علی شیرازی
سرویس سیاسی ـ پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در سال 1368، دشمنان داخلی و خارجی در پیوندی بیسابقه، با به راه انداختن جنگ نرمی گسترده با هدف تغییر محیط سیاسی - فرهنگی کشورمان، تلاش کردند با تهی کردن ساختار سیاسی نظام از صفات انقلابی و ارزشی به فروپاشی جمهوری اسلامی ایران دست یابند.
این پروژه با حضور برخی از چهرههای بارز ضدانقلاب خارجی در درون کشور و همراهی نهضت آزادی و براندازان داخلی از سال 1368 کلید خورد و در سال 1375 به دوران بلوغ خود پای گذارد.
مجریان پروژه با ایجاد اختلاف و تشتت در بین نیروهای خودی، جذب عناصر دنیاطلب و کمبصیرت و با اشغال اکثر جایگاههای رکن چهارم دموکراسی (رسانهها و نهادهای مدنی)، از سال 1375 به سراغ سناریوی طراحی شده از سوی ضد انقلاب خارجی و سازمان سیا رفتند تا با بهرهگیری از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1376، راه را برای اجرای طرح بازسازی شده شوروی سابق در ایران هموار سازند.
در آن روز شاید خیلیها باور نمیکردند که دشمن درحال طراحیای حسابشده است تا بتواند در سالهای آینده، فتنهای را شکل بدهد که هدف آن سقوط جمهوری اسلامی ایران باشد.
دیدهبان حکیم و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی؛ حضرت امام خامنهای در فروردین 1376 پرده را کنار زدند و با هشدار جدی به ملت ایران فرمودند: «دشمن را بشناسید، ادامه صفوف دشمن را در داخل کشور بشناسید، روشهای دشمنی را بشناسید... ادامه حضور استکبار را بشناسید.»
معظمله در ادامه افزودند: «ای بسا کسانی باشند که با طرح شعارهای فریبنده، همان کاری را بکنند که استکبار میخواهد، باید شما «کاملا» هوشیار باشید.»
چه کسی باور میکرد که در این طراحی، سناریوی گذر از رئیسجمهور اسبق برای رسیدن به هدف، به نگارش درآید. در یک مقطع عوامل نهضت آزادی برای بهرهبرداری از وجهه سیاسی رئیسجمهور اسبق تلاش گستردهای را آغاز کردند و در مرحله تکوین، گام عبور از رئیسجمهور اسبق را برداشتند.
گیل لاپیدوس - استاد دانشگاه برکلی و متخصص در امور شوروی سابق - در آن روزها، با بیان جنبههای تئوریک تاکتیک گذر از رئیسجمهور اسبق به منظور پیشبرد اصلاحات آمریکایی گفت: «حال برای پیشبرد اصلاحات در ایران بایستی خاتمی را کنار گذاشت.»(1)
در داخل نیز احمد زیدآبادی در محل انجمن صنفی روزنامهنگاران گفت: «خاتمی باید کنار برود!» وی تصریح کرد: «آقای خاتمی! اگر نمیتوانید از ما حمایت کنید که ظاهرا هم نمیتوانید، بهتر است کنار بروید.»(2)
احمد زیدآبادی هدف از این سناریو و آخر خط را چنین ترسیم کرد: «اگر اصلاحطلبان پیروز شوند، میتوانند حکومت جدیدی تشکیل دهند.»
البته همه همراهان با گیل لاپیدوس و با امثال زیدآبادی، و همه مجریان استحاله از درون و تصمیمگیرندگان عبور از خاتمی، در پهنه شفافیت حرکت نمیکردند.
نفاق جدید
امام خامنهای در 1377/7/26 در جمع پاسداران و بسیجیان لشکر سیدالشهدا، با تبیین چهره نفاق جدید فرمودند: «هر کس با دشمن همراهی کند،مورد سوءظن قرار میگیرد. هر کس برای دشمن و در جهت او کار میکند، مورد سوءظن است. هر کس از کار او، دشمن استفاده کند، مورد سوءظن است. هر کس برای دشمن استدلال درست کند،مورد سوءظن است.»
معظمله در همان سخنرانی فرمودند: «چیزی که توانست در صدر اسلام، کوشش مجاهدین و مومنین را در نهایت معطل بگذارد، نیروها و لشگریان قدارهکش نبودند، بلکه حیله و مکر و خدعههای دشمنان نقابدار منافق بود.»
دشمن سالها برای شکلدهی به نفاق جدید کار کرده بود و شاید به این باور رسیده بود که عصر عبور از رئیسجمهور اسبق فرا رسیده است تا منافقان جدیدی که در لباس حمایت از رئیسجمهور اسبق در بدنه دولت نفوذ کردهاند، راه حاکمیت جدیدی را باز کنند.
نتانیاهو - نخستوزیر رژیم صهیونیستی - با همین امید و با آگاهی به سناریوی نوشته شده غربیها و ضدانقلاب خارجی میگوید: «باید در ایران کاری کرد که همان اتفاقی که در روسیه (شوروی سابق) صورت گرفت، پیش آید و آن هم انفجار از درون است.»(3)
فتنه 18 تیر
بیان نتانیاهو در فروردین 1378، آن هم قبل از فتنه 18 تیر ماه همان سال، نشان از استارت حرکتی جدید در آستانه انتخابات مجلس در سال 78 دارد که بناست با فتنه کوی دانشگاه وارد مرحلهای بشوند که نتیجه دلخواه آمریکا و حامیانش از فتنه و انتخابات به دست آید.
اولین فاز پروژه عبور از خاتمی با آشوب سازماندهی شده کوی دانشگاه کلید میخورد و با ایجاد بیتعادلی روانی در جامعه و جابهجایی افکار عمومی، روند تکوین اعتراض وآشوب سیاسی و اجتماعی را به جلو پرتاب میکند.
فاز دوم این پروژه، پس از ترور سعید حجاریان و انتخابات مجلس ششم به وقوع میپیوندد. زمینه را برای گام بعدی آماده میبینند و در کنفرانس برلین در سال 1379 بر شیوه اصلاحطلبی خاتمی میشورند و برای عبور فوری از مجموعه انقلاب و نظام، زمامداری خاتمی را استبدادی میشمرند و با اهانت به امام خمینی(ره) به حرکت تعریف شده به سمت براندازی نظام، سرعت میبخشند.
گرچه انتخابات برای بهرهگیری دشمن از فرصت، زمینه مناسبی است، اما هدف دشمن، همراهی با هر فرد و افراد تا پایان راه نیست. هر فرد و جریانی میتواند زمان مصرف داشته باشد. گاهی نیاز به رئیسجمهور اسبق دارند و گاه باید از او عبور کنند.
چه بسا در یک مقطع نیز مخالفی را با خود همراه نمایند و او امروز مهره جدیدی در سناریوی پیش رو باشد.
حاکمیت دوگانه
سعید حجاریان از پروژهای دیگر در آستانه انتخابات 1380 سخن میگوید. سخن از حاکمیت دوگانه و مذاکره با رقبا برای رسیدن به وفاقی که شاید در یک وحدت جمعی، سناریو اجرایی گردد.
وی میگوید: «از دوم خرداد وارد مرحله جدیدی شدیم، یعنی مرحله حاکمیت دوگانه... در دوران بعد از انقلاب، ما این حاکمیت دوگانه را نداشتیم، روسای دولت در طول حاکمیت رفتار میکردند.»
حجاریان میافزاید: «مشروعیت دوگانه لازم نیست که با جنگ و انقلاب داخلی حل شود. حرف ما در مرحله کنونی همین است. استراتژی ما در 18 خرداد [80] باید ناظر بر این نکته باشد. استراتژی ما این است که کاروان دوم خرداد به جلالت برسد، به مرحلهای که رقبا بیایند پای میز مذاکره تا وفاق صورت گیرد. (4)
حجاریان؛ اما با همفکری جریان نفاق جدید به دنبال پروژه دیگری از طرح براندازی است. طرحی که «کنت تیمرمن» برای سازمان سیا تعریف میکند و میگوید: «طرح جامع استراتژیک درباره ایران تلاش خواهد کرد بین مردم ایران و رژیم فاصله ایجاد کند و طرفداران دمکراسی را تشویق خواهد کرد که متشکل شوند و با ایجاد یک اپوزیسیون موثر که قابلیت استفاده از اهرمهای مبارزه سیاسی را داشته باشد، ایران را دگرگون کنند.» (5)
طرح حاکمیت دوگانه در حقیقت شکستن اقتدار حاکمیت ولایت فقیه بود تا طیفی را در مقابل نظام ولایی قرار دهند و با ایجاد یک اپوزیسیون، حاکمیتی یلتسینی را شکل بدهند و آمریکا را به هدف برسانند.
بر کسی پوشیده نیست که طرح حاکمیت دوگانه، طرحی آمریکایی برای براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران است. استکبار جهانی با انواع و اقسام طرحها و بهرهگیری از تجربههای خود در جهان و ایران، در هر انتخاباتی تلاش کرده تا راهی برای به بنبست کشاندن نظام الهی و ولایی ایران بیابد. گرچه با مدیریت هوشمندانه و رهبریت حکیمانه امام خامنهای، همه طرحهای دشمن راهی به پهنه پیروزی نیافتند؛ لیکن دشمن همچنان در عرصه براندازی به دنبال چارهای برای حل شکست و معضلات خود است.
انقلاب مخملی
اگر بخواهیم طرحهای دشمن در انتخاباتهای 82 و 84 و 86 و 88 و 90 و 92 را بررسی کنیم، خروارها کاغذ نیاز داریم. در برخی از این طراحیها، دشمن صدماتی را به نظام و افراد زده است. افرادی را با خود همراه نموده و امروز با بهرهگیری از قدرت آنان به دنبال اجرای بعضی از سناریوهاست. سناریوهای نوشته و نانوشتهای که هرگز قدرت براندازی جمهوری اسلامی را نداشته و ندارند.
ما در ادامه تنها به برخی از آن سناریوها اشاره میکنیم و میگذریم.
مقامات کاخ سفید از سال 1386 با طراحی عملیات مخفی سعی نمودند با بیثباتسازی محیط داخلی ایران و با بهرهگیری از انتخابات سال 1388 طرح بازسازی شده انقلاب مخملین گرجستان را در ایران اجرایی نمایند.
سیمور هرش- نویسنده معروف آمریکایی- در تابستان 1387 طی مقالهای در نشریه نیویورکر، راز را برملا کرد و نوشت: «سال گذشته کنگره آمریکا با درخواست بوش برای حمایت مالی از یک عملیات مخفی علیه ایران موافقت کرد.
این عملیات، که به عنوان یک حکم ریاست جمهوری امضا شده است، برای بیثباتسازی رهبری ایران طراحی شده است. تلاش برای تضعیف دولت ایران از طریق کار بر روی گروههای مخالف و ارائه پول به آنها به منظور تغییر رژیم در ایران از جمله اقدامات تصویب شده در دستور بوش است.» (6)
ژنرال میرزا اسلمبیگ- رئیس پیشین ارتش پاکستان- نیز گفت: «اسناد بیچون و چرایی وجود دارد که از دخالت آمریکا در قضایای انتخابات ایران دلالت دارد. این اسناد ثابت میکند که سازمان سیا، 400 میلیون دلار در داخل ایران به منظور بروز یک انقلاب مخملی پس از برگزاری انتخابات، هزینه کرده است.» (7)
پاول رابرتز- معاون وزیر خزانهداری دولت ریگان و از چهرههای سیاسی برجسته آمریکا- در مقالهای در نشریه آمریکایی کانتر پانچ نوشت: «قطعا چنین احتمالی نیز مطرح است که کاندیدای شکست خورده، یعنی میرحسین موسوی و حلقه پشتیبانش به عنوان اجراکننده خواستههای آمریکا هماهنگ شده باشند.» (8)
امام خامنهای در تاریخ 1388/2/22 در اجتماع مردم استان کردستان فرمودند: «انتخابات یکی از آزمونهای بزرگ ملت ایران در مقابل چشم دشمنان است؛ به همین جهت روی انتخابات ما حساسند. از حدود یک سال پیش، دستگاههای تبلیغاتی دشمنان ملت ایران، با یک شیب ملایمی شروع کردند علیه این انتخابات حرف زدن و اقدام کردن و مطلب ساختن؛ دستگاههای امنیتیشان هم مشغول شدند به خبرگیری و گمانهزنی و پیشنهاد دادن.»
معظمله در تاریخ 1388/2/26 در جمع مردم مریوان فرمودند: «این که یا مسئولان ما، یا در دورههای انتخابات مثل وضع کنونی، نامزدهای انتخاباتی ما برای جلب توجه دیگران حرفهای غربیها را تکرار کنند، این - هیچ امتیازی محسوب نمیشود. امتیاز این نیست که ما آن چیزی را بگوییم که غرب میپسندد.»
آقای خاتمی با میدان دادن به منافقان جدید، راه عبور از خاتمی را هموار میکرد و پس از انتخابات سال 1388، سران فتنه، راه فتنهای را ترسیم کردند که دشمن تصور کرد همه چیز تمام است!
امام خامنهای در تاریخ 1388/5/18 فرمودند: «آدم گاهی میبیند که متاسفانه بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بیبصیرتیاند؛ نمیفهمند؛ اصلا ملتفت نیستند. یک حرفی یکهو به نفع دشمن میپرانند، به نفع جبههای که همتش نابودی جمهوری اسلامی است.»
معظمله در تاریخ 1388/6/4 در دیدار دانشجویان فرمودند: «این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحی شده؛ تصادفی نبود.»
مذاکره با آمریکا
از دو سال قبل از انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در سال 90، برنامهریزی برای بیثباتسازی جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و غربیها آغاز شد. بنا بود فاز اول این طرح در انتخابات سال 1390 پیادهسازی شود.
ام پولاک- مدیر مرکز خاورمیانهای سابان؛ وابسته به اندیشکده بروکینگز- اذعان میدارد: «هدف از اجرای این سیاست، تضعیف یا تحریک رژیم دینی ایران است تا مجبور گردد سیاستهای معترضانه خود را در خارج از مرزها رها ساخته و با یک ائتلاف ملی جدید با اپوزیسیون در داخل مذاکره کند. در اصل، این سیاست در جستوجوی یافتن پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است تا آن را وادار سازد برای حفظ اقتدار خود، امتیازات خوشایندی را واگذار نماید. نمیتوان کاملا مطمئن بود، اما به نظر میرسد که به احتمال زیاد، آیتالله خامنهای باید در آینده به مذاکره با آمریکا و یا اپوزیسیون داخلی تن در دهد.»
توجه به طرحهای دشمن
در استمرار سناریوهای دشمنان، مقام معظم رهبری؛ حضرت امام خامنهای، قبل از انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و در تاریخ 1391/10/19 میفرمایند: «دشمن متوجه انتخابات ماست. انتخاباتی که در خرداد آینده در پیش داریم از نظر ما مهم است، از نظر دشمن هم مهم است؛ حواسش به آن انتخابات است.»
معظمله در همان سخنرانی فرمودند:«انسان با هوشیاری و زیرکی، حرکتهای دشمن را تفرس کند، زیر نظر بگیرد و هدفهای دشمن را کشف کند؛ این خیلی مهم است. اگر شما در یک مبارزه شخصی، در یک دفاع شخصی که در مقابل یک حریف قرار میگیرید، بتوانید حرکت او را پیشبینی کنید، هیچ ضربهای نخواهید خورد. اگر حواستان پرت شد، غافل شدید، تمرکز را از دست دادید، به چیز دیگری سرگرم شدید، نتوانستید پیشبینی کنید که او چه کار میخواهد بکند، حتما ضربه میخورید. دشمن که نخوابیده، او بیدار است».
تحریمها و براندازی
با نزدیک شدن به انتخابات خرداد ماه 1392، غربیها اهداف خود را برای بیثباتسازی محیط داخلی ایران آشکار میسازند. در این رابطه «شرمن» در مصاحبهای با بیبیسی و در تاریخ 1391/5/14 میگوید:«ما مایل به سقوط رژیم ایران به شکل سقوط شاه با حضور میلیونی مردم در خیابانهای تهران هستیم و این سناریویی است که تحریمها قصد به وجود آوردنش را دارد.»
برنارد کوشنر- وزیر خارجه پیشین فرانسه- در مصاحبه با شبکه العربیه و در تاریخ دی ماه 1391 با صراحت بیشتری میگوید:«امیدوارم انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایران، زمینهساز سرنگونی نظام ایران شود.»
حال باید پرسید در این ماجرا، دشمن به فکر عبور از روحانی است یا به فکر طراحیای جدید برای انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان در سال 1394 است؛ و یا هر دو؟!
امام خامنهای در دی ماه 1391 فرمودند:«همه دنیای استکبار و دولتهای مستکبر دست روی دست هم گذاشتند، بلکه ملت ایران را تحریم کنند.»
معظمله هدف از تحریم را خسته کردن ملت ایران و به ستوه آوردن آنان دانستند و فرمودند: «خودشان هم میگویند که ما خواستیم ملت را در مقابل نظام جمهوری اسلامی به ایستادگی وادار کنیم.»
سرگرمی در میدان هستهای
تجربه ما از آمریکا نشان میدهد که امروز نیز دشمن به دنبال طرحی برای انتخابات پیش روست. چه بسا در یک دیپلماسی آشکار به دنبال سرگرم کردن ما به موضوع هستهای است؛ تا با بهرهگیری از غفلتها، ضربه اساسی خود را در انتخابات به جمهوری اسلامی ایران بزند.
برای دشمن، سران فتنه و حتی روحانی و هاشمی مهم نیستند. هر مهرهای در پازل، زمان مصرف مشخصی دارد. هدف بهرهگیری از قدرت افراد در راستای رسیدن به نتیجه است.
کنت تیمرمن- عضو ارشد سازمان سیا- در سال 1377 گفت:«ما باید درصدد روی کار آوردن یک حکومت دمکراتیک به جای حکومت روحانیت باشیم.»
وی برای رسیدن به این هدف، اذعان نمود:«برقراری روابط به معنای ختم انقلاب است، زمانی که ستون مبارزه با آمریکا فرو ریزد، کل انقلاب فرو خواهد ریخت.»(9)
تخریب عقاید انقلابی
ادوارد شرلی- مسئول سابق شبکه جاسوسی سیا- نیز گفته بود:«کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاستهای ایران، از بین بردن خصوصیات انقلابی رژیم ایران است، این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمیآید، بلکه باید نفوذ روحانیون از بین برود و عقاید انقلابی از درون تهی شود.»(10)
هاشمیرفسنجانی این چراغ را روشن میکند و در تاریخ 1394/5/13 در اجلاس مدیران و رؤسای آموزش و پرورش میگوید:«ادامه این راه (راه تحول و تغییر) سخت است و مردم باید از تحولی که ایجاد کردهاند پایداری و حراست کنند. یکی از جاهایی که این تحول بروز کرد و از کارهایی بود که نمیگذاشتند انجام شود و هنوز هم برای انجام شدن آن دست و پا میزنند، مسئله مذاکره با آمریکا بود و هماکنون تابوی مذاکره با آمریکا شکست.»!!
هاشمی قبل از آن نیز گفته بود:«این توافق (هستهای) مرا به یاد فتح خرمشهر و پیروزی پذیرش قطعنامه انداخت.»
وی افزوده بود:«بازگشایی سفارت آمریکا در ایران غیرممکن نیست.»(11)
سناریوی جدید
گویا سناریوی قبل از انتخابات سال 1388 در حال بازنویسی است. سناریویی که خاتمی و هاشمی در آن نقش اصلی را ایفا کردند. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم نیز در نامهای به رئیسجمهور نوشتند:«شایسته است دولت تدبیر و امید، به پاس این موفقیت و با بهرهگیری از فرصت، برای تحقق دیگر وعدههای خود بکوشد. انتظار عمومی این است که دولت افزون بر تلاش برای حل و کاهش مشکلات اقتصادی و برخورد با فساد سیاسی، برای برگزاری انتخاباتی عادلانه و سالم در پایان سال تلاش کند؛ انتخاباتی که نتیجه آن راهیابی نمایندگان واقعی مردم، به نهاد قانونگذاری و خبرگان باشد. دستیابی این هدف در گرو برقراری مذاکرهای ملی با میانجیگری دولت، در راستای کاهش بدبینی، تنشزدایی و نیز اعتمادسازی بین نیروهای سیاسی خواهد بود.»(12)
اینگونه گفتن و نوشتن، از جنس حرفهای فتنهگران 88 و دقیقا برای کشاندن فتنهگران به عرصه انتخابات و بهرهگیری از قدرت آنان برای فتنهای جدید و برای اجرای سناریوی جدید آمریکاییها است.
المانیتور مینویسد:«توافق هستهای میتواند به پیشرفت تلاشهای روحانی در ایفای چنین نقشی کمک کند و انتخابات آتی مجلس در سال 2016 میتواند اقدام اولیه در این زمینه باشد.»
جذب روحانی
جانکری، اما روشنتر میگوید: «اگر ما به این توافق پشت کنیم، یک پیام به افراطگرایان در ایران میفرستیم و آنان احساس خوبی خواهند کرد و کسی نمیداند که در انتخابات چه بر سر روحانی میآید.»
رابرت لیتواک- کارشناس اندیشکده ویلسون- هدف را روشنتر بیان میکند:«این توافق موجب تقویت جناح میانهرو در داخل ایران گشته و ایران را در مسیر اجتماعی مطلوب آمریکا قرار میدهد.»
البته مراد رابرت از جناح میانهرو، جریان همراه با آمریکا و جناح فتنهگر است. همانان ایران را در مسیر مطلوب آمریکا قرار میدهند.
خط قرمز
دقیقا برای جلوگیری از تکرار فتنه 88 بود که امام خامنهای در تاریخ 1393/6/5 به رئیسجمهور و هیئت دولت فرمودند: «در موضوع جناحبندیهای سیاسی همواره تاکید بر رفاقت و انس با یکدیگر است؛ اما در برخی موارد هم مسئله متفاوت است و باید حتما خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند، مسئله فتنه و فتنهگران از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همانگونه که در جلسه رای اعتماد خود بر فاصلهگذاری با آن تاکید کردند، همچنان بر آن پایبند باشند.»
معظمله در تاریخ 1394/4/20در دیدار با دانشجویان فرمودند: «عناصری نظیر کسانی که در سال 88 آن حوادث را به راه انداختند و بدون هیچ منطقی با اسلامیت و جمهوریت نظام مخالفت کردند، قابل اطمینان نیستند.»
نتیجه
پس نگاهمان را درست کنیم. طرح پنهان آمریکاییها را در آستانه انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در سال 1394 مورد کنکاش قرار دهیم. به چیز دیگری سرگرممان نکنند. اگر آینده را پیشبینی نکنیم، حتما ضربه میخوریم. خصوصا در موضوع مجلس خبرگان رهبری که بسیار مهم و اثرگذار است. چه بسا دشمن به دنبال طرحی برای نفوذ در مجلس خبرگان برای تغییر رهبری است. هدفی که هرگز محقق نخواهد شد ولی میتواند به نظام ضربه بزند و مشکل مقطعی درست کند.
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.