* به دولت یازدهم این نقد را وارد میکنند که درباره سهم تحریمها در اقتصاد بزرگنمایی میکند. به نظر شما رفع تحریمها پس از توافق احتمالی هستهای، چه میزان در رونق اقتصاد کشور مؤثر خواهد بود؟
** پاسخ به این سؤال باید در 20 ماه گذشته دیده شود. چون هنوز در شرایط تحریم به سر میبریم، اما رویکرد جدید دولت که توانسته است در علاج مشکلات اصلی اقتصادی کشور مؤثر باشد، تورم را کاهش دهد و اقتصاد را از رکود خارج کند، بخوبی نشان میدهد که برنامه اقتصادی دولت، اتکای صرف به رفع تحریم نیست، بلکه برنامه اقتصادی دولت را در یک کلمه میتوان اقتصاد مقاومتی دانست؛ اقتصاد مقاومتی در شرایط تحریم، رفع تحریم به دلیل اقتصاد مقاومتی و اقتصاد مقاومتی پس از رفع تحریم. براساس این رویکرد، راه دستیابی به رشد و توسعه کشور را تنها باید با تکیه بر منابع داخلی کشور جست وجو کنیم. البته استفاده از فرصتهای بینالمللی هم لازمه یک هوشمندی آگاهانه است. معتقدیم توسعه اقتصادی کشور و دستیابی به اهداف نظام، به هیچ وجه منوط به رفع تحریم نیست، اما رفع تحریم لازمه دستیابی به اهداف ما است.
تمثیل و تشبیه مقاومت پایمردانه مردم در این جنگ اقتصادی با دفاع مقدس، میتواند از بسیاری لحاظ کمککننده باشد. ما مردم صلح طلبی بوده و هستیم و براساس همین دیدگاه، جنگ را تحمیلی میدانستیم. دفاع مقدس هشت سال طول کشید، اما ملت ایران حاضر نشد تا لحظه آخر این تهمت دشمن را بپذیرد که ایران آغازکننده جنگ بوده است. خوشبختانه محافل بینالمللی هم پس از هشت سال دفاع مقدس، این موضوع را ثابت کردند. به عبارت دیگر، هم دفاع و هم اصول خود را حفظ کردیم؛ هم اصولی که صلح و توجه به کرامت انسان سرلوحه آن است. در جنگ اقتصادی هم همین طور است، یعنی هم در شرایط تحریمی مقاومت میکنیم و هم با بهتر کردن تدبیر و مدیریت اقتصادی کشور، میتوانیم بسیاری از عوارض را برطرف کنیم. این سخن شعار نیست، عمل بوده و تحقق هم یافته است. لذا این حق ملت ایران است که فضای کسب و کار مطلوبی داشته باشند. در صورتی هم که تحریم رفع شود، جز با نگاه متکی به داخل، به رشد مطلوب و آن چه درسند چشمانداز آمده است، دست نخواهیم یافت.
* در دو سال گذشته شاهد هستیم که برای سرمایهگذار ایرانی، چه داخل و چه خارج، امنیت تأمین شده است. دولت برای جذب سرمایه بویژه درباره ایرانیان خارج از کشور چه اقداماتی انجام داده است؟
** هنوز بخش عمده تحریمها باقی است، اما با گامهایی که تاکنون برداشته شد یا تحریمهایی که مثلاً در صادرات پتروشیمی پس از توافق ژنو برداشته شد، نشان میدهد که ظرفیتهایی در اقتصاد کشور وجود دارد. زیرا به محض اینکه مانع برداشته شد، رقم صادرات ما جهش کرد. یا اینکه توانستیم در زمینه تأمین مواد لازم برای کشاورزی، برخی از محدودیتهای بانکی را از پیش رو برداریم و در کنار آن با تدبیر درست، تصمیم صحیحی اتخاذ شد و طی آن قیمت خرید تضمینی گندم اعلام شد - البته از جهت نهادههای کشاورزی کمکهایی انجام شد یا مدیریت و پرداخت بهینه شد – در این شرایط، آثار این دستاوردها را در آمار داخلی میبینیم که انشاءالله امسال حتماً میزان برداشت بیشتر از سال قبل خواهد بود. به این ترتیب میبینیم با همین دو سه قدم کوچکی که برداشته شد، به فعالان اقتصادی امکان فعالیت داد و آنان هم ثابت کردند بهتر از رقبای خود عمل میکنند. معتقدیم رفع تحریم، فقط برداشتن مانع یا جایگزینی دویدن و برنده شدن در مسابقه نیست. این تصور نابجایی است که برخی میگویند رفع تحریم یک عصای جادویی خواهد بود که مشکلات ناشی از سوء تدبیرهای گذشته را برطرف میکند. سوءتدبیر را باید با حسن تدبیر برطرف کرد، تحریم را میبایست شکست و موانع را از سر راه برداشت.
* در سالهای پیش از 92 شاهد خلق پدیدههایی چون بابک زنجانی بودیم، پدیدههایی که مردم را نسبت به فعالیتهای سالم اقتصادی، اندوختن ثروت و حتی برخی سرمایه گذاریها بدبین کرد، با توجه به این آفتها و فسادها و اینکه شاهد انتظار شرکتهای بزرگ بینالمللی برای ورود به بازار ایران هستیم، چه تضمینی وجود دارد که اقتصاد کشور در شرایط جدید، در مسیر سالمی حرکت کند و آن پدیدهها تکرار نشود؟
** اقتصاد، یک مثلث طلایی دارد که اضلاع آن را امنیت اقتصادی، شفافیت اقتصادی و سهولت در کسب و کار اقتصادی تشکیل میدهد. اگر سه ضلع این مثلت در کنار هم قرار گیرند، یک اقتصاد میتواند به اهداف خود در توسعه پایدار برسد. متأسفانه از جمله هزینههای تحریم، کاهش شفافیت اقتصادی است. به این معنا که وقتی راهکارهای رسمی و قانونی بسته میشود، استفاده از راهکارهای غیررسمی و غیرشفاف، توجیه پذیر میشود، هرچند این اقدامات در آغاز با اهداف مثبت انجام میشود. به هر حال، در شرایط تحریم، میبینید که شاهراه اصلی را بستهاند و در این حالت، میخواهید از مسیر خاکی به مقصد برسید. اما در لابهلای گرد و خاکی که از این طریق بلند میشود، افرادی تخلفاتی انجام میدهند و متأسفانه، در گرد و غبار ناشی از توجیه، رفتار غیررسمی دیده نمیشود.
این اتفاقی است که روی داده است، البته نه فقط در کشور، بلکه در هر جای دیگر دنیا، در شرایط مشابه، وضع اینگونه خواهد بود. به عنوان مثال، طبق قانون، فروش نفت کشور ما، دارای قواعدی است که تخلف از این قواعد، طبعاً به تخلفات پی در پی در مسائل بانکی، پرداخت به خزانه و احتساب این هزینهها در انجام تعهدات، منجر شده است. البته دستگاههای نظارتی و قضایی به طور جدی در حال پیگیری هستند و امروز نیز امیدواریم ریشههای این گونه انحرافها خشکانده شود و با رقابتی شدن هرچه بیشتر مقررات، نظارت عمومی بر فعالیتهای اقتصادی افزایش یابد. فعالیت در حوزههای فعالیت اقتصادی، نیازمند اخذ مجوز شفاف، رقابتی است و باید براساس صلاحیت و توانایی باشد. یا اگر فردی میخواهد از ارز استفاده کند، شرایط، باید شفاف و رقابتی باشد و این طور نباشد که اگر فردی از جایی سفارش شد، به او ارز ارزان بدهند و به فرد دیگر ندهند. این موارد را میتوان جزو مبادی فساد دانست.
* در میانه مذاکرات هستهای، از سوی تیم مذاکرهکننده ایرانی عنوان شد که 6 تا 9 ماه زمان لازم است که تحریمها به طور کامل برداشته شود. امریکا به عنوان کشور اصلی تحریم کننده، کارشناسان بسیاری را دخیل کرده و در این شرایط، تحریمها باید به صورت جزئی مشخص شود، جنابعالی در جریان جزئیات مذاکرات قرار دارید. بفرمایید تیم اقتصادی دولت، تا چه حد پشتیبان تیم مذاکرهکننده هستهای است، چه اطلاعاتی به مذاکرهکنندگان میدهد و اساساً، آیا اولویتهای دولت مشخص شده است؟
** بزرگترین کمکی که تاکنون تیم اقتصادی دولت به تیم مذاکرهکننده هستهای کرده است، ارائه پیام توانایی و عزت است که در یک سال و نیم گذشته از محیط اقتصادی کشور برخاسته است. شرایطی را که با اصلاح سیاستها به دست آمده است، با گذشته مقایسه کنید. در همین شرایط تحریم، به جای تورم بالای 40 درصد، میبینیم که تورم به حدود 15 درصد رسیده، یا اینکه اقتصاد از رکورد خارج شده است، هرچند نه در همه بخشهای اقتصادی، اما برخی بخشهای پیشران، توانستهاند رشد اقتصادی را به جای رشد منفی تجربه کنند. پیام این تحولات و دستاوردهای مثبت، کمک میکند که قدرت چانه زنی در مذاکرات بالا برود. این را با شرایطی مقایسه کنید که بدخواهان ایران، کشور ما را تحریم کردند که پس از آن، فاصله یک سال، ارزش و قدرت خرید پول ملی به یک سوم کاهش یافت، تورم یک باره جهش کرد، نابسامانی و نوسانات پرالتهاب در اقتصاد ما مردم را دچار نگرانی کرد و سرمایه گذاریها متوقف شد. چنین اقتصادی چه پیامی به تحریمکننده میدهد؟ تحریمکننده را تشویق میکند به اینکه تحریم نتیجه خوبی دارد و تحریمها را باید افزایش داد.
یکی از اصلیترین دلایلی که باعث شد طرف مذاکراتی ما به ناچار پای میز مذاکره واقعی بنشیند، این بود که در اقتصاد ما ثبات، آرامش و امید و اطمینان نسبت به آینده به وجود آمد. دلیل این وضعیت تازه هم این نیست که دولت اقدامی کرده باشد، بلکه خود مردم با انتخابات و فضای امیدواری که نسبت به آینده به وجود آوردند، این شرایط را ایجاد کردند و در این شرایط باید قدرت چانهزنی مذاکرهکنندگان را بالا برد و نباید به قدرت چانهزنی ضربه هستهای بزنیم، اما اینکه قرار است مذاکره عزتمندانه و همراه با نتیجه برد - برد باشد، یعنی طرفین تعهداتی کرده و درباره امتیازاتی با هم گفتوگو میکنند. یک طرف، موضوعات هستهای است، یک سو، تحریم اقتصادی. موضع ایران همواره حفظ حقوق هستهای بوده و تأکید داشته است که این موضوع به هیچ وجه جای مذاکره ندارد. اما در مورد شکل و شیوه حفظ غنی سازی، فرآیند توان هستهای و چند و چون آن گفتوگو کرد. همچنین ایران تأکید دارد کل تحریمهای اقتصادی که مربوط به برنامه هستهای است، باید برداشته شود.
در این شرایط، تیم اقتصادی در احصای این موارد و ارائه متون لازم برای درج و لحاظ شدن در متن موافقتنامه، کارهای جدی بسیاری انجام داده و همزمان به موازات فعالیتهای تیم فنی هستهای، تیم فنی اقتصادی هم در طول ماههای گذشته فعال بوده است. نکته بسیار مهم این است که در مذاکرات سه دوره قبل، پس از لوزان، با اتکا به همین کار فنی، تیم مذاکرهکننده ایران اعلام کرد که باید نگارش را با بخش رفع تحریم آغاز کنیم و بر این اساس، متنی هم که از سوی ایران تهیه شده بود، ارائه شد و مبنای کار قرار گرفت.
* درباره مذاکرات هستهای، دیدگاههای مختلفی بیان میشود، تعدادی در حمایت و برخی نیز انتقادهای بسیار تندی مطرح میکنند. تاچه حد این انتقادها را که در رسانهها و گاهی هم در مجلس مطرح میشود به نفع تیم مذاکرهکننده میدانید؟ چون مخالفان ادعا میکنند که مخالفتهای آنان به تیم مذاکرهکنندگان ایرانی کمک میکند. ارزیابی شما به عنوان یک چهره سیاسی و اقتصادی چیست؟
** در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم که همه مردم ایران در صحنه بودند. موضوع مذاکرات هستهای نیز حراست از حق پیشرفت ملت ایران است و فقط بحث هستهای نیست. ملت ایران از یک سو، حق پیشرفت خود را یک مسأله مربوط به همه میداند و از سوی دیگر، حق حضور در صحنه جهانی را هم برای خود قائل است. این دو حق مسألهای است که به همه مردم مربوط میشود. ملت ایران در صحنه هستند و اگر چهره واقعی ایران به دنیا نشان داده شود، این میتواند به مذاکرات بسیار کمک کند. اگر طرفهای مذاکره بدانند که مذاکرهکنندگان ما با جدیت و قاطعیت از حقوق ایران دفاع میکنند و این حرف شخص مذاکرهکننده نیست که اگر آنها را راضی کردند، بتوانند به مقاصد خود برسند، نکتهای بسیار مهم است. مذاکرهکنندگان ما سخنگویان غیور و شجاع خاص مردم هستند. اینکه حمایت مردم از مواضع مذاکرهکنندگان بروز و ظهور یابد و ابراز شود، مفید هم هست. اما اگر در بحثهای مربوط به مذاکرات هستهای اختلاف سلیقههایی هم وجود داشته باشد، میتواند تضعیف مذاکرهکنندگان ما را به دنبال داشته باشد که خوب نیست. یا اگر در این مسأله که یک موضوع ملی همچون دفاع مقدس است، رویکردهای جناحی و موضعگیریهای گروهی - سیاسی دخالت داده شده و شائبه مصارف داخلی مطرح شود، در آن صورت هم به صلاح نیست. باید مرز این موضوع را بسیار با دقت ترسیم کرد.
حمایت، پشتیبانی، بیداری و آگاهی عمومی نسبت به مسأله مذاکرات حایز اهمیت است، اینکه مردم پشت سر این مذاکرات هستند و با ابراز اعتماد مکرر و مستمر به هدایتهایی که رهبرمعظم انقلاب در چارچوب مذاکرات مطرح کردهاند، مدیریتی که دولت انجام میدهد، مجموعه اینها برای مذاکرات بسیار کمککننده است. اما گاهی برخی وارد جزئیاتی میشوند که اهرمهای مذاکراتی مذاکرهکنندگان ایرانی است. به هر رو، افرادی که با فنون مذاکره آشنا هستند، میدانند مذاکره مراحلی دارد، در یک مرحله امتناع میکنید، در یک مرحله مفاهیمی را در مقابل هم قرار میدهید و در مرحلهای دیگر، مشوقی را به طرف مقابل ارائه میکنید تا امتیازی بگیرید. مذاکره ابراز موضع یک طرفه نیست، بلکه قابل تشبیه به یک معامله اقتصادی است. در یک معامله اقتصادی بارها قیمت را بالا میبرید، شرایط قرارداد را بالا و پایین میکنید و امتیازی میگیرید، به آن طرف امتیازی میدهید و در آخر هم به جایی میرسید که طرفین راضی میشوند. در مذاکره بینالمللی، کار حتماً سختتر از یک قرارداد ساده تجاری یا صنعتی است. اما نباید با پرداختن به برخی از جزئیات یا تحت فشار قراردادن مذاکرهکنندگان جلوی دوربین، آنها را ناچار کنیم که برخی ترفندهای مذاکراتی خود را در پاسخ به یک اتهام نامربوط که به آنها نسبت داده شده، بیان کنند. در این صورت به قدرت چانی زنی خود ضربه زدهایم و این به صلاح نیست. اما اگر این مرز دقت شود، میتوانیم با یک اجماع ملی در این موضوع ملی، به مقصود دست یابیم.
* برخی منتقدان تندرو با هیچ تلاش یا توجیه مذاکره کنندگان، اقناع نمیشوند. به نظر شما این عده با چه هدف و انگیزهای این گونه عمل میکنند؟ به طور مشخص چند روز قبل، در مجلس شورای اسلامی دو سؤال هستهای از دکتر ظریف اعلام وصول شد، یکی درباره این بود که از حقوق هستهای مردم عقب نشینی شده و باید در صحن مجلس توضیح داده شود. به نظر میرسد فشارهایی که در مجلس وجود دارد، تیم مذاکرهکننده را تحت فشار بسیار قرار داده است. راهکار برون رفت از این وضعیت را چه میدانید؟
** در برخورد با مسأله هستهای، سلیقهها و رویکردهای گوناگونی در کشور وجود داشته و دارد. مذاکرات هستهای 14 سال سابقه دارد، نتایج رویکردهای مختلف هم پیش چشم ملت ایران بوده و هست. مردم حدود دو سال قبل در همین روزها با انتخابی که انجام دادند، به طور قاطع از رویکرد تعامل سازنده با جهان حمایت کردند. تعامل سازنده هم یعنی میخواهیم از حقوق خود و حق پیشرفت در همه حوزهها حراست کنیم، اما این حراست در یک تقابل و تضاد، جست و جو نمیشود، بلکه در تعامل یافت میشود، یا اینکه با زبان منطق به سمت تفاهم حرکت کنیم و در تفاهم حقوق خود را به دست آوریم. مردم، این رویکرد را مورد تأیید و تأکید قرار دادهاند، رهبری نظام هم رویکرد حل مسأله از طریق مذاکره را مورد تأکید قرار دادهاند. البته مذاکره عزتمندانه، مذاکره با رعایت اصول و چارچوبها و این مسیری است که دولت پیموده و الحمدلله هر چه زمان پیش میرود گامهای مثبتی را به جلو برمیداریم. ممکن است این رویکرد مخالفینی هم داشته باشد. این مخالفین یا منتقدین حق دارند اظهارنظر کنند. چنانکه تعداد زیادی از آنها دلسوزانه اظهارنظر میکنند و دولت هم از این اظهارنظرها استقبال میکند. جلسات بسیاری بویژه پس از تذکر و تأکید رهبر معظم انقلاب، برگزار شد و نکات و پیشنهادهای ناقدین دلسوز هم شنیده شد.
در مجلس محترم هم که برخی از این مباحث و اظهارنظرها، البته با رعایت نکاتی که گفته شد، باید باشد. به هر حال، میدان مصاف ما، مصاف با خارجیان است و این یک مسأله داخلی نیست. جنس این مسأله، از زمانی که بحرانی شده است، در رویکرد و ارتباط با قدرتهای جهانی بوده است و حتماً باید مباحث درون خانواده ما در داخل کشور، قوت بخش مصاف و مذاکره ما با قدرتهای جهانی باشد، نه تضعیف کننده. این اصل مهمی است که باید رعایت کنیم، چه در توجه به ترفندهای مذاکراتی و چه در ارائه راه حلها. برخی از راهحلها باید در جلسات خصوصی ارائه شود تا مذاکرهکنندگان بتوانند در نقطه زمانی لازم، از آن استفاده کنند. اما اگر پیش از زمان، آن راهحل عمومی شود، ممکن است اثربخشی خود در زمان مناسب را از دست بدهد. به طور حتم این مباحث و مذاکرات، نباید به معنای تردید در عزم نظام برای حل این موضوع تلقی شود، زیرا ما از طرف مقابل، برای حل موضوع اراده سیاسی میخواهیم. همیشه به آنها ایراد وارد کردهایم که در بسیاری از این مراحل، اراده سیاسی لازم را نداشتهاید و به دنبال اعمال فشار و محدود کردن ایران بودید و نگرانی شما موضوع هستهای ما نبود، بلکه شما با ایران اسلامی مشکل داشته اید. حالا اگر آنها جلو آمدهاند و مدعی اراده سیاسی هستند، نباید این موضوع را که در اراده سیاسی آنان تردید داریم، در مذاکرات نشان بدهیم.
باید پشت سر مذاکرهکنندگان یک انسجام ملی وجود داشته باشد. البته مباحث درونی ما، مشورتها و ارائه روشها، باید به شیوه خودش انجام شود. طبعا اگر هدف ما مشورت و ارائه راه حل باشد؛ در این صورت غوغا سالاری به تبیین مسیر، تقویت حرکت و عزتمندانهتر کردن حرکت، کمکی نخواهد کرد. باید حساب برخی غوغاسالاریها و ایجاد تردیدها را کاملاً جدا کرد و از انتقادهای دلسوزانه یا ارائه راههای مشفقانه استقبال کرد. نکتهای که هیچ گاه در تحلیل این صحنه مصاف، مذاکره و تعامل بینالمللی نباید از نظر دور داشت، این است که این مذاکره و این توافق، دشمنان بسیار جدیای دارد. دیگر برای هیچکس در دنیا شکی باقی نمانده است که رژیم صهیونیستی هر اقدامی در حد توان، انجام داده و خواهد داد تا حضور ایران در صحنه جهانی، آن چنان که شایسته ملت ایران است، نباشد، تحریمها شدیدتر شود و به هیچ وجه کاهش نیابد، ایران به یک توفیق دیپلماتیک در صحنه جهانی دست پیدا نکند، موقعیت ایران به عنوان اصلیترین نظام فعال در مقابل تروریسم در منطقه، به رسمیت شناخته نشود و مورد حمایت جهانی قرار نگیرد.
مواضع رژیم صهیونیستی در رابطه با مذاکره هستهای و توافق، کاملاً مشهود است. برخی کشورهای دیگر منطقه هم که عزتمندی، پیشرفت و رشد پایدار اقتصاد ایران را برنمیتابند، هیچ گاه از سنگاندازی بر سر راه مذاکرات فروگذار نکردهاند. طبعاً اینکه این گونه دشمنان و بدخواهان، تحریکات و تحرکاتی را اینجا و آنجا داشته باشند را هم نباید از نظر دور داشت. در مقابل، دوستان ایران را ببینید که نسبت به این مذاکره و این توافق و توفیق چه مواضعی دارند؟ اظهارات سیدحسن نصرالله را دیده اید، مواضع دولت عراق را دیدهاید، مواضع همه دوستان ایران در اقصی نقاط جهان را دیده اید که همه پس از توافق ژنو و در جریان مذاکرات برای حصول این توافق، ابراز امیدواری کردهاند. آن هم نه فقط به خاطر ایران، زیرا درست است که دوستان ایران، خیر ایران را میخواهند، اما آنهایی هم که در دنیا بیطرف هستند و در صف بدخواهان ایران نبودهاند هم این صراحت را داشتند تا اعلام کنند که این توافق، به نفع جهان و به نفع منطقه است.
به عبارت دیگر، آنان معتقدند این توافق نه تنها به رشد، توسعه و ارتقای موقعیت ایران کمک میکند، بلکه برای صلح و ثبات در منطقه نیز مؤثر است. اینان میدانند که توسعه ایران، توسعه منطقه است و اگر ایران بتواند از همه ظرفیتهای اقتصادی خود استفاده کند، حتی به نفع افغانستان هم خواهد بود، به نفع ایجاد اشتغال در عراق هم خواهد بود، به نفع همه همسایگان خواهد بود. اروپاییها میدانند که صلح و ثبات، به نفع امنیت انرژی اروپا نیز هست، حتی چین هم به دلیل برنامهریزی درازمدت خود برای استراتژی انرژی، به این توافق علاقهمند است.
* در این مذاکرات، تا چه حد دیدگاههای رئیس جمهوری، وزیر امور خارجه و تیم مذاکرهکننده هستهای با دیدگاههای ترسیم شده از سوی رهبر معظم انقلاب، همسو است؟
** اساساً ما یک سو بیشتر نداریم و آن سو، سمت و سوی عزت و حراست از حق پیشرفت ایران است. پیشگامی و هدایت در این مسیر با رهبر معظم انقلاب است. دولت خود را تحقق دهنده منویات رهبر معظم انقلاب و خواست ملت که از سوی ایشان بیان میشود میداند. چارچوبهای حرکت کاملاً براساس راهنماییهای ایشان تنظیم میشود، مدیریت صحنه توسط ریاست محترم جمهوری و با دقت و مراقبت صورت میگیرد، مذاکرهکنندگان اجراکنندگان آن چارچوبها و سیاستهایی هستند که در مراجع ذیربط درباره آنها بحث و بررسی دقیقی میشود، به تصویب میرسد و بر آن اساس عمل میشود. ما یک سمت و سو بیشتر نداریم.
* دولت گفته است که شناسایی افراد پردرآمد کاری بسیار سخت است و بانک اطلاعاتی کاملی نیز وجود ندارد، اما مخالفان همچنان بر اجرای بدون وقفه و سریع این قانون تأکید دارند. تدابیر دولت برای عبور از این مرحله و اجرای درست و بدون آسیب این قانون چیست؟
** ابتدا باید نگاهی به پیشینه هدفمندی یارانهها بیندازیم و یک بار دیگر فلسفه هدفمندی را مرور کنیم. هدف از طرح هدفمندی یارانهها و قانونی که در مجلس تصویب شد، کاهش شدت مصرف انرژی بود. هدف ما این بود که از اسراف در مصرف حاملهای انرژی اجتناب کنیم، منابع حاصل از آن را به نفع تولید و برای جبران فشاری اختصاص دهیم که ممکن است از افزایش حاملهای سوخت به اقشار نیازمند وارد شود. از آغاز کار، نحوه اجرا، با آنچه قانون مقرر کرده بود، منطبق نبود. از ابتدا اصلاً قرار نبود به همه مردم یارانه نقدی پرداخت شود، قرار نبود که از منابع عمومی بودجه برداریم و خرج یارانه نقدی کنیم. اما متأسفانه درست عمل نشد و به جای اینکه سهم لازم از این منابع به تولید اختصاص یابد، با یک رویکرد مصرف گرایانه، حتی بیش از منابعی که حاصل شده بود، برای یارانه نقدی تخصیص یافت. حرکت اصلاحی باید آغاز میشد. در این شرایط دولت جدید سعی کرد اولاً در اصلاح قیمتها به صورت تدریجی و نه دفعی، عمل کند، بدان معنا که از یک سو مشکلات مردم را ببیند و از سوی دیگر میزان استفاده از منابع عمومی برای این پرداختها را کاهش بدهد. به همین دلیل هم از خود مردم کمک خواست.
در آغاز کار دولت، با توجه به پایگاههای اطلاعاتی که در دستگاههای مختلف وجود داشت، تلاش کردیم ببینیم آیا برای پرداخت یارانه به نیازمندان دادههای اطلاعاتی متناسبی وجود دارد؟ متأسفانه جواب منفی بود. به همین دلیل، دولت از خود مردم کمک خواست و درخواست کرد که اگر مردم فکر میکنند به یارانه نیاز دارند، ثبتنام کنند. اما در این مسیر پردرآمدهای جامعه همکاری نکردند. دولت باید ملاحظه انصاف و عدالت را میکرد. برای دولت این نکته بسیار مهم بود که به هیچ وجه یک خانواده نیازمند یارانه، حذف نشود. این مشکلی است که دولت از لحاظ اخلاقی با آن مواجه است. البته دولت این کار را آغاز کرده است و ریاست جمهوری این ملاک را برای دستگاههای ذیربط تعیین کرده که باید مطمئن شوید و معیارهای مختلفی را مد نظر بگیرید.
به هر حال دولت از جزء جزء درآمدهای مردم اطلاع ندارد و به خود هم اجازه نمیدهد به اطلاعات خصوصی مردم ورود کند، اما میتواند معیارهایی را در نظر بگیرد. رویکرد رئیس جمهوری همواره این بوده که باید از معیارهایی استفاده شود که براساس آن قطعیت حاصل شود و دولت در این زمینه از خودش هم شروع کرده است. دولت از فهرستهایی که از مدیران و همکاران دولتی خود در اختیار داشته آغاز کرده و سپس در گروههای دیگر درآمدی، با کسانی که با ملاکهای مالیاتی و ملاکهای دیگر قابل تشخیص بودهاند، کار را ادامه داده است. بنابراین دولت به هیچ وجه حاضر نیست حتی یک خانواده نیازمند حذف شود، اما مسیر حذف یارانه خانوارهای پردرآمد را آغاز کرده است و امیدواریم که به نتیجه مطلوب برسیم.
* گرچه مجلس نهم سال آخر فعالیت خود را سپری میکند، اما همچنان میبینیم استیضاح وزرا دنبال میشود. بر این اساس برخی معتقدند سال آخر مجلس شورای اسلامی میتواند سال سختی برای دولت باشد. در این شرایط، تعامل دولت با سایر قوا بویژه مجلس را چگونه میبینید؟
** مردم با انتخاب خود در 24 خرداد 92، دلزدگی خود را از شرایط پرتنشی که در ارکان مختلف حکومتی بود، ابراز کردند و به نامزدی رأی دادند که از آشتی و تعامل سخن میگفت. مردم واقعاً آرامش را میخواهند، دوست ندارند جدایی، شکاف، اختلاف، ترش رویی و تندخویی را بین خادمان ملت ببینند. مردم از خادمان ملت، در هر یک از قوا، انتظار خدمت دارند، نه اینکه به هم بپردازند. به همین دلیل، یکی از دستاوردهای دو ساله دولت تدبیر، ایجاد فضای آرامش و حسن روابطی است که اکنون بین سه قوه میبینیم. زیرا اتکای دولت به رأی آرامش جویانه مردم است و چون مردم به اعتدال رأی دادهاند، دولت خود را موظف میداند که با بردباری و تحمل، همه توان خود را برای حسن روابط بین قوا بهکارگیرد. به خاطر داریم که مصوبات دولت قبل و بسیاری از آییننامهها، مورد اعتراض قوه مقننه قرار میگرفت. بر همین اساس در مورد حق قانونی نظارت، آمارهای دو سال اخیر با سالهای قبل، اصلاً قابل مقایسه نیست. زیرا دولت به وظیفه خود در قانون مداری و رعایت حسن مناسبات با قوه قضائیه و مقننه متعهد است. در مواردی هم قوه محترم مقننه سؤال یا استیضاح میکند، دولت وظیفه خود میداند که توضیح دهد. هرچند که تفاوت آمار سؤالها در این دو سال، در مقایسه با سالهای گذشته، برای همگان آشکار است و سعی دولت نیز این بود که میزان پاسخگویی خود را افزایش دهد.
* گاهی دیده میشود که مسئولان استانی، خلاف جهت حرکت دولت عمل میکنند که همین امر، به شکلگیری بحث یکی از اتهاماتی که به دولت نسبت داده میشود، موضوع دوتابعیتی بودن برخی از اعضای کابینه است که مشخصاً شما را هم در معرض این اتهام قرار دادهاند. آیا این ادعاها درست است؟
** این افترایی بود که گفته شد، و البته کذب محض بود. کسانی که این افترا را زدهاند جرم بزرگی را مرتکب شدهاند و باید عواقبش را هم بپذیرند.