صبح صادق >>  تاریخ >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۱  ، 
شناسه خبر : ۳۸۱۰۱۲
نگاهی به حضور استعمارگران اروپایی در شرق آسیا

شبه‌جزیره «مالایا»، نام شبه‌جزیره‌ای بزرگ و ثروتمند در جنوب شرقی آسیاست که امروزه میزبان کشور سنگاپور و بخش‌هایی از کشور‌های مالزی، برمه و تایلند است. این منطقه برای سال‌های طولانی، قربانی چپاول و خشونتِ استعمارگران پرتغالی بود.

«آلفونسو دو آلبوکرک» نه یک قهرمان، که یک جنایتکار استعماری بود. او از پایگاه استعماری پرتغال در گوای هند، ناوگانی متشکل از ۱۸ کشتی جنگی را تجهیز کرد و به قصد تصرف و غارت، به سوی مالایا حرکت کرد. ورود او به تنگه مالاکا، با جنایت هولناکی همراه شد. این مرد سفیدِ متعصب، پیش از هرگونه مذاکره، برای نمایش قدرت و ارعاب، دستور داد تا هر کشتی عربی و مسلمانی را که در بندر بود، به همراه تمامی سرنشینان بی‌گناه آن غرق و نابود کنند. او عمداً کشتی‌های چینی و غیرمسلمان را نادیده گرفت؛ سیاستی که نشان‌دهنده کینه عمیق مذهبی و نقشه شوم او برای پاکسازی قومی و مذهبی منطقه بود.

پرتغالی‌ها با همان روحیه جنگ‌های صلیبی، خود را مجاز به هر جنایتی در حق مسلمانان می‌دانستند. آنان قتل و کشتار مسلمانان را یک «فریضه دینی» و اشاعه مسیحیت را به زور شمشیر و خونریزی یک «مأموریت الهی» می‌پنداشتند. آلبوکرک، این جنایتکار استعماری در توجیه فجایع خود با وقاحت تمام می‌گفت: «بهترین کار ثوابی که می‌توانیم به درگاه خدا بکنیم، این است که این خطه را از وجود مسلمانان پاک کنیم و چنان آتشی به ریشه آنان بزنیم که دیگر کسی از قوم محمد (ص) روی زمین سبز نشود». او به همراهانش نیز وعده ثروت و قدرت می‌داد و می‌گفت: «هیچ تردیدی نداشته باشید که ما اگر تجارت مالایا را از چنگ آنان بیرون بیاوریم، قاهره و مکه به خاک سیاه خواهد نشست».
پس از یک نبرد نابرابر و خونین، که در آن سلطان و سپاهیانش شجاعانه، اما ناکام مقاومت کردند، پرتغالی‌های مهاجم موفق شدند شهر را تصرف کنند. سپس فاجعه کامل به وقوع پیوست. آنها مسلمانان شهر را به شکل سازمان‌یافته‌ای قتل‌عام کردند و کسانی را که از این کشتار جان سالم به در برده بودند، برای تحقیر بیشتر به بردگی فروختند. آلبوکرک، بار دیگر با سیاستِ شومِ «تفرقه بینداز و حکومت کن»، به عمد به غیرمسلمانان (چینی‌ها، هندی‌ها و برمه‌ای‌ها) آسیبی نزد تا آنان را در مقابل مسلمانان قرار دهد.

بلافاصله پس از این قتل‌عام، فرمان غارت عمومی ثروت‌های مردم مالاکا صادر شد. اموال، طلا‌ها و دارایی‌های مردم به یغما رفت و ثروتی افسانه‌ای که حاصل سال‌ها کار و تجارت ساکنان آنجا بود، دزدیده شد. ۲۰۰ هزار سکه طلا، تنها سهمی بود که برای دربار پرتغال فرستاده شد؛ ثروتی که هر سکه‌اش به خون بی‌گناهان آغشته بود.