یکی از موضوعاتی که طی سالهای اخیر به یک چالش اصلی برای کشور و مردم تبدیل شده، موضوع تشدید آلودگی هوا در همه فصلها، بهخصوص ماههای سرد سال است. به دلیل پدید آمدن وارونگی هوا و افزایش آلایندهها با از دست رفتن هوای پاک و تشدید آلودگی به حدی که از مرزهای خطر فراتر میرود و دولتها مجبور به تعطیلی مدارس، ادارات دولتی و بعضاً بنگاههای تولیدی میشوند.
آنچه در این خصوص حائز اهمیت است، اینکه متخصصان زیستشناسی طی سالهای اخیر اظهار داشتهاند گرمایش زمین و خطرهای ناشی از افزایش یک ونیم درجه زمین چالشهای بسیاری برای کره زمین و ساکنان آن ایجاد میکند. کارشناسان امر این موضوع را تأیید میکنند که معدل دما در کره زمین بالا رفته است؛ به نحوی که یخهای قطبی در حال آب شدن هستند و در بسیاری از کشورهای سرد و برفخیز یخچالهای طبیعی در حال آب شدن هستند؛ روندی که گرمایش زمین و مخاطرات آن را بیش از پیش افزایش میدهد.
قطع به یقین برای کاهش اثرات گلخانهای بر زمین، همه کشورها باید راهکارهای قابل اتکایی بیندیشند. این موضوع درباره ایران نیز صدق میکند؛ زیرا کشور ما در منطقه جغرافیایی خشکی قرار گرفته که بیآبی و گرمایش آن میتواند به مراتب بیشتر از سایر کشورها باشد؛ بنابراین برای اینکه کشور تحت فشارهای ناشی از این مسئله و اثراتی که بر اقتصاد وارد میشود قرار نگیرد، باید راهکارهایی برای مدیریت و برونرفت منطقی از این وضعیت ارائه کرد.
بخش قابل توجهی از آلودگی هوا که ناشی از وجود خودروهای با کیفیت پایین و غیر استاندارد و نباریدن باران است باید با ارائه راهکارهای درست، تغییرات اساسی در تولید خودروها و بنزین مورد استفاده خودروها ایجاد شود. قطع به یقین آلودگی هوا و تعطیلیهای مکرر اثرات بسیار سوئی بر معادلات اقتصادی کشور ایجاد میکند.
مسئله این نیست که کشور یکی دو روز به دلیل آلودگی هوا تعطیل شود؛ بلکه افزایش تعطیلیها به دلایل موجه یا غیر موجه سبب از دست رفتن کار و تولید، کاهش تولید و کاهش عرضه میشود. تورم فعلی اقتصاد که متأسفانه به مرز ۵۰ درصد رسیده، به نوعی با سیاستگذاریهای غلط باعث برداشت غیرعادلانه از جیب مردم شده است.
بیشک به جز پیامدهای اقتصادی که به دلیل تعطیلی مراکز و آموزش عالی و تعطیلی ادارات دولتی بر کشور وارد میشود، باید به این موضوع توجه شود که هر تعطیلی وهر سیاست گذاری غلط اقتصادی که به تحمیل ظلم به مردم و کاهش ارزش پول ملی منتهی شود، ظلم بزرگتری به عموم مردم است. ظلمی که به کاهش ارزش دارایی مردم آن هم بیش از یک سوم منجر شده و تورم قابل توجهی بر مردم تحمیل کرده است.
این موضوع یعنی نباریدن باران و نزولات آسمانی در کنار سیاستگذاریهای غلط اقتصادی و ظلم به مردم در معاش و درآمدهای آنها به هم ربط دارد و سیاستگذار نمیتواند خود را مباح از این موضوع بداند؛ زیرا در عالم هستی همه مباحث به هم مربوطند؛ لذا زمانی میتوان امید به بارش باران داشت که دولتمردان و حاکمان رویههای غیر معمول و ظلم اقتصادی به مردم را کنار بگذارند، در این صورت است که لطف خداوند سبحان نصیب یکایک ما میشود.