از ویژگیهای اردیبهشت ۱۴۰۴ تلاقی پیام رهبر معظم انقلاب درباره پیشرو و سرآمد بودن حوزه علمیه با نمایشگاه کتاب بود. ایدهای که میتواند نقشه راه آینده حوزه و اصلاح برخی سازکارهای پیشین باشد. حدودا ۶۰ سال پیش، یعنی پس از رحلت «آیتالله بروجردی»، جمعی از نواندیشان حوزوی و دینی بر آن شدند تا در کتابی به راهکارهای نوسازی حوزه علمیه بپردازند. در این کتاب با عنوان بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، بزرگانى همچون مرحوم علامه طباطبایى، شهید مطهری، شهید بهشتی، مرحوم آیتالله طالقانى و... مطلب نگاشتهاند. «اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه»، «شرایط و وظایف مرجع»، «اجتهاد در اسلام»، «ولایت و زعامت»، «انتظارات مردم از مراجع»، «روحانیت در اسلام و در میان مسلمین»، «مشکل اساسی در سازمان روحانیت»، «تمرکز و عدم تمرکز در مرجعیت و فتواى تقلید اعلم یا شوراى فتوا» و «مزایا و خدمات مرحوم آیتالله بروجردى»، فهرست مطالب کتاب را تشکیل میدهند که شاید مروری بر آن همزمان با پیام اخیر رهبر معظم انقلاب بهمناسبت یکصدمین سالگشت تأسیس حوزه علمیه قم خالی از لطف نباشد.
پیشگیری از انحراف
در این کتاب «شهید بهشتی» و «علامه طباطبایی» به این رویکرد میپردازند که روحانیت شیعی جایگاه بزرگی در جامعه دارد، ولی آیا میشود کسی از لباس روحانیت و جایگاه آن سوءاستفاده کند؟ شهید بهشتی این سؤال را مثبت جواب داده و معتقد است باید در ساختارهای حوزه علمیه روالی اندیشیده شود که علم نافع علمای شیعی از سوی افرادی به اوهام و پندارهای باطل و غیرنافع برای جامعه بدل نشود. دغدغه شهید بهشتی بر این مترتب میشود که چگونه میتوان مانع از فساد فکری و رفتاری در ساختار روحانیت شیعی شد.
مطهری به دنبال نوآوری فقهی و سازمانی
شهید مطهری در این کتاب بهدنبال این است که در دوره نوسازی جهان و پدید آمدن علوم نوین، چگونه میتوان مرجعیت را به یک نهاد متحول و نواندیش تبدیل کرد که هم مسائل روز را بهدرستی بداند و هم فتاوایی بدهد که با شرایط روز همخوان باشد. شهید مطهری شاید برای اولینبار در این کتاب روی همفکری و هماندیشی فقها برای رسیدن به یک نظر واحد تأکید میکند و بهنوعی شورای فقهی و اجتهادی را چاره کار میداند. مرحوم طالقانی نیز بر نگاه شهید مطهری صحه میگذارد و همفکری و تضارب آرای فقهی را چاره کار میداند. اما شهید مطهری در اینجا باز نمیماند و بهدنبال این است که چگونه میتوان ساختارهای حوزوی را هم نو کرد. در ذهن شهید بزرگوار این اندیشه نمایان است که چگونه میتوان در یک دوراهی پیچیده اولا روحانیت را از اندک هزینه سهم امام جدا کرد و ثانیا این ساختار منحصربهفرد شیعی را از حیث مالی بهنحوی ارتزاق داد که بتواند مطالعه کند و از علمش مردم را راهنمایی کند. سؤالی پیچیده که شاید مسئله امروز هم باشد؛ اینکه چگونه میتوان ساختار طلاب و روحانیت را برای جامعه درمانده در زنگارهای مدرنیته هم توانایی مالی داد و هم بهسمت حل مسائل نو سوق داد.
پاسخی به مقتضیات زمانه
سایر نویسندگان بهدنبال این موضوع میروند که چگونه میتوان مسیر نواندیشی را گشود و روحانیت محلی برای پاسخ به جامعه جدید باشد. در مقتضیات زمانه، جامعه پاسخی نو و جدید میخواهد و رسیدن به پاسخ نو و جدید نیازمند تخصصی شدن دروس، تغییر در سازکارهای تدریس، تدریس دروس جدید و... است. جالب است که با انقلابی در حوزه فناوری و ابزار اطلاعرسانی در فضای مجازی و هوشمصنوعی بهوقوع پیوسته، این سؤالات و چگونگی اهتمام به مرجعیت روحانیت و حوزه بیشتر هم شده است.
طرح راه جدید
پیام اخیر رهبر معظم انقلاب از زوایای مهمی به این موضوع نگریسته است که چگونه میتوان یک حوزه پیشرو و سرآمد داشت؟ از دل این سؤال و تحلیل محتوای پیام رهبر معظم انقلاب چند مسیر گشوده میشود:
۱ ـ فقیه جامعنگر؛ در شرایطی که ایدههای جدید بر جامعه پنجه میافکند، رهبر معظم انقلاب ضرورت «آشنایی فقیه با همه ابعاد و معارف دینی در همه زمینهها، و ثانیاً آشنایی مناسب با یافتههای امروز بشر در عرصه علوم انسانی و دانشهای مرتبط با زندگی انسان» را بهدرستی تبیین میکنند. در واقع، از این منظر، نمیشود در عصر جدید زندگی کرد ولی دیروزین اندیشید، در این صورت یا ساختاری شکل میگیرد که بر آن تحجر سایه میافکند یا دغدغههای مردم را درک نمیکند.
۲ ـ عالم مهذب مردمی؛ فقط علم کافی نیست، بلکه در کنار علم خصیصههای دیگر هم باید باشد؛ تهذب، مردمی بودن، راهنمای جوانان بودن و.... بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب در پیامشان تأکید میکنند: «آنچه مهم است، آشنایی با فضای فکر و فرهنگ جامعه و ایجاد تناسب میان آوردههای تبلیغی با واقعیتهای فکری و فرهنگی در میان مردم بهویژه جوانان است. در این بخش حوزه دچار مشکل است. این صدها مقاله و مجله و گفتارهای مجلسی و تلویزیونی و مانند آن، در برابر سیل القائات مغالطهآمیز، نمیتواند وظیفه بلاغ مبین را چنانکه نیاز و شایسته است، به انجام رساند. جای دو عنصر کلیدی برای این بخش در حوزه خالی است: «تعلیم» و «تهذیب» در این نگاه شکلگیری یک عالم مهذب و نواندیش دینی و مردمی ملاک کار قرار میگیرد.
۳ ـ دشمن فراموش نشود؛ مسیر حق همیشه دشمن داشته است. این دشمن گاه در انحرافات داخلی از تحجر و مقدسنمایی جلوه میکند و گاه ممکن است دشمن بهمثابه اجنبیای باشد که بهدنبال تسلیم جامعه است. پیام رهبر معظم انقلاب برای مواجهه با این پدیدههای شوم است و بر این تأکید میکند که چگونه میتوان در مقابل «کسروی»های نوین، جریان تحجرنما و مقدس مآب، نفوذ دشمن خارجی و... ایستاد.
۴ ـ نظاماتی برای تمدن نوین اسلامی؛ بخش آخر پیام رهبر معظم انقلاب بر شکلگیری تمدن نوین اسلامی است. اینکه این تمدن در خلا شکل نمیگیرد یک اصل بدیهی است؛ به همین دلیل رهبر معظم انقلاب قبل از موضع تمدنسازی به طراحی و تنظیم نظامات بر پایه حوزه علمیه و شکلگیری مشارکت اجتماعی میپردازند و مشخص میکنند که حوزه باید سرمنشأ مشارکت شکلگیری نظامات باشد، البته این نظامات خود مختصاتی دارد و بهاینگونه است که «حوزه برای طراحی و تنظیم نظامات اجتماعی نیاز دارد که با یافتههای امروز جهان درباره این نظامات به اندازه لازم آشنایی داشته باشد. این آشنایی، فقیه را قادر خواهد ساخت که با بهرهبرداری از درست و نادرست این یافتهها، حضور ذهن لازم برای استفاده از تصریحات و اشارات کتاب و سنت بیابد و شاکله نظامات اجتماعی را برای اداره جامع و کامل جامعه بر اساس اندیشه اسلامی طراحی کند.»