صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۹:۱۳  ، 
کد خبر : ۲۴۷۴۲۲

اهداف و انگیزه های دنیای غرب در تحریم علیه ایران/دکترسیامک باقری

در اثر تضاد و اختلاف منافع تقابل شکل می گیرد، یکی از استراتژی های اساسی، سیاست تحریم و اعمال فشار اقتصادی است، این استراتژی بویژه زمانی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد که ...

اختصاصی بصیرت:در عرصه روابط بین الملل، هنگامی که میان قدرت ها (اعم از قدرت های کوچک و بزرگ، منطقه ای و بزرگ و یا قدرت های بزرگ با بزرگ) در اثر تضاد و اختلاف منافع تقابل شکل می گیرد، یکی از استراتژی های اساسی، سیاست تحریم و اعمال فشار اقتصادی است، این استراتژی بویژه زمانی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد که جنگ نظامی به هر دلیلی مطلوب تشخیص داده نشود. در این شرایط فشارهای اقتصادی در کنار عملیات اقناعی و روانی، عملیات پنهان، اقدامات اطلاعاتی - امنیتی و فعالیت های سیاسی و دیپلماتیک در صدر راهبردهای مقابله ای قرار می گیرد. در این میان، قدرت های بزرگ با اتخاذ استراتژی فشارهای اقتصادی علیه کشورهای هدف، چند هدف کلان را دنبال می کنند:

یک- تغییر رژیم: در این هدف، قدرت های بزرگ با اعمال فشارهای اقتصادی سعی دارند تا رژیم سیاسی دگرگون گردد. از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون موضوع تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق نظامی یا ابزارهای نرم همواره مورد توجه سیاستمداران حاکم بر کاخ سفید قرار داشته است. در این راستا این بحث به‌ویژه در سال‌های اخیر از شدت بیشتری برخوردار گردیده و به‌ویژه با گره خوردن موضوع هسته‌ای ایران به سایر موضوعات مورد اختلاف با امریکا، پررنگ‌تر شده است و به‌طور رسمی یا غیررسمی در سخنرانی‌ها و یا نوشتارهای مقامات رسمی و غیررسمی امریکا نمود پیدا کرده است. در این راستا، تجربه نشان داده است که سلطه گران، دو نگاه و انتظار کلی از استراتژی تحریم و فشار دارند:

 انتظار اول این است که تحریمها و فشارها به صورت هدفمند و هوشمند زمینه های تغییر و فروپاشی نظام سیاسی حریف را از درون  فراهم سازد. به عبارتی کوشش می شود تا از طریق ایجاد تنگناهای معیشتی، و با بکارگیری عملیات اغوایی و روانی و اقدامات اطلاعاتی و امنیتی، موجبات فروپاشی نظام از درون و با توسل به جنبش هایی اعتراضی فراهم آید.

از این نظر، تقابل با جمهوری اسلامی ایران بدین خاطر از عرصه اقتصادی شروع شده است که اقتصاد در مقام تولید ثروت مبنای اساسی قدرت هر کشوری است. زیرا بین ثروت به عنوان مفهوم کانونی اقتصاد با مفهوم قدرت به عنوان مفهوم محوری عرصه سیاست ارتباط محکمی وجود دارد. امروزه ایالات متحده این رابطه را هدف گرفته است. بدین معنی که برای تضعیف و تحلیل قدرت جمهوری اسلامی ایران، در ابتدا به دنبال ضربه زدن به مبانی تولید ثروت کشور است. از سوی دیگر، به دلیل ارتباطی که اقتصاد با سیاست دارد، ایالات متحده به صورت عامدانه و آگاهانه اقتصاد ایران را تحریم کرده است و امیدوار است که تحریم های اقتصادی به صورت اتوماتیک وار بعد سیاسی در ایران را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. تصور دولتمردان کاخ سفید این است که، مشکلات اقتصادی ناشی از فشارها و تحریم ها می تواند منجر به ناکارآمدی دولت در پاسخ به مطالبات مردم شود و بدین ترتیب میان دولت و جامعه شکاف شکل بگیرد و فاصله به وجود آید. در این شرایط به هر اندازه جمهوری اسلامی ایران در عرصه اقتصادی خود کفا باشد و دارای تنوع اقتصادی باشد، از آسیب پذیری آن در برابر تحریم ها و فشارهای اقتصادی کاسته می شود.

انتظار دومی که ابرقدرت‌ها از استراتژی فشار و تحریم دارند، این است که اعمال محدودسازی‌های اقتصادی زمینه‌های جنگ نظامی را با موفقیت حداکثری فراهم سازد. در واقع نظام سلطه با اعمال تحریم ها و محاصره اقتصادی سعی دارد تا در یک فرایند تدریجی، ابتدا قدرت و قابلیت های کشور هدف را دچار فرسایش کرده و سپس عملیات نظامی خود را آعاز نماید. به بیان دیگر، دولت ها عموماً قبل از انجام هر گونه جنگی به دنبال آن هستند که در صورت امکان توان نظامی رقیب خود را ضعیف کنند تا در صورت وقوع تقابل نظامی احتمالی هزینه های جنگ پایین باشد. در این میان اساسی ترین ویژگی دکترین نظامی ایالات متحده در مقاطع مختلف این است که به دنبال انجام جنگ های بسیار کوتاه مدت هستند. جنگ زمانی کوتاه مدت است که از یک طرف توان نظامی ایالات متحده بیشتر باشد و از سوی دیگر توان نظامی طرف مقابل ضعیف تر باشد. بر مبنای این دکترین ایالات متحده به دنبال آن است که قبل از انجام هر گونه تقابل نظامی با ایران، تا حد امکان توان نظامی ایران را تضعیف کند.

توان نظامی ایران دو پایه اساسی دارد: یکی از آن پایه‌ها اقتصاد است. لازمه داشتن یک نیروی نظامی قدرتمند و مجهز، آن است که اقتصاد کشور پویا باشد و با تولید ثروت زمینه را برای شکل گیری منابع قدرت و از جمله قدرت نظامی فراهم کند. ایالات متحده که به دنبال تضعیف نظام اقتصادی ایران است، امیدوار است که در کوتاه مدت نظام سیاسی ایران ضعیف شود و در میان مدت و بلند مدت توان نظامی ایران در نتیجه نبود منابع لازم و کافی تضعیف شود. پایه دوم توانمندی های نظامی و مدیریت سیاسی آن است که هر گونه اخلال در مسیر آن، خود سبب کاهش کارآمدی نیروی نظامی ایران می شود. ایالات متحده امیدوار است بتواند در میان مدت و یا حداکثر در بلند مدت در اثر تضعیف نظام اقتصادی و به تبع آن نظام سیاسی ایران، به تضعیف توانمندی های نظامی ایران نیز برسد.به عنوان نمونه می توان به گزارش مفصل خبرگزاری رویترز اشاره کرد که نوشت:« اگر چه قدرت های غربی انگیزۀ تحریم‌های جدید علیه ایران را نه سرنگونی رژیم این کشور که تغییر رویکرد آن در زمینۀ اتمی اعلام کرده اند، اما کم نیستند نمایندگان کنگرۀ آمریکا که امیدوارند تحریم‌های جدید منجر به تغییر رژیم در ایران نیز بشود».

 دو- تغییر رفتار: استراتژی فشار و تحریم در بسیاری از اوقات برای تغییر یا اصلاح رفتار حریف و متناسب سازی آن با اهداف و منافع بازیگر مهاجم مورد استفاده قرار می گیرد. سیاست تغییر رفتار ممکن است تنها متوجه سطح داخلی یا سطح خارجی و یا هر دو سطح را در بر گیرد. با این حال، انتظاری که نظام سلطه و ابرقدرت ها از تغییر رفتار با توسل به استراتژی فشار و تحریم ها دارند، دو دسته اند:

 یک دسته از انتظارات این است که فشارها به گونه‌ای وارد شود تا حریف با محاسبه سود و زیان عمل، رفتار یا موضع خود به جمع‌بندی دست کشی از آن برسد و در نهایت رفتارهایی اتخاذ نماید که حداقل تعارضی با اهداف، منافع و سیاست های آنها نداشته باشد و یا حداکثر رفتارهایی را کشور هدف پیش گیرد که در چارچوب سیاست های آنها باشد. در واقع، قدرت های سلطه گر سعی دارند با اعمال سیاست های فشار که معمولاً با جنگ روانی نیز همراه است، کشور حریف را دچار اشتباه محاسباتی نمایند. روشن ترین و رسمی ترین توصیف این راهبرد مقاله ای است که روز 24 سپتامبر 2010 در سایت وزارت خارجه امریکا منتشر شد. در این مقاله آمده است: «همانطور که خانم کلینتون، وزیر امور خارجه، در اوایل ماه جاری اظهار کرد، تحریم و فشار به خودی خود هدف نیستند.آنها اجزای سازندۀ اهرم فشار برای راهکار مبتنی بر مذاکره هستند. با انزوای شدید ایران از لحاظ مالی و تجاری و دستمایه قرار دادن نقاط ضعف موجود این کشور، می توانیم بر محاسبات ایران تاثیر بگذاریم. با این کار، راهبرد تدوین شده ما که هم اکنون در حال اجرا است، می‌تواند اهرم فشار مهم و تعیین کننده‌ای را برای دیپلماسی ما ایجاد کند». ”رابرت گیتس“ معتقد است: «وقتی ایران دید دسترسی اش به اقتصاد جهانی قطع شد، تصمیم می‌گیرد محاسباتش را عوض کند».چنانچه رهبر معظم انقلاب در ماه‌های اخیر به طور مکرر مسئولان و کارگزاران و شخصیت‌های سیاسی و اقتصادی را از آن بر حذر داشته اند:« آنها به صراحت می گویند باید با تشدید فشارها و تحریم‌ها، مسئولان ایران را وادار کرد که در محاسبات خود تجدید نظر کنند، اما ملاحظه  واقعیات باعث می شود که ما نه تنها در محاسبات خود تجدید نظر نکنیم بلکه با اطمینان بیشتر به راه مورد نظر ملت ادامه دهیم.»

هدف گذاری در سیاست تغییر محاسبات ایران همه سطوح نظام را در بر می گیرد. یعنی این سیاست هم متمرکز بر شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی و هم نخبگان سیاسی و اقتصادی و آحاد مردم است. پروسه این اثرگذاری از دید غربی ها دارای مبانی و مراحل زیر بوده است:

1- ایران منطقی است و محاسبه گرانه رفتار می کند.

2- اولویت این است که ابتدا نخبگان و کارگزاران وادار به محاسبه مجدد درباره سیاست های راهبردی ایران شوند. سپس این محاسبه به جامعه منتقل شده  و همزمان نظر رهبر انقلاب تغییر یابد

3- پس از آنکه ایران محاسبه مجدد را آغاز کرد – یعنی پذیرفت که محاسبات قبلی اش نیازمند بازاندیشی است- باید محاسبات خود را در چند حوزه داخلی و خارجی تغییر بدهد. مهمترین و اولین آن  در حوزه داخلی، برنامه هسته ای و در حوزه خارجی موضوع جریان مقاومت در منطقه است.

4- وقتی محاسبات ایران تغییر کرد، رفتار آن خود به خود تغییر خواهد کرد.نکته اساسی این است که در این فرآیند، از دید امریکا و غرب تنها کسی در ایران که تلاش برای تاثیرگذاری روی محاسبات او ارزشش را دارد، رهبر معظم انقلاب است چرا که او تنها کسی است که وقتی تغییر محاسبه داد، می توان مطمئن بود که رفتار مجموعه نظام هم تغییر خواهد کرد.دسته دوم از انتظارات این است که فشارهای اقتصادی باعث جابجایی نخبگان سیاسی در عرصه قدرت (نه به معنای تغییر رژیم) گردد. در این راستا، کارکردهای مورد انتظار از فشارهای اقتصادی عبارت است از: ناکارآمد سازی نخبگانی که با سیاست های نظام سلطه و قدرت های غربی در تعارض یا مخالفت هستند؛ ایجاد رشد منفی گرایی در جامعه نسبت به نخبگان حاکم و اصولگرو تضعیف رویکرد گفتمانی آنها در عرصه سیاست خارجی؛ تقویت گروه ها یا شخصیت های سیاسی که عملگرایی آنها بر بعد ایدئولوژیک شان غلبه داشته و گفتمان انقلابی را در سیاست خارجی قبول ندارند و...    

سه- مهار و بازدارندگی: ابرقدرت ها و نظام سلطه در شرایطی که قادر به تغییر رژیم یا رفتار دولت ها نباشند، سیاست مهار(Containment policy) را علیه آنها اتخاذ می نمایند. سیاست مهار سابقه زیادی در کارنامه قدرت های غربی دارد که بارزترین آن را می توان در دوران جنگ سرد اشاره کرد که بلوک غرب به سرکردگی آمریکا علیه اتحاد جماهیر شوروی تحت عنوان سد نفوذ اتخاذ شده بود. به طور کلی سیاست مهار مبتنى بر اصول مختلفى است که عبارتند از :

1. محدود کردن کشور هدف در ابعاد سیاسى، اقتصادى، امنیتى، منطقه‏اى و بین‏المللى؛

2. ایجاد کنترل و نظارت مستمر به منظور ممانعت از افزایش قدرت کشور مقابل؛

3.کاهش قدرت تصمیم‏گیرى و حق انتخاب در کشورى که تحت اعمال سیاست مهار قرار گرفته است؛

4. کاهش قدرت و توان مالى و نظامى و توان استراتژیک کشور مورد نظر؛

5. منزوى ساختن کشور هدف در مقیاس منطقه‏اى و بین‏المللى؛

6. برنامه‏ریزى براى کاستن از موقعیت ژئوپلیتیکى و ژئواستراتژیکى حریف؛

7. تحمیل بحران‏هاى فرسایشى بر حریف؛

8 . تخریب چهره کشور مورد نظر در افکار عمومى داخلى و بین‏المللى از طریق اعمال جنگ تبلیغاتى و روانى؛

9. حمایت از رقبا و ممانعت آن کشور از به دست آوردن پیروزى و موفقیت‏هاى استراتژیک؛

10. ممانعت از دستیابى کشور مورد نظر به تکنولوژى‏هاى پیشرفته و فن آورى‏هاى صنعتى و تجهیزات جدید نظامى.

اما استراتژى مهار ایران به طور مشخص در زمان جنگ تحمیلی و در جلسات مشورتى ریگان با رییسC.I. A. رییس پنتاگون، مشاور امنیت ملى، وزیر خارجه، معاون رییس جمهور و رؤساى مجلسین سنا و نمایندگان به تصویب رسید و به عنوان سیاست ملى ایالات متحده علیه جمهورى اسلامى ایران از سوى دولت‏هاى بعدى آمریکا مانند جورج بوش و بیل کلینتون نیز دنبال شد. نگرانى و ترس آمریکا از رشد اسلام گرایى و سقوط متحدین آمریکا در منطقه و نگرانى از پیدایش طلیعه‏هاى پیروزى ایران در جنگ تحمیلى و هم چنین گسترش مطالبات استقلال طلبانه و نفى سلطه آمریکا و دفاع از مردم‌سالارى‌دینى و افزایش گرایش به اسلام و وارد شدن ضربات ویران‌کننده بر حیثیت جهانى آمریکا توسط پیروزى انقلاب اسلامى، دولت ریگان را براى به کارگیرى سیاست مهار علیه ایران بسیار مصر و جدى کرد.

 آمریکا در ابتدا کوشید تا با ایجاد یک توازن منطقه‏اى از عراق براى کنترل ایران و خنثى کردن روحیه تهاجمى انقلاب اسلامى استفاده کند. بنابراین در عرصه‏هاى مختلف سیاسى، اقتصادى، فنى، اطلاعاتى، مستشارى، مالى و تجهیزاتى به تقویت عراق مبادرت نمود. . ریگان، بوش و کلینتون براى تحقق اهداف سیاست مهار در عرض 14 سال از 1361 تا 1375، متناسب با شرایط و فضاى داخلى ایران و وضعیت منطقه‏اى و بین‏المللى برنامه‏ریزى نمودند. این استراتژی در دوره کلینتون در 18 مه 1993برابر با 28 اردیبهشت1373یعنی حدود پنچ ماه بعد از روی کار آمدن بیل کلینتون،توسط مارتین ایندایک که مسئول امور خاورمیانه ای شورای امنیت ملی امریکا بود، براساس شرایط جدید بازسازی و  مطرح گردید. با این حال، خط مشى مهار اساسا یک سیاست محدودسازى و مقدمه‏اى است براى تحقق اهداف اصلى در درازمدت، که مبتنى بر نابود سازى یا فروپاشى است.

اهداف اصلى آمریکا در اعمال سیاست مهار علیه جمهورى اسلامى ایران عبارت بودند از :

1. تضعیف مستمر و حساب شده ی توانایى‏هاى ملى اقتصادى و مالى ایران ؛

2. تضعیف اسلام و انقلاب و برنامه‏ریزى براى مخدوش ساختن چهره ی جمهورى اسلامى در افکار عمومى ؛

3. تضعیف موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران ؛

4. حمایت از مخالفین نظام و طیف‏هاى مختلف ضد انقلاب براى تضعیف امنیت ملى و سست کردن پایه‏هاى وحدت اجتماعى ؛

5. اعمال فشارهاى همه جانبه براى مجبور ساختن ایران به عدول از مواضع اصولى با هدف استحاله انقلاب و جمهورى اسلامى .

اهداف سیاست مهار مبناى تحرکات آمریکا در دوره ریاست جمهورى ریگان علیه ایران بود . پس از ریگان، جورج بوش نیز همین مبانى را دنبال نموده و سپس بیل کلینتون در دوره اول ریاست جمهورى خود سیاست مهار ایران را به نقطه اوج رساند به عبارت دیگر اهداف آمریکا همواره بر محور خط مشى مهار ثابت بود اما راه‏هاى دستیابى به اهداف متناسب با شرایط زمانى و مکانى در طول آن سال‏ها تغییر مى‏یافت.

روش‏هاى آمریکا براى تضعیف توانمندى‏هاى ملى ایران در چارچوب استراتژی فشار و تحریم اقتصادی برای مهار ایران عبارتند از:

1. ممانعت از دستیابى ایران به تکنولوژى پیشرفته به ویژه در بخش‏هاى هسته‏اى، شیمیایى، فضایى و الکترونیک ؛

2. اعمال مجازات سنگین علیه سرمایه‏گذارى مؤسسات، شرکت‏ها، افراد حقوقى و حقیقى آمریکایى و در صنایع نفت و گاز و صنایع مرتبط با انرژى در ایران ؛

3. جلوگیرى از اعطاى وام به ایران توسط مؤسسات مالى جهانى نظیر صندوق بین‏المللى پول، بانک جهانى؛ ....

4. بلوکه کردن کلیه اموال و دارایى‏هاى ایران و آمریکا ؛

5. مسدود کردن حساب‏هاى بانکى ایران در بانک‏هاى آمریکایى در داخل و خارج آمریکا ؛

6. ممنوع نمودن ورود هر نوع کالای ایران به آمریکا و صدور هر نوع کالاى آمریکا به ایران ؛

7. جلوگیرى از دستیابى ایران به تکنولوژى دو منظوره ؛

8 . تحریم خرید نفت و هرگونه معامله مالى و پولى با ایران ؛

9. ممنوع کردن انتقال اعتبارات و مبادله ارز با ایران ؛

10. اعمال مجازات‏هاى سنگین علیه شرکت‏ها و مؤسسات غیر آمریکایى که به ارتقاى توان ایران براى توسعه منابع نفت و گاز کمک کنند ؛

11. اعمال تحریم علیه کشورها و مؤسسات خارجى که بیش از 40 میلیون دلار در سال در صنایع انرژى ایران سرمایه‏گذاران کنند ؛

12. کارشکنى مستمر در راه دستیابى ایران به کالاهاى استراتژیک و جلوگیرى از خرید اقلام ویژه توسط ایران از سایر کشورها ؛

13. کارشکنى و ممانعت از انعقاد قراردادهاى کلان سایر کشورها با جمهورى اسلامى ایرن ؛

14. مقابله جدى و مستمر با گسترش روابط اقتصادی ایران با کشورهاى پیشرفته ؛

15. حمایت از رقباى اقتصادى ایران در سطح منطقه و جهان و تقویت آن ها در مقابل ایران ؛

16. ایجاد مشکلات و تضییقات مداوم براى شرکت‏ها و مؤسسات خصوصى ایران در سایر کشورها؛

17. گنجاندن موضوع اعمال محدودیت در روابط اقتصادى و تکنولوژیک با ایران در دستور کار اجلاس سران هشت کشور صنعتى موسوم به 8G ؛

18. اعمال فشار بر سایر کشورها براى لغو قراردادهای شان با ایران در خصوص فن آوری هاى پیشرفته نظیر لغو قرارداد اکراین در زمینه توربین‏هاى نیروگاه هسته‏اى بوشهر ؛

19. ممانعت از استمهال بدهى‏هاى ایران توسط سایر کشورها ؛

20. تبلیغات وسیع براى ناامن جلوه دادن اغراق آمیز اوضاع داخلى ایران با هدف جلوگیرى از سرمایه گذاران مؤسسات تجارى و مالى سایر کشورها در ایران .[1]

نکته اساسی این است که آمریکا و متحدین غربی آن، سیاست های تغییر رژیم، رفتار و  سیاست مهار و بازدارندگی را از ابتدای انقلاب دنبال شده است منتهی به تناسب فرصت ها و شرایط دچار قبض و بسط و جابجایی اولویت‌ها گردید. به عنوان نمونه طرح براندازی نرم (سیاست تغییر رژیم) آمریکا علیه ایران را می توان در چهار دوره تاریخی زیر مورد تحلیل قرار داد:

 در دهه اول انقلاب، دلیل تلاش برای تغییر حکومت به زعم آمریکایی‌ها را باید ناشی از برون داد سیاست خارجی ایران دانست. مواردی مانند گروگان گیری کارمندان سفارت آمریکا، ایده صدور انقلاب، مخالفت با موجودیت رژیم صهیونیستی و ... از جمله بهانه های آمریکا بود که با تحمیل جنگ عراق علیه ایران و تحریم ها و محدود سازی شکننده پیگیری شد و نتیجه آن چیزی جز شکست غرب و ناکارآمدی راه کارهای نظامی نبود. در دهه دوم انقلاب، انگیزه ی اصلی آمریکا معطوف به موضوعاتی مانند حمایت ایران از تروریسم، مخالفت ایران با روند صلح خاورمیانه، نقض حقوق بشر و تلاش برای دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی بود. این ایده با طرح راهبرد "مهار دوگانه" به سمت فشارهای اقتصادی و تحریم تجاری گرایش پیدا کرد. در دهه ی سوم انقلاب و در حال حاضر علاوه بر موارد فوق الذکر، بر روی برنامه ی هسته ای ایران نیز تمرکز شده است؛ با این توجیه که ایران درصدد دستیابی به سلاح هسته ای و به هم زدن صلح و ثبات منطقه ای و جهانی است.

در دهه چهارم انقلاب دنیای غرب به سرکردگی آمریکا در اعمال دکترین مهار ایران که بخش قابل توجه ای از آن براساس استراتژی فشار و تحریم دنبال شده، استفاده توأمان از گفتمان های حاکم بر نظام بین الملل است. آمریکا در این راستا سعی کرد تا با توسل به بهانه هایی مانند حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و مقابله با سلاح های کشتار جمعی برنامه های تحریمی و فشارهای اقتصادی را بر جمهوری اسلامی تحمیل و سایر کشورها را با خود همراه سازد. 

  مقایسه تطبیقی  موقعیت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس و شرایط کنونی

 

 

دوران دفاع مقدس

دوره حاضر

1

جبهه مقابل نظام اسلامی به رهبری امریکا و صهیونیزم وسیع و گسترده بود. و ایران در انزوای دولت‌های منطقه و جهان  قرار داشت.

امروزه ایران از نفوذ بالایی در میان کشورها و دولت ها برخوردار است.

2

آمریکا و دنیای غرب در این دوران از قدرت بالایی برخوردار بودند. آمریکا به لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی در اوج قدرت قرار داشت.

امروزه دنیای غرب دچار ضعف روافزونی شده است. دنیای غرب و آمریکا در مقایسه با گذشته به مراتب ضعیف‌تر شده‌اند؛ سرنوشت امریکا در عراق، مشکلات فزاینده و تمام نشدنی امریکا در افغانستان، و شکست امریکا در سیاستهای خاورمیانه ای خود، خطر جدی بحران اقتصادی در اتحادیه اروپا و منطقه یورو، بی ثباتی در چندین کشور اروپایی و سقوط چند دولت اروپایی، کسری بودجه بالا در امریکا و شکل گیری جنبش نود و نه درصدی و ...

3

اختلال در صدور نفت با راه اندازی جنگ نفتکش‌ها و بمباران مراکز وپایانه ها و تلمبه‌خانه‌های نفت(کشتی های ایران در خلیج فارس هدف حمله قرار می‌گرفت و یا پایانه های نفتی و مراکز صنعتی در زیر چتر بمباران دشمن بود)

عدم توانایی دشمن از هر گونه اختلال در روند صدور نفت.

4

کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا عمدتاً در زیر چتر سیاست های آمریکا و غرب عمل می کردند و  ایران  نفوذ عملیاتی مؤثر در منطقه نداشت.

اکنون بیداری اسلامی فضای ضد امریکایی را به طور بی سابقه ای افزایش داده است. و نفوذ قدرت نرم ایران به مراتب از گذشته بیشتر شده و به تعبیر خود غربی ها به ابرقدرت منطقه تبدیل شده است.

5

رژیم صهیونیستی در این دوران از قدرت نفوذ درونی و بیرونی برخوردار بوده و تهدیدات علیه این رژیم(به جز ایران ) برای سردمداران آن خطرناک تلقی نمی شد.

اما در عصر جدید این رژیم از درون دچار ضعف شکننده ای شده است و از بیرون تهدیدهای بنیان کنی آن را تهدید می‌کند. افزایش تهدیدپذیری رژیم صهیونیستی بعد از حوادث و انقلابهای منطقه، شکست های رژیم صهیونیستی در جنگ های 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه، نمونه های عینی از ضعف روز افزون جبهه مقابل است.

6

پایین بودن رتبه جهانی اقتصاد ایران 

بالا بودن رتبه اقتصادی در جهان 

7

ضعف در زیر ساخت های اقتصادی

توانمندی زیر ساخت های کشور در حوزه های اقتصادی مانند فولاد، سیمان، پتروشیمی، حمل و نقل دریایی، هوایی و زمینی و ریلی، بنادر، کشتیرانی، گمرکات و ...

8

ضعف توان فنی و مهندسی

افزایش توان فنی و مهندسی در پروژه‌هایی مانند راه سازی، پل سازی، تونل سازی، سد سازی و کسب درآمدهای قابل توجه حداقل به میزان سه و نیم میلیارد دلار در سال

9

وابستگی بسیار شدید اقتصاد کشور به درآمد نفت (تک محصولی بودن اقتصاد) از یک سو و کارآمدی سیاست کاهش قیمت نفت و  تنزل آن به زیر ده دلار در بشکه 

کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت و افزایش درآمدهای غیر نفتی، ناتوانی تحریم کنندگان نفت در کاهش قیمت نفت و عدم توانایی و تحت کنترل بودن امنیت خلیج فارس توسط ایران

10

ضعف قدرت ایران در  صنعت نفت و  آسیب پذیر بودن آن 

 افزایش قدرت ایران در صنعت نفت و افتخار آفرینی در خودکفایی در تجهیزات و صنایع بالادستی نفت

11

واردات گسترده فراورده‌های نفتی و سوخت (مانند واردات بنزین و نفت کوره ،نفت سفید، گازوئیل و...)

خودکفایی در فراورده های نفتی و سوخت

12

خریداران انحصاری و محدود نفتی

خریداران متنوع و گسترده نفتی

13

ضعف بخش خصوصی در صنایع نفت و گاز و فروش آن

افزایش توان بخش خصوصی در صنایع نفت و گاز و شکل گیری نهادهای خصوصی در قالب کنسرسیوم بزرگ نفتی

14

وابستگی و کمبود نفتکش‌ها و ضعف توان ذخیره سازی نفت

خروج از وابستگی به نفتکش‌های و کسب رتبه چهارم جهانی در این زمینه و توان ذخیره‌سازی 35 میلیون بشکه نفت در دریا

15

نبود بیمه خوداتکایی نفت و وابستگی آن به خارج

راه اندازی اولین بیمه خوداتکایی جهانی نفت (p&i)ایرانی و رقابت با بیم های دوازده گانه جهانی

16

تراز منفی بازرگانی

تراز مثبت بازرگانی و برخورداری رتبه 12 جهانی

17

کمبود ذخایر ارزی

برخورداری از ذخایر ارزی قابل توجه یعنی بیش از 100 میلیارد دلار

18

کمبود ذخایر طلا

برخورداری از ذخایر پایدار و مطمئن طلا

19

درآمد یک سال از 8 سال دفاع مقدس 6.5 میلیارد دلار بود

در حالیکه با توجه به تحریم های شدید درآمد ارزی ایران  طی 7 سال اخیر به میزان 700 میلیارد دلار رسیده است.

20

در برهه ای از دوران جنگ تحمیلی ایران در واردات بیش از 70 درصد مواد اصلی غذایی‌ به خارج وابسته بود

امروزه وابستگی به این بخش کمتر از 20 درصد می باشد.

21

وابستگی شدید ایران به تجهیزات جنگی معمولی و متعارف از جمله فشنگ و خمپاره و..

 عدم وابستگی به تجهیزات مورد نیاز نظامی و صدور اسلحه به بیش از 40 کشور جهان

22

نبود توان سیستم های موشکی و  عدم فروش آن به ایران

برخورداری از توان موشکی بسیار قوی، متنوع و قابل رقابت با موارد مشابه

23

وابستگی شدید نظام سلامت به تجهیزات، امکانات و داروها

کاهش شدید وابستگی (4 درصد) به تجهیزات و داروها

24

عدم شکل گیری علوم بنیادین و استراتژیک

پیشرفت خیره کننده علوم بنیادین و استراتژیک مانند سلول های بنیادین، هوا و فضا، هسته ای، دیجیتال

25

کمبود نیروی انسانی متخصص در حوزه های مختلف

افزایش توان انسانی متخصص و دانشمند در اکثر حوزه ها

26

حضور نداشتن ایران در میدان های رقابت های علمی جهانی

کسب رتبه های قابل توجه و مدال آوری علمی در جهان 

27

فاقد رتبه های علمی و پژوهشی

کسب رتبه 11 جهانی و رتبه اول منطقه ای

28

مقام معظم رهبری فرمودند، نسل اول انقلاب، تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کرد.

مقام معظم رهبری فرمودند، امروز هم باید تحریم‌ها به فرصت تبدیل شود.

 

 

[1] - ایران وآمریکا، بررسی سیاست های آمریکا در ایران، حسن واعظی، انتشارات سروش تهران 1381، صص117-126.

 

 

برچسب ها: تحریم ها
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات