدرس سینما و مستندساز گفتگو کردیم.
ماههای گذشته، بازار فیلمهای به اصطلاح زیرزمینی که به طور غیر قانونی در داخل ساخته شده و به خارج صادر شده اند، داغ بوده است. جشنواره های غربی هم روی خوشی به این فیلمها نشان میدهند.
اتفاقاً آنچه در جشنواره ها رخ میدهد، تحقیر این نوع فیلمهاست! امسال در جشنواره فیلم کن، جایزهای جدید و ناگهانی به نام «جایزه ویژه» اختراع و فقط هم به خود «رسول اف» و نه فیلم دانه انجیر معابد اعطا شد. «گرتا گرویک» رئیس هیئت داوران جشنواره کن هم در توضیح اهدای این جایزه گفت: «برای جبران هزینه هایی که عوامل فیلم متحمل شده بودند، این جایزه به آنها داده شد!» به همین دلیل هم در تصاویر منتشر شده از رسول اف در حین دریافت این جایزه، زبان بدن او، گویای حقارت و خجالتزدگی است. البته به نظرم او نباید فقط ناراحت و غمزده سر به زیر میانداخت و در خود فرو میرفت، بلکه واقعاً باید از این همه تحقیر و ترحم، آب میشد و در زمین فرو میرفت!
این تحقیر که در پی حجم عظیمی از تبلیغات و پروپاگاندا و نمایش مفصل انجام شد، نشان داد با سر هم کردن هر نوع اراجیف و چاشنی کردن چند توهین و بد و بیراه، نمیتوان به طور فلهای جوایز همین جشنوارههای فرمایشی را هم دریافت کرد!
البته بیاعتنایی داوران جشنواره به فیلم رسول اف، چندان هم عجیب نبود؛ زیرا اصل فیلم دانه انجیر معابد، که حدود ۳ ساعت بود، چندان مورد پسند منتقدان قرار نگرفت، بلکه نمایش طولانی رسول اف بود که مانند یک فیلم هندی، آنها را تحت تأثیر قرار داد. بیشتر منتقدان خارجی و داخلی که فیلم را دیدهاند، موضوع فیلم و ساختار آن را ناقص و دچار اشکالات فراوان دانستند! فیلم سه ساعته رسول اف پر از شعار و حرف و دیالوگ، بهویژه در یک ساعت و نیم نخست آن بود، به گونهای که اغلب تماشاگران را کلافه کرد.
اما محمد رسولاف حکم قضایی دارد و گویا برای ساخت فیلم ممنوع بوده است!
درست است؛ جعفر پناهی و رسول اف هر چقدر که حکم قضایی گرفتند، بیشتر فیلم ساختند و جشنواره رفتند و جایزه گرفتند.ای کاش آن حکمها با هوشمندی و درایت بیشتری صادر میشد! در واقع اگر رسول اف آن حکم قضایی و ممنوعالخروجی و آن نمایشهای ننه من غریبم و مصیبتخوانیها را نداشت، بنا به اذعان منتقدان خارجی، اگر هم فیلمش به جشنواره کن میرفت، هیچ جایزهای نمیگرفت و حتی توجهی برنمیانگیخت و چه بسا با هوکردن تماشاگران مواجه میشد!ای کاش ده روز پیش که خبر شرکت درخت انجیر معابد در جشنواره کن اعلام شد، ممنوعالخروجی رسول اف هم لغو میشد و میگفتند، بفرمایید این هم جشنواره کن!
باور کنید نمیرفت، چون دکانش در نرفتن یا آزادانه نرفتن بود. چنانچه چند سال پیش، طی رایزنی با قوه قضائیه، مجوز خروج جعفر پناهی از کشور و شرکت در جشنواره صادر شد، اما او حاضر نشد برود! همین امسال هم پیشنهاد داوری برای جشنواره کن را رد کرده، چون دیگر ممنوع الخروج نیست و نمیتواند دکانی باز کند!
درباره این اصطلاح «مستقل» که نسبت به این طیف از فیلمها گفته میشود، توضیح میدهید؟ آیا فیلمهای زیرزمینی، به معنای واقعی کلمه مستقل هستند؟
دادن لقب مستقل به چنین فیلمهایی حکم «مک گافین» در فیلمهای «آلفرد هیچکاک» را دارد. مک گافین، یعنی سر و صدا به دلیل چیزی که اساساً وجود خارجی ندارد! چون اگر مستقل بودن در سینما به معنای این است که فقط از نهادهای دولتی و حاکمیتی در داخل کشور برای ساخت فیلم بودجه نگیرند و بهجایش از سفارتخانهها و دولتهای اروپایی و جاهایی مانند «انستیتو فیلم دوحه امیر قطر» و جشنوارههای خارجی پول بگیرند، بله خب، میتوان گفت اینها فیلم مستقل هستند! اگر هم سفارشی نبودن به معنای آن است که فیلمنامه آنها در صدا و سیما و وزارت ارشاد تصویب نشود و چنانچه برای ساخت فیلمهایشان، مانند «گذشته» از مؤسسه «سینه یوروپ» (بخش سینمایی اتحادیه اروپا) و دهها هزار یورو را به عنوان دستخوش قبل از ساخت آن دریافت کنند، سفارشی به شمار نمیآیند.
گفتنی است، محمد رسول اف به اصطلاح مستقل، از زمان ساخت فیلمهای،ی مانند «لِرد» که فیلمنامهاش با نام اولیه «رسوب شراب» در بنیاد HBF) Hubert Bals Fund) هلند تصویب شد، پیشاپیش برای ساخت آن پول گرفت و از همانجا هم تهیهکنندهاش فردی به نام «کاوه فرنام» صاحب مؤسسهای به نام Advanced Media بود که پیوست سینمایی و تلویزیونی رادیو اروپای آزاد یا همان «رادیو فردا» به شمار آمده؛ رسانهای که تحت مدیریت سرویس اطلاعاتی آمریکا (CIA) فعالیت دارد. فیلم «شیطان وجود ندارد» نیز با همین تهیهکننده و سرمایه مؤسساتی در آلمان ساخته شد و اکنون فیلم دانه انجیر معابد نیز به همان روال سفارش داده شده و پول دریافت کرده است. آنها حتی یک سنت یا یک یورو بیهوده خرج نمیکنند و از شما حرفشنوی میطلبند. آنها فقط تا جایی مستقل هستند که به ایران و ایرانی فحش دهند.
درباره فیلم «کیک محبوب من» چطور؟ این فیلم چه وضعیتی دارد و از چه نهادهایی سفارش و پول گرفته است؟
در «سینه یوروپ» هفتادمین جشنواره برلین که در بهمن ۱۴۰۰ برگزار شد، مراسم سفارش فیلم کیک محبوب من و تأمین سرمایه آن هم اجرا شد. کیک محبوب من هم مانند فیلم گذشته جایزه مؤسسه سینه یوروپ دریافت کرد. فیلم جدید بهتاش صناعیها که با همکاری همسرش مریم مقدم ساخته شده نیز مانندخیلی دیگر از این قبیل فیلمهای به اصطلاح زیرزمینی که راهی جشنوارههای خارجی شدند، نرخ روز ملاکش است و نه سینما و هنر. کارگردان فیلم فکر کرده است با نمایش چند زن بیحجاب کهنسال و شرابخواری و رقص در فیلمش، از خط قرمزها عبور کرده و میتواند توجه دستاندرکاران جشنواره های خارجی را به خودش جلب کند؛ اما از ساخت فیلم و به کار بردن تمهیدات هنری و سینمایی غافل شده است. کارگردانی فیلم آنقدر دچار اشتباه است (ازجمله جای اشتباه دوربین و اندازه نماها در صحنه های گوناگون) که هیچ حس و حالی را ایجاد نمیکند. عجیب اینکه سازندگان کیک محبوب من حتی از نگارش یک دیالوگ ساده هم ناتوان بوده اند و نتوانسته اند دو سه گفتوگوی خوب و جذاب را بین کاراکترهای فیلم طراحی کنند! فیلم کیک محبوب من هم مانند آثار محمد رسول اف و جعفر پناهی، خیلی زود از یادها میرود و هیچ گاه به خاطرهای برای علاقه مندان به سینما تبدیل نخواهد شد.
در پایان اگر نکته دیگری باقی است، بفرمایید.
نه، فقط اینکه کیکهای نامحبوب میروند و سینما میماند.