با توجه به برخی تحولات منطقه و جنایتهای باند تبهکار صهیونی در ترور فرماندهان جبهه مقاومت و تداوم اشغالگری و تجاوز، ذهنیتی غیر واقعی در بین برخی از مقامات و مشاوران خیالباف غربی پیدا شده است مبنی بر تضعیف قدرت و توان جمهوری اسلامی ایران که بر مبنای این برداشت و تلقی غیر واقعی مبادرت به توصیههایی به سیاستمداران آمریکا میکنند. در ذیل این موضوع و پوشالی و خیالی بودن این تصور ذهنی را بررسی کرده، تلاش میکنیم با بررسی روندهای رو به افول آمریکا و غرب، نشان دهیم که آنها بر خلاف هیاهوهای تبلیغی روز به روز در مواجهه با ملت ایران ناتوانتر و عاجزتر میشوند.
ایران ضعیف شده یا آمریکا؟
به گزارش «یورونیوز»، «جان کری» وزیر خارجه اسبق آمریکا در مقالهای خیالبافانه به همراه «توماس کاپلان» در «والاستریت ژورنال» مدعی شده است: «در ۱۰ سال اخیر تغییرات اساسی در توازن قوا بهوجود آمده و این امر تهران را به گوشه رینگ کشانده و بخت دستیابی ترامپ به توافق گسترده با ایران را افزایش داده است.» برای اثبات کذب بودن این گزاره و در عین حال درک واقعیت کافی است که وی به آمارها، نظرات کارشناسان آمریکایی درباره آمریکا و بالاخص اعترافات رئیسجمهور فعلی آمریکا نگاهی بیندازد تا عمق زوال و فروپاشی این کشور را دریابد.
این مقاله بیش از اینکه دلایلی بر ضعف ایران داشته باشد، بیشتر به بیان خواستههای حداکثری و زیادهخواهی همیشگی آمریکایی در برابر کشورمان اختصاص داشته است؛ اما پاسخ «جان کری» را بهتر از هر فرد دیگری خود «دونالد ترامپ» رئیسجمهور فعلی آمریکا داده است. ترامپ در دیدار اخیر با نتانیاهو گفته است، ایران کشور قدرتمندی است. بسیار از رسانهها گمانهزنی کردند که نتانیاهو با دست خالی از سفر آمریکا برگشت و نتوانست سران کاخ سفید را برای حمله به ایران همراه کند. این موضوع دقیقاً رابطه مستقیمی با میزان و مؤلفههای قدرت ایران در دو عرصه دفاعی و تهاجمی دارد. البته این نظریه ترامپ تنها مربوط به وضعیت کنونی نیست که برخیها مدعی هستند به دلیل تغییر در شرایط و آرایش جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا از قبیل ترور سران تأثیرگذار مقاومت، همانند شهید سیدحسن نصرالله و شهیدان هنیه و سنوار و از دست رفتن سوریه، ایران در سیر و روند ضعف قرار گرفته، بلکه رئیسجمهور فعلی آمریکا پیش از این در روز ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ در دیدار با نخستوزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی و در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر ضعف ایران اظهار داشت: «اکنون که ایران بهبود یافته است، زمان مقابله با آن نیست. قدردانی میکنم که میگویید ایران ضعیف است، اما ایران قدرتمند است.» ترامپ سپس تمایل خود در عدم درگیری نظامی با ایران را صریحتر از گذشته به نمایش گذاشت، جایی که در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» نوشت: «گزارشها درباره اینکه آمریکا با همکاری اسرائیل، به ایران ضربه ویرانگر خواهد زد تا حد زیادی غیرواقعی است.»
شخص ترامپ؛ بزرگترین دلیل بر افول آمریکا
افول و فروپاشی آمریکا را میتوان از سخنان، مواضع و حتی شخصیت ترامپ دریافت. اساس تبلیغات انتخاباتی و شعار معروف وی (MAGA)، یعنی «آمریکا را دوباره با عظمت میکنیم» مبتنی بر اعتراف به ضعف، زوال و فروپاشی ایالات متحده آمریکاست. «گاردین» در این زمینه اظهار میدارد: «شعار (MAGA) به طور ضمنی بیان میکند که آمریکا دیگر عظیم نیست، چیزی که او بارها و بهطور صریحتری در سالهای قبل و در طول کارزار انتخاباتیاش نیز گفته است.»
باور دونالد ترامپ به اینکه آمریکا در روند و شرایط افول قدرت قرار گرفته است، به شرایط الان که دولتی ضعیف را از بایدن تحویل گرفته و به شدت منتقد دوران بایدن است، برنمیگردد؛ بلکه در کتاب ترامپ که در سال ۲۰۱۵ با عنوان «آمریکای فلجشده» به رشته تحریر درآمده و مملو از نقلقولهای انتقادی است نیز میتوان ردی از این باور ترامپ را یافت. وی در آن کتاب کشورش را «آشفتهبازار» خطاب کرده و تلاش زیادی کرده است تا نشان دهد کشورش چقدر ضعیف شده است. همچنین ترامپ در دوره اول دولتش که دسترسیاش به اسناد و اطلاعات کشورش بیشتر شد، باز همین اعتقاد را داشت و به همین دلیل شعار انتخاباتیاش را «آمریکا اول» گذاشت تا به تعبیر خود و همراهانش عزت و عظمت از دست رفته را به آمریکا برگرداند. در همین راستا، ترامپ در مصاحبه با «واشنگتنپست» در سال ۲۰۱۷ گفت: «من به انواع بیماریهایی که کشور ما دارد نگاه کردم، چه در مرزها، چه در امنیت، چه در قانون و نظم، یا فقدان قانون و نظم.»
«گاردین» در همین زمینه میافزاید، در روزی که در سال ۲۰۱۷ به قدرت رسید، ترامپ تصویری از آمریکا ارائه داد که بیشتر شبیه یک کابوس ویران شده بود. «مادران و کودکان در فقر درون شهرهای ما گرفتار شدهاند؛ کارخانههای زنگزده همچون سنگقبرهایی در سراسر چشمانداز کشور پراکنده شدهاند؛ نظام آموزشی ما که پر از پول است ولی دانشآموزان جوان و زیبای ما را از دانش محروم گذاشته است؛ و جرم و جنایت و باندها و مواد مخدری که جانهای زیادی را گرفتهاند و کشور ما را از بسیاری از توان بالقوهاش محروم کردهاند. این کشتار آمریکایی همینجا و همین حالا متوقف میشود.»
پایان قرن آمریکایی
نظریهپردازان بسیاری در غرب معتقدند، رؤیای قرن آمریکایی به پایان رسیده است؛ اما «پایان قرن آمریکایی» را نباید تنها در ضعف نظامی و پسرفت نفوذ آمریکا در کشورها دید. بزرگترین اقتصاد دنیا، با ۳۲ هزار میلیارد دلار بدهی، بدهکارترین دولت دنیاست. تعداد گرسنگانی که نیازمند کوپن غذایی هستند، از مرز ۵۰ میلیون نفر گذشته است؛ یعنی یک نفر از هر شش آمریکایی. ترامپ پیش از آن نیز در زمان مبارزات انتخاباتی خود و در سخنرانی خود در ماه اگوست در جمع طرفداران خود در پنسیلوانیا ایالات متحده را «ملتی در حال افول» خواند.
ترامپ پیشتر نیز به «ABC NEWS» گفته بود: «ایالات متحده در حال فرو پاشیدن است. ما هزینه ساخت یک مدرسه در بروکلین یا لسآنجلس را نداریم. شیکاگو مانند افغانستان شده است؛ هر چند روز یک بار شماری از مردم هدف گلوله قرار میگیرند. میخواهم مطمئن شوم در دوره من هیچ کس در خیابانهای ما به خاطر بیمه و فقر نخواهد مرد. پلهای ما ویران شدهاند. ما پول ساخت یک مدرسه را نداریم. سیاستمداران ما برای مدتی طولانی، مردم را مأیوس کردهاند. با ۶ تریلیون دلاری که در جنگ خاورمیانه از ۱۵ سال قبل هزینه کردهایم، میتوانستیم کشور را دو بار بازسازی کنیم. به وضع جادهها، پلها، تونلها و فرودگاهها نگاه کنید که شبیه مکانهای از رده خارج است.»
نشریه «فارین پالیسی» در ۱۶ بهمنماه سال گذشته نیز در گزارشی به قلم «فیلیپ گوردون» مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در زمان ریاستجمهوری بایدن، آورده است: «در مقایسه با متحدان و مخالفانش، اقتصاد ایالات متحده در حال افول است. رشد اقتصادی ایالات متحده در ۲۰ سال گذشته کمتر از سایر کشورهای ثروتمند بوده است.»
«برنی سندرز» سناتور آمریکایی روز یکشنبه ۲۴ فروردین، با انتقاد شدید از سیاست اقتصادی ترامپ، در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «بر اثر سیاستهای ترامپ، دچار تورمی شدهایم که در ۵۲ سال گذشته بیسابقه بوده است.» گزارش اخیر مؤسسه خیریه Feeding America حاکی از آن است که در سال گذشته، بیش از ۴۹ میلیون نفر از شهروندان آمریکایی برای تأمین وعدههای غذایی خود به مراکز توزیع غذا مراجعه کردهاند.
نتیجه سخن
آمریکا نه تنها دیگر قدرت تعیین تکلیف برای ملتهای آزاده را ندارد؛ بلکه خود به دست خویش، با سیاستهای خصمانه و زیادهخواهانهاش، در مسیر فروپاشی گام برمیدارد. برخلاف آمریکا و تبلیغات روانیاش، جمهوری اسلامی ایران در قلب تحولات منطقهای و جهانی، نهتنها در گوشه رینگ نیست؛ بلکه در مرکز میدان ایستاده و به منزله بازیگری تأثیرگذار، مسیر خود را با اقتدار و عزت ادامه میدهد؛ بارقهای از این سیاست را در تعیین میز و سازکار مذاکره در مسقط را برخلاف هیاهوهای آمریکایی جهان به چشم خود دید.