صبح صادق >>  تاریخ >> صفحه تاریخ
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۳۸۰۲۳۱
نگاهی به بی‌هویتی فرهنگی دیکتاتور پهلوی

نگاهی به خاندان بی‌هویت پهلوی در مسیر استحاله فرهنگ ایرانی به ابزار‌های مختلفی متمسک شد. یکی از شیوه‌های ضدیت رژیم پهلوی با اساس اسلام مانور‌های احمقانه‌ای بود که روی کلیات تعالیم زرتشت (پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک) می‌داد و در کتب منتسب به رژیم حتی در سرهم بندی‌هایی تحت عنوان «مأموریت برای وطنم» و «انقلاب سفیده به چشم می‌خورد.
این تلاش مذبوحانه زمینه را برای قلم به مزد‌های فرصت‌طلبی که در جست‌وجوی نان و نام برای هر کلمه صادره از عالی‌ترین مقام سیاسی کشور وقت و نیروی بی‌ارزش خود را وقف می‌کنند فراهم می‌کرد و در نتیجه کمتر هفته‌ای بود که در مجله‌ای یا روزنامه‌ای کلیات مزبور، به عنوان سخنان وحی پیامبر پارسیان به نحوی طرح نشود. هدف هم معلوم بود: «تضعیف اسلام» سیاستی که از جانب ارباب انگلیسی و آمریکایی‌اش طرحریزی شده بود و به مثابه مانعی برای تحرکات خاندان فاسد پهلوی به حساب می‌آمد.
محمدرضا چنین می‌نمود که مجذوب آئین‌های دینی دوران پیش از اسلام است. در جمع نزدیکان وی بسیارند کسانی که هیچگاه وی را مسلمانی واقعاً دیندار ندانسته‌اند. بی‌گمان واقعیات بسیاری بدبینی آنان را تأیید می‌کند: رسم کردن گاهشماری ایران باستان، اشارات بیش از پیش آشکار به عصر کورش و سرانجام جشن‌های ۲۵۰۰ ساله در تخت جمشید، رویدادی که بیش از هر رویداد دیگر خشم مردمان مسلمان را برانگیخت و شاه را به طور قطع از انبوه مردم دیندار کشور جدا ساخت. روحانی فخر نویسنده کتاب «اهرم‌ها سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی» می‌نویسد:
«کیست که عاشق پندار و کردار و گفتار نیک نباشد؟ و در عین حال هر کی راه خود می‌رود و همان را نیک می‌داند. شخص او که به اعتراف خودش و تأکید تمام اسناد موجود دست نشانده استعمار در شهریور ۱۳۲۰ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود حکمرانی خود را «نیک می‌پنداشت و ادامه آن را کردار نیک و حمایت لفظی از سلطنت خویش را و گفتار نیک می‌دانست. طرفداران او نیز چنین می‌پنداشتند و چنان می‌کردند و می‌گفتند. در حالیکه عموم اندیشمندان حقیقت جوی آن پندار و کردار و گفتار را پوششی برای اسلام‌زدایی رژیم می‌دانستند.»