روزنامه کیهان **
عربستان، شکست و جنون / سعدالله زارعی
تحولات یمن، نگرانیهای عمدهای را برای رژیم سعودی و حامیان منطقهای و بینالمللی آن در پی داشته است. از این رو مقامات عربستان که تا پیش از این از بحث و گفتوگوی با انصارالله طفره میرفتند، اینک از آغاز گفتوگوها با جنبش انقلابی یمن، در 24 آبان خبر میدهند و از سوی دیگر اظهارات آمریکاییها و انگلیسیها بیانگر آن است که پشتیبانان بینالمللی رژیم سعودی به این جمعبندی رسیدهاند که ادامه جنگ شرایط سختتری را بر دولت ریاض وارد میکند و به سود انصارالله به پیش میرود.
تعیین 24 آبان ماه به عنوان زمان آغاز گفتوگوهای دوباره میان دو طیف داخل و خارج یمن از یک سو اعتراف رسمی به شکست سیاست استفاده از اهرم نظامی برای غلبه بر حریف است و از سوی دیگر میتواند نقطه گذاری برای پایان سیاست نظامیگری و در عین حال استفاده از فرصت سه هفتهای برای تغییر شرایط یمن به حساب آید هرچند اگر بپذیریم که رژیم سعودی جنگ را در شرایط بنبست ارزیابی میکند، به این معنا نیست که 24 آبان ماه پایان جنگ و پایان عملیات نظامی باشد. کما اینکه ژنرال العسیری با صراحت اعلام کرد که جنگ در زمان گفتوگوهای دو طیف یمنی متوقف نمیشود.
اما این جنگ چه در آن زمان- به طور دائم یا موقت- متوقف شود و چه نشود، روز 24 آبان اعتراف عملی به بیهوده بودن جنگ علیه انصارالله خواهد بود. نکات زیر به ما برای ارزیابی وضعیت سعودیها و میزان توانایی آنها کمک میکند:
1- رژیم سعودی چند ماه تلاش گسترده نظامی کرد تا بر «عدن» پایتخت سابق یمن جنوبی مسلط شود و با مستقر کردن دولت هادی بحاح در آن وانمود کند که سیاست و عملکرد سعودی در درون یمن نیز از مشروعیت برخوردار است و بنابراین «دولت دستنشانده هادی» یک دولت قانونی است که همه باید آن را بپذیرند اما زمانی که عدن با سختی زیاد و با مشارکت نیروهای ناهمگون سقوط کرد به جای آنکه به جای انصارالله نیروهای تحت فرمان سعودی- حزب اصلاح، گروه هادی و...- بر عدن حکومت کنند، این بندر به دست نیروهای القاعده افتاد و عملا از دست هادی خارج شد و نخستوزیر وابسته به عربستان- خالد بحاح- بعد از چند روز استقرار در عدن ناگزیر به فرار گردید هم اینک عدن کانون درگیری میان سه گروه القاعده- که در یمن انصارالشریعه خوانده میشود- میلیشیاری هادی و حراک جنوبی است این در حالی است که حراک جنوبی که نقش مهمی در خارج شدن عدن از تسلط انصارالله داشتند، عربستان و نیروهای هادی را متهم به بیلیاقتی کرده و به آنان میگوید سیاست شما باعث تبدیل عدن به مرکز فعالیت القاعده شده و القاعده عملا بر دو بخش حساس عدن و مکلا مسلط شدهاند. این در حالی است که عربستان به القاعده میگوید قرار بود در قبال سکوت ما در قبال تسلط شما بر مکلا، شما به ما در تسلط بر عدن کمک کنید.
2- عربستان پس از شکست و ناتوانی در حل مشکل خود در عدن، تلاش کرد تا بر صنعا مسلط شود. از این رو با کمک امارات و قطر نیروهای زیاد و امکانات ويژهای را در «مأرب» گسیل کرد تا بتواند از سمت شرق و جنوب راهی را برای تسلط بر پایتخت یمن باز کند. اما حمله موشکی انصارالله که در نیمه شهریورماه به مأرب انجام شد و باعث کشته و مجروح شدن نزدیک به 1000 نفر از نیروهای مشترک عربی شد، جبهه عربستان را دچار تلاطم جدی نمود. امارات که در این جنگ دستکم 100 نفر از نیروهای ارتش خود را از دست داده بود، راه خود را از عربستان جدا کرد. در درون نیروهای سعودی نیز رعب به وجود آمد و عملیات اشغال صنعا از مسیر مأرب را با ابهام زیاد مواجه کرد. پس از آن عربستان تلاش کرد تا از استان شمالی «جوف» راهی را به سمت صنعا بگشاید. در این میان عربستان تلاش گستردهای کرد تا سران عشایر را به همکاری با خود علیه انصارالله متقاعد نماید و در این راه به توفیقات محدودی هم دست یافت اما در عمل عملیاتهای عربستان از جوف هم به بنبست رسید و موضوع فتح قریبالوقوع صنعا منتفی گردید این در حالی بود که جوف به دلیل مرز طولانیاش با عربستان و مناطق بیابانی آن یک مسیر آسان برای تهدید صنعا به حساب میآمد.
3- سعودیها پس از شکست پروژه فتح صنعا، نیروهای خود را با هدف تصرف استان «تعز» و جزایر آن به سمت جنوب بردند. به گمان رژیم سعودی، تعز به دلیل آنکه پایگاه سنتی جریان اخوانی- وهابی «اصلاح» به حساب میآید میتواند از درون انصارالله را تهدید نماید. از سوی دیگر تعز به دلیل آنکه در جنب بابالمندب و جزایر استراتژیک واقع در دهانه این تنگه قرار دارد، دارای یک موقعیت استراتژیک است. این در حالی است که امکانات گسترده دریایی عربستان و متحدان آن در خلیج عدن و دریای سرخ امکان عملیات گستردهای را در اختیار عربستان قرار میداد. عربستان در این عملیات تلاش گستردهای کرد تا از نیروهای سودانی، مصری و چند کشور عربی آفریقایی دیگر کمک بگیرد. سودانیها حدود 1500 نیرو در اختیار عربستان قرار دادند تا این کشور را در آزادسازی تعز همراهی نمایند اما تاکنون اقدامات گسترده آلسعود و شرکای آفریقایی آن بینتیجه بوده است. این در حالی است که در این فاصله سه ناو سعودی توسط انصارالله نابود شده و دهها جسد روی دست ارتش سودان باقی مانده است. این نکته هم حائز اهمیت است که مصریها علیرغم وعده نصف و نیمهای که به ملک سلمان داده بودند حاضر به همراهی نشده و اعلام کردند نیروهای مصر پس از آزادی تعز و به منظور تثبیت پیروزی قوای مشترک به متحدین میپیوندند! عملیات نظامی رژیم سعودی در تعز نتوانسته است، ضربهای به انصارالله وارد کند و شکست پیدرپی سعودی در عدن، صنعا و تعز روحیه نیروهای سعودی را ضعیف کرده است.
4- عربستان فعلاً سرگرم تزریق نیروهای جدید به یمن است تا بتواند پیش از 24 آبان به یک دستاورد اساسی دست پیدا کند اما واقعاً به فرض آنکه عربستان بتواند طی دو سه هفته آینده تعز را به تصرف خود درآورد، مشکل عربستان تا 24 آبان حل نمیشود چرا که سیطره انصارالله بر دریای سرخ، پایتخت، مناطق شمالی و بسیاری از موقعیتهای استراتژیک، با موفقیت عملیات عربستان در تعز دچار خدشه نمیشود. همه میدانند که به فرض آنکه نیروهای سودانی و... تا سیطره بر تعز عربستان را همراهی کنند، نمیتوانند برای مدت زیادی کنار ارتش سعودی بمانند و به محض کنار کشیدن آنان بار دیگر معادله امنیتی به نفع انصار و به ضرر سعودی تغییر میکند. پس کاملاً واضح است که عربستان در 24 آبان قادر نیست میز مذاکره هواداران خود را آنگونه که میخواهد بچیند چرا که شرط تحقق نقشه عربستان، تمکین انصارالله است. موضع انصارالله و متحدان آن در این جنگ کاملاً مشخص است و در سخنرانی روز عاشورای رهبر این جنبش- سید عبدالملک بدرالدین - تبلور پیدا کرد. موضع انصار این است که میز گفتگوی سیاسی الزاماً یک میز یمنی است و شرط پذیرش توافق این است که طرف خارجی اعمال فشار نکند. با این وصف پرونده سیاسی عربستان در یمن هم به اندازه پرونده امنیتی آن دچار بحران و آشوب است.
5- هم اینک فشار به عربستان در جنگ یمن بیش از هر زمان دیگر است. از یک سو مردم عربستان که در طول 100 سال گذشته جنگی ندیدهاند، این جنگ را بینتیجه دانسته و از آن ابراز شرم میکنند و این موضوع به دست منتقدان داخلی آلسعود بهانه داده تا سیاستهای سلمان و پسرش را خطرناک دانسته و عزل آنان را خواستار شوند. از سوی دیگر در سطح بینالمللی، اعتماد به اینکه عربستان و وابستگان آن بتوانند در یک دوره چند ماهه پرونده یمن را به نحوی که نگرانیهای غرب را برطرف نماید، به سرانجام برساند، هر روز کمتر میشود. از منظر آمریکاییها، عملکرد عربستان در یمن سبب پیچیدهتر شدن اداره پروندههای مهمتر در منطقه شده و کار را بر غرب دشوار کرده است. غربیها معتقدند سرگرمی عربستان در یمن و ضربهپذیر شدن آن، مهمترین رقیب عرب ایران را به حاشیه برده و در پروندههای حساسی مثل پرونده سوریه ناگزیر به دادن امتیاز کرده است این در حالی است که از منظر غرب امکان باز گرداندن هادی بحاح به قدرت وجود ندارد و نیروهای معارض آنان اجازه بازگشت را به آنان نمیدهد. هم اینک سه نیرو در یمن وجود دارند که بر سر راه بازگشت دولت هادی بحاح و بطور کلی طرح سعودی مانع ایجاد میکنند انصارالله، حراک جنوب و انصار الشریعه. بنابراین غربیها پروژه بازگرداندن دولت هادی و اجرایی کردن قطعنامه 2216 را پایان یافته تلقی مینمایند.
6- شکست در عرصه جنگ، رژیم متجاوز را به جنون میکشاند و در شرایط جنون وقوع تراژدی محتمل است و از این رو این احتمال وجود دارد که عربستان تلاش کند تا با کشتار وسیعتر مردم بخواهد از جبهه مقاومت انتقام بگیرد. این موضوعی است که نیاز به هوشیاری و اقدامات مهارکننده دارد و در این راه باید ظرفیتهای انسانی جهان اسلام را به کار گرفت.
***************************************
روزنامه قدس **
اذعان آمریکا به تأثیر ایران در حل بحران سوریه/ حسن هانی زاده
نشست اخیر وزرای خارجه آمریکا، روسیه، عربستان وترکیه در وین به دلیل بروز اختلاف در دیدگاه آمریکا و روسیه درباره بحران ۵۵ ماهه سوریه با شکست مواجه شد.
آمریکا، عربستان وترکیه که نقش کاملاً تخریبی در بحران سوریه ایفا کردهاند با هر گونه راه حلی که متضمن حضور بشار اسد در آینده سیاسی سوریه باشد، مخالف هستند. در حقیقت ترکیه، عربستان، قطر و آمریکا بخشی از بحران سوریه را تشکیل میدهند زیرا از نظر آمریکا، دولت بشار اسد بخشی از محور مقاومت ضدرژیم صهیونیستی است و باید سرنگون شود.
از این رو به دستور آمریکا، عربستان و قطر تا سال گذشته حدود 36 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار گروهکهای تروریستی داعش، جبهه النصره و احرار الشام قرار دادهاند، ضمن اینکه ترکیه نیز در تجهیز نظامی این گروهکها نقش کاملاً پر رنگی به عهده دارد.
هدف آمریکا از تشکیل یک جبهه جهانی علیه دولت بشار اسد، قطع محور تهران- دمشق- بیروت، سرنگونی دولت منتخب سوریه، حذف مقاومت اسلامی از صحنه عملیاتی وتشکیل یک دولت دست نشانده در سوریه است.
با گذشت بیش از 55 ماه از بحران سوریه تلاشهای محور ضد سوری به رهبری آمریکا برای سرنگونی دولت بشار اسد با شکست مواجه شد. دلیل شکست این تلاشها، شکل گیری یک جبهه موازی برای حمایت از دولت وملت سوریه بود که در این جبهه جمهوری اسلامی، روسیه، عراق و حزبا... لبنان حضوری فعال دارند. با ورود نیروی هوایی روسیه برای سرکوب گروهکهای تروریستی داعش و جبهه النصره شرایط میدانی و سیاسی به سود دولت و ملت سوریه تغییریافت.
جمهوری اسلامی ایران نیز به موازات تلاش سیاسی برای حل بحران سوریه با ارایه کمکهای مشورتی به نیروهای مسلح سوریه درتثبیت موقعیت سیاسی دولت بشار اسد نقش کاملاً مؤثری ایفا کرد. در طول یک ماه گذشته به دلیل حملات هوایی ارتش روسیه به پایگاههای گروهکهای تروریستی سوریه درحلب، ادلب، حمص، درعا و لاذقیه که با هماهنگی ایران صورت گرفت، ارتش سوریه توانست بخشهایی از خاک سوریه را آزاد کند.
تغییر شرایط میدانی وآشکار شدن آثار شکست در میان گروهکهای تروریستی و نیز موج مهاجرت آوارگان سوریه به سمت کشورهای اتحادیه اروپا غرب را به تغییر نگرش نسبت به بحران سوریه مجبور کرد.
تا پیش از این آمریکا تمایلی برای شرکت ایران در نشستهای مربوط به بحران سوریه نداشت، اما اکنون که ابتکار عمل میدانی در اختیار دولت سوریه قرار گرفته، آمریکا به شکست خود در سوریه اعتراف کرد.
اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا بتازگی در برابر کمیته دفاعی مجلس سنای آمریکا به صراحت به شکست سیاستهای این کشور در سوریه وعراق اعتراف کرد، اما تلویحاً اشاره کرد که آمریکا ممکن است، تفنگداران دریایی خود را به سوریه وعراق اعزام کند.
در چنین فرایندی، اوضاع سوریه پیچیدهتر از گذشته خواهد شد و احتمال بروز درگیری میان نیروهای آمریکایی و روسی وجود دارد. از این رو آمریکا برای اجتناب از بروز هر گونه در گیری نظامی با روسیه در خاک سوریه و با توجه به نقش سازنده ایران در حل بحرانهای منطقهای دست نیاز به سوی ایرن دراز کرده و خواستار حضور و مشارکت ایران در کنفرانس فردا در وین است.
تهران نیز پس از بررسیهای لازم تصمیم گرفت تا در سطح وزیر امور خارجه در این نشست شرکت کند و این حضور نشان میدهد که آمریکا در صدد پذیرش و عملیاتی کردن طرح چهار مادهای ایران وطرح 9 مادهای روسیه برای حل بحران سوریه برآمده است.
ایران و روسیه در طول 55 ماه گذشته طرحهای سیاسی مشترکی برای حل بحران سوریه ارایه دادهاند، اما به دلیل مخالفت غرب این طرحها عملیاتی نشدند.
اکنون با تغییرات محسوسی که در عرصههای میدانی سوریه به وجود آمده، ایران و روسیه به عنوان بازیگران تأثیرگذار بحران سوریه خواهند توانست این بحران را بر اساس دیدگاه مشترک خود مهار کنند. در چنین شرایطی، آمریکا، عربستان، قطر و ترکیه ناچار خواهند شد تا به شکست خود در سوریه رسماً اعتراف کنند و ابتکار عمل سیاسی و میدانی سوریه را به ایران و روسیه واگذار کنند.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
تحلیل سیاسی هفته
بسمالله الرحمن الرحیم
هر سال که میگذرد، بر تجلی عاشورا و شور و عزاداری سرور آزادگان جهان حضرت حسین بن علی علیهالسلام و اصحاب با وفایش افزوده میگردد و این دّر درخشان، صیقلیتر گشته و درخشندگی بیشتری مییابد. این امر از آنجا نشات میگیرد که واقعه عاشورا و مکتب حسینی حاوی پیامها و درسهای عبرتآموز فراوانی برای بشریت است آنچنان که با گذشت قرنها، همچنان زنده و ماندگار است.
امام حسین علیه السلام در عاشورای سال 61 هجری با قیام خویش آنچنان حق را متجلی و باطل را رسوا ساخته و اسلام را بیمه کرد تا این مکتب برای مردم جهان راه نجاتی باشد و بشریت را به ساحل امن برساند، همانگونه که پیامبر گرامی اسلام حسین بن علی علیه السلام را چراغ هدایت و کشتی نجات لقب دادند.
به خاطر همین ویژگی مکتب حسینی است که در طول تاریخ، دشمنیهایی از اهل باطل برای خاموش کردن این چراغ هدایت در جریان بوده تا آنرا از شورآفرینی و جهتدهی تهی ساخته و به خاموشی بکشانند ولی هیچگاه در دستیابی به هدف خود موفق نشده و رسواتر از همیشه گردیدهاند.
امسال نیز این خباثتها در قالب حمله به دو مجلس عزای حسینی در شهرهای دزفول و بهبهان انجام شد که نه تنها نتوانست از شور و حضور گسترده مردم در این مراسم بکاهد بلکه با تلاش نیروهای اطلاعاتی و امنیتی عوامل آن به سرعت شناسایی و دستگیر شدند.
این هفته همچنین با ایام شهادت یادگار واقعه کربلا و ابلاغگر پیام قیام عاشورا، حضرت امام سجاد علیه السلام مصادف بود که در واقعه عاشورا به دلیل بیماری شدید و عدم توان در جنگیدن، برای دفاع از اسلام و تداوم امامت باقی ماند و رسالت عظیم پیامرسانی حادثه دشت نینوا را برعهده گرفت و با ایراد خطبههای کوبنده در برابر یزیدیان، در رسوا ساختن دشمنان اسلام و دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام نقش عظیمی ایفا کرد.
امام سجاد علیه السلام در مدینه نیز یاد و خاطره امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا را زنده نگهداشت و با روشنگریهای خویش علاوه بر افشای چهره پلید امویان به نشر مبانی اعتقادی اسلام و تربیت پیروانی فهیم و کارآمد پرداخت.
از تحولات داخلی هفته جاری اینکه توافق هستهای ایران و 1+5 پس از تصویب مجلس و تایید رهبری، در نهایت با تعیین چند الزام، وارد مراحل اجرایی شد و طبق جدول زمانی به پیش میرود. به گفته رئیسجمهور تا پایان سال جاری میلادی یعنی دهم دی ماه، تحریمها لغو شده و سوئیفت بانکی به اجرا در میآید ولی گویا همه این مهرهای تایید و گامهای مثبت نیز پاسخگوی اقلیت تندروی مخالف برجام نیست چرا که همچنان از همه ابزارهای خود برای مانعتراشی در این مسیر استفاده میکنند.
در چنین فضایی که همه چیز به سوی 24 آذر، روز اجرای توافق هستهای و عملیاتی شدن رفع تحریمها به پیش میرود، عدهای که سابقه آنها در مخالفت با گفت و گوهای هستهای بر کسی پوشیده نیست، با استفاده از ابزارهایی همچون توهین و تهدید، اغراض سیاسی خود را به نمایش گذاشتند.
در ادامه همین غوغاسالاریها بود که این اقلیت تندرو، برخی از مراسمهای عزاداری امام حسین علیه السلام را با سخنان تند و سخنرانیهای جهتدار سیاسی آلودند و از فضای محرم برای پیگیری منافع و اهداف سیاسی خود بهره جستند.
تداوم رفتارهای خارج از چارچوب این اقلیت تندرو، واکنش وزیر اطلاعات را در پی داشت تا بر لزوم حرکت همه جناحها، جریانها و افراد زیر پرچم رهبری تاکید و از افراطگریهای معدودی تندرو انتقاد کند؛ گروهی که منافع ملی حاصل شده در توافق هستهای را نادیده میگیرند و تیم هستهای را «خائن» و «ساده لوح» مینامند! البته قطعاً افرادی که امروز از هر فضا و شرایطی برای به چالش کشیدن توافق هستهای بهره میگیرند، به طور حتم سابقه تحریمها و تهدیدهای نظامی غرب را به خاطر دارند؛ تهدیدهایی که پس از توافق ایران و 1+5 به فرصت تبدیل شد. به دنبال بهرهگیری از این فرصت، در نهایت ایران از تحریم ظالمانه خارج شد و اجماع جهانی در به رسمیت شناختن فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشورمان شکل گرفت. اینک بهانه قدرتهای بزرگ مبنی بر تلاش ایران در تولید و کاربرد سلاح هستهای برطرف شده به گونهای که کشورهای گوناگون جهان زنجیرهوار در ترافیک ورود به ایران با هدف بررسی بازار و سرمایهگذاری در کشور ما قرار گرفتهاند.
از طرفی این اقلیت تندرو با در نظر گرفتن منافع حزبی و سیاسی خویش، مشکلات اقتصادی موجود که بر اثر تحریمها ایجاد و تقویت شدهاند را نادیده میگیرند. برپایه آمارها، تحریمها روزانه نزدیک به 150 میلیون دلار بر اقتصاد ایران هزینه وارد میکند. همین امر افزون بر رشد چشمگیر قیمتها به افزایش بیکاری انجامیده است. در صورتی که این رقم به بخش اشتغال اختصاص یابد، پیشبینی میشود روزانه شاهد ایجاد بیش از 2 هزار و 250 شغل تازه در کشور باشیم. این تنها یک بخش بسیار ناچیز از اهمیت لغو تحریمهاست.
قطعاً مسئولان نظام که تایید خود را با توافق صورت گرفته ابراز کردهاند، به خوبی متوجه تاثیر تداوم وضعیت تحریمی بر زندگی مردم و منافع ملی هستند. از این رو، قبل از تصویب طرح اجرای برجام در مجلس، مراجع معظم تقلید در پیامی به نمایندگان مجلس با اشاره به هزینهها و ضررهای هنگفت ناشی از تعلل تعیین تکلیف برنامه جامع اقدام مشترک تاکید کردند که مصالح عمومی کشور نباید فدای منافع جناحی شود.
در این هفته پس از کارنامه موفق دیپلماسی دولت یازدهم در به سرانجام رساندن مذاکرات هستهای براساس تاکیدات رهبر معظم انقلاب و مصالح نظام، علیرغم موانع صهیونیستی و غرضوزیهای داخلی، پرونده سوریه نیز به روی میز کار دستگاه دیپلماسی کشورمان قرار گرفته تا در جریان مبارزه با تروریسم، ثبات و آرامش را به این کشور باز گردانند.
در هفته جاری تفاهم نامه ساخت نخستین بیمارستان هستهای غرب آسیا در تهران به امضای رئیس سازمان انرژی اتمی، وزیر بهداشت و شهردار تهران رسید. هدف از ساخت این بیمارستان هزار تختخوابی، ارائه خدمات پزشکی هستهای و بکارگیری این دانش و استفاده از رادیو داروهاست. احداث این بیمارستان، نیاز به اعزام بیماران به خارج از کشور را مرتفع ساخته و میتواند در زمینه پذیرش بیمار از خارج را هم فراهم کند. این اقدام نشان دهنده اقتدار و صلابت دانشمندان هستهای کشورمان در زمینه فناوریهای فوق تخصصی است که میتواند دانش هستهای کشورمان را روز به روز تعمیق بخشد.
در مسائل خارجی، این هفته چند موضوع خبری در صدر قرار داشتند. تحولات سوریه، تایید حکم اعدام شیخ نمر توسط عربستان، ادامه جنایات سعودیها در یمن، وقوع زلزله در پاکستان و افغانستان و ادامه انتفاضه فلسطینیها، اهم رخدادهای خبری را تشکیل میدادند. در سوریه، با ادامه پیشرویهای ارتش در اکثر جبههها، بحران این کشور به نقطه عطف نزدیک میشود و توازن قوا درحال تغییر به نفع حکومت سوریه است. شدیدترین ضربات را ارتش سوریه در حلب و لاذقیه به جبهه تروریستها وارد کرد. گزارشها حاکی است که تروریستها دسته دسته از مناطق درگیری میگریزند.
حملات گسترده هوایی روسیه به مواضع تروریستها زمینه پیشروی نیروهای دولتی سوریه را هموارتر کرده است. بهبود قابل ملاحظه شرایط در میدان جنگ به نفع دولت، نتایج سیاسی نیز در برداشته است که از جمله آن باید به سفر بشار اسد به مسکو اشاره کرد که پس از پنج سال برای نخستین بار صورت میگیرد. به اذعان محافل سیاسی، این سفر صرفنظر از محتوای مذاکرات بین دو کشور، یک قدرت نمایی از سوی بشار اسد و نشان دهنده تثبیت قدرت وی به شمار میرود. اگر سفر روز دوشنبه وزیر خارجه عمان به دمشق و دیدار وی با بشار اسد را نیز به این تحولات اضافه کنیم این واقعیت پررنگتر میشود که دوران بحرانی حکومت سوریه سپری شده و کشورهای عربی با درک این واقعیت، به احیای روابط با دمشق روی آوردهاند.
این هفته، دادگاه فرمایشی رژیم ریاض در اقدامی که حاکی از آشفتگی و سردرگمی در حکومت این کشور است، حکم اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه و مبارز این کشور را تایید کرد. تایید حکم اعدام شیخ نمر توسط آل سعود موجی از اعتراض و مخالفت در داخل و خارج از عربستان را به همراه داشت.
در داخل، گروههای شیعه در استانهای شیعه نشین، با وجود خفقان شدید، به خیابانها آمدند و اعتراض خود را علیه این حکم ظالمانه ابراز کردند. در خارج نیز، مراجع تقلید، شخصیتهای مذهبی و سیاسی و برخی مجامع بینالمللی با این حکم مخالفت کرده و خواستار آزادی این روحانی مبارز شدند. واقعیت این است که سیاستهای رژیم ریاض در منطقه با شکست مفتضحانه روبرو شده و همین مسئله سران عربستان را به اتخاذ تصمیمهای جنون آمیز و شتاب زده از جمله تایید حکم شیخ نمر واداشته است. سران حکومت ریاض امید بستهاند که چنین تحرکاتی میتواند نظرها را از شکستها و رسواییهای رژیم منحرف سازد.
با اینحال بعید است که چنین اقداماتی بتواند آل سعود را نجات دهد بلکه به وخیمتر شدن شرایط برای این رژیم و فرو رفتن بیشتر در باتلاق منجر میشود. رژیم ریاض مدت هفت ماه است که با تمام قوا علیه ملت یمن وارد جنگ شده و غیرانسانیترین جنایات را در حق مردم محروم یمن مرتکب شده ولی این اقدامات نتیجهای جز شکست، رسوایی و بیآبرویی نداشته است. این درحالی است که سعودیها از سکوت سازمانهای بینالمللی و چراغ سبز قدرتهای استکباری نیز برخوردار بودهاند.
این هفته، فلسطین اشغالی شاهد اوجگیری انتفاضه بود و مبارزان فلسطینی با چندین عملیات شهادت طلبانه، صهیونیستها را بیش از پیش، در وحشت و نگرانی از آینده این رژیم فرو بردند. فلسطینیها با دست خالی و با وجود اینکه در محاصره و سرکوب ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی قرار دارند ولی با عملیات ضد صهیونیستی خود ثابت کردهاند نه تنها تسلیم اشغالگران نمیشوند بلکه عزم آن را دارند تا این رژیم غاصب را سرنگون نموده و سرزمین خود را آزاد سازند. تقدیم 64 شهید و بیش از 2500 زخمی طی یک ماهی که از انتفاضه سوم فلسطینیها میگذرد تاییدی است بر عزم و اراده ملت فلسطین برای نابودی رژیم صهیونیستی. انتفاضه اخیر فلسطینیها تا به حال نیز نتایج ملموس داشته است و گزارشها حاکی از حاکم شدن جو وحشت، ناامیدی و ترس بر جامعه صهیونیستی است.
این هفته کشورهای پاکستان و افغانستان شاهد زمین لرزه شدید بودند و این حادثه در دو کشور خسارات جانی و مالی سنگینی برجای گذاشته است. زمین لرزه در افغانستان تاکنون 80 کشته و 260 زخمی و در پاکستان بیش از 300 کشته و 400 زخمی در پی داشته است. این زمین لرزه همچنین در هند نیز سه کشته داشته است.
زلزله در دو کشور فقیر و جنگ زده افغانستان و پاکستان بر آلام مردم رنج کشیده افزوده است و این کشورها را بیش از پیش نیازمند کمکهای بینالمللی کرده است. به گفته مقامات کشورهای مذکور احتمال افزایش تلفات وجود دارد چرا که اکثر مناطق حادثه دیده، صعب العبور هستند و بسیاری از مناطق هنوز دست نخورده باقی ماندهاند.
***************************************
روزنامه خراسان**
بحران سوریه و شکاف در هیئت حاکمه آمریکا دعوای ژنرالها و دیپلماتها/ دکترعلیرضا رضاخواه
روز گذشته اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا از احتمال اعزام نیروی زمینی به سوریه برای پایان دادن به بحران این کشور خبر داد. البته وزیر دفاع آمریکا که به همراه ژنرال جوزف دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده در این جلسه حضور داشت، تصریح کرد که تا کنون بحث اعزام نیروی زمینی به سوریه مطرح نبوده است. با این حال روزنامه وال استریت ژورنال دیروز نوشت دولت آمریکا در حال بررسی احتمال اعزام گروه کوچکی از نیروهای زمینی به سوریه در میان کردهای سوری و یا "مخالفان میانهرو" سوریه است. روسیه عملیات زمینی احتمالی آمریکا در سوریه را "غیرقانونی" دانسته است. رئیس کمیته امور خارجی مجلس علیای روسیه می گوید: تبعات عملیاتهای زمینی احتمالی آمریکا در سوریه غیرقابل پیشبینی خواهد بود. آمریکا رهبری ائتلاف بینالمللی ضد داعش را برعهده دارد، ائتلافی که از تابستان سال گذشته میلادی تاکنون هیچ دستاوردی در حوزه میدانی به دست نیاورده است. استراتژی واشنگتن در سوریه تا پیش از این بر دو محور میدانی و دیپلماتیک متکی بوده است.
در حوزه میدانی پنتاگون و ارتش آمریکا تلاش داشتند تا با همکاری متحدان منطقه ای خود به ویژه قطر و ترکیه ارتشی 5 هزار نفری از نیروهای به اصطلاح "میانه رو" را برای مبارزه با دولت سوریه آموزش دهند. اما بعد از گذشت یک سال و با صرف کردن بودجه ای بالغ بر 500 میلیون دلار ، ارتش آمریکا تنها توانست 50 جنگجو را تربیت کند، این ارتش گران قیمت و البته کم تعداد آمریکایی ها به محض ورود به خاک سوریه مورد حمله نیروهای جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه قرار گرفت و تنها 5 نفر از آنان باقی ماندند. همین افتضاح و رسوایی نظامی در حوزه میدانی بود که باعث شد آمریکایی ها چندی پیش رسما از شکست استراتژی نظامی خود در سوریه سخن بگویند. در حوزه دیپلماسی نیز کاخ سفید که شدیدا دچار اشتباه محاسباتی نسبت به تحولات سوریه شده بود تلاش داشت، از یک سو انزوای دولت دمشق را دنبال کند و از سوی دیگر در نشست های سیاسی برای حل بحران تا آن جا که می شود رقبای منطقه ای و بین المللی خود را به حاشیه براند. لذا در تمام نشست های دیپلماتیک برای حل بحران سوریه کشورهای محور مقاومت به ویژه ایران غایب بودند.
اما ظاهرا این روزها همه چیز تغییر کرده است. حضور نظامی مسکو در سوریه توازن قوا در عرصه میدانی را به نفع نیروهای دولتی تغییر داده است. حلب دومین شهر بزرگ سوریه در آستانه پاکسازی از لوث وجود تروریست های تکفیری است. ائتلاف جدیدی با حضور دمشق، بغداد، تهران و مسکو شکل گرفته که بر خلاف ائتلاف ضد داعش آمریکا در همین مدت کم دستاوردهای میدانی فراوانی داشته است. موفقیت های میدانی روسیه باعث شده تا عراقی ها هم برای مقابله با داعش به مسکو تمایل پیدا کنند. سپردن عراق و سوریه به کرملین برای کاخ سفید مسئله ساده ای نیست. به ویژه که این روزها در قاهره هم سیسی یاد جمال عبدالناصر کرده و به دنبال احیای روابط روسیه و مصر است.
توبه دیپلماتیک
از همین رو کاخ سفید این روزها مسیر توبه دیپلماتیک را در پیش گرفته است. دیپلمات های آمریکایی تلاش می کنند تا با درس گرفتن از گذشته و درک واقعیات خاورمیانه، سیاستی جدید در پیش بگیرند. آمریکا و روسیه برای نخستین بار از زمان آغاز گفتوگوهای بینالمللی برای یافتن راهحلی جهت پایان دادن به بحران جاری در سوریه، از ایران که مهمترین و با نفوذ ترین بازیگر منطقه ای این روزهای خاورمیانه است برای شرکت در این مذاکرات دعوت کردهاند. آسوشیتدپرس تصمیم آمریکا برای دعوت از ایران را «قمار آخر» این کشور خوانده است؛ قماری که ممکن است واکنش تند تروریست های سوری و محور ارتجاع عرب به رهبری سعودی که همپیمانان میدانی آمریکا محسوب می شوند، را در پی داشته باشد. گفته میشود باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، عصر سهشنبه در تماسی تلفنی با ملک سلمان، پادشاه عربستان، درباره «روابط دوجانبه عربستان و ایالات متحده، وضعیت منطقه و توسعه همکاریهای منطقهای و بینالمللی» گفتوگو کرده است. جز کلیات این تماس تلفنی، اطلاعات بیشتری در اختیار رسانهها قرار نگرفته است، اما به نظر میرسد تغییر جهت دیپلماسی آمریکا و دعوت از ایران برای پیوستن به این مذاکرات، از علل مهم این تماس تلفنی بوده باشد.
اختلاف میان پنتاگون و کاخ سفید
با این حال این همه ماجرا نیست خلاء حضور آمریکا در خاورمیانه در حال پرشدن توسط قدرت های رقیب بین المللی از جمله مسکو و پکن است. استراتژیست ها و ژنرال های آمریکایی در پنتاگون و ارتش آمریکا برخلاف سیاستمداران کاخ سفید به شدت از واگذار کردن بازی به روس ها ناراحتند. آنها می گویند باید نظامیان به خاورمیانه باز گردند، اما اوباما می گوید هر طرحی که بازگشت نیروی زمینی به عراق یا سوریه را شامل شود وتو می کند. مخالفان می گویند کاخ سفید در حال وقت کشی است.
«راندا سلیم» تحلیل گر انستیتوی خاورمیانه در واشنگتن در این رابطه می گوید: «در آینده نزدیک تلاشها ادامه خواهد یافت اما معلوم نیست کی به نتیجه برسد. استراتژی دولت آمریکا هم اکنون یافتن راه حل دیپلماتیک است اما باید در نظر داشت که این راه حل بدون همراه شدن با گزینه نظامی کافی نخواهد بود. در دولت آمریکا هم اکنون صحبت از این است که راههای نظامیرا هم در نظر بگیرند، نه اینکه آن را افزایش دهند اما در یک متن نظامی هم اوضاع را بسنجند و آن وقت بگویند در مقابل راه حل سیاسی چگونه عمل خواهد کرد. چراکه گزینه سیاسی تنها برای مذاکره کافی نخواهد بود و باید همزمان دو مسیر موازی به کار گرفته شود.
اما رئیسجمهور آمریکا مخالف اینگونه رویکرد است. درنتیجه از الان تا پایان کار این دولت ( حدود یکسال و نیم آینده) ، شاهد خواهیم بود که تلاشهایی در هر دو مسیر انجام شود اما حداقل تا پایان کار این دولت آمریکا، فکر نمیکنم ما شاهد یک توافق سیاسی برای پایان بحران باشیم.»
این روزها بسیاری از استراتژیست های نظامی و تحلیل گران امنیتی از اشتباه بودن تغییر ثقل استراتژیک آمریکا از خاورمیانه به خاور دور سخن می گویند. سپردن هارتلند جهان به رقیب امری معقول به نظر نمی رسد. لذا هیچ بعید نیست که در سند استراتژیک بعدی آمریکا شاهد بازگشت ثقل استراتژیک ایالات متحده به خاورمیانه باشیم.
***************************************
روزنامه ایران**
معنای دعوت غرب از ایران در بحران سوریه/جعفر حق پناه
جمهوری اسلامی ایران در حالی برای نخستین بار بدون پیش شرط به مذاکرات صلح سوریه دعوت شده است که برگزاری این مذاکرات با حضور کشورهای مختلف و تأثیرگذار منطقه و ماورای منطقه، امکان مدیریت بحران از طریق برقراری تعامل میان بازیگران با منافع متفاوت را فراهم میکند و منتهی به آن میشود که سازوکارهای حل منازعه، چانه زنی و استفاده از ابزارهای دیپلماسی اولویت مییابد. با توجه به تصاعد بحران پس از مداخله نظامی روسیه و برقراری موازنه میان نیروهای موافق و مخالف دولت بشار اسد، بحران سوریه به تدریج در وضعیتی قرار گرفته است که همه طرفهای درگیر به تدریج گزینه دیپلماسی و تعامل را دارای منفعت نسبی و هزینه کمتری میبینند.
پذیرش نقش و نفوذ بیبدیل ایران در مدیریت بحران سوریه را در همین قالب میتوان تحلیل کرد. بر همین اساس دولتهای محافظهکارعربی و ترکیه به عنوان بازیگران منطقهای مخالف دولت بشار اسد در کنار دولتها و قدرتهای فرامنطقهای مانند امریکا، فرانسه و انگلیس به تدریج موضع پیشین خود را در قبال ایران کنار نهادند و پذیرفتند که ایران بخشی از راه حل منازعه است و نه بخشی از مسأله. این در حالی است که حل چالش هستهای میان ایران و کشورهای بزرگ جهان در به وجود آمدن فضای جدید و استقبال از نقش آفرینی منطقهای ایران تأثیر بسزایی داشت. حال آنکه ایران نیز بعد از حل مسأله هسته ای، جهتگیری دیپلماسی خود را در مسیر تأثیرگذاری بر ساختار امنیتی پیچیده منطقه قرار داد. ارائه طرحهای ابتکاری و نقش آفرینی در قالب دولتی که با طیفهای مختلف درگیر بحران سوریه تعامل دارد، نمونهای از تلاشهای تهران برای حل یکی از بحرانهای مهم منطقهای است. از این رو دعوت از ایران به مذاکرات سوریه در واقع نتیجه رایزنیهای پویای منطقهای و تداوم دیپلماسی رو به پیش در پرتو توافق هستهای قلمداد میشود. نکته مهم درباره ورود ایران به مذاکرات حل بحران سوریه آن است که کشورهای طرف مذاکره پیش شرط خاصی را برای مشارکت ایران در این گفتوگوها تعیین نکردهاند که همین مسأله دستاورد مهم دیگری برای مقامات کشورمان تلقی میشود. بر همین مبنا میتوان آینده سیاسی بشار اسد را در ایجاد سازوکارهایی که بر اساس آن بتوان خواست اکثریت مردم سوریه را مبنای عمل قرار داد، ترسیم کرد.
مهمترین دستاورد کوتاه مدت حضور ایران در مذاکرات حل بحران سوریه، کمک به تخفیف تنش در داخل این کشور و ایجاد چارچوبی برای مردم سوریه و حل مشکلات آوارگان و پناهندگان در این کشور خواهد بود که میتواند اولویت سایر دولتها و بازیگران نیز قرار گیرد. در صورت موفقیت در این عرصه میتوان انتظار داشت که الگوهای تازهای برای مدیریت سایر بحرانهای منطقهای در عراق، یمن و لبنان در دستور کار نهادهای بینالمللی قرار گیرد که در همه آنها میتوان چنین نقش و کارکردی پیش رو و سازنده برای ایران در نظر گرفت.
با توجه به چنین فضایی، سایر دولتهای منطقه، فراسوی هیاهو و جنجالهای ایران ستیزانه که بعضاً برای مصرف داخلی به وجود میآید، به تدریج موقعیت جدید منطقهای ایران را به رسمیت خواهند شناخت و طبعاً رفتار مسئولانه و متعهدانه ایران در قبال بحرانهای منطقهای میتواند به تنش زدایی و کاهش چالش بازیگران مؤثر در ترتیبات امنیت منطقهای در آسیای جنوب غربی کمک کند.
***************************************
روزنامه جام جم **
به پیشواز شهرآوردی متفاوت / حجت اله اکبرآبادی
استقلال و پرسپولیس در شرایطی جمعه یک بار دیگر با هم هماورد می شوند که به گواه آنچه تا امروز در عرصه لیگ پانزدهم رقم خورده ، این شهرآورد می تواند متفاوت تر و زیباتر از بازیهای گذشته دو تیم باشد .
خوشبختانه و به برکت پخش مستقیم انواع و اقسام بازیهای فوتبال جهان، ذائقه فوتبالدوستان ایرانی نیز متفاوت تر از گذشته شده و دیگر نمی توان هر فوتبالی را به خورد آنان داد تا سرخابی ها نیز با درکی درست از میل و اشتیاق هواداران دو آتشه خود ، به فکر ارایه فوتبالی زیبا و البته پر گل باشند .
باور همگانی نیز امروز بر این است که جمعه شاهد یک شهرآورد زیبا و هیجانانگیز خواهند بود و جای خوشحالی است که بر خلاف سالهای گذشته امسال از کری های معمول این بازی ها هم خبری نبود تا همه به دور از هیجانات کاذب به پیشواز شهرآورد 81 بروند .
اما جدا از این بحث ها ، دو تیم که با پیروزیهای دلچسب به استقبال این بازی سنتی می روند ، امسال با تغییرات گسترده ای در ترکیب تیمی آغاز گر لیگ بودند که عمده شاخصه قرمز و آبی همانا جوانگرایی بویژه از سوی استقلالی هاست که باعث شده آبی ها با نظم و آرایش بهتری در زمین به عرض اندام پرداخته و عرصه را بر حریفان خود تنگ کنند. پیروزی 3 بر صفر خارج از خانه استقلال بر سپاهان در چند روز قبل ، اوج کار تیم پرویز مظلومی بود تا این مربی سرد و گرم چشیده دیدارهای سنتی برابر رقیب دیرینه، در بازی فردا روی دوندگی و اشتیاق بازیکنان جوان خود برای پیروزی حساب کند . آبی ها که صدر جدول را در اختیار دارند خوب می دانند که شکست احتمالی برابر پرسپولیس می تواند به روند صعودی شان لطمه ای جبرانناپذیر وارد کند و برای همین نیز عزم خود را جزم کرده اند تا مقابل پرسپولیس نیز روند رو به جلوی خود را ادامه دهند .
در طرف مقابل البته پرسپولیسی قرار دارد که برغم شروع ضعیف و بدش در لیگ و از دست دادن امتیازهای بسیار ، چند هفته ای که به انسجام تیمی رسیده و ارایه گر بازیهای زیبا و تماشاگر پسندی است . هر چند فوت نابهنگام کاپیتان نوروزی ضربه ای سخت بر پیکر سرخ ها بود ، اما پرسپولیسی ها به سرعت با این مساله کنار آمدند تا با ارایه بازیهایی بهتر و کندن خود از انتهای جدول، پیروزیهای خود را تقدیم کاپیتان فقیدشان کنند.
روی این اصل نیز پیش بینی می شود که نام و یاد هادی نوروزی در روز جمعه به فضای فرهنگی این بازی و جو حاکم بر ورزشگاه آزادی کمک موثری نماید تا در روزی که همگان انتظار یک بازی زیبا و تماشاگر پسند را دارند ، اخلاق نیز نمره قبولی بگیرد.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
تاریخ را چطور میفهمید؟
فتح حدیبیه/محمدرضا کردلو
تاریخ را چطور میفهمید؟ این مساله مهمی است که حال شما را شکل میدهد و تحولات آینده را رقم میزند. برای کسی که «تاریخ» را «درست» میفهمد پیشبینی وقایع آینده سخت نیست.
رفتارهای امروز ما، دارای یک زمینه فکری است که در بستر تاریخ شکل گرفته است. حال ما منفک از گذشته و تاریخ قابل تحلیل نیست. هر پدیده اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را که میخواهیم توضیح دهیم، به پیشینه آن اشاره میکنیم، در واقع تاریخ را مرور میکنیم. این گزاره درباره آینده نیز صدق میکند. آینده نیز منفک از حال و گذشته نیست. «تاریخ» آینده را میسازد. در واقع این «فهمها از تاریخ» هستند که حال را شکل میدهند و آینده را متاثر میسازند.
انواع فهمها از وقایع تاریخی، انواع رفتارها را میسازند. روانشناسی سیاسی افراد و جامعهشناسی تاریخی جوامع مختلف برای تشریح این رویکردها به ما کمک میکنند. غالب سیاستمداران از انواع خوانشها از وقایع تاریخی و تطبیق قرائت مورد نظر با یک «تصمیم» یا «اتخاذ یک سیاست» برای رسمیت بخشیدن به تصمیمهای سیاسی و توجیهپذیر کردن آنها استفاده میکنند. این استفاده از «وقایع تاریخی» و در واقع «تحریف وقایع تاریخی» همیشه مورد سوال جوامع قرار نمیگیرد، چرا که اتفاقا «حافظه تاریخی» جوامع به علت گستردگی اخبار و تحولات کم است. اما آیا درباره همه وقایع تاریخی این استدلال صدق میکند؟ یعنی سیاستمدار «حق» و «توانایی» استفاده از برخی تطبیقهای سوء تاریخی را دارد؟ این مثال را در نظر بگیرید. قیام عاشورا به عنوان یک اتفاقی که در بستر تاریخی رخ داده است، هر ساله در ذهن مردم مسلمان در اقصی نقاط دنیا مرور میشود. قیامی که در واقع یک گفتمان است. گفتمانی که با دال مرکزی «نفی سازش با سلطه» و «ظلمستیزی» شناخته میشود. بر همین اساس مجموعه «دالهای شناور» نباید خارج از چارچوب دال مرکزی تعریف شوند، چرا که اساسا موضوعیت گفتمان را زیر سوال میبرند و با مطرح کردن آن «ضد» آن گفتمان را نیز تولید میکنند. مثلا اگر گفته شود:« قیام امام حسین(ع) درس مذاکره است» در واقع امری به قیام امام حسین(ع) منسوب شده است که در چارچوب گفتمانی کربلا نه تنها قابل تعریف نیست، بلکه به تولید «پادگفتمان» آن نیز کمک کرده است.
تطبیقهای تاریخی در 2 سال گذشته برای توجیه سیاستهای دولت، سیر صعودی گرفته است. رسانههای جریان «توافق به هرقیمتی» که در جریان مذاکرات برای شکلگیری توافق و در دوران پس از آن همه تلاش خود را برای اجرای بیقید و شرط توافق و «پذیرفتن سریع» برجام شکل دادند، با انواع مطالبی که منتشر میکردند، از تاریخ به عنوان «ابزار» و نه «عبرت» برای پیش بردن اهداف خود استفاده کردند.
تطبیقهای تاریخی وقایع صدر اسلام با «مذاکرات» از آن جمله بود. تطبیق قیام امام حسین و واقعه کربلا با «مذاکرات»، تطبیق صلح امام حسن(ع) با «مذاکرات» و باقی تطبیقها برای موجه کردن «مذاکرات» تا مطرح کردن «صلح حدیبیه» برای توجیه «بده بستان» با دولت استکباری ایالات متحده آمریکا، گوشهای از سوءاستفادههای تاریخی جریانی خاص است که دانسته یا ندانسته با اتخاذ سیاستهای ماجراجویانه «منافع ملی» را قربانی میکند. اگرچه برخی پس از متوجه شدن اشتباه خود از تکرار این تطبیقها پرهیز میکنند اما برخی دیگر از مطرح کردن دوباره آن ابایی ندارند. مثلا وقتی پس از تبیین صلح امام حسن(ع) توسط کارشناسان، متوجه شدند در صورت این تطبیق تاریخی پذیرفتهاند که نقش تحمیلگران صلح و خائنان به امام حسن(ع) را باید ایفا کنند، از مطرح کردن مجدد آن خودداری کردند.
صلح حدیبیه یکی از این وقایع تاریخی است که «خوانش اشتباه» و «فهم غلط» از آن باعث شد تا شبهتحلیلگران جریان «توافق به هر قیمتی» حتی پس از انتقادها از این تطبیقهای تاریخی، به صرافت بیفتند برای توجیه بده بستان -که البته در مذاکرات امری طبیعی است - به ارائه تحلیلی غیرحقیقی از صلح و به عبارتی «فتح حدیبیه» بپردازند.
اما حقیقت صلح حدیبیه چه بود؟ عدم احاطه به موضوعات تاریخی، مخصوصا وقایع صدر اسلام موجب میشود افعالی به معصومان نسبت داده شود که در حقیقت از آن مبرا هستند. برخی در واقع با طرح موضوعاتی مانند «بده بستان» پیامبر(ص) با کفار و «استکبار» زمان خود به نبی مکرم اسلام اتهامزنی میکنند و کارهایی را به ایشان نسبت میدهند که اصلا انجام ندادهاند.
برای خوانش صلح حدیبیه لازم است مبنای شکلگیری آن به شکلی دقیق مطالعه شود و امتیازهایی که برای اسلام پس از این قرارداد به دست آمد، مورد بازخوانی قرار گیرد. صلح حدیبیه در شرایطی اتفاق افتاد که هنوز حکومت نبوی به عنوان دولتی مستقل از جانب استکبار صدر اسلام مورد پذیرش قرار نگرفته بود. به یک معنا در تعریف مرزهای اعتباری آنروز در شبهجزیره عربستان، اسلام دایره حکومتی مشخصی نداشت. لذا همین که صرفا به واسطه خواست و اراده پیامبر(ص) و بیاذن استکبار حرکت مسلمانان برای به جا آوردن حج آغاز شده بود، خود دست برتر اسلام تلقی میشد. یعنی از ابتدا نه تنها هیچ امتیازی قرار نبود به دشمن داده شود بلکه صرفا برای امتیاز گرفتن از دشمن روند شکلگیری صلح حدیبیه آغاز شد. به عبارت دیگر یک بازی برد - باخت برای امت اسلام در آن عصر اتفاق افتاد. چنانکه وقتی سوره فتح بعد از صلح حدیبیه نازل شد، رسول خدا(ص) کسی را به دنبال مذاکرهکننده قریش فرستاد و وحی
نازل شده را به گوش او رساند. یکی از صحابه از رسول خدا سوال کرده بود؛ آیا براستی رسول خدا! این صلح، فتح است؟! ایشان فرموده بود: بلی!
در آیه 27سوره فتح به رویای صادقه پیامبر اشاره شده است که براساس روایات متعدد مبنای تصمیم پیامبر(ص) برای رفتن به مکه بوده است. در ماه ذیقعده سال ششم رسول خدا(ص) در خواب دید با یارانش به مکه رفته و به طواف خانه خدا و انجام مناسک عمره موفق شدهاند. پیغمبر این خواب را برای اصحاب نقل کرده و وعده آن را به آنها دادند و اصحاب را برای عزیمت به مکه و ادای مراسم عمره فراخواندند و چون از کینهتوزی و جنگافروزی قریش یا ممانعت آنان بیمناک بودند، اعراب اطراف مدینه را نیز به همراهی در این سفر دعوت کردند. پیغمبر اسلام و همراهان «لبیک»گویان تا «عسفان» - محلی در 2 منزلی مکه - پیش راندند. در آنجا به پیامبر خبر رسید که مشرکان مکه از حرکت مسلمانان مطلع شده و قسم خوردهاند مانع ورود آنان به مکه شوند. قریش جنگجویان خود را در خارج مکه مستقر کرد و خالدبنولید را با 200 سوار تا کراعالغمیم به مقابله مسلمانان فرستاد. رسول خدا با شنیدن این خبر، فرمودند: «وای بر قریش که جنگ آنان را نابود کرد.» یعنی ایشان در همان ابتدا در موضع عزت به انذار پرداختند و استکبار عصر خود را از جنگ برحذر داشتند. نگاهی به واقعه تاریخی پیش از حدیبیه نشان میدهد آغاز حرکت پیامبر(ص) به سمت مکه با تحقیر مشرکان همراه بوده است، چرا که مشرکان در جنگ خندق شکست خورده بودند و در عرب سرافکنده شده بودند، به همین دلیل حضور پیامبر(ص) در مکه مشرکان را بیشتر تحقیر میکرد. تلاش آنها این بود به هر قیمتی شده اجازه حضور مسلمانان در مکه را ندهند. در نهایت پس از توقف در حدیبیه، قریشیان شجاعترین افراد خود را برای مقابله با مسلمانان به این منطقه فرستادند که آنان پس از جنگ با مسلمانان، اسیر شدند. پیامبر جملگی را آزاد کرد و اردوگاه دشمن را بار دیگر تحقیر کرد. سپس پیامبر(ص) تصمیم گرفت نمایندهای برای مذاکره با قریش بفرستد. عثمان مامور به مذاکره شد. خبر رسید قریش او را اسیر کرده و شایع شد که او را کشتهاند. پس از اطلاع یافتن پیامبر(ص) از این شایعه که سفیر اسلام که برای مذاکره راهی شده بود به اسارت درآمده است، پیامبر(ص) قوای خود را آماده و دوباره با صحابه بیعت کرد. این بیعت به بیعت رضوان معروف شد. در پی این رفتار عزتمندانه پیامبر(ص) در قبال بیحرمتی به نماینده سپاه اسلام، قریش مجبور به مصالحه شد و حدیبیه با مفادی که فتح قریب برای اسلام را وعده میداد، به امضا رسید. پیامبر در این صلح بیآنکه امتیازی بدهد، شرایط حضور مسلمانان در مکه را برای سالهای بعد فراهم کرد. این صلح به فتحالفتوح مکه بیجنگ و خونریزی در 2 سال بعد انجامید و دوراندیشی و سیاستمداری پیامبر(ص) برای همه روشن شد.
به گفته مورخان، در صدر اسلام فتحی عظیمتر از فتح حدیبیه صورت نگرفت، زیرا در پرتو آن، آتش جنگ فرونشست و دعوت به اسلام رواج گرفت و اسلام در سراسر جزیره00العرب گسترش یافت؛ به گونهای که از آغاز پیمان صلح تا نقض آن (۲۲ ماه)، تعداد کسانی که به اسلام گرویدند بیش از کل تعداد مسلمانان تا آن زمان بود، چنان که سپاه پیامبر در سال هشتم و در جریان فتح مکه به 10 هزار تن رسید. در صلح حدیبیه، نسبت «داده به ستانده» کاملا معلوم و قابل اندازهگیرى است؛ مسلمانان همه چیز را به دست آوردند بدون اینکه از هیچکدام از اصول خود عدول کرده باشند. در عین حال آرامش حاصل از صلح حدیبیه سبب شد پیامبر علاوه بر تشدید فعالیتهای تبلیغی در شبهجزیره، به سرزمینهای خارجی هم توجه و در سال هفتم، پادشاهان و سران ممالک اطراف را نیز به اسلام دعوت کند. اما مهمترین فایده این صلح، زمینهسازی برای فتح مکه بود که مدت کوتاهی پس از صلح حدیبیه به وقوع پیوست.
لذا اطلاق عنوان «معامله» یا «بدهبستان» در صلح حدیبیه و تطبیق با برخی توافقات امروز از اساس غلط است. در صلح حدیبیه پیامبر(ص) بیآنکه امتیازی داده باشد صرفا با تکیه بر بشارت الهی از طرف مقابل امتیاز گرفت. نتیجتا این صلح فرآیندی را آغاز کرد که به فتح مکه منجر شد، بیآنکه اجازه نفوذ به دشمن بدهد. به عبارت دیگر بیآنکه اصول و ارزشهای انقلاب پیامبر(ص) مورد تخطئه و تخریب دشمن قرار بگیرد اهداف نظام اسلامی نیز پیش رفت.
حال و پس از گذار از این حقیقت تاریخی هنوز این سوال برای ناظران مطرح است: چگونه برای سوءاستفاده از وقایع تاریخی برای توجیه ماجراجوییهای سیاسی و جناحی مجوز صادر میکنند؟
***************************************
تشکر بابت ارسال یادداشتها روی سایت .