تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۷  ، 
کد خبر : ۲۸۶۸۷۹

حجت الاسلام سعیدی : برخی به دنبال هسته ای کردن مشکلات هستند

نقش مردم تحقق بخشیدن به حاکمیت است. یک حاکم داریم و یک حاکمیت. خدا حاکم را تعیین می کند اما حاکمیت را مردم تعیین می کنند. یعنی تولید قدرت با مردم است. تولید ولایت با خداست. تعیین شریعت با خداست. اما حاکمیت بخشیدن به حاکم وظیفه مردم است.

 نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: برخی ها در دولت و بیرون از آن سعی در تلفیق موضوع هسته ای با سایر مسائل کشور دارند. این موضوع با هدف لیبرالیزه کردن کشور صورت می گیرد که هدف دشمنان خارجی نیز همین است.

به گزارش خبرنگار بصیرت،حجت السلام والمسلمین علی سعیدی که در جمع پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) به تبیین الزامات حدوث و بقای انقلاب ها پرداخت و گفت:برای حدوث و بقای انقلاب ها الزامات زیادی در دیدگاه نظریه پردازان ارائه شده است.

الزامات صعود و نزول تمدن ها

  الزامات فراز و فرود انقلاب ها، پیروزی و شکست تمدن ها و صعود و نزول امت ها بر چه پایه ای است؟ آیا تصادفی است یا قانونمند است و یا جبری است؟ در این زمینه سه نظریه وجود دارد. انقلاب ها و امت های زیادی بوجود آمده و درخشیدند اما در ادامه افول کرده یا سقوط کردند. یک انقلاب از نگاه توحیدی که در قرآن آمده، انقلاب حضرت موسی (ع) است. همچنان که در قرآن آمده است".. ما شما را برتری داده ایم .." اما در جایی دیگر سخن از فرود این انقلاب است. معنای این صعود و سقوط چیست؟ این تعریف و آن تقبیح چه معنایی دارد؟ یا نمونه معاصر چنین وضعیتی ظهور انقلاب کمونیستی 1917روسیه است که پس از صعود خیره کننده و منزوی کردن آمریکا سرانجام فروپاشید. واقعاً علت چنین تحولاتی چیست؟ در این زمینه همانطور که اشاره شد سه نظریه وجود دارد.

نظر اول این است که، فراز و فرود و صعود و نزول تصادفی است و نباید دنبال علل و عوامل گشت. نظریه دوم این است که، جبری است. نمونه جبر اعتقادی جبر اشاعره است که معتقد بودند همه چیز تحت اراده خداست و انسان ها هیچ اراده ای از خود ندارند. معاویه و یزید می گفتند اگر ما حاکم هستیم این اراده دست خداست و شما با اراده خدا می جنگید. یا نمونه جبر معاصر جبر ماتریالیست ها است. به عنوان نمونه انگلس می گوید: وقتی جبر تاریخ شروع شد، انسان ها نمی توانند در برابر آن بایستند. یعنی تضاد طبقاتی است که باعث انقلاب می شود و انسان ها در این زمینه نمی توانند کاری انجام دهند. نظریه سوم معتقد است که تحولات تاریخی قانونمند است. یعنی به مانند فرمول های فیزیک و شیمی است همانطور که آب در صد درجه به جوش می آید، تحولات تاریخی نیز از روال و قانون خاصی پیروی می کند.
از منظر قرآن تحولات از قانونمندی خاصی برخوردار است. اینطور نیست جبر کامل یا بی نظمی کامل باشد. از نگاه قرآن هر انقلابی بخواهد به الزامات و اهداف خود برسد باید مواردی را رعایت کند. اولین موردی که قرآن به آن اشاره می کند، رجوع به تاریخ از نگاه کلی است.
دومین اشاره ای که قرآن در این زمینه دارد تحلیل مصداقی از تحولات است. به عنوان نمونه قرآن کریم داستان موسی بن عمران را 136بار تکرار کرده است. رجوع به تاریخ خود به خود جبری بودن یا اتفاقی بودن تحولات را لغو می کند. ارجاع به تاریخ نشان از تکرار تاریخ دارد حالا چه مثبت باشد یا منفی. یعنی حوادث تاریخ قابل درس و پند است.
اشاره سوم قرآن کریم به این موضوع است که اگر خدا نعمتی را به قومی داده است بنا ندارد آن را از کسی بگیرد مگر اینکه خود آن قوم در تغییر نعمت یا از دست دادن آن شریک و دخیل باشد. آیات قرآنی متعددی در این زمینه وجود دارد.
مورد چهارم تجربه تاریخی است. تجربه تاریخی در قرآن کریم نشان می دهد که فراز وفرود تاریخی قانونمند است.
از کل بحث بالا نتایج زیر بدست می آِید.
نتیجه اول: حوادث تاریخ قانونمند است.
نتیجه دوم: قوانین حاکم بر تاریخ ثابت است. یعنی اگر در تحولات تاریخی همه مردم قدرت خود را در یک جا جمع کنند، پیروز خواهند شد و این موضوع ثابت است. حالا چه حق باشد چه باطل. نمونه آن، فتوای تاریخی میرزای شیرازی در مورد تحریم تنباکو است که حتی زن ناصرالدین شاه حاضر نشد قلیان را برای شوهرش که شاه کشور بود، آماده کند. این قدرت مردم را می رساند. 

ارکان حکومت دینی

حکومت دینی سه رکن اساسی دارد. رکن اول رهبری رکن دوم شریعت و رکن سوم مردم است. همانطور که هر کالایی استاندارد دارد و اگر از استاندارد خارج شود قابل استفاده نیست، حاکمیت دینی، رهبری و شریعت نیز استاندارد دارد. استاندارد رهبری یا وحی یا علم غیب یا اجتهاد است. هیچ کس حق تغییر این استانداردها را ندارد. این استانداردها با رای مردم تغییر نمی کند، بلکه از خدا به ما نازل شده است. هیچ کس حق ندارد حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کند. این همان استانداردهاست. در اعتدال نیز استاندارد وجود دارد. آیا می شود بین نمک و شکر اعتدال بوجود آورد. اگر چنین شود خاصیت هر دو از دست می رود. استاندارد اعتدال در ولایت مداری یعنی نه یک قدم جلوتر از رهبری نه یک قدم عقب تر از رهبری است.
در شایسته سالاری نیز استاندارد وجود دارد. مگر می شود بین حق و باطل تمییز قائل نشد و بعد آن را به نام اعتدال به مردم جا بزنیم. با هیچ استدلالی نمی شود چنین کاری کرد.
رکن سوم مردم هستند. نقش مردم تحقق بخشیدن به حاکمیت است. یک حاکم داریم و یک حاکمیت. خدا حاکم را تعیین می کند اما حاکمیت را مردم تعیین می کنند. یعنی تولید قدرت با مردم است. تولید ولایت با خداست. تعیین شریعت با خداست. اما حاکمیت بخشیدن به حاکم وظیفه مردم است.

انقلاب های ناکام تاریخ

حجت الاسلام و المسلمین سعیدی در ادامه سخنرانی خود به انقلاب های ناکام برای درس آموزی و عبرت اشاره کردند. سه انقلاب در تاریخ دینی متأسفانه به سرانجام نرسید. اولی انقلاب حضرت نوح (ع) است. با وجود بودن حاکم اسلامی و شریعت نتوانست بعد از 950 سال به نتیجه برسد. هر رهبر دینی سه کار انجام می دهد. اول، فردسازی؛ دوم ملت سازی؛ سوم دولت سازی. همان طور که پیامبر اعظم (ص) در ابتدا و در مکه فردسازی کردند بعد این افراد به مدینه منتقل شدند و در مدینه ملت سازی کردند و در نهایت پس از فتحه مکه دولت سازی کردند و پس از این مرحله بود که به دنبال امت سازی رفتند. در صورتی که حضرت نوح(ع) در گام اول متوقف شدند. فردسازی که پس از 950سال به 80 نفر هم نرسید. یعنی هر 12 سال یک نفرانقلاب سوم انقلاب پیامبر اعظم (ص) در صدر اسلام بود. این انقلاب نیز قانونمند بود. یعنی رهبری و شریعت و مردم را داشت. در دوره پیامبر(ص) انتقال صحیح رهبری به رهبر بعد انجام نشد. یعنی مرحله چهارم که استکمال است، شکل نگرفت. انقلاب اسلامی نیز آن چهار مرحله قانونمندی را دارد، اما تفاوت ما با انقلابات قبلی در چیست؟ در همین مرحله آخر است یعنی استکمال. نمونه آن در سال 68 و تصمیم مجلس خبرگان برای تعیین جانشین رهبری بود، که انجام شد. همین ویژگی است که ما را از سایر انقلاب ها متمایز کرده و پایدار نگه داشته است. .

وظیفه سنگین نیروهای انقلاب

امروز زمینه سازی برای ظهور امام عصر(عج) باید به دست مردم انقلابی ایران انجام شود. بنابراین وظیفه سنگینی بر عهده مرم قرار دارد. لازمه رسیدن به این اهداف، مردم بصیر، مجلس و دولت انقلابی است. این موارد از الزامات رسیدن به اهداف انقلاب است. انقلاب حضرت موسی(ع) سه مرحله اصلی انقلاب را انجام داده بود اما مردم آن نتوانستند این انقلاب را ادامه داده و حفظ کنند. خطرات و تهدیدات را درک نکردند. نگرششان عوض شد، بدون آنکه خود از این قضیه مطلع باشند. نمونه تاریخ معاصر این قضیه صف های 2 کیلومتری بود که شرکت مک دونالد در شوروی سابق برای غذاهایی که توزیع می کرد، اتفاق افتاد. گورباچف از آن به عنوان نقطه فروپاشی شوروی نام می برد.
آیه 61 سوره بقره داستانی شبیه به همین قضیه را در فروپاشی امت حضرت موسی (ع) ذکر می کند. آنجائی که می فرماید امت حضرت موسی (ع) از اینکه همیشه مرغ بریان غذای آنها است، اعتراض کردند و غذاهای متنوع تری درخواست کردند. حضرت موسی (ع) در جواب آنها فرمود: شما برای غذا انقلاب کردید؟؟ در فتنه 88 نیز چنین شعارهایی داده می شد. مانند: نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و... این یعنی استحاله. بنابراین انقلاب دوم نیز به هدر رفت، زیرا مردم فراموش کردند برای چه انقلاب کردند. بنابراین مردم در بقای انقلاب نقش دارند.

کارهای لازم برای بقای انقلاب

مردم انقلابی تا قبل از فوت امام راحل شعار" ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند" را می گفتند ولی از فردای وفات امام (ره) شعار" ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" را سر دادند. این همان رمز ماندگاری انقلاب اسلامی است.
برای بقای انقلاب کارهایی لازم است زیرا نهضت ادامه دارد.
یک: توجه کردن به فرمان رهبری(مدظله العالی) است و این مورد مهمترین و اساسی ترین آن می باشد. دوم: شناخت درست دشمن است. دشمن ممکن است شبیخون بزند بدون آنکه کسی بفهمد. وقتی خروشچف در سال 1955 تا 1965 سیاست همزیستی مسالمت آمیز با آمریکا را در پیش گرفت، باعث شد تا فروپاشی شوروی کلید بخورد. البته در این زمینه نقش مجلس دومای روسیه در تسهیل این امر بی تأثیر نبوده است.

مشکلاتی که کشور با آن مواجهه است

ایران حاضر با دو مشکل غربی سازی و هسته ای روبرو است. غربی سازی از سال 68 کلید خورد و در سال 88 شکست خورد. در حال حاضر عناصر بروکرات - تکنوکرات بعلاوه لیبرال های سکولار دست به دست هم داده اند برای پروژه غربی سازی در ایران. یعنی لیبرالیزه کردن و سکولاریزه کردن انقلاب. موضوع بعدی بحث هسته ای است که رهبر معظم انقلاب سعی در جداسازی این مساله از سایر مسائل کشور و منطقه دارند، اما برخی ها در دولت و بیرون از آن سعی در تلفیق موضوع هسته ای با سایر مسائل کشور دارند. این موضوع با هدف لیبرالیزه کردن کشور صورت می گیرد که هدف دشمنان خارجی نیز همین است.
یکی از راه های جلوگیری از نفوذ دشمن، مجلس انقلابی است نه مجلس معتدلِ منفعل. دیپلماسی انقلابی نه دیپلماسی پذیرش و تسلیم. مجلس انقلابی سفارش حضرت آقاست. حالا چطور این مجلس انقلابی بوجود آید؟ راه حل آن را حضرت آفا فرمودند. یعنی اگر نسبت به فردی شناخت وجود دارد که مشکلی نیست اما اگر شناخت وجود نداشته و فرصت کافی نیز وجود ندارد، از افراد معتمد می توان کمک گرفت.

تهیه گزارش توسط:مجتبی محمدی

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات