صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۱  ، 
شناسه خبر : ۳۸۰۲۳۳
نگاهی به رؤیای بی‌تعبیر «اسرائیل بزرگ»

در بحبوحه بحران‌های چندلایه‌ای که منطقه خاورمیانه را در بر گرفته، اظهارات اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونی، درباره «اسرائیل بزرگ» نه‌تنها موجی از واکنش‌ها را برانگیخته، بلکه پرسش‌های عمیقی درباره آینده منازعه فلسطین‌ـ صهیون و چشم‌انداز صلح در منطقه ایجاد کرده است. این سخنان، که در اوج تنش‌های داخلی و منطقه‌ای بیان شد، فراتر از یک موضع‌گیری سیاسی گذرا، نشانه‌ای از یک استراتژی بلندمدت است که ریشه در تاریخ صهیونیسم و آرمان‌های توسعه‌طلبانه دارد. اما چرا نتانیاهو در این مقطع خاص چنین دیدگاهی را به صراحت مطرح کرده و این گفتمان چه پیامد‌هایی برای آینده منطقه و جامعه بین‌المللی خواهد داشت؟

ریشه‌های تاریخی «اسرائیل بزرگ»
مفهوم «اسرائیل بزرگ» ریشه در آرمان‌های صهیونیسم، به‌ویژه مکتب زیو ژابوتینسکی، دارد که معتقد بود سرزمین یهودیان باید تمام فلسطین تاریخی، از جمله کرانه شرقی و غربی رود اردن را در بر گیرد. شعار «دو سوی رود اردن از آنِ ماست» که در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم از سوی این جریان مطرح شد، نشان‌دهنده نگرشی بود که مرز‌های سیاسی را نه بر اساس واقعیت‌های ژئوپلیتیک، بلکه بر مبنای روایت‌های تاریخی و مذهبی تعریف می‌کرد. این دیدگاه پس از جنگ ۱۹۶۷، که رژیم صهیونی کرانه باختری، نوار غزه، قدس شرقی، بلندی‌های جولان و صحرای سینا را اشغال کرد، به اوج خود رسید. اگرچه سینا در توافق کمپ دیوید به مصر بازگردانده شد، اما سیاست‌های شهرک‌سازی و الحاق تدریجی در کرانه باختری و قدس شرقی نشان داد که ایده «اسرائیل بزرگ» هرگز از گفتمان سیاسی رژیم صهیونی حذف نشده است.
حزب لیکود، که نتانیاهو از رهبران برجسته آن است، از بدو تأسیس با تشکیل دولت فلسطینی مخالفت کرده و بر حفظ کنترل بر کرانه باختری و غزه تأکید داشته است. اگرچه در دهه ۱۹۹۰ و در جریان توافق اسلو، گفتمان رسمی رژیم صهیونی به سمت پذیرش ظاهری راه‌حل دو کشوری متمایل شد، اما سیاست‌های عملی، به‌ویژه در دوره نتانیاهو، نشان‌دهنده عقب‌نشینی کامل از این ایده بود. اظهارات اخیر او درباره «اسرائیل بزرگ» نه‌تنها بازگشت به این ریشه‌های ایدئولوژیک را نشان می‌دهد، بلکه آن را به‌عنوان یک پروژه سیاسی فعال و جاری در دستور کار قرار داده است. 

زمان‌بندی و انگیزه‌های سیاسی
بیان دیدگاه «اسرائیل بزرگ» در مصاحبه ۱۲ اوت ۲۰۲۵ با شبکه i۲۴ News، در شرایطی که رژیم صهیونی با چالش‌های داخلی و خارجی متعددی مواجه است، تصادفی نیست. نتانیاهو در داخل با اعتراضات گسترده به دلیل ناکامی در مدیریت جنگ غزه، فساد مالی و سیاست‌های تفرقه‌افکنانه روبه‌روست. در سطح منطقه‌ای، تنش‌ها با گروه‌های فلسطینی، به‌ویژه پس از عملیات ۷ اکتبر، به اوج خود رسیده و در سطح بین‌المللی، فشار‌های دیپلماتیک برای توقف سیاست‌های الحاق و شهرک‌سازی افزایش یافته است. در این شرایط، توسل به گفتمان «اسرائیل بزرگ» هم پاسخی به پایگاه راست‌گرای افراطی اوست که خواستار سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر هستند و هم تلاشی برای منحرف کردن توجه از ناکامی‌های داخلی.
این اظهارات همچنین در بستر تحولات میدانی مانند تصویب قطعنامه کنست در ژوئیه ۲۰۲۵ برای حمایت از الحاق کرانه باختری و لغو سیاست «جدایی از غزه» مطرح شد. این اقدامات نشان می‌دهد که «اسرائیل بزرگ» دیگر صرفاً یک شعار ایدئولوژیک نیست، بلکه به یک پروژه عملی تبدیل شده که از طریق شهرک‌سازی، الحاق خزنده و تغییر قوانین داخلی پیش می‌رود. نتانیاهو با این گفتمان، نه‌تنها به متحدان راست‌گرای خود مانند بتسلئل اسموتریچ و ایتامار بن‌گویر اطمینان می‌دهد، بلکه تلاش می‌کند جایگاه خود را به‌عنوان رهبر یک پروژه تاریخی و معنوی تثبیت کند.

پیامد‌های منطقه‌ای و بین‌المللی
اظهارات نتانیاهو واکنش‌های گسترده‌ای در جهان عرب و اسلام به دنبال داشت. کشور‌های اردن، عربستان سعودی، مصر و قطر این گفتمان را به‌عنوان تهدیدی مستقیم علیه حاکمیت ملی خود و نقض آشکار حقوق فلسطینیان محکوم کردند. مصر به‌طور خاص با اشاره به معاهده صلح کمپ دیوید، هرگونه اشاره به صحرای سینا را غیرقابل قبول دانست. سازمان همکاری اسلامی نیز این اظهارات را «تحریک‌آمیز و خطرناک» خواند و خواستار واکنش جدی جامعه بین‌المللی شد. با این حال، سکوت نسبی غرب، به‌ویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، بار دیگر استاندارد‌های دوگانه در قبال رژیم صهیونی را برجسته کرد. این انفعال، نه‌تنها به تداوم سیاست‌های الحاق کمک می‌کند، بلکه به گروه‌های فلسطینی و حامیان آنها این پیام را می‌دهد که جامعه بین‌المللی در برابر نقض حقوق بین‌الملل توسط رژیم صهیونی بی‌تفاوت است. 
این سکوت، در تضاد آشکار با واکنش‌های تندی است که معمولاً در برابر اظهارات مشابه از سوی دیگر کشور‌ها نشان داده می‌شود. به‌عنوان مثال، اگر یک مقام ایرانی یا فلسطینی سخن از بازپس‌گیری سرزمین‌هایی تاریخی به میان آورد، واکنش‌های جهانی به‌سرعت با محکومیت‌های شدید و حتی تهدید به تحریم همراه می‌شود. این استاندارد دوگانه نه‌تنها اعتبار نهاد‌های بین‌المللی را تضعیف می‌کند، بلکه به تشدید احساس بی‌عدالتی در میان فلسطینیان و جهان عرب دامن می‌زند.

شباهت به آپارتاید آفریقای جنوبی
اظهارات نتانیاهو و سیاست‌های الحاق‌طلبانه رژیم صهیونی، شباهت‌های نگران‌کننده‌ای با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی دارد. در آفریقای جنوبی، گفتمان نژادپرستانه و توسعه‌طلبانه رژیم آپارتاید، سوختی برای جنبش‌های جهانی تحریم و انزوای آن کشور فراهم کرد. امروز، اظهارات نتانیاهو به جنبش‌هایی مانند BDS (تحریم، عدم سرمایه‌گذاری و تحریم رژیم صهیونی) قدرت اخلاقی و سیاسی بیشتری می‌بخشد. گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری مانند عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر، که رژیم صهیونی را به اجرای سیاست‌های آپارتاید متهم کرده‌اند، با این اظهارات تقویت می‌شوند. اگر جامعه بین‌المللی به این روند واکنشی قاطع نشان ندهد، خطر تبدیل شدن رژیم صهیونی به یک رژیم منزوی مشابه آفریقای جنوبی افزایش می‌یابد. 

ضرورت اقدام عملی
محکومیت‌های لفظی به‌تنهایی نمی‌توانند مانع از تحقق پروژه «اسرائیل بزرگ» شوند. آنچه مورد نیاز است، اقدامات عملی و هماهنگ در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی است. این اقدامات می‌توانند شامل موارد زیر باشند:
۱ ـ فشار دیپلماتیک: کشور‌های عربی و اسلامی باید بازنگری در توافقات عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونی را در دستور کار قرار دهند و از این اهرم برای فشار بر رژیم اشغالگر قدس استفاده کنند.
۲ ـ اقدامات حقوقی: فعال‌سازی پرونده الحاق در شورای امنیت و درخواست نظر مشورتی از دیوان بین‌المللی دادگستری می‌تواند پایه‌ای حقوقی برای مقابله با سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم کودک‌کش فراهم کند.
۳ ـ تحریم‌های اقتصادی: اعمال تحریم‌های هدفمند علیه مقامات و نهاد‌های دخیل در سیاست‌های الحاق و شهرک‌سازی، مشابه آنچه در مورد آفریقای جنوبی انجام شد، می‌تواند پیامد‌های ملموسی برای رژیم صهیونی داشته باشد.
۴ ـ تقویت جنبش‌های مردمی: حمایت از جنبش‌هایی مانند BDS و آگاهی‌بخشی جهانی درباره نقض حقوق فلسطینیان، می‌تواند فشار اجتماعی و سیاسی بر رژیم اشغالگر قدس را افزایش دهد.

خطری که نادیده گرفته می‌شود
اظهارات نتانیاهو درباره «اسرائیل بزرگ» نه‌تنها یک موضع‌گیری سیاسی، بلکه اعلامی استراتژیک است که ریشه در تاریخ صهیونیسم و آرمان‌های توسعه‌طلبانه دارد. این گفتمان، با پشتوانه اقدامات میدانی مانند شهرک‌سازی و الحاق خزنده، نشان‌دهنده عزم رژیم صهیونی برای نابودی هرگونه چشم‌انداز برای راه‌حل دو کشوری و تثبیت یک پروژه استعماری است. سکوت جامعه بین‌المللی در برابر این اظهارات، نه‌تنها به تداوم این سیاست‌ها کمک می‌کند، بلکه ارزش‌های حقوق بین‌الملل و عدالت جهانی را زیر سؤال می‌برد.
اگر این روند بدون واکنش جدی ادامه یابد، منطقه خاورمیانه ممکن است شاهد تشدید درگیری‌ها، بی‌ثباتی بیشتر و انزوای فزاینده رژیم صهیونی باشد. تجربه آفریقای جنوبی نشان داد که فشار‌های هماهنگ دیپلماتیک، اقتصادی و اجتماعی می‌توانند رژیم‌های ناقض حقوق بشر را به تغییر وادار کنند. اکنون زمان آن است که جامعه جهانی، به‌ویژه کشور‌های عربی و اسلامی، با اقدامی قاطع، مانع از تحقق رؤیای «اسرائیل بزرگ» شوند و راه را برای یک صلح عادلانه و پایدار هموار کنند. در غیر این صورت، آنچه امروز به‌عنوان یک شعار مطرح می‌شود، ممکن است فردا به واقعیتی تلخ و غیرقابل بازگشت تبدیل شود.