صبح صادق >>  جبهه >> صفحه تاریخ
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۷۱۱۵۶

«عباسعلی یعقوبیه» طلبه و پاسدار، فرزند محمد کاظم ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۶ در شهرستان نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد. پس از تحصیل در مقطع دبستان و راهنمایی برای فراگیری علوم دینی و حوزوی به حوزه علمیه رفت و با اینکه نوجوان کم سن و سالی بود، با دیدن حمله دشمن به مرز‌های کشور و دستور امام (ره) برای حفظ سنگر‌های دفاع به جبهه‌های حق علیه باطل رفت. او پس از مدتی در۲۰ بهمن ۱۳۶۱ در ۱۶ سالگی طی عملیات والفجر مقدماتی حوالی فکه به شهادت رسید و در گلزار شهدای نجف‌آباد به خاک سپرده شد.

او در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است: «ای جوانان عزیز؛ از شما می‌خواهم که جبهه‌ها را خالی نگذارید و‌ای محصلین عزیز! مدارس عزیزتر از جبهه‌ها هستند، مواظب باشید که منافقین در شما رخنه نکنند و همیشه با برادران سپاه و ارتش همکاری کنید چرا که شما باید نهاد‌ها را پر کنید. مواظب باشید دشمنان در شما رخنه نکنند، و در جلسه‌های ایدئولوژی، سیاسی، نظامی و عقیدتی همیشه شرکت کنید.‌ای خواهران و‌ای برادران! از شما می‌خواهم که درس‌های عربی را بیشتر مطالعه کنید، منظورم این است که برادران بروند طلبه شوند، مگر طلبگی چه عیبی دارد؟! شما که باسواد هستید، باید بروید و درس‌های طلبگی را فرا بگیرید و مردم فقیر و دور افتاده از شهر‌ها را، بیدار کنید، به خدا قسم مردمی در این دهات‌های دور هستند، که نمی‌توانند و نمی‌دانند چطور نماز بخوانند! بر ما واجب می‌شود که آنها را آگاه کنیم.‌ای خواهران! شما باید در کلاس‌های مخصوص خودتان، مانند نهضت، فاطمیه و ... شرکت کنید و به مردم کمک کنید تا آگاه شوند و خلاصه، از شما می‌خواهم که ارگان‌ها را تنها نگذارید و مسجد‌ها را خالی نکنید، چون به قول امام عزیزمان، مسجد‌ها از صدر اسلام تا کنون بوده‌اند و مسجد سنگر ماست.» 

مادر شهید درباره فرزندش می‌گوید: «پنجم دبستان بود که انقلاب شد، این بچه از آن زمان روی زمین بند نبود. هرجا راهپیمایی بود با وجود سن کم خودش را می‌رساند. با آن کوچکی‌اش مدام در حال فعالیت بود. می‌خواست برود مدرسه خواستیم برایش لباس بخریم قبول نکرد، گفتم می‌خواهی با این شلوار بروی؟ گفت خیلی‌ها همین شلوار را هم ندارند. برای رفتن به جبهه شناسنامه‌اش را دستکاری کرد. مسئولان اعزام شناسنامه را که دیدند گفتند پدر یا مادرت را باید بیاوری رضایت دهد، وقتی مرا برای دادن رضایت برد فهمیدم در شناسنامه‌اش دست برده. عباسعلی همه عشقش جبهه بود. ۴۵ روز بیشتر از رفتنش به جبهه نگذشته بود که پیکرش را آوردند.»