همانگونه که انتظار میرفت، با تغییر دولت و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، تغییر ریاست سازمان سینمایی کشور نیز اتفاق افتاد.
با اینکه «محمد خزاعی» از مدتها قبل ساز خداحافظی از سازمان سینمایی را کوک کرده بود و زمزمههای انتصاب «رائد فریدزاده» به جای خزاعی شنیده میشد؛ اما این تغییر با فاصلهای چند روزه و در ۲۱ مهر ۱۴۰۳ اتفاق افتاد.
یکی از دلایل این تأخیر، تلاشها و فشارهای برخی جریانها و کانونهای قدرتطلب در سینما بر وزیر ارشاد برای انتصاب افرادی خاص بود. همان کانونهایی که سینما را محلی برای لشکرکشیهای باندی و گروهی و انتشار بیانیه در کارزارهای گوناگون یا بسازبفروشی و کاسبی میدانند.
جریانهایی که سینما را همه چیز میدانند جز سینما! برای آنها هنر هفتم و فضای آن محملی برای دستیابی به اهداف و مقاصد دیگری است. از قضا همین جریانها اصلیترین تهدید برای مدیریت سینمایی به شمار میآیند. در همه دورههای قبلی نیز مدیران با چنین افرادی دست و پنجه نرم میکردند و آسیب دیدند.
محمد خزاعی در مراسم تودیع و معارفه مدیران سازمان سینمایی، عبارتی را به کار برد که خلاصه همه تهدیدها و مسائل امروز سینمای ماست. او گفت: «بخشی از نقدهایی که امروز وجود دارد به این دلیل است که برخی به خواستههایشان نرسیدند و همکاران بنده برای سالمسازی سینما در مقابل این افراد ایستادند.»
واقعیت این است که کشتی سینمای ایران برای رسیدن به ساحل امن و آرامش نیازمند عدالت و درایت با اتکا به اسناد بالادستی و افقها و چشماندازهایی است که رهبران و بزرگان نظام توصیه کردهاند.
رهبر معظم انقلاب حدود دو دهه قبل در یک دیدار تاریخی با طیفهای مختلف سینمای ایران فرمودند: «سینما کلید پیشرفت کشور است.» هر فردی در هر بخشی از سینمای کشور مدیریتی به عهده دارد، باید این جمله را سرلوحه سیاستگذاری و برنامهریزی خود قرار دهد؛ یعنی همه طراحیها و تدابیر و تخصیص بودجهها باید در این جهت باشد که فرآیندها و تولیدات به پیشرفت کشور و حل مسائل و مشکلات جامعه و مردم کمک کنند.
امروز بخش قابل توجهی از آنچه روی پرده به چشم تماشاگران سینما میرسد، آثار کمدی هستند. واقعیت این است که بخش اعظم علاقهمندان به حضور در سالنهای سینما به تماشای فیلمهای سرگرمکننده و طنزآمیز تمایل دارند. یکی از دلایل این مشکل، به ضعف فیلمهای غیرکمدی برمیگردد که نمیتوانند نیازهای مخاطبان را تأمین کنند. یکی از قدمهایی که مدیریت سینمایی در دولت سیزدهم برداشت، این بود که برای سالمسازی و محتواگرا بودن فیلمهای سرگرمکننده تلاش کند. اینکه این تلاش تا چه حد موفقیتآمیز بود، بحث دیگری است، اما مسیری که آغاز شد، مسیری درست بود که باید با رفع کاستیها ادامه یابد! بر این اساس، یکی از اولویتهای اصلی مدیریت جدید سینمایی برای بهتر کردن فضای سینما باید این باشد که در کنار تقویت فیلمهای درام و اجتماعی، به غنیسازی کمدی رو آورد؛ یعنی گرایش به کمدی نزد تماشاگرها به یک فرصت فرهنگی تبدیل شود.