علی رغم شکست مذاکرات سیاسی سوری- سوری و کارشکنی معارضان خارجی موسوم به هیات ریاض، در عرصه میدانی سوریه اما تحولات مهمی در هفته های اخیر رخ داد که پیشروی های تروریست ها در جبهه حلب را به دنبال داشت.
در 17 اردیبهشت روستای "خان طومان" در استان حلب، دوباره به اشغال تروریست ها درآمد؛ این روستا در 29 آذر 94 با عملیات گسترده نیروهای مقاومت پاکسازی شده بود، اما تروریست ها توانستند در سایه آتش بس با پشتیبانی گسترده مالی و تسلیحاتی حامیان منطقهای و بین المللی خود به این شهر حمله کنند و آن را دوباره به تصرف خود درآورند. به طور مشخص آمریکا، عربستان و ترکیه در پشتیبانی از تروریست ها برای اشغال دوباره خان طومان نقش داشتند.
خان طومان روستایی در منطقه "جبل سمعان" در استان حلب سوریه است. این روستا در 10 کیلومتری جنوب غربی شهر حلب قرار دارد و به دلیل نزدیکی به اتوبان حلب-دمشق از اهمیت راهبردی برخوردار است.
اهمیت موضوع در این جاست که حلب بزرگترین استان سوریه از نظر وسعت و پایتخت اقتصادی این کشور است و اهمیت خان طومان به دلیل نزدیکی این شهرک به بزرگراه مواصلاتی "حلب – دمشق " است که تروریستها میتوانستند با احاطه بر آن به سمت شهر " دمشق " حرکت کنند و قادر خواهند بود از این شهرک امداد رسانی و پشتیبانی را از شهرهای شمالی به مناطق مرکزی سوریه متصل کنند.
با این حال آخرین اخبار حاکی از آمادگی ارتش سوریه برای بازپس گیری خان طومان است. دو روز قبل خبرنگار العالم در استان حلب گزارش داد که ارتش سوریه و نیروی هوایی این کشور، مواضع تروریست ها در خان طومان را زیر آتش سنگین خود گرفته اند، تا ضمن قطع خطوط امداد آنان، زمینۀ حمله به این منطقه را در ساعات آینده فراهم کنند.
در مورد مسایل اخیر و پیش روی تروریست ها ذکر چند نکته ضروری است:
1) این حملات همزمان در شرایطی رخ داد که آتش بس در حلب برقرار بوده است. توافق آتش بس که نزدیک به دو ماه پیش بین ارتش و تروریست ها اتفاق افتاد، با حملاتی توسط تروریست های جبهه النصره و جیش الفتح عملاً شکست خورده است. از همان روزهای آغاز آتش بس تحلیلی پیرامون این وضع وجود داشت که آتش بس تنها برای خرید زمان و جلوگیری از پیشرفت های میدانی ارتش است. بنابراین هم پیمانان تروریست ها ابتدا با مطرح کردن آتش بس و شروع گفتگوهای سیاسی، فاز دوم خود یعنی تجهیز و سازماندهی تروریست ها را آغاز کردند. امروزه آنچه در حلب روی می دهد ناشی از طرح های بازیگران غربی در مورد سوریه و عدم اعتماد به چنین توافقاتی است. جای این سوال مطرح است که چرا هر موقع پیشرفت های میدانی توسط ارتش و نیروهای مقاومت صورت می گیرد، این بازیگران به دنبال آتش بس و شروع گفتگوهای میدانی هستند؟ جواب آن ها نیز یک کلمه است و آن نیز حفظ جان مردم سوریه. اگر واقعاً هدف این است چرا بعد از پنج سال به فکر مردم سوریه افتاده اند؟
2) سخنان اخیر جان کری مبنی بر رفتن بشار اسد و تغییر موضع توسط وی نشان از توطئه ای عمیق تر علیه سوریه دارد. وزیر خارجه امریکا تا چند ماه گذشته بر دولت انتقالی و حضور بشار اسد در آینده سیاسی سوریه تاکید داشت، اما امروز بر طبل رفتن بشار اسد می کوبد. هم زمانی صحبت های جان کری و ریاض حجاب (مسول هیات ریاض) مبنی بر کنارهگیری بشار اسد، نشان از تغییر مواضع گروه های مقابل جبهه مقاومت است که به بهانه آتش بس و گفتگوهای سیاسی عملیاتی علیه تروریست ها صورت نگیرد.
3) آمریکا به عنوان بازیگر اصلی معارض نظام سوریه به هیچ وجه حاضر به پایان دادن جنگ سوریه نیست. واشنگتن نشان داده که برای امتیاز گرفتن از بشار اسد باید همچنان ارتش و نظام این کشور را دچار جنگ داخلی کرد تا نتواند به عنوان قدرتی مهم عرض اندام کند. اخیراً نیز جان کری در حمایت از حمله تروریست ها به بیمارستان حلب، هدف از این امر را مقابله به مثل از طرف ترریست ها عنوان کرده بود. از سوی دیگر امنیت رژیم صهیونیستی در ادامه درگیری در سوریه است. تحلیل گران اسراییلی به این نکته تلویحاً اشاره می کنند که سه گزینه برای آینده سوریه متصور است: اول سقوط بشار اسد، دوم باقی ماندن بشار اسد و سوم تداوم وضعیت فعلی.
آنان در ادامه می گویند سقوط بشار اسد یعنی قدرت گرفتن گروه های تروریستی همچون داعش است و در صورت تشکیل دولت توسط این گروه، داعش می تواند در آینده تهدیدی علیه امنیت اسراییل باشد. در ادامه باقی ماندن بشار اسد نیز یعنی عدم شکست پذیری جبهه مقاومت و تداوم شکست اسراییل در منطقه، همچون جنگ 33 روزه. تنها گزینه باقی مانده و مطلوب ترین گزینه تداوم وضعیت فعلی است و علت آن نیز تخریب بیشتر سوریه و عدم قدرت گرفتن دو طرف معارضه(نظام سوریه و تروریست ها) که هر دو دشمن بالقوه و بالفعل اسراییل هستند.
4) تحولات رخ داده در عرصه داخلی همچون برگزاری انتخابات پارلمانی و پیروزی اکثریت حزب بعث طرفدار نظام حاکم سوریه نیز تا حدودی بر شرایط روانی معارضین تاثیرگذار بوده است. برگزاری این انتخابات در حالتی جنگی نشان از اقتدار دولت سوریه دارد و معارضین که به دنبال نقطه ضعفی از نظام با عدم مشارکت مردم بودند، نتوانستند به خواسته خود برسند. به هرحال پیروزی در انتخابات اخیر وزنه مهمی برای دولت سوریه با پشتوانه مردمی بود.
5) در بُعد منطقه ای نیز شکست مذاکرات صلح یمن نیز آتش درگیری در سوریه را بار دیگر شعله ور کرد. عربستان که به دنبال خارج شدن از جنگ یمن و تمرکز خود بر سوریه است، نتوانست با دست پُر از ژنو خارج شود و بار دیگر نگاه های خود را متوجه سوریه کرد. اخیراً نیز عادل الجبیر بر رفتن بشار اسد تاکید کرده و این امر نشان داد که سوریه تا چه اندازه برای عربستان اهمیت دارد.
نتیجه گیری
تاریخ به خوبی گواه بر کارشکنی آمریکا و هم پیمانان آن در تداوم بحران های منطقه ای دارد. اگر واقعاً واشنگتن به دنبال حل بحران های منطقه ای بود روی به ظهور گروه های تروریستی، جنگ های نیابتی و کشتار مردم نمی آورد.
ذکر این نکته الزامی است که تنها راه مبارزه با آمریکا و هم پیمانان آن مقاومت و عدم اعتماد به آن هاست. سوریه نیز طی پنج سال اخیر با بحران های سیاسی و میدانی زیادی مواجه بوده و سقوط چند شهر به منزله پایان کار جبهه مقاومت نیست./