در روز ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، خبر دستگیری امام (ره) با سرعت در سراسر ایران انتشار یافت. شاید بسیاری دولتمردان پیشبینی میکردند و صحیح میدانستند که رژیم باید قاطعیت نشان دهد و از جمله دست به بازداشت مخالفان درجه اول بزند تا تزلزل حاصل شده را از بین ببرد.
مردم قم قبل از دیگر شهرها پیش از طلوع آفتاب ۱۵ خرداد به حال اجتماع درآمدند و منزل آیتالله خمینی (ره) را در برگرفتند و به اتفاق فرزند امام (ره) بهسوی صحن حضرت معصومه (س) حرکت کردند. ابتدا مأموران پلیس سعی کردند با اخطار و استفاده از بلندگو مردم را متفرق سازند و، چون با عصیان عمومی مواجه شدند، مأموریت خود را ترک گفتند و اجتماع بزرگ مردم در صحن بهوجود آمد. علما و روحانیون حوزه قم که در منزل آیتالله گلپایگانی جمع شده بودند پس از صدور بیانیهای به تظاهرات پرداختند و فریاد یا «مرگ یا خمینی» در آسمان قم طنین انداخت و بهمناسبت جنبه خاص روحانیت و معنویت امام (ره) طبعاً رژیم حاکم مخالف مذهب و دیانت معرفی شد. زنان مسلمان قم که در جهت نهضت تحول پیدا کرده بودند عملاً در این نمایش تودهها شرکت داشتند.
جمعیت پس از استماع اعلامیه به راهپیمایی پرداختند. اما هنوز فاصله زیادی از صحن نگرفته بودند که با رگبار مسلسل مواجه شدند. تودههای خشمگین مردم با سنگ و چوپ و پارهآهن به مقابله با تانکها پرداختند. با آتش زدن کامیون ارتشی و فرار راننده تانک به پیشروی ادامه دادند. هواپیماهای نظامی برفراز شهر قم به مانور و کسب خبر پرداختند، فریاد مردم، آزادی خمینی (ره) را میخواست و مأموران، تظاهرکنندگان را در محاصره گرفتند و به تیراندازی پرداختند.
اجتماع مجدد جمعیت پس از کشتار در صحن توأم با هیجان بسیار بود. کسی نمیتوانست از آنها بخواهد که به خانههایشان بروند و این کار را حاج سیدمصطفی خمینی کرد. به هر صورت مقاومت مردم در آن روز خونین تا ساعت ۵ بعدازظهر در قم ادامه داشت و سپس شهر در سکوت فرو رفت.
بازار تهران، بارفروشان تظاهرات را در شکل خشمگین آن به انجام رساندند. اهالی مسلمان ورامین و کن و جماران و دیگر دهات اطراف بهسوی تهران سرازیر شدند. مردم در مقابل شاه قرار گرفته بودند، نام شاه را از میدان و مسجد برداشتند و جای آن را خمینی گذاشتند و کم کم فریاد «مرگ برشاه» هم شنیده شد.
انبوه جمعیت مردم را بر آن داشت تا در راه واژگونی رژیم گام بردارند. جمعی برای در اختیار گرفتن رادیو یورش بردند، ولی آتش مسلسل آنها را به عقب زد. گروه دیگری بهسوی تسلیحات ارتش حمله بردند و دسته دیگری به ادارات دولتی و پاسگاههای پلیس حمله کردند. تعدادی از کامیونهای ارتشی به آتش کشیده شد.
شاه برای درهم کوبیدن نهضت و قیام عمومی دستور سرکوبی مردم را داد. تمام خیابانهایی که به کاخ شاه منتهی میشد از سرباز و زرهپوش مملو شد. رگبار مسلسل به طرف تظاهرکنندگان آغاز شد، کشتهها زیاد بود، دود سیاه و گرد و خاک هوا را تیرهوتار ساخت. سر پل باقرآباد بسیاری از مردم مسلمان بپاخاسته مورد تهاجم مأموران قرار گرفتند، این مردم که از ورامین راه افتاده بودند و حاضر به بازگشتن نبودند بهطور جمعی مورد کشتار قرار گرفتند.
حرکت مردم در تهران و شهرستانها منظم و از قبل تنظیم شده نبود، خروشی عمومی در مقابل رژیم بود و با تجهیز قوای رژیم نتوانست به نتیجه فوری برسد. بلافاصله شاه با مشورت سران نظامی و دولتمردان مطیع حکومت نظامی برقرار ساخت و «نصیری» فرمانده نظامی تهران شد و شدت عمل و تیراندازی به مردم و ایجاد محیط رعب و وحشت ادامه یافت. هیئت حاکم با فرمان آتش به قصد کشت تصمیم گرفتند به هر صورت و با هر چند کشته اوضاع را به حال عادی بازگردانند. به همین جهت تانکها و مسلسلهای سنگین و سبک به میدان آمدند و به خونریزی پرداختند.
همزمان با تهران و قم در شهرهای دیگر کشور نیز مردم بپا خاستند. شیراز از جمله شهرهای پرتحرک در قیام ۱۵ خرداد بود. شماره کشتهشدگان ۱۵ خرداد هرگز مشخص نشد. ارقام مختلفی از جانب خبرگزاریها انتشار یافت، که تا ۱۵ هزار نفر را اعلام داشتند. شدت تظاهرات و شعارهای مطرح شده که مستقیماً متوجه سقوط شاه بود، رژیم را به وحشت انداخت.