* روسيه نسبت به كمك به حل مشكلات ميان ايران و عربستان ابراز علاقهمندي كرده است. آنها تا چه اندازه از توان و جايگاه حل مشكلات ميان تهران و رياض برخوردار هستند؟
** نكته نخستي كه بايد مطرح كنم اين است كه جاي تاسف بسياري است كه ميان دو كشور همسايه و مسلمان، يك كشور ديگر بخواهد ميانجيگري كند و من فكر ميكنم اين هم براي ايران و هم براي عربستان كسر شأن است و اگر قرار به ميانجيگري است، بهتر بود كشور ديگري اين كار را انجام دهد. با اين حال، روسيه براي انجام اين كار ابراز علاقهمندي كرده است. من فكر ميكنم در اين رابطه، روسها بيش از هر چيز به منافع خود فكر ميكنند چراكه علاقهمند هستند تا موقعيت شوروي سابق را در خاورميانه از اين طريق احيا و جايگاه و نفوذشان را افزايش دهند. البته آنها توان احياي قدرت و نفوذ قبليشان را در منطقه ندارند؛ چه از نظر سياسي و چه از نظر اقتصادي.
سابقه خوبي را هم از خود در ميان بسياري از كشورهاي منطقه به جا نگذاشتهاند. در عرصه روابط بينالملل هم روسيه به عنوان كنشگري جاهطلب كه فقط منافع خود را دنبال ميكند و در اين بازيها به حقوق هيچ يك از طرفين توجه نميكند و آن را مورد رعايت قرار نميدهد، شناخته ميشود. به اين اعتبار، من فكر ميكنم لاوروف در بيان چنين موردي زياد صادق نيست و بهتر است ايران براي بهبود روابط با عربستان از كانال ديگري وارد اين موضوع شود. بهترين كانال در اين راستا هم ميتواند گفتوگوي مستقيم و دوجانبه باشد. در موضوع اعزام حجاج ايراني به عربستان هم مشاهده كرديم كه اين كانال با وجود سختيهاي خود جواب داد.
* تا چه اندازه حضور روسيه در سوريه و افزايش نقش منطقهاي آنها باعث شده تا آنها احساس كنند كه ميتوانند اختلافات ميان ايران و شوراي همكاري را كاهش دهند؟
** روسها در سوريه در مسائلي با ايران همكاريهايي دارند ولي مواضعشان در سوريه مختص به همان مسائلي كه با ايران همكاري دارند، نيست و ميتوان گفت آنها از زواياي مختلفي عمل ميكنند و اهداف متفاوتي دارند. يكي از اهداف آنها مبارزه با تروريستهاي چچني بود و به همين خاطر پوتين در ابتداي حضور نظامي در سوريه گفت كه پنج تا هفت هزار تروريست چچني در سوريه هستند كه بازگشت آنها به مرزهاي cis امنيت روسيه را به مخاطره مياندازد كه بهانه و تحليل سادهانگارانهاي هم بود.
از سوي ديگر، آنها به دنبال حفظ پايگاه درياييشان در طرطوس بودند و سوريه را تنها سنگر باقيمانده از جنگ سرد تلقي ميكردند در حالي كه هدف ايران در حمايت از سوريه اين بوده است كه ما سوريه را يك كشور مسلمان كه در خط مقدم مبارزه با رژيم اشغالگر قدس است و نقطه كانوني محور مقاومت است، ميدانيم. با اين حال، هرچند حضور روسها موجب افزايش نقش منطقهاي آنها شده است ولي از سوي ديگر هم در ميان برخي از اقشار سوري و كشورهاي عربي هم بازتاب منفي داشته است. از طرف ديگر هم همانطور كه گفتم اعراب خاطره خوشي از روسها چه در مسائل منطقهاي و چه در مسائل مرتبط با صادرات نفت ندارند. با اين حال روسها فكر ميكنند كه ميتوانند مشكلات خاورميانه را حل كنند.
* روسيه از بهبود روابط ايران و عربستان از چه فوايدي بهرهمند ميشوند؟ به عبارت ديگر، دلايل پيشقدم شدن مسكو از حل مشكلات مسكو و تهران چيست؟
** روسها علاقهمند هستند تا از طريق بهبود روابط ايران و عربستان اعتبارشان در ميان كشورهاي منطقه افزايش پيدا كند و نفوذ و جايگاه سنتيشان در جنگ سرد احيا شود. اين مهمترين دليلي است كه آنها در اين باره پيشقدم شدهاند و ميخواهند از مزاياي اقتصادي اين مساله نيز بهرهمند شوند ولي همانطور كه گفتم آنها ظرفيت چنين كاري را ندارند. در ايران نيز نوعي بدبيني نسبت به روسها وجود دارد. در اعراب نيز اين بدبيني وجود دارد. همين مسائل موجب ميشود تا روسيه به تمام خواست حداكثري خود در منطقه دست نيابد. من فكر ميكنم دستيابي به اين خواست بيشتر به ايران بستگي دارد چراكه ايران به عنوان يك قدرت برتر منطقهاي است و روسها ميتوانند با داشتن همكاري با ايران نفوذشان را هم گسترش دهند.
* عادل الجبير در روسيه از مسكو براي متقاعد كردن تهران براي رعايت حسن همجواري كمك خواسته است. آيا اين سخن به معناي كوتاه آمدن عربستان و تلاش براي بهبود روابط با ايران است؟
** به هر حال ادامه تنش با ايران نه تنها به نفع اين كشور بلكه به نفع هيچ كشور ديگري هم نيست. از چنين سخناني ميتوان اين برداشت را داشت كه رياض در حال امتحان كردن آخرين تلاشهايش است ولي كاش آنها به جاي آنكه چنين مسائلي را در مسكو مطرح كنند و از روسيه كمك بخواهند، از كشورهاي اسلامي و كشورهاي منطقه كمك ميخواستند. قطر، عمان و كويت از جمله كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس هستند كه از روابط خوبي هم با ايران برخوردار هستند. ايران و عربستان دو كشور مهم اسلامي هستند كه از منافع بسياري در همكاري با يكديگر برخوردار هستند و در صورتي كه تهران و رياض بتوانند با يك گفتوگو و مشكلاتشان را حل و فصل كنند، بيترديد نه تنها مشكلات دوجانبهشان بلكه بسياري از مشكلات منطقه هم حل و فصل خواهد شد. در اين راستا تنها راهكار حل و فصل مسائل خاورميانه هم همكاريهاي منطقهاي است و نه آنكه از روسيه يا امريكا كمك بخواهيم.
* لاوروف در نشست خبري با الجبير گفته كه طبيعي است هر كشور به دنبال بسط نفوذ خود در خارج از مرزهايش باشد. آيا اين به معناي رد اتهامات و ادعاهاي هميشگي الجبير است؟
** سخن سرگئي لاروف يك اصل ساده پذيرفته شده در عرف بينالمللي است. همه كشورها اين كار را ميكنند. سخنان وزير امور خارجه عربستان در طرح اتهام به ايران سخن بسيار خارج از عرفي است. طبيعي است كه ايران به عنوان يك كشور مسلمان و شيعه نسبت به مسائل همسايگان و كشورهاي شيعه حساس باشد. در قانون اساسي هم آمده است كه دولت بايد از مستضعفان جهان حمايت كند. از سوي ديگر هم حضور ايران در برخي كشورها به درخواست رسمي دولتهاي آنها بوده است و نميتوان آن را غيرقانوني دانست. از سوي ديگر، همين اتهامات به عربستان هم قابل ايراد هستند. آنها به حوزههاي نفود ايران وارد شدهاند و در حال گسترش مناسبات خود هستند. در اين راستا، آنها در افغانستان، تاجيكستان و تركمنستان روابطشان را گسترش دادهاند. ايران هم ميتواند به آنها بگويد شما به حوزههاي نفوذ سنتي و فرهنگي ايران وارد شدهايد و احساس نگراني كند. چگونه حضور ايران جاهطلبي و غيرقانوني است اما حضور آنها اشكالي ندارد؟
* شوراي همكاري به صورت سنتي متمايل به امريكا بوده است ولي در دو، سه سال اخير آنها به دنبال توسعه روابط با روسيه هستند. دليل اين نوع رويكرد جديد آنها چيست؟ تا چه اندازه اين مساله به دليل رويكرد جديد امريكا در خصوص خاورميانه است؟
** اعراب به ميزان بسيار زيادي نسبت به امريكا نگران هستند و فكر ميكنند كه امريكاييها آنها را تنها گذاشتهاند. در سالهاي گذشته ايران با وجود تحريمهاي بسيار نشان داد كه ميتواند در مقابل زيادهخواهي ايستادگي و با آنها مقابله كند و از سوي ديگر، با اجراي اقتصاد مقاومتي خود را در برابر حملات اقتصادي نفوذناپذير كند، هرچند كه تحريمها ضرباتي را به اقتصاد ما وارد كرد ولي موجب تسليم ايران نشدند. اين مساله موجب نگراني اعراب و به ويژه عربستان شده و آنها فكر ميكنند با رفع تحريمها موازنه به نفع تهران عوض خواهد شد. از سوي ديگر، اعراب از امريكا در پرونده هستهاي انتظار داشتند فشارهاي بيشتري به ايران وارد كند و امتيازات كمتري را به تهران بدهد. آنها ميخواستند كه امريكا با ايران به توافقي نرسد ولي امريكا اين كار را نكرد و متوجه شده است كه بدون ايران نميتوانند كاري بكنند.
اين مساله موجب دلخوريشان شده است. از طرف ديگر، هماينك دولتي در امريكا وجود دارد كه به عربستان ميگويد كه مشكلات ناشي از ايران نيست و از آنها ميخواهد با ايران براي مبارزه با تروريسم همكاري كنند. اين مسائل موجب شده تا آنها فكر كنند كه امريكا ميخواهد آنها را تنها بگذارد و به همين خاطر عجولانه به روسيه پناه آوردهاند در حالي روسها ظرفيتي كه امريكا براي اعراب را دارد، براي آنها ندارد. با اين حال ايران بايد مخالف افزايش حضور نظامي هر قدرتي در منطقه باشد؛ چه اين قدرت امريكا باشد و چه روسيه. البته ايران از همكاريهاي برابر و نه نگاه از بالا به پايين، استقبال ميكند. از طرفي هم بايد دانست كه ايران يك قدرت منطقهاي است و براساس آنچه اعلام كرده گفته است كه ميخواهد امنيت در منطقه را با همكاري همه كشورهاي منطقه دنبال كند و نه براساس حضور و مشاركت قدرتهاي فرامنطقهاي مداخلهگر.
* روسها از نقش شوراي همكاري در به تاخير انداختن مذاكرات سوريه انتقاد كردهاند. اين انتقادات و اختلاف درباره بشار اسد تا چه اندازه به معناي شكست تلاشهاي عربستان در همراه ساختن روسيه با خود است؟
** روسيه در سوريه منافعي دارد كه اين منافع در شرايط كنوني با بقاي بشار اسد ممكن است و به همين خاطر حاضر به كنار رفتن ناگهاني او نيست، در حالي كه عربستان تلاشهاي بسياري براي رفتن بشار اسد ميكند. به نظر ميرسد كه شوراي همكاري فكر ميكرد با بهبود و گسترش روابط خود با مسكو ميتواند آنها را همسوي خود بكند و آنها راضي شوند كه اسد كنارهگيري كند. البته اين سخنان ناظر به شرايط كنوني است و ممكن است در آينده هر اتفاقي رخ دهد. به طور مثال، اگر روسها اين تضمين را پيدا كنند كه با كنارهگيري بشار اسد و روي كار آمدن دولت جديد منافعشان در سوريه حفظ خواهد شد، با رفتن بشار اسد مخالفتي نميكنند.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=44702
ش.د9500388