
نشریه شهروند ارگان اصلاح طلبان در مدح و ثنای تاریخ نگاری فراماسونی، ضمن اظهار تاسف از کناره گیری امثال فریدون آدمیت از تاریخ نگاری ایران، این گونه می نویسد:
«... کناره گیری او از حیات فکری شاید نمادی باشد از به کناره رفتن تاریخ نگاری جدی علمی از مباحث علوم انسانی ایرانی. در این سالها عملا هیچ اثر جدی در تاریخ نگاری ایران معاصر در ایران نوشته نشده است. اگر از آثار سید جواد طباطبایی بگذریم (که او هم بخش اعظم تحقیقات خود را خارج از ایران انجام داده است) باید گفت مهم ترین تاریخ نگاران و عالمان علوم اجتماعی که نگاه جدی به تاریخ ایران دارند (کسانی همچون محمد توکلی طرفی، همایون کاتوزیان، عباس امانت، هما ناطق، منگول بیات و ...)
همگی در خارج از هوای ایران قلم می زنند و اگر در این سالها اثر درخور توجه چاپ شده است، اغلب آثار تحلیلی درباره تاریخ ایران به قلم نویسندگان ایرانی بوده اند که به زبان ایرانی ترجمه شده اند. در زمانه سیطره تاریخ نگاری ایدئولوژیک و جولان تاریخ نگاران رسمی، تاریخ نگاری تحلیلی یکسره به خارج هجرت کرده است...» (25)
نکته قابل تامل اینکه اغلب مورخانی که در پاراگراف بالا در زمره تاریخ نگاران جدی و علمی ذکر شده اند، کسانی هستند که در نوشته جات و مطالب و کتاب هایشان، سمبل های انکارناپذیر ماسونی را تطهیر کرده و برای تحریف علنی تاریخ و فریب اذهان نسل جوان، بعضا آنها را آزادیخواه و استقلال طلب نامیده اند.
فی المثل عباس امانت که از مورخین بهایی بوده و همچون دیگر مورخان وابسته به این فرقه، گزارش تاریخ را با اغراض شخصی و فرقه ای در آمیخته، در گزارش مجلس علمای تبریز با علی محمد باب (از بانیان فرقه ضاله بابیه)، ضمن اطلاق عناوین کنایه آمیز و مغرضانه ای مانند «تفتیش عقاید» و «استنطاق» به مجلس یادشده و «بازجو» خواندن علماء (62) علی محمد باب (یعنی مدعی کذاب امام زمان بودن) را با عناوینی همچون «پیام آور» (پیغمبر)، «سید پرجاذبه شیرازی» و «چهره ای جوان و گیرا» یاد کرده بود که «نوید عصر جدیدی» را می داد! امانت همچنین او را «پارسای فرانگر» معرفی نمود که مرجعیت علماء را به مبارزه طلبید!! (72)
یا جناب محمدعلی (همایون) کاتوزیان (که او هم مثل عباس امانت در زمره مورخان غیر ایدئولوژیک آقایان شبه روشنفکر قلمداد شده!) در جلد اول کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» تا بدانجا پیش می رود که سید حسن تقی زاده از شناخته شده ترین عوامل فراماسونری و شبکه صهیونیستی اردشیر ریپورتر را از اتهام وابستگی به سرویس جاسوسی انگلیس تطهیر می نماید. (82)
این تلاش جهت تنزیه فراماسون هایی مانند تقی زاده را در رسانه های مدعیان اصلاح طلبان نیز شاهد هستیم. فی المثل در ویژه نامه های روزنامه شرق برای صدمین سالگرد مشروطیت، تقی زاده را «از روشنفکران برجسته تبریزی» معرفی نموده اند که نقش برجسته ای در انقلاب مشروطه و نیز «رهبری مجلس ملی در تصویب نمودن قوانین مدرن و پیشرفته» داشته است. (92) این در حالی است که براساس منابع مختلف تاریخی و اسناد منتشره، حسن تقی زاده از گردانندگان ایرانی لژ ماسونی بیداری بود. (30) او سپس بعد از انحلال لژ همایون، همراه حسین علاء و عبدالله انتظام و ابوالحسن حکیمی و فوگل آلمانی، لژ مهر را زیر نظر سازمان فراماسونی آلمان (لژهای متحده آلمان) تاسیس کرد که اولین لژ وابسته به تشکیلات فراماسونی آلمان در ایران بود. (31) پس از آن، او از بانیان اصلی لژ بزرگ ملی ایران بود که در جنب اتحادیه جهانی فراماسونری قرار داشت. (32)
اما بد نیست که در کنار این تاریخ نگاری، بخشی از متن یکی از عریضه های تقی زاده به رضاخان را که به تاریخ 26 مرداد 1309 نوشته شده، نقل کنم تا میزان آزادیخواهی و تجددطلبی جناب تقی زاده برمخاطبان مورخان علمی و جدی مورد نظر آقایان روشن گردد!!
«... قربان خاکپای مبارکت گردم. چون از جان نثاری بی آلایش و اخلاص صادقانه که نسبت به شخص و ذات ملوکانه دارم، به تفرس باطنی که خداوند در وجود مبارک شاهانه ودیعت گذاشته کما ینبغی آگاهید، حاجت بدان نمی بیند که مراتب جان نثاری صمیمانه خود را شرح دهم از روزی که در شش سال قبل وارد طهران شدم، اعتقاد راسخ خود به اینکه خداوند شخص همایونی را برای نجات این مملکت برانگیخته در هر مورد علنا اظهار نمودم... برای چاکر شکی نمانده که جز به اتکاء قدرت تامه شخص شخیص اعلیحضرت و تقویت بی حدود ذات ملوکانه، اصلاح غیرممکن است... امر امر مبارک است. حسن تقی زاده...»(33)
با همین عریضه بود که رضاخان، تقی زاده را در سومین کابینه مهدی قلی خان هدایت (از دیگر استادان اعظم فراماسونری) در تاریخ 30دی ماه 1309 به عنوان وزیر مالیه منصوب کرد.(43)
گویا نئوماسونی امروز در ایران، سخت در تلاش است تا با تطهیر اسلاف خود در یکصدواندی سال اخیر خیانت هایشان را خدمت جلوه داده و مشی شان را علیرغم وابستگی به کانون های استعماری و شبکه های صهیونیستی، آزادیخواهی و تجددطلبی و استقلال خواهی جلوه دهد. آنها حتی عنصر پیشانی سفیدی همچون سیدضیاءالدین طباطبایی را که برخی روزنامه های اروپایی، وی را به سرویس های جاسوسی بریتانیا منتسب می دانند (53)هوادار مشروطه معرفی کرده و با نادیده گرفتن نقش عمده وی در کودتای اسفند 1299 و به حکومت رسیدن رضاخان، به سه روزنامه وی اشاره کرده و می نویسند:
«...رعد (یکی از روزنامه های سیدضیاء) تا سال 1334 (1295ش) به چاپ رسید و بعد از آن به علت مسافرت سیدضیاء به خارج تعطیل شد. او در سال 1336 (1297ش) به ایران بازگشت و دوباره انتشار رعد از سرگرفته شد و تا کودتای 1299 به طور نامنظم منتشر گردید. اما بعد از کودتا به همراه نشریات دیگر توقیف شد. سیدضیاء پس از کودتا، نود روز رئیس الوزرا بود و بعد از آن از ایران خارج شد و تا 1320 شمسی به ایران بازنگشت. پس از سقوط رضاشاه به ایران بازگشت و در مجلس چهاردهم نماینده مردم یزد شد. سیدضیاءدر شرق و برق (دو روزنامه دیگرش) به هیچکدام از جناح های سیاسی و دول خارجی وابسته نبود...!!»(63)
نقش کانون های پنهان در کودتای رضاخان
اما بد نیست به اسناد و منابع تاریخی و واقعیات وابستگی سیاسی سید ضیاءالدین طباطبایی که عمدا مورد نظر تاریخ پردازی های ماسونی نویسندگان «روزنامه شرق» ارگان فکری جریانات مدعی اصلاح طلبی قرار نگرفته، نگاهی بیندازیم:
سید ضیاءالدین طباطبایی که در عقد قرارداد ننگین 1919 وثوق الدوله به شدت از آن دفاع کرده بود، وقتی که نیروهای قزاق در عملیات کودتای سوم اسفند 1299 از قزوین عازم تهران بودند، در نزدیکی تهران به آنها پیوست و همراه رضاخان، تسخیر پایتخت را جشن گرفت و به عنوان اولین نخست وزیر دولت کودتا که به کابینه سیاه معروف شد، معرفی گردید.
در نامه هرمن کامرون نورمن (وزیر مختار وقت دولت بریتانیا) به لرد کرزن (وزیر امور خارجه انگلیس) به تاریخ 25فوریه 1921 مطابق با جمعه 7اسفند 1299 آمده است که سیدضیاءالدین طباطبایی از وی خواسته برای احتراز از مخالفت شوروی، ماهیت دولت وی مبنی برطرفداری از دولت انگلیس مخفی بماند.(73)
طرفه آنکه پیش از اعلام الغای قرارداد 1919 به وسیله سیدضیاء، نورمن (وزیر مختار بریتانیا در ایران) به کرزن وزیر خارجه انگلیس، اطمینان داد که الغای قرارداد، واجد معنا نخواهد بود زیرا سیدضیاء محتوای قرارداد را از طریق افسران و مستشاران مالی انگلستان به اجرا خواهد گذاشت و قزاقخانه را با افسران انگلیسی تجدید سازمان خواهد کرد!
نورمن همچنین در تاریخ 25 فوریه 1921برابر 7 اسفند 1299 به کرزن، گزارش داد: سیدضیاء قصد دارد، اداره امور دو دستگاه اصلی (مالیه و قشون) را به دست انگلیسی ها بسپارد. نورمن معتقد بود، این سیاست نیز درنهایت می تواند بریتانیا را به بیشتر امتیازهایی که انتظار داشت از قرارداد غیرعملی 1919 به دست آورد، برساند..(83)
اما سیدضیاءالدین طباطبایی روابط ناپیدایی با امپراتوری جهانی صهیونیسم داشت، چنانچه پس از کنار رفتن از صدارت در اواخر خردادماه 1300 هجری شمسی، عازم سرزمین فلسطین شد تا ماموریتی دیگر را برای صهیونیسم جهانی انجام دهد و آن خرید زمین اعراب مسلمان در آن سرزمین به ثمن بخس و واگذاری آن زمین ها به یهودیان مهاجر بود که از برنامه های امپراتوری صهیونیسم برای برپایی دولت غاصب اسراییل محسوب می شد. در واقع از آنجا که مسلمانان فلسطینی حاضر به فروش زمین هایشان به یهودیان مهاجر نبودند، سیدضیاءالدین طباطبایی با نقاب مسلمانی، آنها را می خرید. وی اگرچه فقط توانست کمتر از 5درصد زمین های فلسطین را برای یهودیان مهاجر بخرد، اما بعد از اجرای این ماموریت پس از شهریور 1320 با دستور مستر ترات (رییس MI6 در ایران) که براساس اعترافات ارتشبد فردوست (رییس دفتر اطلاعات ویژه شاه) عامل اصلی تدارک به سلطنت رسیدن محمدرضا بود،.(93) به ایران بازگشت. عملیات بازگرداندن سیدضیاء طباطبایی از مرداد 1320 یعنی یک ماه پیش از سقوط رضاخان با ملاقات سرهنگ تیگ (رییس اینتلیجنس سرویس در عراق و فلسطین) و سیدضیاء در فلسطین آغاز شد و پس از شهریور 1320 در مکاتبات سر رید بولارد با وزیر کشور بریتانیا مقیم قاهره، ضرورت آن مورد بحث قرار گرفت..(40)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت ها:
25- متین غفاریان- پدر تاریخ نگاری مدرن (برای فریدون آدمیت)- هفته نامه شهروند (شماره26- پیاپی57)- 4آذرماه 1384
26- «قبله عالم» نوشته عباس امانت- صفحات 138، 140و 141
27- صفحه 139 همان
28- 29- محمدعلی (همایون) کاتوزیان- جلد اول کتاب «اقتصاد سیاسی ایران»- ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی- انتشارات پاپیروس- 1366- صفحات 115تا 119
29- بیژن مومیوند- سیدحسن تقی زاده به سوی تجدد- صفحه مشروطه روزنامه شرق- سال سوم، شماره749- سه شنبه 12اردیبهشت 1385
30- محمود کتیرایی- فراماسونری در ایران- انتشارات اقبال- چاپ چهارم، 1361- صفحه های 125و 126
31- اسماعیل رایین- جلد سوم «فراموشخانه و فراماسونری در ایران»- چاپ اول، 1347- صفحه 521
32- کتاب اول «ابهام در تاریخ نگری فراماسونری»- مطالعات سیاسی- پاییز 70- صفحه56
33- جلد اول کتاب «اسناد فراماسونری در ایران»- مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی- چاپ اول، 1380- صفحات 99و 100
34- همان
35- در همان زمان روزنامه اومانیته چاپ پاریس منشاء کودتا را دولت انگلستان معرفی کرد و نوشت: «... دیویزیون قزاق که مجری کودتا بوده، از ماه نوامبر، تحت کنترل و نظارت انگلستان قرار داشته است...» این روزنامه درباره سیدضیاءالدین طباطبایی رییس الوزرای جدید اضافه کرد: «... او یک روزنامه نگار که سابقاً از عمال حکومت پاریس بوده و اخیراً هم از طرف دولت انگلستان مقرری دریافت می کرده است...»
36- بیژن مومیوند- از شرق تا رعد- صفحه مشروطه روزنامه شرق- سال سوم، شماره777- چهارشنبه 17 خرداد 1385
37- حسن فراهانی- روزشمار تاریخ معاصر ایران، جلد اول (سوم اسفند 1299- 1300)- مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی- چاپ اول، زمستان .1385
38- همان
39- جلد اول کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)- ویراستار: عبدالله شهبازی- مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی- چاپ بیست و یکم، 1386
40- عبدالله شهبازی- جلد دوم کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (جستارهایی از تاریخ معاصر ایران)- موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی- چاپ بیست و یکم، 1386- صفحات 48 و 49