(روزنامه اطلاعات - 1394/07/28 - شماره 26283 - صفحه 12)
سرويس خارجي: تمامي عوامل و شرايطي که باعث شکلگيري انتفاضههاي اول و دوم شد هنوز در فلسطين بهخصوص در کرانه باختري و بيت المقدس به قوت خود باقي است اما مجموعه عواملي موجب شده است که آغاز انتفاضه جديد تاکنون به تاخير بيافتد.
در روزهاي اخير درگيريها در سرزمين هاي اشغالي فلسطين بهخصوص در قدس و کرانه باختري ابعاد وسيعي به خود گرفته است . به گونه اي که تنها طي چند روز گذشته سه عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي روي داده که در مقايسه با وضعيت چند سال اخير بي سابقه محسوب ميشود چرا که رژيم صهيونيستي تصور مي کرد با احداث ديوار حائل و اجيرکردن نيروهاي امنيتي تشکيلات خودگردان براي هميشه خود را از حملات مسلحانه فلسطيني ها نجات داده است.
نکته قابل توجه در اين حملات تمرکز روي شهرک نشينان صهيونيست است که در اراضي اشغالي سال 1967 سکني گزيده اند که بايد طبق قطعنامههاي سازمان ملل متحد و توافقهاي سازش براي تشکيل دولت فلسطيني در اختيار فلسطينيها قرار داده شود . به لحاظ مکاني نيز بيشتر درگيريها و حملات روي شهر قدس و مسجد الاقصي متمرکز شده است و اين نقش و جايگاه اين مکان مقدس را در دور جديد درگيريها نشان ميدهد که ميتواند سرآغاز انتفاضه جديد باشد.
مقايسه پيش زمينههاي انتفاضه جديد با انتفاضههاي قبلي
يکي از شيوههايي که ميتواند به امکان شکلگيري انتفاضه جديد کمک کند دريافت پاسخ اين سوال است که آيا شرايطي که باعث شکل گيري انتفاضه هاي اول و دوم شدند در حال حاضر در سرزمين هاي اشغالي وجود دارد يا نه ؟ اگر شرايط کنوني در کرانه باختري با انتفاضه اول (که در سال 1987 در نوار غزه شکل گرفت )مقايسه شود اين نتيجه حاصل مي شود که هم پيش زمينه ها و عوامل شتاب زا و تسريع کننده آن در اين منطقه وجود دارد. به لحاظ پيش زمينهها ميتوان گفت که انتفاضه اول در شرايطي آغاز شد که هنوز نوار غزه تحت اشغال ارتش رژيم صهيونيستي بود و اين رژيم بيش از 30 شهرک صهيونيستنشين نيز در اين منطقه احداث کرده بود.
در حال حاضر نيز سايه اشغال رژيم صهيونيستي همچنان بر کرانه باختري سنگيني ميکند و عليرغم امضاي توافقنامههاي سازش در عمل اين رژيم صهيونيستي است که حرف اول را در اين منطقه ميزند و هر زمان که لازم بداند براي تامين اهداف خود به اين مناطق وارد مي شود و به قتل و ترور و يا بازداشت نيروهاي مقاومت فلسطيني ميپردازد.
بر اين اساس نقش و اختيارات تشکيلات خودگردان در کرانه باختري بخصوص در حوزه امنيتي نمادين و تشريفاتي بوده است و اين نيروها تا زماني آزادي عمل دارند که در راستاي اهداف و خواسته هاي اين رژيم عمل کنند.
علاوه براين شهرک هاي يهودي نشين به عنوان نماد اشغالگري صهيونيست ها در کرانه باختري روبه گسترش هستند و از حمايت هاي گسترده رژيم صهيونيستي برخوردارند.اين شهرک ها که در سه نوار امنيتي جداگانه از شمال به جنوب کرانه باختري امتداد مي يابند در حوالي قدس اين شهر را از هر چهار سو تحت محاصره قرار مي دهند و اين رژيم در تلاش است در راستاي راهبرد تغيير بافت جغرافيايي و جمعيتي اراضي اشغالي شهر بيت المقدس را از ديگر نواحي کرانه باختري جدا کند و با اجراي طرح تقسيم زماني و مکاني مسجد الاقصي بر حضور دائمي صهيونيست ها در اين مکان مهر تائيد بزند و بهتدريج زمينه را براي بنا گذاشتن مجسمه هيکل به جاي مسجد الاقصي فراهم کند.
از طرف ديگر اگر به عوامل شتاب زاي انتفاضه اول نگاه شود (که به زير گرفتن يک فلسطيني توسط يک خودروي نظامي اسرائيلي اشاره مي شود )باز اين نکته مشخص مي شود که نه يک مورد بلکه دهها و صدها مورد مشابه مي توان در کرانه باختري پيدا کرد و براي مثال تنها در جريان درگيري هاي چند روز اخير نزديک به 400 فلسطيني زخمي شده اند. از طرف ديگر اگر پيش زمينه ها و عوامل شتاب زاي انتفاضه جديد با انتفاضه دوم فلسطيني ها که به انتفاضه الاقصي معروف شد مقايسه شود باز وجوه تشابه زياد بين آنها قابل مشاهده است .درپيش زمينه هاي انتفاضه دوم آنچه که بيشتر جلب توجه مي کرد شکست روند سازش بود که از سال 1993 آغاز شده بود و قرار بود طي پنج سال يعني در سال 1998 به نتيجه برسد اما شکست اين مذاکرات موجب شد فلسطيني ها و حتي سازشکاران با قطع اميد از اين روند در سال 2000 ميلادي به درگيري مسلحانه روي آورند.
در حال حاضر نيز همين وضعيت حاکم است و کار به جايي رسيده است که محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان در سخنان خود در مجمع عمومي سازمان ملل به پايان قرار دادهاي سازش تهديد کرد.به همين ترتيب اگر از منظر عوامل شتاب زا به مسئله نگاه شود باز به موارد مشابه ديگر مي توان پي برد. از جمله اينکه انتفاضه دوم در اعتراض به ورود آريل شارون و هيات همراه به صحن مسجد الاقصي آغاز شد و همين تعرضات نه يکبار بلکه تقريبا به طور روزمره صورت ميگيرد.
موانع فراروي انتفاضه سوم ملت فلسطين
از آنچه که گفته شد مشخص مي شود که همه عوامل و شرايطي که باعث شکل گيري انتفاضه هاي اول و دوم شد هنوز در فلسطين بهخصوص در کرانه باختري و بيت المقدس به قوت خود باقي است اما مجموعه عواملي موجب شده است که آغاز انتفاضه جديد تاکنون به تاخير بيافتد.
يکي از عوامل اين است که انتفاضه اول به همت و پشتوانه حماس آغاز شد که در صدد اعلام موجوديت خود بود و در شکل گيري انتفاضه دوم نيز تغيير رويکرد افرادي که در فتح و تشکيلات خودگردان به روند سازش دلبسته بودند مهم و تاثير گذار بود و از اين ديد در آغاز انتفاضه جديد نقش اين دو گروه سنگين است اما از آنجا که به اين نقش عمل نمي شود لذا جنبش جهاد اسلامي نقش پيشگامي را در شکل دادن انتفاضه جديد عهدهدار شده است.
دوم اينکه شکل گيري بحرانهاي منطقه اي از جمله بحران سوريه موجب شده است که بحران فلسطين تا حدودي تحت الشعاع قرار گيرد که اين مسئله به روشني نقش و مديريت رژيم صهيونيستي را در اين بحرانها آشکار مي کند.
دو محور اصلي انتفاضه جديد فلسطين
با وجود يک چنين موانعي دور جديد تحرکات در فلسطين تا حدودي اميدوار کننده به نظر مي رسد و انتفاضه جديد حول دو محور مي چرخد:
نخست مسجد الاقصي است که اسرائيل طرح تقسيم زماني و مکاني را گام به گام به پيش ميبرد و در حالي که جاي پاي براي صهيونيست هاي افراطي در اين مکان باز مي کند و به حضور آنها رسميت مي بخشد محدوديت ها را بر فلسطيني ها بيشتر مي کند و در واقع ماهيت بازي که در اين منطقه آغاز شده از نوع حاصل جمع جبري صفر يا همان بازي برد –باخت است و به ميزاني که صهيونيست ها براي خود سهم تعيين مي کنند از سهم و نقش فلسطيني ها و مسلمانان کاسته مي شود که اين مسئله به طور طبيعي فلسطيني ها را به واکنش وا مي دارد و از اين جهت فلسطيني ها به نيابت از مسلمانان در حراست از کيان مسجد الاقصي به عنوان اولين قبله مسلمانان مبارزه مي کنند.
محور دوم انتفاضه جديد مقابله با روند شهرک سازي در کرانه باختري و شرق قدس است که به همراه احداث ديوار حائل، فلسطيني هاي ساکن اين مناطق را در تنگناهاي زيادي قرار داده به گونه اي که توسل مقاومت و خشونت را تنها راه ممکن پيش روي آنها قرار داده است .
همچنين ادامه شهرک سازي که از آن به راهبرد اشغال خزنده تعبير مي شود اجراي طرح تشکيل دو دولت را نيز به چالش گرفته و از اين ديد رژيم صهيونيستي را در برابر اعضاي کميته چهارجانبه متشکل از آمريکا، اتحاديه اروپا، سازمان ملل و روسيه قرار داده است که از اين طرح حمايت مي کنند.شايد با توجه به همين اصطکاک مواضع دو طرف است که اعضاي اين کميته برخلاف گذشته با قربانيان شهرک نشين اسرائيلي چندان همدردي از خود نشان ندادهاند.
نگاهي به انتفاضه اول و دوم فلسطين
جرقه هاي انتفاضه نخست فلسطينيان يا همان انتفاضه سنگ از آنجا زده شد که يک کاميون اسرائيلي چند کارگر فلسطيني را در ايست بازرسي بيت حانون واقع در شمال نوار غزه زير گرفت و چهار نفر از آنها را به شهادت رساند.انتفاضه اول فلسطين يا انتفاضه سنگ از 8 دسامبر 1978 تا برگزاري کنفرانس مادريد 1993در سال ادامه يافت.
انتفاضه نخست با زير گرفته شدن چند کارگر فلسطيني توسط يک کاميون اسرائيلي و شهادت چهار فلسطيني آغاز شد و فلسطينيان اين تصادف را قتل عمد دانستند و روز بعد در هنگام تشييع پيکرها به مقر ارتش رژيم صهيونيستي در جباليا سنگ زدند. در مقابل سربازان صهيونيست اقدام به شليک تير هوايي کردند. فلسطينيان نيز با باران سنگ و کوکتل مولوتف جواب آنها را دادند.
اين باعث شد ارتشيان درخواست نيروي کمکي کنند. اين جرقه اوليه انتفاضه اول فلسطين بود. ولي کار به همين جا ختم نشد و انتفاضه شهر به شهر گسترش يافت. در آن انتفاضه 1300 فلسطيني شهيد شدند.بالاخره شعله هاي اين انتفاضه در سال 1991 فروکش کرد و با امضاي توافقنامه اسلو ميان رژيم اشغالگر قدس و سازمان آزادي بخش فلسطين در سال 1993 به طور کامل متوقف شد.
عوامل پيدايش انتفاضه نخست
آغاز انتفاضه نخست فلسطينيان و قيام مردمي در برابر اشغالگران صهيونيست علل و عوامل متعددي داشت که در زير برخي از آنها آمده است:
1- شکست مبارزات پيشين فلسطينيها
مبارزات فلسطيني ها که عمدتاً در قالب سازمان هاي مختلف سياسي چپ و غير مذهبي انجام مي شد، همگي از تاکتيک واحدي استفاده مي کردند و آن عبارت از قرار دادن مرکز ثقل مبارزات در خارج از سرزمينهاي اشغالي بود.
اردن در يک مقطع زماني، سپتامبر سياه را آفريد و لبنان در برهه اي از زمان اقدام به اخراج نيروهاي مبارز کرد. برخي از کشورهاي عرب هم موانعي در سر راه فعاليت آن ها قرار دادند.
مشکل ديگر، تعدد و تفرقه بين سازمان هاي فلسطيني بود و عامل مهمتر اين که اين سازمانها و گروه ها عموماً به تمايلات سنتي و مذهبي مردم بي اعتنا بودند و در قالب گروه هاي لائيک و ملي قرار گرفته بودند.
بحث هاي خستگي ناپذير تئوريک و مباحث پايان ناپذير ميان آن ها براي نسل جديد فلسطيني، جز آوارگي و شکست حاصل ديگري نداشت. پس از مدتي سازمان هاي مبارز از در سازش با رژيم صهيونيستي درميآمدند. انصراف از مبارزه مسلحانه، به رسميت شناختن قطعنامه هاي سازمان ملل و پيوستن آن ها به آنچه «قطار صلح» خوانده شد، نااميدي را در دل فلسطينيان ايجاد کرد.
2- فشار مضاعف صهيونيستها بر فلسطينيان
شايد بتوان يکي از علل پيدايش انتفاضه را تحقير فلسطينيان به عنوان شهروندان درجه دوم در سرزمين هاي اشغالي به حساب آورد. مهاجرت بيش از حد يهوديان سراسر جهان به سرزمين هاي اشغالي و تلاش صهيونيست ها براي تغيير بافت جمعيتي اين سرزمين به نفع يهود و سلب امتيازات و امکانات از اعراب فلسطيني، موجب مي شد که فلسطيني ها ستم مضاعفي را بر خود احساس کنند.
3- روند سازش اعراب با اسرائيل
يکي ديگر از عوامل مؤثر در پيدايش انتفاضه، روند سازش در کشورهاي عرب است. از بدو پيدايش رژيم جعلي اسرائيل، شاهد مخالفت هاي مردمي در اين خطه بوده ايم. در ابتدا کشورهاي عرب با موضع گيري هاي خود همواره مخالفتشان را از موجوديت اسرائيل اعلام مي کردند.
نطق هاي نمايندگان عرب در مجامع بين المللي و حمايتهاي مادي و معنوي از مبارزات فلسطين، همه نشانگر توجه دولتهاي عرب به مسأله فلسطين بود، به طوري که در يک برهه از زمان، شاهد عجين شدن مبارزات اعراب عليه اسرائيل در قالب ناسيوناليسم عربي بوديم و اعراب در اين مقطع زماني، چهار جنگ را پشت سر گذاشتند، اگر چه نتوانستند نتايج مثبتي کسب کنند. در روند مبارزات مردم فلسطين هرگاه فلسطينيان از کمک کشورهاي عربي نااميد شده اند، خو د رأساً دست به کار شدند. براي مثال مي توان به قيام «عزالدين قسام» اشاره کرد.طي دهه 60 ميلادي، بعد از شکست هاي پياپي اعراب در جنگ با اسرائيل، فلسطينيان با قطع اميد از اعراب در قالب سازمان ها و گروه ها به دفاع از حقوق خود پرداختند. اوج اين گروه گرايي در پي توافق کمپ ديويد شکل گرفت.
انتفاضه يا قيام مردم فلسطين در شرايطي آغاز شد که افراد درگير مسأله فلسطين معتقد بودند که تنها راه پيشروي فلسطينيان، مصالحه و سازش است و اوج اين عقب نشيني در برابر اسرائيل را مي توان در کنفرانس امان ديد که سران کشورهاي عرب با پشت پا زدن به انگيزه و هدف اصلي تشکيل اتحاديه عرب، به مسأله فلسطين به عنوان يک مسأله درجه دو نگريستند. در اين اجلاس ضمن نمايندگي فلسطين، وکالت آن ها يکسره به اردن تفويض شد. اعراب در اين اجلاس با ناديده گرفتن حقوق سياسي فلسطينيان در تعيين نماينده و قيّم براي آنان مبادرت به يک عقب نشيني بزرگ کردند.
4- انقلاب اسلامي ايران
انقلاب اسلامي ايران از دو جهت بر انتفاضه تأثير داشته است، يکي ارائه الگوي مبارزه، يعني وارد کردن مردم به ميدان نبرد و ديگري تأثير بر تصميمات اعراب در منطقه.استقرار نظام جمهوري اسلامي در قدرتمندترين کشور منطقه به نحو محسوسي موازنه را به نفع مسلمانان بر هم زد. اما عمده کردن خطر انقلاب اسلامي ايران از سوي غرب موجب شد تا سازش و مصالحه با دشمن صهيونيستي به مانند گذشته، تنفرانگيز تلقي نشود. لذا کشورهاي عرب آمادگي آن را پيدا کردند تا با فدا کردن منافع و حقوق خود و ناديده گرفتن حقوق از دست رفته مردم فلسطين، رژيم اشغالگر صهيونيستي را به رسميت بشناسند.
مردم فلسطين با الهام از انقلاب ايران، متناسب با شرايط سياسي، اقتصادي و اجتماعي خود به ميدان آمدند و مبارزه را از چارچوب معادلات سياسي اعراب خارج کردند. تفاوتي که انتفاضه با ديگر جريانات مبارز در فلسطين دارد، مبين آن است که با الهام گرفتن از مبارزات بر حق ملت مسلمان ايران و رهبري آن، اين امکان براي فلسطيني ها به وجود آمده که دريابند آمريکا و اسرائيل شکست ناپذير نيستند و امکان رويارويي و تقابل با آنها وجود دارد.
انتفاضه دوم فلسطين؛ انتفاضه الاقصي
15 سال پيش در روز 28 سپتامبر سال 2000 و در پي ورود «آريل شارون» نخست وزير وقت رژيم اشغالگر قدس به مسجد الاقصي به همراه شمار زيادي از نظاميان ارتش صهيونيستي، انتفاضه دوم فلسطين موسوم به انتفاضه اقصي شعله ور شد.روز 28 سپتامبر يادآور روزي است که شارون با ورود به مسجد الاقصي و گشت زني در صحنهاي آن باعث تحريک احساسات فلسطينيان و بروز درگيري ميان نمازگزاران مسلمان و نظاميان صهيونيستي شد و در پي اين درگيريها هفت فلسطيني شهيد و بيش از 250 نفر ديگر زخمي شدند و در عين حال 13 نظامي صهيونيست هم مجروح شدند.
در آن زمان درگيري هاي شديدي در شهر اشغالي قدس درگرفت که منجر به زخمي شدن دهها فلسطيني شد و اين درگيريها خيلي زود به تمامي شهرهاي کرانه باختري و باريکه غزه نيز سرايت پيدا کرد و نام "انتفاضه الاقصي" به خود گرفت.
محمد الدوره کودک شهيد فلسطيني که در دومين روز انتفاضه اقصي به شهادت رسيد، نماد انتفاضه دوم فلسطين به شمار مي رود و فايل ويديوئي ضبط شده توسط شبکه تلويزيوني فرانسه در تاريخ 30 سپتامبر 2000 به خوبي صحنه هاي ترور اين کودک 11 ساله را که در کنار پدرش در پشت يک مانع بتني در خيابان صلاح الدين در جنوب شهر غزه پناه گرفته بود، به تصوير کشيده است. ترور اين کودک فلسطيني توسط ارتش صهيونيستي احساسات خشم ملت فلسطين را در نقاط مختلف برانگيخت و باعث راه اندازي تظاهراتهاي خشم و وقوع درگيري ميان نظاميان ارتش صهيونيستي و شهروندان فلسطيني شد که در پي آن دهها نفر از آنها شهيد و يا زخمي شدند. انتفاضه دوم فلسطين در مقايسه با انتفاضه نخست شاهد درگيري هاي بيشتر و افزايش عمليات هاي نظامي و درگيري ها ميان مقاومت فلسطين و ارتش صهيونيستي بود.
در جريان اين انتفاضه مناطق مختلف کرانه باختري و باريکه غزه در معرض تجاوزات نظامي ارتش صهيونيستي قرار گرفت و هزاران باب منزل ويران و هزاران دونم از اراضي کشاورزي تخريب شد .از جمله مهمترين حوادثي که در زمان انتفاضه الاقصي روي داد ترور "رحبعام زئيفي" وزير گردشگري وقت رژيم صهيونيستي به دست مبارزان جبهه خلق براي آزادي فلسطين بود.
شارون در آن زمان سعي در ترور شمار زيادي از رهبران درجه يک احزاب سياسي و گروههاي نظامي مقاومت فلسطين را داشت تا شعله هاي انتفاضه اقصي را خاموش کرده و گروه هاي مقاومت و در راس آنها مجموعه شهيد ابو علي مصطفي دبير کل جبهه خلق را تضعيف کند و از سوي ديگر، شيخ احمد ياسين بنيانگذار جنبش مقاومت اسلامي "حماس" را ترور کند.
انتفاضه دوم فلسطين در مقايسه با انتفاضه نخست شاهد پيشرفت در ابزارهاي مورد استفاده مقاومت بود که مهمترين وسايل مورد استفاده در آن سنگ و بطريهاي آتشزا بود.گروههاي مقاومت فلسطين درجريان انتفاضه دوم درصدد توسعه شاخههاي نظامي خود برآمدند و گردانهاي شهيد عزالدين قسام شاخه نظامي جنبش حماس سلاحهاي مورد استفاده خود را توسعه داد و توانست موشکهايي توليد کند که با استفاده از آنها شهرها و شهرکهاي صهيونيستنشين را هدف قرار ميداد .
انتفاضه دوم فلسطين بالاخره در تاريخ 8 فوريه سال 2005 و با توافق آتش بسي که ميان طرفين فلسطيني و صهيونيستي در اجلاس "شرم الشيخ" به امضا رسيد، خاموش شد، اما ناظران بر اين باورند که با توجه به عدم دستيابي طرفين به هيچ گونه راه حل سياسي و تداوم درگيري ها در شهرهاي کرانه باختري، اين انتفاضه همچنان ادامه دارد . ادامه دارد...
ش.د9402928