کشورهای غربی به خوبی می دانند که بحران مهاجرت، بحران افزایش امکان وقوع عملیات تروریستی گروه های تکفیری در خاک اروپا و ....جملگی مواردی هستند که ریشه آن ها را باید در سیاست های خاورمیانه ای آمریکا و اروپا (مخصوصا طی سال های 2011 تا 2014 میلادی) جست و جو کرد.
پایگاه بصیرت/گروه بین الملل/فخرالدین اسدی/ برگزاری نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ در تهران از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. چرایی برگزاری این نشست مقدماتی مهم در کشورمان (که مقدمه نشست اصلی بهمن ماه امسال در شهر مونیخ آلمان است) مستلزم درک و برداشتی واقع بینانه از مقوله امنیت در دنیای امروز است.
"امنیت بین الملل"، حوزه ای است که در خصوص آن تاکنون مطالب زیادی نگاشته شده است. این حوزه دارای ابعاد و متعلقات زیادی است و با گذشت زمان و تولید نظریات متنوع در حوزه امنیت جهانی، بر وسعت و عمق آن افزده می شود. هم اکنون، در سال 2015 میلادی، مقوله امنیت جهانی نسبت به دیگر مقاطع زمانی به مراتب پیچیده تر شده است. این پیچیدگی از یک سو معلول بازی نامتوازن بازیگران حاضر در نظام بین الملل و از سوی دیگر، تولید تهدیدات تازه در فضای جهانی است. در این معادله پیچیده، ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی نقش ویژه ای ایفا می کنند.
درست در سال 2013 میلادی، زمانی که دستگاه های امنیتی و جاسوسی غرب، کشورهای مرتجع عربی، رژیم صهیونیستی و ترکیه پس از دو سال ناکامی، برای از بین بردن نظام سوریه با یکدیگر هم پیمان شدند، عده ای از استراتژیست های خبره و کارکشته در آمریکا و اروپا به دولت هایشان در خصوص ایجاد یک بازی خطرناک نامحدود هشدار دادند. با این حال مقامات آمریکایی، اروپایی و نیز سران صهیونیستی و سعودی معتقد بودند براندازی نظام سوریه پروسه ای محدود (به لحاظ زمانی و عملیاتی) بوده و برای غرب فرصتی مغتنم محسوب می شود! تقویت گروه های تکفیری و تروریستی از سوی رژیم آل سعود و وهابیون وابسته به حکومت نیز در همین راستا صورت گرفت. این حمایت با چراغ سبز مستقیم واشنگتن و تل آویو صورت گرفت تا تکفیری ها به عواملی تسریع کننده در سقوط نظام سوریه تبدیل شدند.
مطابق محاسبات غرب قرار بود تکفیری ها در عرض کمتر از شش ماه با حمایت مستمر ولی غیر مستقیم غرب و رژیم صهیونیستی نظام سوریه را از بین برده و خود نیز از بین بروند. به عبارت بهتر، غرب به قول خود قرار بود "فایده" جنگ در سوریه را خود برده و "هزینه" آن را بر جهان اسلام تحمیل کند. این قاعده در خصوص عراق نیز صادق بود.
از زمان آغاز رسمی عملیات تکفیری ها در عراق (در سال 2014 میلادی)، غرب سعی کرد با گسترده کردن دامنه عملیات تکفیری ها، از محیط آشفته موجود بیشتر در راستای رسیدن به اهداف خود بهره مند شود. اما هم اکنون در سال 2015 میلادی قرار داریم! حکومت سوریه با قدرت در دمشق سر کار است و پس از برگزاری موفقیت آمیز انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، بر قدرت بشار اسد افزوده شده است. با این حال هزینه نگهداری گروه های تکفیری همچمنان بر دوش آمریکا و عربستان است! فارغ از این، تبعات وحشتناک رشد تروریسم "غربی-وهابی–صهیونیستی " که در قالب گروه هایی مانند داعش و النصره متبلور شده است، در مواردی برای صاحبان آنها نیز هزینه بر بوده است. معضلات ناشی از طولانی شدن جنگ در منطقه و فرار میلیون ها انسان بی گناه از سوریه و عراق به سوی مرزهای اروپا نیز بر استیصال غرب در مواجهه با تحولات امنیتی اخیر افزوده است.
در چنین شرایطی ضریب آسیب پذیری امنیتی غرب به دلیل سیاست های آمریکا و اروپا به شدت افزایش یافته است. به عبارت بهتر، مسبب اصلی افزایش تصاعدی ضریب آسیب پذیری امنیتی غرب در برهه فعلی، سیاست های تروریست پرورانه واشنگتن و متحدانش است، بنابراین غرب با بحرانی مواجه است که "خود" در منطقه ایجاد کرده و در مدیریت و پیش بینی آن عاجز مانده است.
کشورهای غربی به خوبی می دانند که بحران مهاجرت، بحران افزایش امکان وقوع عملیات تروریستی گروه های تکفیری در خاک اروپا و ....جملگی مواردی هستند که ریشه آن ها را باید در سیاست های خاورمیانه ای آمریکا و اروپا (مخصوصا طی سال های 2011 تا 2014 میلادی) جست و جو کرد. غرب حل و فصل این بحران ها را منوط به حل بحران سوریه و حتی عراق می داند.
آلمان و دیگر کشورهای غربی جملگی نسبت به نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت اول منطقه واقف هستند. با این حال تا زمانی که آمریکا و کشورهای غربی به صورت کامل از منطقه عقب نشینی نکرده، سیاست های حمایتی خود را از گروه های تکفیری و حامیان منطقه ای آن ها (رژیم صهیونیستی و آل سعود) متوقف نساخته و تن به حق تعیین سرنوشت سیاسی ملت های سوریه و عراق ندهند، اساسا امکان بحث با آن ها بر سر امنیت منطقه وجود ندارد. "امنیت منطقه"و بازگشت مهاجرین آواره به کشورهایشان، مستلزم خروج غرب از معادلات منطقه و مهار دو بازیگر به ترتیب نامشروع و خطرناک منطقه یعنی "تل آویو" و " ریاض" است.
در نهایت این که برگزاری نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ در تهران نشان دهنده قدرت و نقش بارز کشورمان در منطقه و نظام بین الملل است. در چنین شرایطی کشورهای غربی چاره ای جز عقب نشینی از سوریه و قطع کامل ارتباط با داعش و گروه های تکفیری ساخته و پرداخته دست خود نخواهند داشت. بدیهی است که در غیر این صورت، هزینه های وارده بر غرب و متحدانش در منطقه به سرعت افزایش خواهد یافت. آمریکا و اتحادیه اروپا در این برهه زمانی حساس چاره ای جز برافراشتن پرچم شکست و خروج کامل از منطقه و پذیرش تبعات حقوقی و بین المللی بازی خونین خود در منطقه، مخصوصا طی سال های اخیر را ندارند؛ موضوعی که غرب باید در نهایت به آن تن دهد. از این رو اصل کنفرانس امنیتی امسال که حدود 4 ماه دیگر در شهر مونیخ برگزار می شود، با دستور کار قرار گرفتن موضوعاتی مانند مسئله مهاجرین و ...به شدت حساس و جنجالی خواهد بود؛ کنفرانسی که نقطه آشکار ساز ضعف امنیتی غرب و متحدان آن در جهان امروز خواهد بود./