تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۴  ، 
کد خبر : ۲۸۳۶۷۹

مبانی و اصول تربیت با رویکرد قرآنی و نهج البلاغه

هدايت و رشد آخرين مرحله كمال انسان است، علاوه بر اين انسان نيز مايل و در جستجوي دستيابي بدان است. در غير اين صورت هدايت و رشد نمي‏توانست به عنوان هدفي آرماني مطرح باشد؛ به‏عبارت ديگر ميل به رشد، گرايش دروني اصيل و پايدار در وجود انسان است
پایگاه بصیرت / احسان کرمی

مقدمه :تربیت همچون دیگر مقولات فرهنگی محتاج توجه به اصول و قواعدی است که این اصول، در حقیقت ، پیش نیاز به کارگیری روش هایی تربیتی می باشد. چنانچه هر روش تربیتی، بر پایه این اصول استوار نگردد، نتیجه بخش نخواهد بود. لذا در این نوشتار به بیان برخی از این اصول خواهیم پرداخت.
1.    اصل اعتدال گرایی
اصل اعتدال گرایی بیانگر رعایت اعتدال و توازن در تربیت انسان و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط است. بنابراین رفتارها و عملکردهای تربیتی، در صورتی به ما کمک می رساند که تابع اعتدال باشد. از این رو این اصل متضمن دو امر است: 1. جامعیت مفهوم اعتدال. به این معنا که آنچه در تربیت اسلامی مدنظر قرار می گیرد شامل تمام نیازها و خواسته های وجودی انسان است و این جامعیت مستلزم رعایت اعتدال در مواجهه با نیازهای مزبور است.  2. پاسخ گویی به یک نیاز، بارعایت اعتدال. در دیدگاه دینی، تداوم هر امری به اعتدال در انجام آن بستگی دارد.
سیره و سنت ائمه اطهار علیه السلام بر اعتدال بود چنان که امام علی علیه السلام درباره این راه و رسم می فرمایند: طریقتنا القصد ؛ (شرح غرر الحکم ، ج 4، ص 254)راه و روش ما ، میانه روی است. امام باقر(ع) در این خصوص می فرماید:اَحَبُّ الاَعْمالِ اِلَی اللّهِ عَزَّوَجلَّ مَا داوَمَ عَلَیْهِ العَبْدُ وَ اِنْ قَلَّ؛ بهترین و محبوب ترین اعمال در نزد خداوند عزوجل عملی است که از سوی بنده تداوم یابد هر چند قلیل و اندک باشد.( ميزان الحكمه ، ج8 ،ص153) و نیز حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «خیر الاعمال اعتدال الرجاء و الخوف؛( غررالحکم ، ج 1، ص 355) بهترین کارها ، اعتدال امید و بیم است.
2.    اصل تربیت عقلانی
اصل ديگري كه مي‏توان در تربيت اسلامي از آن سخن گفت اصل تعقل است؛ به اين معني كه در هيچ كدام از عناصر جريان تربيت و در هيچ يك از مراحل تربيت نمي‏توان اصل عقل را ناديده گرفت و ملاك و مناط هر فعاليتي انطباق آن با اصول عقلاني است. در این تربیت ، قوای آدمی تسلیم خرد شده و به واسطه عقل اداره می شود . عقل ، محور امور قرار می گیرد و هوا و هوس از انسان رخت برمی بندد.
قرآن كريم بارها انسان را به تعقل و تفكر دعوت مي‏كند و بسياري از امور صرفاً به‏دليل اينكه زمينه ساز تعقل و تفكر بشود، توصيه شده است. در سوره مباركه بقره خطاب به ملت يهود چنين مي‏خوانيم: اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسكم و انتم تتلون الكتاب افلا تعقلون؛ شما كه كتاب آسماني مي‏خوانيد چگونه مردم را به نيكي فرمان مي‏دهيد و خودتان را از ياد مي‏بريد چرا به عقل در نمي‏آييد. (بقره/44) از اين آيه در مي‏يابيم كه اگر قوم يهود به عقل خويش مراجعه مي‏كردند نبايد انتظار انجام‏دادن كاري را از ديگران داشتند كه خود بدان عامل نبودند و اين اصل عقلي است كه هر عاقلي بدان قائل است و اگر كسي بخواهد به عنوان مربي به آموزش امري اقدام كند، اصل عقل ايجاب مي‏كند كه خودش عامل بدان باشد.
در سوره مباركه ملك مي‏خوانيم كه دوزخيان در پاسخ فرشتگان مي‏گويند : لوكنا نسمع او نعقل ما كنا في اصحاب السعير (ملك/10) ترجمه: اگر ما در دنيا رسولان را در نصايح و مواعظشان اطاعت كرده بوديم و يا حجت حق آنان را تعقل مي‏كرديم امروز در زمره اهل جهنم نبوديم و همانند ايشان در آتش جاودانه معذب نمي‏شديم.
حضرت علی علیه السلام در ستایش این شیوه می فرمایند :ضادو الهوی بالعقل ؛ (شرح غرر الحکم ، ج 6، ص 370) با عقل، هوا را مخالفت کنید. و در جای دیگر آمده کی آن حضرت می فرمایند:استرشد العقل، و خالف الهوی تنجع؛( همان ، ج 2، ص 184) راه راست را از عقل بخواه و با هوا مخالفت نما تا کامیاب شوی . و نیز فرموده اند :کفاک من عقلک ما اوضح لک سبل غیک من رشدک؛ (نهج البلاغه ، حکمت 421) از خرد تو را این باید که راه گمراهی ات را از راه رستگاری‌ات آشکار می نماید
 انسان با تربیت عقلانی ، قدرت تمییز و تشخیص بین حق و باطل و قدرت نقادی می یابد . حضرت علی علیه السلام می فرمایند: الانسان بعقله؛ (شرح غرر الحکم، ج 1، ص 61) انسان به عقلش است.
3.    اصل تفکر و تدبّر
تربيت مي بايستي بر مبناي خرد و پرورش آن حرکت کند و مي توان گفت که اين موضوع از زمينه هاي اساسي تربيت است. اگر به اين مطلب عنايت شود، بطور کلي انسان را در يکي از ابعاد مهم شخصيتي رشد داده و پيش برده است و توانسته انسانيت را که از امتيازات خاص آدمي است، به او بدهد و در اين جهت او را بارور سازد. انديشيدن و تفکر به عنوان يک امتياز انسان و به عنوان يک زمينه که مي تواند تمام جهات زندگي انسان را بارور کند، لازم است به عنوان مبنا و اصل در تربيت مورد توجه قرار بگيرد و روي اين زمينه کار شود. در اسلام برای تفکر ارزش والایی در نظر گرفته اند . امام علی علیه السلام فکرکردن را کلید پر خیر و برکتی می دانند و هیچ دانشی را همسنگ با تفکر نمی دانند. ایشان می فرمایند: لاعلم کالتفکر ؛ (نهج البلاغه ، حکمت 5) هیچ دانشی همسان تفکر نیست. و نیز فرموده اند: الفکر رشد ؛ (شرح غرر الحکم ، ج 1، ص 31) اندیشیدن مایه رشد است.
براي تحقق انديشيدن و تفکر در تربيت اسلامي سه روش را مي توان دنبال کرد. البته براساس آنچه در متون اسلامي وجود دارد:
1- مشاهده و ديدن. قرآن در اين زمينه بسيار تاکيد دارد که نگاه کنند، ببينند، مشاهده کنند، خودشان را نگاه کنند و اطرافشان را بنگرند. حتي اگر به سوره هاي قرآن بنگريم اکثر سوره ها به نام طبيعت، آسمان و حيوانات است، حتي به اين‌ها سوگند هم خورده شده است يعني مي خواهد که انسان به مسائل اطرافش توجه کند.
 2- تجربه. حديث داريم که "العقل غريزه تزيد بالعلم و التجارب" يعني، عقل يک غريزه و توان و استعدادي است که با علم و تجربه افزايش مي يابد.
3- دانش. آدميان با علم و دانايي و دانش، مي توانند عقل خود را افزايش دهند. اگر انسان‌ها به مشاهده طبيعت و مشاهده خودشان بپردازند، اگر تجربه کنند و اگر دانش‌ها را کسب کنند، عقل آن‌ها افزايش مي يابد.  انسان با اندیشیدن به خداوند ، خویشتن ، جهان و تاریخ ، حقایق امور را در می یابد و بستر کمال خویش را مهیا می سازد و مشمول رحمت الهی می شود .
 امیر مؤمنان در ضمن خطبه ای می فرمایند: رحم الله امرء اتفکر فاعتبر؛ و اعتبر فأبصر؛ (نهج البلاغه ، خطبه 103) خدا رحمت کند انسانی را که بیندیشد و پند گیرد و پند گیرد و بپذیرد. تفکر در حق و اسماء و صفات حق ، والاترین عرصه تفکر و بهترین سلوک است.
تربیت درست ، در پی آن است که انسان ، از حالت ظاهربینی خارج شده و اهل تدبر و عاقبت اندیشی شود . انسان به دور از تدبر ، پیوسته در معرض تباهی است چنانچه حضرت علی علیه السلام فرموده اند: ألا و ان من تورط فی الامور من غیر نظر فی العواقب فقد تعرض لمفد حات النوائب ؛ (شرح غرر الحکم ، ج 2، ص 337) بدانید ، به درستی هر که بدون نگریستن در پایان امور ، بدان ها وارد شود ، بی گمان خود را در معرض مصیبت های گران قرار داده است. انسان مؤمن نباید قشرگرا و ظاهراندیش باشد .
تدبر در امور ، آدمی را از لغزش ها و انحراف ها باز می دارد و نقشی نیکو در بازدارندگی دارد، به بیان حضرت علی علیه السلام :تفکر قبل أن تعزم ، و تدبر قبل أن تهجم؛ (شرح غرر الحکم ، ج 3، ص 305) پیش از آنکه تصمیم بگیری ، فکر کن و پیش از آن که وارد شوی ، تدبر کن . حضرت در توصیه ای که به فرزندشان محمد حنفیه دارد در فلسفه تدبر قبل از انجام کار می فرمایند: التدبیر قبل العمل یؤمنک من الندم ؛ (تحف العقول ، ص 60) چاره اندیشی پیش از دست زدن به کار، تو را از پشیمانی ایمن خواهد گردانید. بنابراین بهترین ثمره تدبر ، راه‌یابی و نجات از تباهی است و تدبر در تربیت جایگاهی اساسی دارد . دریافت درست از دین و رسیدن به لُب آن، چنان مهم است که بدون آن دین داری دشوار می نماید و به وسیله تدبیر می توان از قشرها گذشت و به کنه و حقایق اشیا پی برد و پایه های دین داری را استوار نمود.
4.    اصل کرامت
کرامت نیز در تربیت نقش اساسی دارد و انسان ها را در بیکران کمالات انسانی به پرواز در می آورد . در قرآن كريم شرافت و كرامت انسان را به راحتي مي‏توان از تشريح جريان خلقت حضرت آدم (ع) و فرمان سجده ملائكه در مقابل ايشان و اعطاي مقام جانشيني خدا در روي زمين دريافت. انسان كه اين چنين از سوي خالق مورد احترام و تكريم قرار گرفته در جريان تربيت نيز بايد همواره مورد تكريم باشد و از تعيين هر گونه هدف و روشي كه منافي با اين كرامت و شأن والاي اعطايي از سوي خداوند باشد، اجتناب کند.
خداوند متعال در سوره مباركه اسراء درباره كرامت انسان در جهان خلقت و علائم كرامت وي چنين مي‏فرمايد: ... و لقد كرمنا بني آدم و حملناهم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلاً... ما فرزندان آدم را بسيار گرامي داشتيم و آنها را به مركب برّ و بحر سوار كرديم (جهان جسم و جان را مسخر ايشان ساختيم) و از هر غذاي لذيذ و پاكيزه آنها را روزي داديم و بر بسياري از مخلوقات خود برتري و فضيلت بزرگ بخشيديم. (اسراء / 70)
يكي از نشانه‏هاي كرامت و عظمت شأن انسان در تربيت اسلامي اين است كه خداوند از روح خويش در وجود وي دميده و به همين لحاظ وي را شايسته‌تر از فرشتگان معرفی کرده است. در سوره مباركه حجر چنين مي‏خوانيم : ... فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين.....(حجر / 29) ترجمه: چون آن عنصرها را معتدل بيارايم و در آن از روح خويش بدمم همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهي) بر او سجده كنيد.
از جمله ديگر نشانه‏هاي كرامت و عظمت شأن انسان، رسيدن به مقام جانشيني خداوند در روي زمين است. در سوره مباركه بقره مي‏خوانيم : .... و اذ قال ربك للملائكة اني جاعل في الارض خليفه. (بقره/30) ترجمه! به‏ يادآر آنگاه كه پروردگار فرشتگان را فرمود، من در زمين خليفه خواهم گماشت.
شرافت و كرامتي كه خداوند ـ رب و مربي اصلي انسان ـ براي مخلوق خويش قائل شده است چنين برمي‏آيد كه اين امر بايد به عنوان يك اصل در جريان تربيت وي براي رسيدن به رشد نهايي و كمال و آخرين مرحله تربيت يعني رسيدن به مقام قرب "ربوبي شدن" مورد توجه و دقت قرار گيرد. بنابر این رعایت اصل کرامت ، بستر ربانی شدن انسان ها را فراهم می آورد . چنانچه حضرت در توصیه تربیتی خویش به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرمایند:
و أکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب ؛ فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک‌الله حرا ؛ (نهج البلاغه ، نامه 31) بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی ، هر چند که تو را به مقصود برساند ؛ زیرا نمی توانی در برابر آنچه از شخصیت در این راه از دست می دهی، جایگزینی به دست آوری و بنده دیگری مباش در حالی که خدایت آزاد آفریده است.
5.    اصل كمال جويي
از جمله خصايص اصلي انسان مورد نظر اسلام سير و تلاش و حركت به ‏سوي خالق است و اين تلاش بايد به عنوان يك اصل در تربيت اسلامي همواره مدنظر باشد و در اهداف، روش‌ها و مراحل گوناگون تربيت به عنوان اصلي اجتناب‏ناپذير مورد توجه و ملاحظه قرار گيرد. انسان مورد نظر تربيت اسلامي همواره در حال تلاش و فعاليت و در تكاپوي پيشرفت به سوي هدفي است كه آن هدف، رسيدن به مقصدي است كه خداي تعالي از خلقت انسان اراده كرده است. "هدف مذكور گاه به عنوان هدايت و رشد و گاه به عنوان قرب و رضوان و گاه طهارت و حيات طيبه، تقوي و عبادت و عبوديت معرفي شده است. در سوره مباركه انشقاق مقصد تلاش و فعاليت انسان ملاقات پروردگار ـ يعني كسب ويژگي هايي كه انسان را شايسته نزديك شدن به پروردگار مي‏سازند ـ معرفي شده است. در اين رابطه چنين مي‏خوانيم:
يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحاً فملاقيه (انشقاق/84) ترجمه: هان اي انسان، تو در راه پروردگارت تلاش مي‏كني و بالاخره او را ديدار خواهي كرد.
كمال مورد نظر اسلام در رسيدن به هدف غايي تربيت نهفته و كسي كه در تلاش و تكاپو براي ملاقات پرودگار خويش است، مايل به رسيدن به كمال يا آخرين مرتبه وجود متصور براي نوع انسان است. "هدايت به عنوان هدف غايي گاه در قرآن با واژه رشد بيان مي‏شود. رشد در فرهنگ قرآن به معناي توسعه و نمو به‏كار نرفته بلكه به مفهوم هدايت استعمال شده است." در ذيل به چند مورد از كاربردهاي واژه رشد در قرآن اشاره مي‏كنيم:
اصحاب كهف از بيم دشمن در غار كوه پنهان شدند و گفتند: ... ربنا آتنا من لدنك رحمة و هيئي لنا من امرنا رشدا (كهف / 10) ترجمه: از درگاه خدا مسألت كردند كه بار الها تو در حق ما به لطف خاص خويش رحمتي عطا فرما و بر ما وسيله رشد و هدايت كامل مهيا ساز.
از اين آيه شريفه نتيجه گرفته مي‏شود كه اصحاب كهف، رسيدن خويش را به كمال مطلوب با واژه رشد بيان كرده و از خداوند خواستار رشد و هدايت شده‏اند و همچنين اينكه رشد و هدايت انسان به ‏دست خداست و در جهت او، و لذا براي رسيدن به كمال نهايي بايد به سوي فرمان حضرت حق شتافت و از آن پيروي كرد.
هدايت و رشد آخرين مرحله كمال انسان است، علاوه بر اين انسان نيز مايل و در جستجوي دستيابي بدان است. در غير اين صورت هدايت و رشد نمي‏توانست به عنوان هدفي آرماني مطرح باشد؛ به‏عبارت ديگر ميل به رشد، گرايش دروني اصيل و پايدار در وجود انسان است؛ به‏ گونه‏اي كه خداوند مي‏فرمايد در صورتي كه بندگان مرا اجابت كنند و به من ايمان آورند راه رشد ايشان هموار خواهد شد و به كمال مطلوب مورد نظر خويش كه هدف نهايي تربيت است نائل خواهند شد. در آيه 186 سوره مباركه بقره دعا و درخواست از خدا مشروط بر اينكه با ايمان و اجابت دعوت خدا همراه باشد، مي‏تواند زمينه ساز رشد انسان بشود. در اين آيه چنين مي‏خوانيم:
... و اذا سئلك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوالي و ليؤمنوابي لعلهم يرشدون (بقره/186) ترجمه: چون بندگان من از تو سراغ مرا گيرند بدانند كه من نزديكم و دعوت دعوت كنندگان را اجابت مي‏كنم البته در صورتي كه مرا بخوانند. پس بايد آنان نيز دعوت مرا اجابت نموده و بايد به من ايمان آورند تا شايد رشد يابند.
"در مورد لعلهم يرشدون از امام صادق (ع) در مجمع البيان نقل شده كه فرموده‏اند شايد به اعتقاد به حق برسند و به‏سوي آن راه يابند"؛ (ترجمه تفسيرالميزان ج2، ص62) يعني همان مطلبي كه تحت عنوان كمال و رشد از آن نام برده مي‏شود و انسان مايل به دستيابي بدان است. در سوره مباركه حجرات نيز در وصف پيامبران چنين آمده است : اولئك هم الراشدون؛ اينان به حقيقت اهل صواب و هدايتند. (حجرات/7)
با توجه بدانچه گفته شد، نتيجه مي‏گيريم كه ميل به رشد و كمال در انسان ميل اصيل است و او همواره در صدد و تكاپوي دستيابي بدان است و در تربيت اسلامي اين ميل و گرايش اصيل بايد همواره مورد توجه و مطمح نظر قرار گيرد. در روش تربيت نيز بايد كمال‏جويي و رشدطلبي انسان مدنظر باشد و مربي اين ميل و گرايش اصيل را از نظر دور ندارد. لذا در روش تربيت بايد به‏دنبال كشف زمينه‏هايي بود كه اين ميل و گرايش را بيدار كنند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات