صبح صادق >>  دیدگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۶۸۵۶۶
پایگاه بصیرت / حنیف غفاری

در روز‌های اخیر، «بزالل اسموتریچ» وزیر دارایی رژیم اشغالگر قدس، بر لزوم اشغال کرانه باختری تأکید کرد. مطرح شدن این موضوع، بحران دیگری را در منطقه و حتی داخل اراضی اشغالی ایجاد کرده است. در تحلیل اظهارات اخیر اسموتریچ، نکات و مؤلفه‌هایی وجود دارد که نباید به سادگی از کنار آنها گذشت:

نخست اینکه طرح اشغال کرانه باختری، معطوف به جنگ غزه و لبنان و برگرفته از تحولات میدانی و فرامتنی یک‌سال اخیر نبوده و خروجی یک نقشه بلندمدت در عرصه سیاست خارجی تل‌آویو بوده است. فراموش نکنیم که حدود دو سال قبل، اسموتریچ نقشه‌ای را در یک نشست خبری در پشت سر خود قرار داد که در آن، کرانه باختری، نوار غزه و حتی قسمتی از خاک اردن به اراضی اشغالی الحاق شده بود. پس از شکل‌گیری کابینه ائتلافی «نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس به همراه اسموتریچ و «بن‌گویر» (وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی) درصدد پیاده‌سازی این نقشه راه برآمدند. یکی از انتقاد‌های شدیدی که از سوی منتقدان نتانیاهو به وی وارد می‌شود، تمرکز‌گرایی بیش‌از‌حد وی بر نوار غزه و اهمال‌کاری او نسبت به تحولاتی بوده که در نوار غزه جریان داشته است.

سلسله تحولاتی که در سال‌های اخیر در کرانه باختری رخ داده، نشان‌دهنده تمرکز صهیونیست‌ها بر این منطقه (با هدف اشغال آن) بوده است. با این حال طرح چنین موضوعی در برهه کنونی این شائبه را در ذهن برخی مخاطبان ایجاد می‌کند که مصدر چنین وقاحتی، تحولات جاری در منطقه بوده است! این فرضیه به‌صورت مطلق نادرست است: به‌ویژه اینکه در اتاق جنگ تل‌آویو، تحولات میدانی غزه و لبنان طبق فرمول عملیاتی و محاسباتی تعیین‌شده پس از وقوع عملیات طوفان‌الاقصی پیش نرفته و نتانیاهو به هیچ‌یک از اهداف سه‌گانه اصلی خود در غزه، ازجمله «بازگشت اسرای صهیونیست»، «اشغال کامل نوار غزه» و «نابودی حماس» دست نیافته است.

از سوی دیگر، اصل طرح چنین موضوعی ناظر بر بحران‌های داخلی در اراضی اشغالی، به‌ویژه منازعات پایداری در کابینه نتانیاهو است. اسموتریچ با طرح این مسئله، تلاش کرده است به روش غیرمستقیم مدعی شود انحرافی بر اهداف میدانی و راهبردی کابینه جنگ در میدان نبرد ایجاد نشده و حتی کابینه نتانیاهو، به هدف‌گذاری‌های بعدی در مدار جنگ غزه مشغول است. این پیام درحالی از سوی وزیر دارایی متوحش رژیم اشغالگر قدس مخابره می‌شود که به‌دنبال ناتوانی در میدان جنگ، افشاگری‌های امنیتی اخیر در دفتر نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس و اختلافات مثلث ارتش، موساد و کابینه بر سر نحوه استمرار جنگ، حتی نزدیک‌ترین افراد به نتانیاهو نیز به‌شدت نگران سقوط کابینه ائتلافی هستند. بنابراین، در تحلیل مواضع اسموتریچ باید مصرف داخلی آن در معادلات سیاسی آشفته حاکم بر تل‌آویو نیز مورد توجه قرار گیرد. 
نکته بعدی، مربوط به عواقب و تبعات چنین اقدامی (در صورت وقوع) باز می‌گردد. از آغاز طرح معامله قرن میان صهیونیست‌ها و اعراب در سال ۲۰۲۰ میلادی، ۲۲ کانون غیرقانونی شهرک‌سازی در کرانه باختری ایجاد شده است. این درحالی است که حتی دولت جدید آمریکا نسبت به استمرار این روند و پرداخت هزینه‌های حمایت از تل‌آویو در اشغال مطلق کرانه باختری ابراز تردید کرده است. حتی ترامپ و اطرافیانش نیز به‌وضوح آگاه هستند که نبرد چندوجهی صهیونیست‌ها در تقابل همزمان با لبنان، غزه و کرانه باختری نه تنها منتج به تحقق اهداف تل‌آویو در این مناطق مهم نمی‌شود، بلکه هزینه‌های جنگ و تبعات سلبی و سخت حمایت از رژیم صهیونیستی را به‌شدت علیه زوج واشنگتن-تل‌آویو افزایش خواهد داد. فراتر از آن، چنین موضوعی می‌تواند در روند پیشبرد اهداف اعلامی دولت ترامپ مبنی‌بر انعقاد پیمان‌های عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی و رژیم صهیونیستی خلل ایجاد کند.

از آن گذشته، بسیاری از استراتژیست‌های غربی و صهیونیستی معتقدند چنین اقداماتی به بروز واکنش‌های ویرانگر و غافلگیرکننده علیه تل‌آویو منجر خواهدشد؛ تا جایی‌که می‌تواند بخشی از عملیات انتقامی گروه‌های نظامی طرفدار مقاومت در کرانه باختری را به داخل اراضی اشغالی و حتی پایتخت این رژیم (تل‌آویو) تسری دهد. پیش‌فرض اسموتریچ و همراهانش مبنی بر اینکه الحاق تدریجی کرانه باختری به اراضی اشغالی از پیامد‌های سلبی آن می‌کاهد نیز تنها یک توهم است. ایجاد حکومت نظامی صهیونیست‌ها در کرانه باختری، به‌معنای افزایش تصاعدی هزینه‌های امنیتی، اقتصادی و بین‌المللی علیه تل‌آویو بوده و توان نظامی حداقلی و تضعیف‌شده صهیونیست‌ها در جریان جنگ‌های ۱۴ ماه اخیر را بیش‌ازپیش به چالش خواهد کشید. در این میان، اردن و مصر نیز به‌طور طبیعی بسیاری از مناسبات امنیتی پشت‌پرده و آشکار خود با تل‌آویو را قطع خواهند کرد.