اساس و بنیان حکومت دستنشانده پهلوی که با سناریویی انگلیسی روی کار آمده بود، بر استحاله ملت ایران از هویت ایرانی – اسلامی آن شکل گرفته بود. یکی از هدفهای مورد هجمه در دوره رضاخان بهطور خاص جامع روحانیون مذهبی و حوزههای علمیه بود که با توجه به شناخت انگلیسیها از جایگاه و اعتبار بینظیر آنها طرحریزی شده بود. «پرویز راجی» نویسنده کتاب «خدمتگذار تخت طاووس» در مورد کینهورزی رضاخان نسبت به روحانیت مینویسد:
«اساسیترین مخالفتها با رضاخان از دو ناحیه بود: اول روحانیت شیعه که رضاخان تصمیم به نابودی آن داشت. روحانیت شیعه که دارای انسجام کامل و مراکز آموزش دینی بود از قبل از رضاخان در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مملکت دخالت داشت و لذا هیچگاه در ایران مردم به تحزب گرایش نیافتند و در قالب مذهب شیعه فعالیت سیاسی میکردند. انگلیسیها نسبت به اهمیت تشکیلات شیعه شناخت و وقوف داشتند و «شاپور جی» زمانی (در سال ۱۳۳۸) برایم از قدرت شیعه سخن گفت و توضیح داد که در طول تاریخ ایران هرگاه روحانیت با پادشاهی درگیر شده، سبب سقوط او شده است. رضاخان به دستور انگلیسیها تصمیم به نابودی این تشکیلات داشت. به دستور او به مقامات روحانی بهشدت توهین میشد و تنها تعداد معدودی طبق لیست شهربانی در سراسر کشور حق استفاده از لباس روحانیت داشتند. از بقیه به عمد و در ملاعام خلع لباس میشد. مواردی را در خیابانها دیدم که عمامه برخی را به گردن آنها انداخته و او را در خیابان میکشیدند. عکسالعمل ملت در مقابل این اقدام رضاخان، نفرت بود. قبلاً گفتم که در محله ما (خانیآباد) یک شیخ و یک سید همسایه ما بودند و هر دو را شهربانی از لباس ممنوع کرده بود، ولی احترام مردم منطقه به آنها چند برابر شده بود. مردم خانیآباد برای ملاقات جلوی منزل آنها صف میکشیدند و در منازل نیز مانند سابق مجالس روضهخوانی برقرار بود؛ بنابراین نه دوران ۲۰ ساله رضاخان و نه دوران ۳۷ ساله محمدرضا بر اعتقاد مردم به روحانیت خللی وارد نساخت و این نیرو اصلیترین مخالف سلطنت پهلوی بود.»