روزنامه کیهان **
گروکشی سیاسی از علم! / محمدصادق فقفوری
تذکر چندباره رهبر معظم انقلاب راجع به «علم و وضعیت دانشگاهها» در دو سه سال اخیر، نکات بسیاری برای پرداختن دارد. وجه اشتراک بیانات ایشان در این موارد، هشدار نسبت به افت علمی کشور و وضعیت فرهنگی دانشگاههاست. مرور فرمایشات ایشان نشان میدهد رهبر انقلاب از هر فرصتی برای پیگیری رشد علمی کشور و سالمسازی محیط دانشگاه و آماده کردن آن برای پرچمداری نهضت گسترده علمی و پیریزی تمدن نوین اسلامی استفاده کردهاند.
1- حفظ رشد چشمگیر علمی، همواره توسط حضرت آقا گفته و شنیده شده است. طبق برخی آمار منتشر شده، در دهه منتهی به سال 92، ایران 13 برابر متوسط جهانی و بنا بر برخی دیگر از منابع آماری تا 15 برابر متوسط جهانی شتاب رشد علمی داشته است؛ این میزان از رشد خیرهکننده باعث شده بود که رتبه علمی ایران در بین کشورهای جهان، بین 14 تا 17 در نوسان باشد. به بیانی دیگر و به روایت این آمار، جمهوری اسلامی ایران در ده سال منتهی به سال 92، در زمینه علم و پیشرفت علمی از کشورهای اول قارههای آسیا و آفریقا و جلوتر از بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی بوده است.
از سال 92 به این طرف، رشد 13 تا 15 برابری علمی ایران سیر قهقرایی به خود گرفت تا اینکه در نهایت، نمودار صعودی پیشرفت علمی ایران سقوط کرد. اینکه چنین توقف و سقوط علمیای از چه دلایلی نشأت میگیرد جای بررسیهای جداگانه دارد؛ اما ذکر یک نکته به عنوان علتالعلل این وضعیت ناخوشایند در اینجا لازم است که آن هم «سیاسیکاری و اقدامات غیرکارشناسانه» مسئولان وزارت علوم است.
هنوز مسئله چند هزار دانشجوی نخبه بورس شده و جذب نشدن آنها در دانشگاهها و تذکر جدی رهبر انقلاب در این رابطه تمام نشده، ریاست کسی بر دانشگاه مهم فرهنگیان مطرح میشود که بخش عمده تحصیلش را در آمریکا سپری کرده و به تصریح مکتوب خودش که نتیجه همین تحصیلات آمریکایی است هیچ اعتقادی به «تربیت و آموزش ایدئولوژیک» ندارد!
در شرایطی که هنوز چند هزار دانشجوی بورسیه بعد از اظهارنظر صریح مجلس مبنی بر محق بودنشان و همچنین پس از سه سال دوندگی تنها با وعده و وعیدهای غالباً توخالی مسئولان مواجه میشوند، رسانهها از جذبهای چند روزه فامیلی در هیأتهای علمی برترین دانشگاهها خبر میدهند!
بدیهی است که استمرار چنین وضعیتی میتواند وضعیت علمی ما را بدتر کند. «اقدامات غیرکارشناسانه و سیاسی» اولین وزیر علوم دولت یازدهم، نمایندگان ملت را به این نتیجه درست رساند که رأی اعتماد خود را از وی پس بگیرند. اما ظاهراً پس از برکناری فرجیدانا از وزارت علوم، جریانهای حاشیهای این وزارتخانه از کار ننشسته و حتی فعالتر از قبل به حاشیهسازیهای خود ادامه میدهند؛ وگرنه وقایع خلاف قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی در خلع ید خود در انتخاب رؤسای دانشگاهها نبایستی اتفاق میافتاد، یا اینکه پس از صحبت صریح رهبر انقلاب در ماه مبارک رمضان، بایستی مسئله چند هزار دانشجوی نخبه و مؤمن بورسیه با مجازات عاملین افشاکننده اسامی آنها و جذب بورس شدهها در دانشگاهها خاتمه مییافت، یا اینکه دانشگاههای مهم کشور نزدیک دو سال بدون رئیس اداره نمیشد، یا اینکه تنها دانشگاه متخصص در زمینه اقتصاد مقاومتی - دانشگاه اقتصاد - با یک دانشگاه با رتبهای بسیار پایینتر - دانشگاه خوارزمی - ادغام نمیشد و دانشجویانش سرگردان نمیشدند و یا اینکه ... .
بد نیست یک مقایسه درون دولتی برای فهم بیشتر اثرات سوء اقدامات «سیاسی و غیرکارشناسی» داشته باشیم. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که دانشکدههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی سراسر کشور را مدیریت میکند، با رویکرد غیرسیاسی و نسبتاً کارشناسانهای که داشته، در همین مدتی که سایر دانشگاههای ما با توقف رشد علمی مواجه بودهاند، باعث ارتقای رتبه جهانی ایران در زمینه علوم پزشکی شده است.
سیاسیکاری افراطی، میدان دادن به نیروهای حاشیهای که مانند دولت در سایه برای وزارتخانه مهم علوم تصمیمسازی میکنند و عملاً تصمیمهای خودشان را اجرایی هم میکنند، موجب دلخوری و دلزدگی اقشار دانشگاهی هم شده است. نگاهی به سیر دانشگاهیانی که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم با رنجش خاطر، علیالخصوص در رشتههای فنی و مهندسی عطای تحصیل و خدمت در ایران را به لقایش بخشیدهاند، مؤید این موضوع است که سیاستزدگی دانشگاهها و توجه نکردن به مقوله اولی و اصلی، یعنی علم، باعث شده بدنه دانشگاهی هم تا حد قابل تأملی به مسئولان وزارت علوم بیاعتماد شوند.
2- اوضاع علمی و سیاسی دانشگاهها، تنها ضعف مجموعههای علمی کشور نیست، بلکه مهمتر از آن، «وضعیت فرهنگی» مراکز علمی هم چندان به سامان نیست. رهبر انقلاب در این رابطه هم دغدغههای بجایی را مطرح کردهاند.
حضرت آقا تصریح کردند که کار فرهنگی، برگزاری اردوی مختلط و کنسرت در دانشگاهها نیست و برخی از مسئولین برداشت درستی از کار فرهنگی در دانشگاهها ندارند. اینکه «کارفرهنگی» مناسب دانشگاه کدام است و کدام نیست، بررسیهای جداگانهای را میطلبد، اما آنچه عجالتاً باید به آن پرداخت، نمایاندن بخشی از کجفهمیهای گسترده از مقوله «کار فرهنگی» است.
علیرغم اینکه معاون محترم فرهنگی وزارت علوم گفته است برگزاری اردوهای مختلط در دانشگاهها جرم است و دانشجویان در چنین اردوهایی شرکت نکنند، اما بر هیچ دانشگاهیای پوشیده نیست که بخش عمده این قبیل اردوها توسط خود دانشگاهها و اساتید در حال برگزاری است. یک بررسی میدانی مختصر مشخص میکند که برخی دانشکدهها و اساتید در قالب «اردوی علمی» و مثلاً به منظور «جمعآوری نمونههای گیاهی»، «بازدید از مکانهای باستانی»، «شرکت در همایشهای علمی» و ... دانشجویان را عملاً با اجباری روحی به اردوهای شبانهروزی مختلط هدایت میکنند. پر پیداست که اردوهایی با چنین عناوینی تنها توسط برخی اساتید تدارک دیده میشود و اگر اساتید از طریق دانشکدهها برنامهریزی این اردوها را انجام ندهند هیچکدام از این اختلاطهای غیرضرور از اساس شکل نخواهد گرفت.
مفسده این اردوها بسیار بیشتر از اردوهایی است که ممکن است خارج از دانشگاه و توسط خود دانشجویان برگزار شود، چرا که به صورت رسمی توسط استاد و دانشگاه انجام میشود، ظاهر مشروع به خود گرفته و ممکن است موجب خاطرجمعی دانشجوها و خانوادههایشان هم بشود و بسیاری از کسانی که به لحاظ عقیدتی و فرهنگی سنخیتی با اینگونه اردوها ندارند هم در آن شرکت کنند. اما در یک اردوی مختلط، حتی اگر اسم دانشگاه و استاد بر سر آن باشد، آثارهای نامناسب فرهنگی بسیاری دارد خاصه اینکه اردو برای چند شبانهروز و خارج از شهر محل تحصیل باشد و ... .
معاون فرهنگی وزارت علوم اعلام کرده با اردوهای مختلط چون برخلاف اساسنامه وزارت علوم است و جرم محسوب میشود، برخورد میکنیم و تذکر میدهیم، اما راجع به دانشجویانی که خارج از دانشگاه اردوی مختلط ترتیب میدهند، «دانشگاه در این حوزه مسئولیت و اختیاری ندارد»! پرواضح است که دانشگاه با اهرمهایی چون تذکر شفاهی یا کتبی به چنین دانشجویانی و یا در موارد حادتر با ورود کمیته انضباطی به قضیه میتواند و باید از بروز مفسدههای احتمالی این چنین اردوهایی پیشگیری نماید، نه اینکه بالاترین مقام فرهنگی وزارت علوم با سلب مسئولیت از مسئولان دانشگاهها، این توصیه ضمنی را به دانشجویان بنماید که اردوهای مختلط را بیرون از دانشگاه ترتیب دهید!
صدور بخشنامههایی برای محدودسازی بسیج دانشجویی (که هم در دانشگاههای سراسری و هم در دانشگاه آزاد اتفاق افتاده است )، شوی لباس، تئاترها و کنسرتهای ضدفرهنگی متعدد در دانشگاهها که هر هفته خبرهایی از آن رسانهای میشود و ... نمونههای سطحینگری و کجفهمی از «کار فرهنگی» است که فضای سیاسی و علمی مراکز دانشگاهی را هم متأثر کرده است. واکاوی هر یک از این موارد مثنوی هفتاد من کاغذی است که فرصتهای دیگری را میطلبد.
3- جامعه دانشگاهی ما مملو از صدها هزار دانشجو، استاد و کارمندانی است که مؤمن، ارزشی و متخصصاند. حضرت آقا هم در دیدار هفته گذشته خود با رؤسای مراکز علمی و هم قبل از آن با استفاده از نیروهای مؤمن و میدان دادن به آنها تأکید کردهاند. ایشان دلیل نرسیدن کشورمان به رشد بیش از پیش علمی را «استفاده نکردن از ظرفیت»های موجود دانستند و از مسئولان وزارت علوم خواستند از تمام این ظرفیتها برای پیشبرد نهضت علمی استفاده نمایند.
بیشک قاطبه دانشگاهیان که مؤمن و متخصص و پرانگیزهاند، یکی از این ظرفیتهای عظیمی است که مجموعه دولت بایستی از آن بهترین استفاده را در جهت بهبود شرایط علمی دانشگاهها بنماید. سخنانی از این دست که شرایط تحریمی و نبودن زیرساختها باعث کند شدن شتاب علمی کشورمان شده، بیشتر فرافکنی و پاک کردن صورت مسئله است تا دلیلی منطقی، چرا که ملت ایران سی و هفت سال است ذیل تحریمهای ظالمانه و ضد حقوق بشری غرب و شرق، به پیشرفتهای خیرهکنندهای که تعظیم دوست و دشمن را به همراه داشته، رسیده است.
نگاه جناحی، سیاسیکاری و اصل قرار دادن همهچیز جز «علم»، سم مهلک محیطهای علمی است که اکنون علاوه بر دانشجویان، صدای بسیاری از اساتید را هم درآورده است. تنها راه برون رفت از چنین وضعیتی، همانطور که رهبر انقلاب فرمودهاند استفاده از تمام ظرفیتها و توجه ویژه به کارکرد اصلی دانشگاه یعنی پیشبرد نهضت علمی و ایفای نقش در ایجاد تمدن نوین اسلامی است.
***************************************
روزنامه قدس **
اروپا و سیاستهای دوگانه درباره تروریستها/ حسن بهشتیپور
در حوادث تروریستی فرانسه که به کشته شدن ۱۲۸ شهروند این کشور و زخمی شدن بیش از ۳۰۰ نفر منجر شد، چندین نکته حایز توجه است.
نخست: اقدامهای تروریستی از سوی هر گروه و دستهای و در هر کشور چه فرانسه و چه لبنان امری غیر قابل تأیید و رفتاری محکوم است. جمهوری اسلامی ایران نیز همسو با همه کشورها و نهادهای بینالمللی این اقدامهای تروریستی را محکوم کرده وبر لزوم اقدام جامعه بینالمللی برای مقابله با همه تروریستها و حامیان آنها تأکید کرده است.
دوم: آنچه در فرانسه اتفاق افتاد، همانطور که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در نامهای به فرانسوا اولاند همتای فرانسوی خود یادآور شد، گوشه و نمونه کوچکی است از آنچه در پنج سال گذشته در کشور سوریه و دیگر کشورهای اسلامی غرب آسیا توسط گروههای تروریستی که مورد حمایت سیاسی و مالی کشورهای اروپایی و عربی قرار دارند، رخ میدهد. اکنون مقامها و شهروندان اروپایی بهتر میتوانند درد و رنج و ترسی را که سالهاست بر ملتهای دیگر در سوریه و عراق و لبنان ویمن تحمیل کردهاند، درک کنند و گوشهای از آن را بچشند.
سوم: آنچه در کشور فرانسه رخ داد، نتیجه سیاستهای دولت این کشور و دیگر دول اروپایی در سالهای گذشته در ایجاد، حمایت و گسترش گروههای تروریستی در غرب آسیاست. در این سالها کشورهایی که رویکردی واقع گرایانه در مورد بحرانهای غرب آسیا داشتند، از جمله ایران همواره به اروپا و غرب این هشدار را میداد که ایجاد و تقویت گروههای تروریستی در نهایت تهدیدهای امنیتی جدی را متوجه خود آنها خواهد کرد. مقامهای غربی این هشدار را جدی نمی گرفتند، اما اکنون و پس از دومین عملیات تروریستی داعش در قلب اروپا درستی این هشدارها به اثبات رسیده است.
این حوادث نشان داد، سیاستهای دوگانه درباره تروریستها و تقسیمبندی گروههای تروریستی به خوب و بد یا معتدل و تندرو یک استراتژی خطرناک و با تبعات سنگین برای غربیها بوده است. تروریسم، تروریسم است و قابل مهار و مرزبندی و هدایت نیست و نمیتوان آن را در چارچوبهایی خاص مهار و از آن استفاده ابزاری کرد. مقابله با پدیده تروریسم و آثار آن نیازمند یک مبارزه غیر گزینشی و با مشارکت فعال همه کشورها در سطح منطقه و فرامنطقه است.
چهارم: حوادث جمعه گذشته و انجام هفت عملیات تروریستی در پاریس، توان و بنیه نفوذ و حتی تکرار عملیات از سوی این گروهها و در رأس آنها داعش را در قلب اروپا به اثبات رساند. این اولین حادثه تروریستی نبوده و آخرین آن هم نخواهد بود و تهدید داعش به گسترش این دست عملیات، به دیگر پایتختهای اروپایی و حتی آمریکا را باید جدی گرفت. با این حال، برخی از تحلیلگران تئوری توطئه دولت فرانسه را مطرح میکنند و میگویند، دولت فرانسه خود این حوادث را طراحی و اجرا کرده تا پروژه جنگ خارجی علیه سوریه را کلید بزند. اما این نظریه معقول و ممکن نیست، زیرا گستردگی و تعدد نقاطی که از سوی داعش مورد هدف قرار گرفت، شالوده نظام امنیتی و دفاعی فرانسه را زیر سؤال برده و دستگاه امنیتی این کشور را بی حیثیت کرده است و دوم اینکه فرانسه در موقعیت و جایگاهی نیست که توان و بنیه ورود به جنگ مستقیم در سوریه را داشته باشد یا بتواند به این بهانه کشوری چون آمریکا را وادار به جنگ در سوریه و رویارویی مستقیم با روسیه کند.
واقعیت این است که کشورهای اروپایی نه تنها با ارایه حمایتهای سیاسی و آموزش نیروهای تروریستی در پنج سال گذشته به رشد این گروهها کمک کردهاند که در بستن راه ها و محدود کردن ابزارهای تبلیغی گروههای رادیکال مذهبی نیز به هر دلیل ناکام بوده اند.
شمار زیادی از نیروهای تروریستی داعش در سالهای اخیر اتباع اروپایی بودهاند که از مهد تمدن اروپایی جذب گروههای رادیکال مذهبی در خاورمیانه شدهاند. بسیاری از این افراد نیز به دلیل گرایشهای مذهبی تند، جذب گروههای تروریستی نشده اند، بلکه در اعتراض به تبعیض موجود در غرب، طغیان کردهاند و فرانسه در این میان بیشترین تروریستهای اروپایی را به داعش هدیه داده است و اکنون باید زیر سایه ترس از تروریستهای اروپایی و عمده عرب تبار سر کند.
پنجم: معقولترین سیاستی که اروپاییها و غرب باید اکنون در پیش بگیرد، تغییر رویکرد در مورد بحران در سوریه و عراق و یمن علیه داعش و القاعده و دیگر گروههای تروریستی است. ائتلاف ضد داعش که بیش از یک سال از عمر آن می گذرد، در عمل هیچ اقدامی برای مهار و از بین بردن این گروه انجام نداده است و تنها به حفاظت از معارضان مسلح سوری در مقابل نیروهای مردمی و ارتش سوریه پرداخته است.
شاید اکنون غرب باید به این نتیجه برسد که مبارزهای واقعی را علیه گروههای تروریستی چون داعش و جبهه النصره و دیگر گروهکهای تروریستی در سوریه با محوریت سازمان ملل آغاز کند و شروع پروسه سیاسی صلح و تشکیل دولت وحدت ملی در این کشور را بدون هرگونه پیش شرطی به جریان بیندازد. امنیت اروپا اکنون در گرو شکست یا موفقیت پروسه سیاسی حل بحران سوریه و حذف تروریستهاست.
غرب ولو آنکه متحدان عرب او خواهان حذف بشار اسد از قدرت باشند به این نتیجه رسیده که با ادامه بحران در سوریه، تروریسمی که اکنون به دروازههای اروپا رسیده به شکلی افسار گسیخته گسترش خواهد یافت و هیچ نقطهای از تهدید آن در امان نخواهد بود و کلید حل بحران در سوریه اتخاذ رویکردی معقول و میانه برای تشکیل دولت وحدت ملی و آغاز دوره انتقالی با لحاظ دیدگاههای دولت سوریه و متحدان اوست.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
دام پوپولیستی برای اقتصاد!
بسمالله الرحمن الرحیم
دولتها در اقتصادهایی که وابستگی شدیدی به درآمدهای حاصل از منابع طبیعی مانند نفت دارند، تمایل فراوانی به استفاده از شیوههای پوپولیستی دارند. زمینه استفاده از این قبیل شیوهها معمولاً در حوزه اقتصاد و معیشت عمومی بسیار فراهمتر از سایر بخشها است.
کشور ما نیز از این شیوه مستثنی نیست. مروری بر تاریخ اقتصادی ایران نشان میدهد تقریباً همه دولتها با هر رویکرد و شعار سیاسی مشمول سنت تصمیمگیریهای پوپولیستی بودهاند. بارزترین نمونههای این قبیل تصمیمات را میتوان در دولتهای نهم و دهم سراغ گرفت. کاهش دستوری نرخ سود بانکی و پرداخت یارانه نقدی دو نمونه از دهها مورد تصمیمات غیرکارشناسی و عوامگرایانه دولتهای نهم و دهم بود که عواقب آن همچنان و تا سالهای آینده گریبان اقتصاد کشور را رها نخواهد کرد.
آنچه از دولت یازدهم که با شعار تدبیر به صحنه آمد، انتظار میرفت، پرهیز از اتخاذ چنین تصمیماتی بود ولی در طول بیش از دو سالی که از عمر این دولت میگذرد در کمال تعجب و تاسف نمونههائی از این قبیل تصمیمات گرفته و اجرا شده که به هیچ وجه با شعارها و وعدههای آن همخوانی ندارد.
یکی از بارزترین این تصمیمات اجرای مجموعه برنامههای کوتاه مدت تحت عنوان «برنامه تسریع خروج از رکود» است که چند وقتی است مردم را به خود مشغول کرده و از آن بیشتر، توان و وقت دولت را.
اکنون به این سئوال پاسخ میدهیم که چرا معتقدیم این برنامهها پوپولیستی و برخاسته از دغدغههای سیاسی دولت است؟
رئیس جمهوری به دفعات با استناد به نرخ مثبت رشد اقتصادی سال 93 از خروج اقتصاد کشور از رکود سخن گفت و این خروج را محصول عملکرد مثبت دولت یازدهم دانست اما دیری نپایید که نشانههای بازگشت به شرایط رکودی در بهار 94 آشکار شد. با این حال و برخلاف وعدههای متعددی که برای انتشار آمارهای اقتصادی به صورت منظم و شفاف داده شده بود، نرخ رشد اقتصادی سه ماهه نخست سال جاری منتشر نشد و هنوز هم نشده است چرا که براساس شواهد و قرائن و به شهادت وضعیت بخشهای پیشران اقتصاد، نرخ رشد اقتصادی منفی بوده ولی به همین خاطر نیز بانک مرکزی از اعلام آن پرهیز کرده است.
از سوی دیگر به علل گوناگون که البته بخش زیادی از آنها هم خارج از اراده دولت است، شرایط رکودی در اقتصاد ایران رو به شدت گذاشته و نمیتوان گفت در تابستان نیز رشد اقتصادی مثبت بوده است. دقیقاً در چنین مقطعی و در شرایطی که کارشناسان اقتصادی با درک عوامل تاثیرگذار بر رکود و خارج از اختیار بودن بخش عمدهای از این عوامل مشغول تسریح شرایط برای افکار عمومی و دعوت مردم به صبر بودند، ناگهان دولتمردان در اقدامی غیرمنتظره از اجرای طرح واکنش سریع برای خروج از رکود خبر دادند، طرحی که برای حفظ ظاهر پیشوند «تسریع» را نیز به آن اضافه کردند تا مشخص نباشد این برنامه به معنای پذیرش بازگشت مجدد به شرایط رکودی است!
در اصل، دو اتفاق به صورت همزمان، نطفه اصلی تدوین و ارائه چنین طرحی را منعقد کردند. دولت زیر فشار شدید منتقدان که شرایط رکودی را گزارش و یادآوری میکردند تاب نیاورد و برای کاستن از این فشار و حفظ مقبولیت خود در بدنه جامعه به دنبال راه خروجی سریع میگشت تا بتواند از آن طریق به طرف تقاضا شوک وارد کند.
در چنین شرایطی طیف خاصی از دولت که عمدتاً در وزارت صنعت، معدن و تجارت و سازمان مدیریت حضور داشتند، رئیس جمهوری را متقاعد کردند که با تزریق پول به جامعه، تقاضا را تحریک کنند. مقاومت بانک مرکزی و بخشهایی از وزارت اقتصاد نیز نتیجه نداشت و سرانجام رئیس دولت تدبیر و امید به راهکارهای سیاسی بخشی از مدیران صنعتی خود امید بست تا نتیجه آن تزریق هزاران میلیارد پول پرقدرت به اقتصاد باشد.
تنها با اجرای طرح فروش اقساطی خودرو و با فرض فروش صد هزار دستگاه با پرداخت 25 میلیون تومان تسهیلات برای هر خودرو رقمی در حدود 2 هزار و 500 میلیارد تومان از منابع بانک مرکزی تحت پوشش خط اعتباری و به اسم مدیریت منابع بانکها به جامعه تزریق شد. این تزریق، بدون شک ظرف چند ماه آینده آثار تورمی خود را نشان خواهد داد و این، علاوه بر پیامدهای ناگوار ورود بیش از صد هزار دستگاه خودروی بیکیفیت به خیابانها است.
برخلاف بسیاری از تحلیلهای تک بعدی که تخصیص این تسهیلات برای فروش اقساطی خودرو را حمایت رانتگونه دولت از خودروسازها قلمداد میکنند، انتقاد ما به حمایت دولت از صنایع خودروسازی نیست چرا که به شهادت آمارهای رسمی این صنعت طی دو دهه گذشته سهم غیرقابل انکاری در ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد و اشتغالزایی داشته است و باید از آن حمایت کرد. بحث بر سر شیوه این حمایت و استفاده دولت از روشهای پوپولیستی و مهمتر از همه عدم شفافیت و صداقت در بیان پیامدهای اجرای این برنامهها است.
به اذعان همه کارشناسان و به استناد تجارب متعدد، هر سیاست و برنامهای برای ایجاد رونق در اقتصاد و تحریک تقاضا، ناگزیر به تورم دامن خواهد زد و نمیتوان چنین پیامدی را انکار کرد. بنابر این، انتظار از دولتمردان این بود که به جای بازی با کلمات و واژه سازیهایی مانند «خروج غیرتورمی از رکود»، «برنامه تسریع خروج از رکود» و نقض عهد و پیمان خود با مردم درباره انتشار و اعلام آمارهای اقتصادی و... مشکلات را صادقانه با جامعه در میان بگذارند و با تشریح شرایط، به دنبال ایجاد تقویت عزم ملی برای عبور از تنگه رکود باشند.
این دولت، تجربه چنین کاری را در مورد مذاکرات هستهای دارد. در جریان مذاکرات هستهای، وزیر امور خارجه با استفاده هوشمندانه از دیپلماسی عمومی و برقراری ارتباط مستقیم با مردم توانست حمایت و تایید اکثریت ایرانیان را جلب کند تا پشتوانه گروه مذاکره کننده در مذاکرات باشد. رئیس جمهوری هم میتواند با همان شیوه از همکاران اقتصادی خود بخواهد جامعه را نسبت به شرایط توجیه کنند نه اینکه صرفاً به تکرار شرایط بد کشور در دولت قبل بپردازند و سراغ مسکنهای کوتاه مدت و کم فایدهای بروند که فقط عامل اصلی بیماری را پنهان میکند.
***************************************
روزنامه خراسان**
اعتماد سوزی مسئولان اقتصادی/مهدی حسن زاده
شاید شما نیز یکی از افرادی باشید که در فکر استفاده از وام 25 میلیونی خودرو بودید و برنامه ریزی کرده بودید که دیروز یا امروز برای خرید خودرو با وام مذکور به نمایندگی خودرو مراجعه کنید اما ناگهان با خبر توقف این وام مواجه می شوید، آن هم در حالی که هفته گذشته مسئولان به صراحت از 6 ماهه بودن این طرح خبر داده بودند.
فارغ از این که بانک مرکزی در تعیین سقف برای وام خودرو محق است و مسئولان وزارت صنعت باید پاسخگوی ادعای مسئولان بانک مرکزی باشند که چرا خودروسازان با وجود تعیین سقف 110 هزار خودرو باز هم اقدام به فروش کردند، اما در این میان می توان حال افرادی که مصداق شرایط ذکر شده در ابتدای یادداشت هستند را درک کرد. یعنی فردی که بر مبنای وعده 6 ماهه قصد داشته در هفتمین یا هشتمین روز اقدام کند و فهمیده وعده 6 ماهه در عمل فقط 6 روزه بود و بازپرداخت وام 7ساله ، 4ساله شده است و اکنون شگفتی همراه با عصبانیت اش را نمی تواند مخفی کند.این اتفاق قطعا تنها نمونه اقدامات غیر منتظره و خلاف وعده در حوزه اقتصاد نیست. از تجربه وعده های مکرر مهار بازار ارز در دولت گذشته تا بد عهدی های توزیع سبد کالا در دولت فعلی، همگی نمونه هایی از وعده های عمل نشده است. شاید اگر نگاهی واقع بینانه داشته باشیم و از زاویه نگاه دولتی که با مشکلات سنگینی همچون تحریم، کاهش قیمت نفت، بدهی های گسترده، تعهدات فراوان و میراث اقتصادی سال ها حرکت بدون برنامه اقتصاد متکی به نفت به موضوع نگاه کنیم، بخشی از این چالش ها و محقق نشدن وعده ها قابل توجیه باشد، اما اگر از نگاه آرمانی که حفظ اعتماد مردم به نظام و ارتقای سرمایه اجتماعی دولت را بسیار مهم می داند بنگریم، چنین حجم خلف وعده غیر قابل قبول است.اگر از یک نگاه مسائلی چون وابستگی اقتصاد به نفت، تحریم، تعهدات سنگین بدهی های نجومی دولت به بخش های مختلف و مواردی از این دست را مشکلات اصلی اقتصاد کشور بدانیم، اما از زاویه ای دیگر چالش سرمایه اجتماعی در حوزه اقتصاد چالشی جدی است که برخی خلف وعده ها نظیر ماجرای وام خودرو بر عمق این چالش می افزاید. نشانه های این چالش را می توان در بی اعتمادی به آمارهای رسمی، بی تفاوت شدن جامعه به وعده های اقتصادی مسئولان، کمپین هایی نظیر نه به خرید خودروی صفر و در سطوحی دیگر بحران چک های برگشتی و بدهی های انباشته دولت به بخش های مختلف دانست و ریشه های آن را در مواردی از جمله فساد اقتصادی، عدم شفافیت در عملکردها، عدم صداقت در مواجهه با مردم و وعده های فراوان مسئولان و خلف وعده های قابل توجه آنان دانست.موضوع افزایش قیمت بنزین در اوایل سال جاری یک نمونه از این دست است که اعلام تک نرخی شدن با گذشت چند روز از ابتدای ماه خرداد و واریز نشدن سهمیه بنزین اتفاق افتاد. اگرچه اصل موضوع افزایش قیمت بنزین در راستای قانون هدفمند کردن یارانه ها ضروری است اما نحوه اطلاع رسانی و تلاش برای اجرای ناگهانی آن اگر چه با هدف جلوگیری از شلوغی جایگاه های بنزین و کاهش برخی هزینه ها و تبعات ناشی از افزایش قیمت بنزین صورت گرفت اما باید ببینیم در کفه دیگر به ازای چنین کاهش هزینه و تبعات چگونه به اعتماد عمومی ضربه زده ایم و اقدامی درست را به ویروس عدم شفافیت آلوده کرده ایم.در این میان موضوع خلف وعده ارتباط زیادی با عملکردهای جزیره ای در دولت دارد. توضیح این که بخش های مختلف در درون دولت کارکردهای متمایز و بعضا منافع متفاوتی دارند که نمونه آن در موضوع وام خودرو قابل مشاهده است. تلاش متولی بخش صنعت، رونق این بخش (در مثال مورد نظر رونق صنعت خودرو) است و تلاش متولی نظام بانکی معطوف به صیانت از منابع بانکی، توزیع متوازن این منابع بین بخش های مختلف و جلوگیری از اثرات تورمی ناشی از اضافه پرداخت تسهیلات بانکی نظیر وام خودرو است. بانک مرکزی اصرار دارد که از اواسط هفته گذشته در چند نوبت به مسئولان وزارت صنعت تذکر داده که از سقف 110 هزار وام خودرو فراتر نروند. در مقابل مسئولان وزارت صنعت ضمن تایید تعیین این سقف و دلیل اعلام نشدن این سقف به صورت علنی، توضیح نداده اند که چرا جلوی خودروسازان را نگرفتند که وام خودرو از سقف تعیین شده فراتر نرود.در هر صورت وقتی دغدغه وزارت صنعت صرفا وام بیشتر برای رونق بیشتر و دغدغه نظام بانکی محدودیت در پرداخت وام برای اهدافی که درپاراگراف قبلی ذکر شده بود باشد، وظیفه مدیریت ارشد اجرایی کشور این است که اهداف متفاوت و بعضا متضاد این دو نهاد را در یک راستا قرار دهد وگرنه آن چه که شد پیش می آید که هر یک ساز خود را می زنند و مردم سرگردان می مانند که به سخن کدام یک از مسئولان باید اعتماد کرد و شاید اصلا می توان به وعده های مسئولان اقتصادی اعتماد کرد یا خیر؟! آیا مسئولان به تکمیل پازل های بی اعتماد کردن مردم و عدم شفافیت ادامه می دهند و متوجه هستند که ضرباتی که به اعتماد مردم می زنند چه هزینه هایی می تواند در پی داشته باشد.
***************************************
روزنامه ایران**
نگاهی جامعهشناختی به ریشههای تراژدی پاریس/ حسین ایمانی جاجرمی
کشتار و ارعابی که جمعه شب در پاریس، عروس شهرهای جهان و در قلب اروپا اتفاق افتاد و تعداد زیادی از شهروندان عادی و بیگناه را کشت و زخمی کرد، در کنار تحلیلهای سیاسی نیازمند نگاهی جامعه شناختی نیز است.
این واقعیت که همواره در چنین اتفاقات تروریستی دست شهروندان فرانسوی با تبار مسلمان و مهاجر در کار است، نشان دهنده مسأله شکافهای اجتماعی- اقتصادی میان مردم فرانسه است که به سبب ترمیم نشدن در طول سالها، چنین خونبار و خشن خود را نشان میدهد و بستر آمادهای را برای گروههای تروریستی القاعده و داعش فراهم میکند تا به آسانی از میان فرانسویان طرد شده از سوی جامعه اصلی یارگیری کنند.
بخشی از ریشه های روانی و اجتماعی حوادث اخیر در تاریخ فرانسه و روابط آن با مستعمراتش نهفته است. دولت فرانسه برای سدهها روابط نابرابر و استثماری با مستعمرات خود داشته است. این مسأله زمانی پیچیدهتر میشود که جمعیتهای وسیعی از مستعمرات پیشین به کشور استعماری برای کار، جنگیدن و بهرهکشی مضاعف مهاجرت کنند و بار ضعف نظامی فرانسه در حین جنگهای جهانی و بازسازی خرابیهای آن را پس از جنگ بر دوش کشند؛ زحمت و تلاشی که به ندرت از سوی جامعه اصلی فرانسه شناخته و قدردانی شد. کشور میزبان مهاجران برای پرهیز از پیامد شکافهای اجتماعی- اقتصادی به طور معمول از دو راهبرد «ادغام اجتماعی» (استراتژی کوره ذوب) یا پذیرش تکثرگرایی فرهنگی و اجتماعی استفاده میکند. سیاستهای ادغام میکوشند تا با نادیده گرفتن تفاوتهای بنیادی، جماعت مهاجران را با هر قیمت و با ابزارهای چماق و هویج با جمعیت اصلی یکی کنند.
همدینسازی، همزبانسازی و همشکلسازی بخشی از اقداماتی است که انجام میشود. سیاستهای ادغام از آنجا که ظالمانه هستند، معمولاً موجب واکنش مهاجران در معرض این سیاستها شده و سبب نتایجی برعکس اهداف خود میشوند. آنها مقاومت فرهنگی، بازتولید هویتهای بومی مهاجران و روشهای مقابله را در پی خواهند داشت.
به نظر میرسد این مسألهای است که در فرانسه اتفاق افتاده باشد و حدود ٦ میلیون مسلمان ساکن در آنجا با وجود آنکه رسماً و ظاهراً شهروند فرانسه محسوب میشوند اما در جامعه اصلی جذب و ادغام نشدهاند و بدل به جماعتهای سرخورده و معترض شده اند. مقصر اصلی این وضعیت سیاستهای تبعیضآمیز و نابرابری فرصتهای آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که ساختار تحرک اجتماعی را برای مهاجران و اقلیتها صلب و تغییرناپذیر میکند. نسل اول مهاجران در جستوجوی تثبیت و به امید آینده بهتر برای فرزندان خویش تاب تحمل نابرابری و ستم را معمولاً دارد اما نسلهای بعدی در شرایطی که امید به آینده بهتر نسل اول را ندارند، در بی طاقتی و بسته بودن ساختارها و نهادها بستر مناسبی را برای خشونت و اعتراض میسازند. مسأله زمانی بدتر میشود که نظام اقتصادی در آغوش سیاستهای بازاری افتاده و در هیجان ثروتاندوزی طبقه حاکمه، تهیدستان و شرایط وخیم آنها را از یاد ببرد.
چنین نظامی با بازتولید پایدار نابرابری، ناپایداری نظام اجتماعی را سبب میشود و در چنینی شرایطی انتظار صبوری و تحمل برای جوانان نسلهای دوم و سوم مهاجران بیهوده است. جامعه فرانسه هر از گاه نشانههایی در مورد وخامت اوضاع اجتماعات مهاجرنشین و مطرود مانند شورشهای شهری چند سال پیش در محلههای مهاجرنشین پاریس و برخی شهرهای بزرگ و خشونتهای ابراز شده از سوی همین گروهها و استعداد آنها برای جذب در اندیشههای افراطی داعشی به مانند حمله به هفتهنامه شارلی ابدو در سال گذشته دریافت کرده است اما ظاهراً گوش شنوایی برای شنیدن و چشم بینایی برای دیدن در نزد سیاستمداران این کشور نبوده است.
در صورت عدم اقدام جدی برای باز کردن هرم اجتماعی برای شهروندان درجه دو و سه و عادلانه کردن شرایط زیست، انتظار میرود چنین خشونتهایی ادامه یابد و تداوم آنها میتواند موجبات به قدرت رسیدن راستهای افراطی را در فرانسه ممکن سازد.
***************************************
روزنامه جام جم **
وقتی رسانههای چابک گوی سبقت را میربایند / مسعود گرجی
آوردگاه رسانهای جهان، هر روز گستردهتر و رقابت در آن پیچیدهتر و دشوارتر میشود؛ آوردگاهی که ابزار و ادوات آن هر لحظه در حال تحول و دگرگونی است و کوتاهترین درنگ و تعللی خسارتهای جبرانناپذیری را با خود به دنبال خواهد داشت. در این عرصه پرشتاب، سرعت و دقت حرف اول را میزند و گوی سبقت را رسانهای خواهد ربود که از مولفههای چابکی و پویایی برخوردار بوده و از فناوریهای روز بهرهمند باشد.
اگر بهرهگیری از فناوریهای نوین توام با سرعت در اخذ و پردازش اخبار و اطلاعات و شناخت صحیح و عمیق از نیازها و سلایق مخاطبان گوناگون ازجمله مولفههای اساسی یک رسانه روزآمد و موفق در این عرصه شناخته شود، دستیابی به این مولفهها در گروه «چابکسازی رسانه» است که با پویایی و کارآمدی ساختار و نیروی انسانی آن تحقق مییابد. موضوع رقابت رو بهافزون رسانهها در عصر حاضر، تغییرات و اصلاحات عمدهای را در راهبردها و واکاوی روشها و راهکارهای عملیاتی و اجرایی آنها ناگزیر میسازد، به طوری که صاحبنظران حوزه ارتباطات و رسانهها، «تغییر» را از ویژگیهای اصلی سازمانها و بنگاههای رسانهای در عرصه رقابتی جدید دانسته و آن را مقدمه و پیشنیاز دستیابی به چابکی و پویایی رسانه برمیشمارند.
رسانه چابک در واقع یک سازمان پویا، موقعیتگرا، تغییرپذیر و رشدمحور است که با هدف موفقیت و پیشروی در میدان رقابت رسانهها و جذب گستره وسیعتری از مخاطبان، رسانه را با سرعت بیشتری به سوی اهداف از پیشتعیین شده و افق مورد نظر سوق میدهد. یک سازمان و رسانه چابک، در رویارویی با بحرانها و وقایع غیرمنتظره، مدیریت بحران و واکنشی سریع و صحیح دارد و از فرصتها نیز به بهترین شکل بهره میبرد و در مجموع، قدرت سازگاری و انعطاف سریع در مقابل تحولات را داراست.
از اینرو در یک سازمان رسانهای چابک و پویا، اهداف سازمان و کارکنان آن در یک راستا قرار میگیرند و با همافزایی و هماهنگی کامل، چرخه ارسال پیام به مخاطب یا همان مدیریت پیام را با سرعت و هوشمندی بیشتری به پیش میبرند.
در این میان، رسانه ملی با گسترهای پرشمار و منظومهای از شبکههای رادیویی، تلویزیونی و مخاطبان ملی، منطقهای و بینالمللی در قامت رسانهای معتبر در سطح جهان، به ایفای نقش پرداخته و رسالت مهمی را بر عهده دارد. این هدف عالی، افق بلندمدت این رسانه را تبیین میکند. در یک عبارت، تحقق کامل «رسانه اسلامی با رسالت جهانی» است. بیشک، دستیابی به این جایگاه رفیع، نیازمند تغییرات بنیادین و زیربنایی در ساختار و ارتقای این سازمان، از «سازمانی اداری، به سازمانی رسانهای و چابک» است؛ رویکردی که در دوره جدید فعالیت این سازمان پس از انتصاب جناب آقای دکتر سرافراز، به عنوان محور اصلی تغییرات در دستور کار قرار گرفته و تحولات ساختاری مهمی را نیز تاکنون به دنبال داشته است که اکنون بهرغم همه دشواریهای آن، این رویکرد مجدانه دنبال شده و پیامدهای آن اداره میشود.
ازجمله مولفهها و راهبردهای مهمی که در طرح تحول این سازمان مدنظر است، میتوان به داشتن برنامهای سنجیده، هدفمند و نگرشی راهبردی در مقابله با اهداف رسانهای و جنگ نرم دشمن، توجه به سلایق مختلف مخاطبان و افزایش تنوع در قالبهای تولیدی، بهرهگیری از قابلیتهای رسانههای مجازی و تعاملی نوین، ارتقا و کارآمدی نیروی انسانی سازمان، دستیابی به رسانهای دانشبنیان، بهرهگیری از توانایی و تخصص کارشناسان و نخبگان و... اشاره کرد.
بدون شک دستیابی به این اهداف مهم، نیازمند تحقق دو سرفصل مهمی است که رهبری معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) در دیدار اخیر رئیس و مدیران صداوسیما بر آن مهر تائید نهادهاند: ابتدا برنامهریزی دقیق و عالمانه برای تحقق راهبردهای تصریح شده در حکم انتصاب رئیس محترم رسانه ملی جناب آقای دکتر سرافراز و دیگری نیز برخورداری از تحلیلی مبنایی به عنوان پایه همه تولیدات و برنامههای رسانه ملی است؛ چراکه براساس آنچه در این یادداشت به اجمال درخصوص ویژگیهای یک رسانه چابک و پویا اشاره شد، بدون داشتن برنامهای جامع و تحلیلی مبنایی، هیچ یک از ویژگیها و راهبردهای دستیابی به چنین رسانهای، محقق نخواهد شد.
این رویکردهای تحولی تنها در سایه همفکری و همراهی نخبگان فرهنگی و رسانهای با کیفیت مورد انتظار میتواند صورت عملی یابد و این همراهی را بهسان سرمایهای گرانقدر پاس میداریم.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
رابینهود انبارها را خالی کرد؟/محمدرضا کردلو
«رابین هود» را خیلیها میشناسند. مطمئنا جمعیت فراوانی انیمیشن «رابین هود» را تماشا کردهاند. عده دیگری فیلمهای سینمایی و سریالهای متعددی را که با محوریت «رابین هود» شکل میگیرد از نظر گذراندهاند و بعضی دیگر شاید داستانهای «رابین هود» را خوانده باشند. آنچه در ایران از رابین هود شناخته شده است، شخصیتی است که سعی میکند داراییهای حاکمیت را به مساوی میان همه تقسیم کند. قطعا اگر به این شناخت خدشه وارد است، عاملش مترجمها و دوبلورهایی هستند که «رابین هود» را این مدلی شناساندهاند!
این شناخت از رابین هود، به واسطه نسبت او با داراییهای حاکمیت، بودجه، سکه و ارز و سرمایه موجب شده بود برخی سیاستهای اقتصادی که از سوی برخی اعمال میشد، توسط برخی دیگر به «اقتصاد رابین هودی» معروف شود. تخصیص یارانهها به مردم، اعمال قانون هدفمندی و طرح مسکنمهر از همان آغاز به خاطر آنچه از سوی برخی اقتصاد رابین هودی خوانده میشد، مورد تخطئه و تخریب قرار میگرفت. آن روزها رسانههای جناح مقابل دولت و برخی مسؤولان که در سالهای پایانی، شکاف عاطفی میان خود و دولت را عمیقتر میدیدند، طرحهایی مانند مسکنمهر را از اساس غیرکارشناسی تلقی میکردند و تخصیص وام برای خانهدار شدن مردم را کاری «رابین هودی» تلقی میکردند.
مدتی گذشت و دولت بعدی پس از روی کار آمدن با اینکه این طرح و طرحهای مشابه را مزخرف و غیرکارشناسی خوانده بود، خود با اتخاذ سیاستی مشابه برای تحریک تقاضا در بازار خودرو از همین رویکرد یعنی «اختصاص وام25میلیون تومانی» استفاده کرد. قابل تامل آنکه زمانی که همین میزان وام یعنی 25میلیون تومان، آن هم نه برای خودرو که کالایی هزینهای است، بلکه برای مسکن که قطعا از ضرورتهای اولیه خانوارهاست و ارزش افزوده دارد، استفاده شد، رسانههای جریان مقابل و همین جریانی که امروز در جایگاه اجرا و تصمیمگیری قرار گرفته است بشدت به آن تاختند و این رویکرد را «غیرکارشناسی» و برخی دیگر اداره کردن «رابین هودی» کشور دانستند. این روزها برخلاف آرای کارشناسان اقتصادی از گروههای مختلف، دولت تصمیم خود برای تخصیص این وام برای تحریک بازار خودرو را عملی کرد و البته پس از خالی شدن انبارها از خودروها نیز آن را متوقف کرد.
کارشناسان بسیاری در طول این مدت رفتار اقتصادی دولت را «غیرکارشناسی» خواندند، اگرچه کسی دیگر از اصطلاح «رابین هودی» برای معرفی این سیاستها استفاده نکرد اما اقتصاددانان این حرکت را خلاف منافع اقتصادی مردم برشمردند.
یک استاد اقتصاد گفته است: روش ایرانخودرو و سایپا این است که با آشفته کردن بازار، تقاضای کاذب ایجاد کنند و قیمتها را متزلزل کرده تا بتوانند خودروهای خود را به مردم قالب کنند. آن دیگری که اتفاقا از اقتصاددانان طرفدار دولت است هم میگوید نگران اثر معکوس وام 25میلیون تومانی است. دیروز و پس از توقف «وام 25میلیونی» کاشف به عمل آمد که «بسته خروج از رکود- که اختصاص وام 25میلیونی خرید خودرو از موارد این بسته محسوب میشود- با لابی خودروسازان برای خالی شدن انبارها ارائه شد». این اظهارات را یکی از نمایندگان مجلس ارائه کرده و گفته بود: 2 میلیون نفر در رابطه با مشاغل وابسته به مسکن بیکار شدند و هر روز موضوع افزایش وام مسکن در رسانهها منتشر میشود ولی خبری از پرداخت آن نیست. باید توجه داشت که مسکن 450 نوع شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند. چند روز پیش و همزمان با خبر اعطای وام 25میلیونی خبر دیگری در رسانهها پیچید: «11میلیون دختر و پسر در شرایط ازدواج وجود دارند».
11میلیون نفر که حتی اگر اقدام به ازدواج هم کنند، با تسهیلاتی معجزهآسا مواجه نخواهند بود برای ازدواج. نصیب آنها فقط و فقط همان وام 3 میلیون تومانی سابق است که حالا دیگر سالهاست همان 3 میلیون تومان است و افزایش تورم و بحرانی شدن رکود و بالارفتن اجارهبها هم موجب نشده مسؤولان برای افزایش میزان وام ازدواج تلاش کنند!
***************************************
هفته نامه 9 دی **
اولاند از شراب نگذشت، اما روحانی از پرونده خون های آلوده گذشت
آقای روحانی از فرانسوی ها یاد بگیرید!/حجت الاسلام حمید رسایی
مرداد ماه امسال بود که فایبوس، وزیر خارجه فرانسه، شال و کلاه کرد بیاید ایران. او همان کسی است که در دهه 60 و در زمانی که نخست وزیر وقت فرانسه بود، خون های آلوده به ایدز از فرانسه وارد کشورمان شد. بر اثر استفاده از این خون ها 3500 نفر آلوده و 200 نفر کشته شدند. بسیاری از رسانه ها و تشکل های دانشجویی و صنفی، حتی خانواده این قربانیان در آستانه سفر وی از اینکه فرانسه تا آن روز، یک عذرخواهی خشک و خالی هم نکرده، به این سفر اعتراض داشتند. اما پاسخ رئیس جمهور ما به این اعتراض ها چه بود؟ روح
انی بین دست دادن با فابیوس و جانبداری از این مطالبه به حق، کدام را برگزید؟ حسن روحانی در گفتگوی تلویزیونی که چند روز بعد از بازگشت فابیوس به فرانسه انجام گرفت، گفت: «یک وزیر خارجه که به ایران می آید نباید بگوییم این دولت ۱۰ تا ۲۰ سال پیش فلان کارهای خطا را کرده است. ما اگر بخواهیم پرونده های قدیمی را الان رو کنیم و آنها نیز این اقدام را انجام دهند این کار اشتباه است.» حالا روحانی می خواهد به فرانسه برود. علاوه بر اینکه فرانسوا اولاند، رییس جمهور این کشور در اقدامی عجیب نشان ملی افتخار فرانسه را به «عبدالکریم لاهیجی» از عناصر فعال در زمینه تبلیغات منفی علیه حقوق بشر ایران و مرتبط با گروهکهای معاند با جمهوری اسلامی ایران اهدا می کند، اتفاق دیگری هم رقم می خورد. ضیافت نهاری از طرف اولاند، رئیس جمهور فرانسه به مناسبت سفر آقای روحانی ترتیب داده شده است. طبق پروتکل های بین المللی و لزوم رعایت آداب میهمان، از آنجا که طرف ایرانی حاضر به نشستن بر سر سفره ای که شراب در آن سرو شود، نیست، علی القاعده باید سرو شراب از میز غذا حذف شود. به نظر شما اولاند چه کرد، به احترام روحانی، سرو شراب را حذف کرد؟ نخیر، اولاند بین روحانی و شراب، یک بطری شراب را انتخاب کرد و حاضر نشد سرو شراب را از میز غذای که به افتخار روحانی پهن شده بود، حذف کند! در حالی که روحانی سه ماه قبل، برای اینکه به فرانسوی ها برنخورد، خون های آلوده به ایدز را به راحتی فراموش کرد حتی به جانبداری از متهم پرداخت! او اگر هم نمی خواست به دلیل شرایط دیپلماتیک هم درباره مسئله خون های آلوده، اظهار نظری کند، می توانست حداقل سکوت کند اما ترجیح داد در آن موضوع، طرف فرانسوی ها را بگیرد!
آقای روحانی! حداقل به اندازه اولاند، که به اعتراف رسانه های غربی، مسخره ترین رئیس جمهور اروپاست، ولی روی ارزش های باطل فرانسوی پای فشاری می کند، شما هم روی ارزش های حق ملتمان پافشاری کنید و به غربی ها نشان دهید که ارزش های کشورتان، ملت تان، دین و مذهب تان برای شما مهم است. این را باید در ادبیات رئیس جمهور دید. به فرانسه رفتید از یاد نبرید که ما به آنها نیاز نداریم
******
توصیه هایی درباره مراسم اربعین به زائرین؛
تحقق پیش بینی امام خمینی(ره) در اربعین/ حجت الاسلام پناهیان
حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، هفته گذشته در همایش مردمی آیت الایمان گفت: این تجمع باعظمت حاصل لطف خداوند و دست بابرکت سیدالشهدا (ع) است.
حجت الاسلام پناهیان در سخنان خود گفت: سفر اربعین را باید وظیفه دانست که در دلها جای می گیرد و در اندیشه ها و ذهن ها وارد می شود.
وی با بیان اینکه زیارت اربعین مانند حج واجب نیست اما تعابیر ائمه اطهار (ع) حکایت از نوعی وجوب و وظیفه نسبت به آن دارد و سفارش شده است هر سال بر آن مداومت داشته باشید و تاخیر سه ساله در آن نداشته باشید، ادامه داد: اربعین به دو دلیل روایت امام حسن عسگری (ع) که این زیارت را یک موعود و قرارگاه برای مومنین در زمان غیبت معرفی کرده است و احساس وظیفه برای حضور و تجمع مومنین نسبت به زیارت امام حسین (ع) در سایر اوقات دارای اولویت است. وی خاطرنشان کرد: امام خمینی (ره) فرمودند پس از اتمام جنگ ملت های ایران و عراق دست در دست یکدیگر قرار می دهند و به زیارت عتبات عالیات می روند. حقیقتا اربعین حسینی تحقق این پیش بینی امام است.
این استاد حوزه با بیان اینکه تجمع عظیم اربعین واکنشی دقیق و خودجوش برابر اقدامات وحشیانه عده ای به نام اسلام و با هدف تخریب این دین است، یادآوری کرد: جهانیان با مشاهده اربعین می فهمند که اسلام آن چهره وحشیانه ای که برخی گروه های تروریستی دست پرورده استکبار ارایه کرده اند نیست بلکه تجمع باشکوه اربعین در جایگاه نماد صلح، دوستی و مهربانی میان مسلمانان است.
حجت الاسلام والمسلمین پناهیان ادامه داد: فردی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت وقتی برای زیارت نزد جد شما حسین بن علی (ع) رفتم آیا باید مانند زائران خانه خدا خود را آماده کنم که حضرت فرمودند بله هر آنچه برای حاجی لازم است برای تو نیز لازم است و در ادامه توصیه هایی درباره آداب زیارت سیدالشهدا (ع) بیان فرمودند با همراهانت مهربان باش، کم صحبت کن، ذکر خدا را زیاد بگو، لباس خوب و پاک بپوش، قبل از ورود به حائر غسل کن، نماز زیاد بخوان، حاجت برادر دینی ات را برآورده کن، ورع داشته باش، از خصومت بپرهیز، امساک در خوردن داشته باش، به همسفران فقیرت کمک کن و ... ضمنا قبل از شروع حرکت سه روز روزه بگیر و زینت کن و در مسیر سفر خود را محزون و غمگین نشان بده.
مسئول مرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه با بیان اینکه یکی از توصیه های امام صادق (ع) در باب زیارت امام حسین (ع) رعایت تقیه است، گفت: تقیه یعنی حفظ آرامش و وحدت در جامعه اسلامی، بنابراین در مسیر اربعین بدون درگیری نیز می توان آموزه های کربلا را احیا کرد.
حجت الاسلام والمسلمین پناهیان با اشاره به اینکه اربعین باید فرهنگ زیارت برای ما را به ارمغان آورد، ادامه داد: یکی از موکب داران عراقی می گفت من از ایرانی ها خوشم نمی آمد و همسفری چندین باره با آنها برای زیارت عتبات عالیات نیز دلم را صاف نکرد تا اینکه با مشاهده مهربانی و تواضع آنها در اربعین دلم به آنها جلب شد و می خواهم فدای آنها شوم. وقتی پیاده روی طولانی آنها را با وجود خستگی بسیار دیدم آن کدورت اولیه از بین رفت.
وی در ادامه گفت: همچنان که آیت الله سیستانی فرمودند ثواب زیارت اربعین صرفا به روز اربعین محدود نمی شود بلکه می توان این ثواب را روز قبل و بعد از اربعین نیز کسب کرد به ویژه که امسال فردای اربعین پنجشنبه و شب و روز زیارت مخصوص امام حسین (ع) است.
استاد حوزه در بخش دیگری از سخنانش مداحان و شعرا را به ایجاد احساس عزت و قدرت دعوت کرد و گفت: ادبیات ما در زمان اقتدار نباید مانند دوران ذلت و حقارت باشد بلکه باید با اقتدا به حضرت ابوالفضل (ع) در هنگام اذن گرفتن از ابا عبدالله برای حضور در میدان ادبیات اقتدار و قدرت را ترویج داد.
مسئول مرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه در پایان زائران ایرانی را به ابراز محبت مردم عراق که ایجاد نور می کند و موجب نزدیک شدن دل ها می شود، توصیه کرد و گفت: این ادب، روابط را تنظیم و به یکدیگر نزدیک می کند.
***************************************
هفتهنامه پرتو **
درس هايي كه از امام حسين(ع) بايد آموخت/ علي شيرازي
انسان ميتواند در حركت چند ماهه حضرت امام حسين(ع) از مدينه تا كربلا، بيش از صد درس مهم بشمارد. درس آن است كه به ما ميگويد حضرت ابي عبدا... الحسين(ع) آنطور عمل كرد، ما هم آنگونه عمل كنيم.
ما در اين نوشتار برآنيم تا برخي از آن درسهاي مهم را برشمريم:
1. يكي از آن درسها، اين نكته مهم است كه امام حسين(ع) در يك فصل بسيار حساس تاريخ اسلام، وظيفه اصلي را از وظايف گوناگون و داراي مراتب مختلف اهميت، تشخيص داد و اين وظيفه را به انجام رساند. او در شناخت چيزي كه آن روز دنياي اسلام به آن احتياج داشت، دچار توهم و اشتباه نشد.
2. يكي ديگر از آن درسها اين است كه امام در نهايت تنهايي و هنگامي كه نيروهاي دشمن از همه طرف به سوي او سرازير بودند، يك تنه قيام كرد؛ به ياران كم ساخت و نگفت تنهايم و كاري از من برنميآيد. بر سر دو راهي حق و باطل، قاطعانه حق را انتخاب كرد و جانش را در راه حق داد و به من و ما آموخت كه جهاد في سبيلا... را در هيچ شرايطي نبايد ترك كرد.
3. درس ديگر امام حسين(ع) به ما اين است كه مقاومت در برابر قدرتهاي شيطاني و استكباري، زمان و مكان و قشر معيني از جامعه و شرايط گوناگون اجتماعي و جهاني نميشناسد. مقاومت و اصرار بر ارزشهاي الهي، شرايط مساعد و نامساعد نميشناسد؛ هميشگي است، همه جايي است و همه كسي است.
4. يكي از درسهاي اباعبدا... الحسين(ع) به ما اين است كه براي حفظ اسلام و قرآن و ارزشها بايد فداكاري و جانبازي كرد. امام حسين(ع) براي حفظ دين، خودش را قرباني كرد. ما از حضرت سيدالشهدا(ع) كسي بالاتر نداريم؛ از فرزندان آن امام همام و مهربان كسي عزيزتر نداريم؛ همه آنان در راه اسلام قرباني شدند و به ما درس فداكاري دادند و آموختند كه براي دفاع از دين، هركسي در هر شأن و مقامي بايد از جان خود بگذرد.
5. درس ديگر امام عاشورا به من و ما اين است كه امر به معروف و نهي از منكر به معناي حقيقي و اصلاح جامعه و محيط و اصلاح جهان، بدون شهادت و خون دادن عملي نيست.
6. يكي از درسهاي امام حسين(ع) به ما اين است كه مبارزه و جهاد مظلومانه اگر سركوب هم بشود، خداوند بزرگ اين خون را هرگز خشك نخواهد كرد. خون امام عاشورا جوشيد و در طول تاريخ، اسلام و تشيع را آبياري كرد، رشد داد و به امروز رساند.
7. درس اباعبدا... الحسين(ع) به ما، درس دينداري، شجاعت، محبت، عشق و قيام لله بود. يكي از درسها، همين انقلاب عظيم و كبيري است كه ملت ايران پشت سر حسين زمانش به انجام رساند. خود اين، يكي از درسهاي امام حسين(ع) بود.
8. يك درس امام حسين(ع) اين است كه انسان هر وقت احساس كرد اسلام در خطر است، هروقت احساس كرد دشمن براي اسلام و انقلاب اسلامي يك نقشه خطرناكي چيده است، بايد به ميدان بيايد و خود را براي قبول هر خطري آماده كند.
9. درس ديگر حضرت سيدالشهدا(ع) اين است كه دشمن را بايد شناخت. از دشمن نبايد غافل شد. فريب ترفندهاي دشمن را نبايد خورد. در شناخت دشمن نبايد اشتباه كرد. بايد بدانيم باطل كجاست. بايد بدانيم دشمن بيدار است و از دشمني منصرف نميشود.
10. يكي از درسهاي مهم امام حسين(ع) و عاشورا تبعيت مطلق از رهبري است. هر چه رهبر گفت، كلمه به كلمه و مو به مو بايد اجرايي كرد و نبايد بگذاريم حرف ولايت روي زمين بماند. بايد هر چه امام جامعه و پيشواي مردم انجام داد، من و ما نيز همان را انجام دهيم.
11. يكي ديگر از درسهاي مهم حضرت سيدالشهدا(ع) اين است كه مردم را به دو دسته در مقابل يكديگر تقسيم كرد. يك ارزشگذاري و تقويم واقعي مردم به بركت عاشورا و امام عاشورا انجام گرفت، و درس بزرگي براي جامعه شد. طرفداران حق و حاميان دنيا از يكديگر تفكيك شدند. راحت طلبان و مدعيان و جاه طلبان از اداكنندگان تكليف جدا شدند؛ و وظيفهشناسان تا لحظه آخر با امام حسين(ع) ماندند و روز عاشورا هم براي كشته شدن از يكديگر سبقت گرفتند.
12. درس ديگر حضرت اباعبدا... الحسين(ع) به ما اين است كه كشته شدن، دليل مغلوب شدن نيست؛ در مقابل دشمن عليالظاهر مسلط، عقب نشيني كردن، موجب بدبختي و رو سياهي است. دشمن هر چه با عظمت باشد، اگر مؤمنان با توكل بر خدا در برابر او مجاهدت كنند، بالاخره شكست با دشمن و پيروزي با مؤمنان حقيقي است.
13. درس ديگر امام به من و ما اين است كه در ميدان نبرد حق و باطل، كوچك و بزرگ و زن و مرد و پير و جوان و شريف و وضيع و امام و رعيت، با هم در يك صف قرار ميگيرند.
14. درس ديگر امام عاشورا به ما اين است كه جبهه دشمن و جبهه استكبار با همه توانايي و قدرت ظاهري، بسيار آسيبپذير است؛ همچنان كه جبهه بني اميه و يزيديان، به وسيله كاروان اسيران عاشورا، در كوفه آسيب ديد، در شام آسيب ديد، در مدينه آسيب ديد و بالاخره اين ماجرا به نابودي جبهه سفياني منتهي گرديد.
15. يكي از درسهاي عاشورا و رهبري عاشورا به ما اين است كه در ماجراي دفاع از دين، ارزشها و انقلاب اسلامي، از همه چيز بيشتر براي انسان، بصيرت لازم است.
16. امام حسين(ع) با روحيه راحت طلبي فسادپذير رو به تباهي مبارزه كرد و روحيه تنبلي و گريز از مسؤوليت را به روحيه ظلمستيزي و مسؤوليتپذيري تبيدل نمود. تا قبل از شروع قيام امام(ع) خواص هم حاضر نبودند قدمي بردارند، اما پس از عاشورا، اين روحيه زنده شد و به من و ما درس داد كه قيام لله، شهادت و اشك و عزا براي شهيدان، احياگر دلهاي مرده و برپا كننده قيامهاي متعدد است.
17. يكي از خطوط روشن نهضت عاشورا و بلكه خط نشان نهضت ابي عبدا... الحسين(ع)، عبارت است از استقامت امام حسين(ع)، آن امام همام در مسير حق خود استقامت كرد، عقبنشيني ننمود و هرگز از حرف و شعار و راهش برنگشت و به من و ما درس مقاومت و ايستادگي داد. روح كار امام عاشورا اين بود كه حرف حق و راه حق را اجرا كند و در برابر تمام قدرتهاي باطل استقامت ورزد.
18. يكي از درسهاي امام حسين(ع) به ما، درس اقدام و نهراسيدن از خطرات و وارد شدن در ميدانهاي بزرگ است.
19. درس ديگر امام حسين(ع) به همه ما اين است كه ظالم، ستمپذير و تماشاچي بي تفاوت و ساكت در پيشگاه خداوند بزرگ، شريك جرمند و اين سه گروه تشكيل دهنده ظلم ميباشند و بايد تا لحظه آخر با ظلم مبارزه كرد.
20. يكي از درسهاي مهمي كه در حادثه عاشورا و ماجراي امام حسين(ع) موج ميزند و در همه گفتارها و كردارها و حركات حضرت اباعبدا... الحسين(ع) وجود دارد؛ تسليم بودن در برابر خداوند است. روح حادثه كربلا، تسليم شدن در مقابل پروردگار است.
21. يكي ديگر از درسهاي امام عاشورا به من و ما، درس لحظهشناسي است. شناسايي لحظهها و انجام كار در لحظه نياز، بسيار مهم است. امام حسين(ع) در فهم «موقع» اشتباه نكرد. فرصت را شناخت و آن را از دست نداد.
22. حسين بن علي(ع) براي دفاع از اسلام ناب و ارزشها و احياي امر به معروف و نهي از منكر از همه چيز خود گذشت؛ اين درس براي من و ماست كه بايد آن را فرا گيريم و به آن عمل كنيم.
23. امام حسين(ع) با عمل خود به ما نشان داد اگر ميخواهيد در هر دورهاي از دورهها و در هر زماني از زمانها، اسلام را حفظ كنيد و نگه داريد، راهش اين است. اين درس بزرگ عاشورا به ماست.
24. حسين بن علي(ع) در شرايطي وارد ميدان مبارزه با ظالم شد كه تنها بود وهرگز به خاطر تنهايي جهاد را متوقف نكرد. وقتي هم يارانش در صحراي كربلا به شهادت رسيدند و با جمعي از زنان و كودكان تنها ماند، دفاع و مجاهدت را رها نكرد. تا لحظه آخر، امام اگر تسليم ميشد، يزيديان حاضر بودند با او بسازند، اما تسليم نشد؛ اين درس بزرگي بود.
25. درس امام عاشورا به ما اين است كه هرگاه اساس دين در خطر بود، حركت قوي و همه جانبه و فداكارانه لازم است؛ حتي در حد حركت استشهادي؛ آنچنان كه حسين بن علي(ع) خود نشان داد. اين درس حسين بن علي(ع) است. اين مفهوم حركت امام حسين(ع) است.
26. يكي از درسهاي مهم امام حسين(ع) به ما، درس راز و نياز با خدا، درس دعا، درس تلاوت قرآن و درس نماز و سخن گفتن با خداست. حضرت سيدالشهدا(ع) از هنگامي كه به اين حركت بزرگ دست زد، تا آن لحظه آخر كه روي زمين گرم كربلا افتاده بود ولبان خشكش به هم ميخورد، دعا ميكرد، قرآن ميخواند و با خداوند راز و نياز مينمود.
27. ما اگر عاشورا و امام عاشورا نداشتيم بلد نبوديم چگونه بايد در مقابل ستم ستمگران و استكبار جهاني و صهيونيسم بينالمللي ايستادگي كرد و قدرتجهانخواران و قلدران را به اضمحلال كشاند. اين درس را امام حسين(ع) به ما داد؛ تا با قدرتهاي طاغوتي و با سلطان ظلم مبارزه كنيم و انسانها را از سلطه شيطانها نجات دهيم.
28. امام حسين(ع) بزرگترين مصيبت را قبول كرد تا به ما ياد بدهد مصيبت و سختي و دشواريها را در راه خدا بايد قبول كرد. درس يعني اين. حسين بن علي(ع) براي دين، خودش را قرباني كرد، چطور ميشود كسي پيرو آن امام باشد، اما آماده قرباني شدن نباشد؟
29. يكي ديگر از درسها و مهمترين درس حضرت سيدالشهدا(ع) به ما اين است كه در همه شرايط و تمامي زمانها بايد آمادگي خود را براي مقابله با دشمنان حفظ كنيم.
30. درس امام حسين(ع) با ما، درس اخلاص است. حركت امام عاشورا حركتي خالصاً، مخلصاً و بدون هيچ شائبه، براي خدا و دين و براي اصلاح جامعه مسلمين بود. رمز ماندگاري و اثرگذاري آن حادثه بزرگ همين است و ما بايد با درس گرفتن از امام خود بدانيم هيچ حركت خالي از اخلاصي در جهان ماندگار نخواهد شد.
31. يكي ديگر از درسهاي امام حسين(ع) به ما اين بود كه از هر زمينهاي براي مبارزه با ظلم و دفاع از دين بايد استفاده كرد. حضرت سيدالشهدا(ع) از مدينه تا كربلا از هر فرصت و زمينهاي بهره برد، مردم را روشن كرد و به افشاگري عليه ظالم تاريخ پرداخت.
32. حضرت اباعبدا...(ع) به ما آموخت كه ايستادگي در برابر دشمنان خدا، تنها از عبادت و ذكر و نماز و تلاوت قرآن برميآيد و ايمان به خدا و پيامبر(ص) و قيامت، مقاومت را استمرار ميبخشد.
33. درس ديگر امام حسين(ع) به من و ما اين است كه در هيچ شرايطي تسليم دشمن نشويم. مردم كوفه بيوفايي كردند و امام را تنها گذاشتند، امام تسليم نشد. ياران آن امام همام همه كشته شدند و امام تنها ماند، باز مقاومت كرد و تسليم نشد و تن به خواري و ذلت نداد.
34. حسين بن علي(ع) خوب ميدانست در راه هدف بزرگي كه دارد، همه خطرهاي بزرگ هست و يقين داشت شهادت در راه خدا نه فقط براي خود او، كه براي نزديكان و ياران او يك سرنوشت حتمي است؛ در عين حال آمد و همه خطرها را به جان خريد. درس همين جاست. يكي از درسهاي بزرگ امام حسين(ع) همين است.
35. در هر زماني كه دين در خطر بود، جامعه در مسير انحراف قرار داشت و خائنان و ستمگران به دنبال شهوتراني و دنياي خود بودند و زمينه براي قيام عليه ظلم و ظالمان فراهم بود، بايد انسانها قيام كنند و جلوي انحراف دين و انقلاب اسلامي را بگيرند. امام عاشورا به اين واجب الهي عمل كرد، تا درسي براي همه تاريخ باشد.
آنچه گفتيم برخي از درسهاي امام حسين(ع) و درسهاي عاشورا به من و ما بود. هر چه انسان فكر ميكند ميبيند اين درسها، باز هم از آنچه انديشيده، بيشتر است. ما بايد به ماجراي حسين بن علي(ع) به صورت يك درس مهم نگاه كنيم و از آن درسها بگيريم. حادثه عاشورا براي هر انسان مسلماني سرمشق است و هرچه آدم فكر ميكند روي مسأله كربلا و از هر زاويهاي كه اين قضيه را در نظر ميگيرد، در آن درسها ميبيند.
امام خامنهاي در تاريخ 7/5/1371 در ديدار علما و روحانيون فرمودند: «در قضيه حركت عاشورا، نكات بسيار زيادي هست كه اگر دنياي اسلام و متفكرين جهان اسلام درباره آنها، از ابعاد مختلف بررسي كنند، راههاي زندگي اسلامي و تكليف نسلهاي مسلمان در شرايط مختلف، از اين حادثه و آنچه كه از مقدمات و مؤخرات، آن را احاطه كرده است، معلوم خواهد شد.»
اميد است كه با تمام وجود پاي درس كلاس امام حسين(ع) بنشينيم، به درسها توجه كنيم؛آنها را ياد بگيريم و عمل كنيم و با عمل خود نگذاريم تاريخ تكرار شود و بار ديگر امامي به مسلخ برود.
***************************************