(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/02/05 ـ شماره 4595 ـ صفحه 8)
** برای عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی باید یک عزم جدی وجود داشته باشد که این عزم جدی را من در کسانی که سکاندار مسائل اقتصادی کشور هستند، نمیبینم. حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی که سیستمها مطرح هستند و نقش افراد چندان تعیین کننده نیست، ما مشاهده میکنیم که با تغییر افراد، ممکن است سیاستمداران عوض نشوند ولی در روند اجرا تغییرات عمده ای روی میدهد. برای مثال وقتی در اواخر دهه 70 میلادی دولت محافظه کار در انگلستان یک زمین سوخته به جای مانده از عملکرد حزب سوسیالیستی کارگر را به دولت محافظه کار خانم تاچر تحویل داد، دولت تاچر اقتصاد ورشکسته انگلیس را ظرف مدت کمتر از 4 سال به یکی از اقتصادهای برتر دنیا تبدیل کرد و اقتصاد انگلیس همچنان یکی از مستحکم ترین اقتصادهای اتحادیه اروپاست. بنابراین باید یک بینش درستی در ردههای بالای مدیران اقتصادی ما جهت عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی وجود داشته باشد و این بینش بایستی بتواند آن توانمندیهای لازمی که مورد نیازش هست را در بازوهای اجرایی خود پیدا کند. اگر دولت آقای هاشمی رفسنجانی در زمینه اقتصادی و کارهای عمرانی و صنعتی موفق بود به دلیل قاطعیت و هنر ایشان در پیدا کردن مدیران توانمند اجرایی بود.
بهعنوان مثال، دولت سازندگی دو وزیر کلیدی داشت که آقای زنگنه، وزیر نیرو و آقای محلوجی، وزیر معادن و فلزات بود. در طول 8 سال دولت سازندگی و در زمان وزارت آقای زنگنه پروژه هایی که کمتر کسی فکر میکرد ایرانیها بتوانند اجرا کنند، عملیاتی شد. من آن زمان در یک بازدیدی از عملیات اجرایی سد کارون3 در دفترچه یادبودی که در محل ساخت سد بود به یک متن انگلیسی برخورد کردم که توسط مدیرعامل بزرگترین شرکت حفاری در جهان با زبانی کنایهآمیز نوشته بود «امیدوارم ایرانیها در اجرای پروژه کارون3 موفق باشند.» تمام پروژههای برقابی ما در آن زمان شروع شدند و بعد از آن در این زمینه کار عمدهای انجام نشد. همچنین در زمان وزارت آقای محلوجی کارهای بزرگی در صنعت فولاد انجام شد. افزایش تولید فولاد در هر کشوری نشاندهنده رشد اقتصادی و صنعتی آن است. آقای محلوجی هم مدیر قاطع و توانمندی بود. من یادم میآید که ایشان یکبار بعد از دوران وزارتش به من گفت که من برای پیگیری کارها و پروژهها بدون اینکه به منشی ام بگویم خودم به مدیران پروژهها تلفن میزدم و پیگیر پیشرفت پروژهها بودم. من نظیر چنین مدیرانی را در دولت آقای روحانی مشاهده نمیکنم.
* پس به نظر شما ما باید مدیرانی داشته باشیم که علاوه بر تسلط بر امور اجرایی به اقتصاد مقاومتی باور داشته باشند؟
** دقیقا همین طور است. من این باور را الان نمیبینم و نبودن این باور است که باعث شده ما نتوانیم از امکانات خودمان استفاده بکنیم.
* یکی از اهداف اقتصاد مقاومتی تقویت بنیه اقتصاد کشور در برابر شوکهای خارجی است که این شوکهای خارجی فقط تحریم نیست و میتواند کاهش قیمت نفت نیز باشد. ما باید در برابر این تکانههای خارجی چگونه اقتصادمان را قوی کنیم؟
** اگر ما به واقعیتها نگاه کنیم، میبینیم که مسئله کاهش قیمت نفت فقط برای ما اتفاق نیفتاده بلکه برای کشورهایی نظیر نروژ، انگلیس و مکزیک و حتی کشورهای عربی خلیج فارس هم قبلا اتفاق افتاده بود ولی تاثیر آنچنانی بر ساختار اقتصادی شان نداشته است و دلیلش هم مشخص است. این کشورها با سرمایه گذاریهای گسترده ای که در سایر زمینهها کردند خودشان را در برابر شوکهای ناشی از کاهش قیمت نفت محافظت کردند. برای مثال، عربستان بخش کمی از نفت خودش را به صورت نفت خام صادر میکند. ظرفیت پالایشگاههای عربستان خیلی بیشتر از ایران است. عربستان با فاصله بسیاری از ایران در رتبه نخست تولید محصولات پتروشیمی در خاورمیانه است.همچنین کویت با تاسیس صندوق توسعه ملی برای نسلهای آینده خود برنامه ریزی کرد. دولت کویت از سال 1965 به این فکر افتاد که اگر روزی نفت این کشور تمام شود نابود میشود، زیرا حیاتش وابسته به نفت است، بنابراین تصمیم گرفت که صرف نظر از قیمت نفت، درصد مشخصی از درآمد نفت خود را به صندوق توسعه ملی واریز کند. براساس آمار و اطلاعات موجود، ارزش سرمایه گذاریهای این صندوق بیش از 300 میلیارد دلار است. مثال دیگر مربوط به ترکیه است. این کشور در سال 2015 با وجود ناآرامیهای جدی رشد اقتصادی 5درصدی داشت که یک درصد بالاتر از سال 2014 بود.
بنابراین ما باید این واقعیت را در نظر بگیریم که پایین آمدن قیمت نفت یک مصیبت نیست و این اتفاقات در سایر کشورها نیز رخ داده ولی علم اقتصاد برای همه این مشکلات راهکار دارد.
* یکی از اهداف اقتصاد مقاومتی رهایی ازخامفروشی است که یکی از مصادیق آن تکمیل صنایع پاییندستی نفت است، برای توسعه صنایع پاییندستی چه توصیههایی دارید؟
** ما سابقه تولید پتروشیمی مان قدیمی تر از عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس است. همان طور که عنوان کردم وجود مدیران قوی یکی از مهمترین شروط برای توسعه اقتصادی است. در زمان دولت اصلاحات، مدیریت آقای نعمت زاده در پتروشیمی موجب شد تا موفقیتهایی حاصل شود. اگر امروز عنوان میشود که صادرات پتروشیمی ما حدودا 60 درصد کل صادرات غیرنفتی ماست به دلیل سرمایه گذاریها در دولت اصلاحات بود. در 8 سال دولتهای نهم و دهم که اصولا اقتصاد مطرح نبود و کسی به این مسائل توجه نمیکرد و اقدامی نیز انجام نشد. به عبارتی، این دستاورد بزرگ، دستاورد عملکرد یک مدیر موفق یعنی آقای نعمت زاده بود ولاغیر.حتی وزیر نفت آن زمان با چنین رویکرد توسعهای آن هم با این شتاب موافقت چندانی نداشت.بنابراین اکنون نیز به مدیران شایسته نیاز داریم. من بینشی که در بدنه مدیران صنایع پایین دستی نفت هست را بینش توسعهای نمیبینم. اگر این بینش وجود داشت طبیعتا با افزایش تولید حوزههای مشترک غرب کارون که در طول سه سال آینده به 700 هزار بشکه در روز میرسد حداقل یکی، دو پالایشگاه در آن منطقه باید ساخته میشد و با نفت یا موادی که از پالایشگاه استخراج میشود میتوانستیم چندین مجتمع پتروشیمی در آن منطقه احداث کنیم چون در آنجا دیگر هزینه انتقال نفت که وجود ندارد.
در توسعه صنعت پتروشیمی دستاوردها در 2 سال اخیر ملموس نبوده است. شاید یک دلیل آن این باشد که صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی صنایع بسیار سرمایه بر هستند. برای احداث یک واحد پتروشیمی که ماده اولیهای مثل پلیاتیلن تولید کند حدود 300 میلیون دلار سرمایه مورد نیاز است. ضمن اینکه تکنولوژی ماشینآلات و تجهیزات صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی و لیسانس تولید آنها عمدتا در اختیار شرکتهای آمریکایی است.ما ماشین آلات و تجهیزات از شرکتهای اروپایی مثل آلمان، فرانسه و ایتالیا خریداری کرده ایم ولی لیسانس تولید مواد و فرمولاسیون تولید آنها متعلق به آمریکاست. در شرایط فعلی صنایع پیشرفته پتروشیمی را در اختیار کشور ما قرار نمیدهند. باید دید که غربیها حاضر هستند تکنولوژیهای روز پتروشیمی را در اختیار ما قرار دهند؟ اگر عربستان هم در صنعت پتروشیمی موفق بوده به دلیل مشارکت کشورهای اروپایی و آمریکاست.
ازطرف دیگر اگر شما به جدول سرمایه گذاریهای مستقیم خارجی در جهان نگاه کنید، میبینید که بخش عمده این سرمایهگذاریها بین خود کشورهای صنعتی روی میدهد و دلیل آن این است که سرمایهگذاری خارجی از یک منطق سیاسی پیروی میکند. به یاد میآورد، رئیسجمهور دولت سازندگی از یکی از وزرای خود پرسید چرا سرمایهگذاری خارجی در ایران انجام نمیشود؟ وی پاسخ داد شرکتهای خارجی در پارس جنوبی اقدام به سرمایهگذاری در تولید نفت و گاز کردند.ایشان گفتند این را نگفتم. منظور ایشان این بود که سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز کشوری مثل ایران برای آنان اجتناب ناپذیر است ولی سرمایه گذاری در سایر صنایع در اولویتهای سیاسی و اقتصادی آنان نیست. همچنین سرمایه گذاری خارجی مدیریت خودش را هم میآورد. درست است که ما قابلیت تبدیل شدن به هاب منطقه را داریم ولی باید ببینیم قدرتهای بزرگ مایل هستند که ایران چنین نقشی در منطقه بازی کند یا نه. تا به حال تصمیمی دال بر این مسئله مشاهده نمیشود. حتی بانکهای بزرگ اروپایی هنوز منتظر تایید و تضمین آمریکا برای تجارت با ایران هستند، زیرا در دوران تحریم خسارتهای زیادی از جانب وزارت خزانه داری آمریکا متحمل شدند.
* اگر ما از مدیریتهای قوی و بینش توسعهای مناسب برخوردار باشیم و با توجه به باز شدن فضای اقتصاد پس از برجام آیا میتوانیم امید داشته باشیم که در 5 سال آینده اقتصاد ما به شکوفایی برسد؟ حتی سازمانهای بینالمللی مثل بانک جهانی از رشد 5 درصدی اقتصاد ایران سخن گفتهاند.
** البته من شخصا اعتقادی به چنین برآوردهایی از رشد اقتصادی ندارم چون رشد اقتصادی متاثر از سرمایهگذاری است. اگر سرمایه گذاری نباشد رشدی هم اتفاق نمیافتد. ما نه سرمایه کافی داریم و نه از تکنولوژی مدرنی برخورداریم. البته من معتقدم که در بلندمدت، ایران به دلیل شرایط ویژه ای که دارد، میتواند به عنوان تنها پتانسیل باقی مانده برای اقتصادهای نوظهور باشد. برزیل و چین بزرگ هستند، معادن هم دارند ولی انرژی ندارند. ایران تنها کشوری است که دارای ویژگیهای ابرقدرتی است یعنی هم معادن و انرژی فراوانی دارد و هم آب و هوای متنوعی دارد. در آمریکا برای اینکه از یک منطقه سردسیر مثل نیویورک به یک منطقه گرمی مثل فلوریدا بروید باید یک پرواز 7 ساعته انجام دهید در صورتی که در ایران از یک منطقه سردسیر مثل شهرکرد تا یک نقطه گرمسیر مثل بوشهر میتوان با یک پرواز 20دقیقه ای مسافرت کرد. به هر حال اقتصاد ما باید درون زا باشد و این همان چیزی است که مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید کرده اند. هزینه ارزی برای ساخت راه آهن 20درصد و برای آزادراهها تقریبا صفر است. میتوان از چنین رویکردی در اقتصاد استفاده کرد.
* برای رونق صنایعی که خیلی برای تولیدشان وابستگی به خارج نداشته باشند باید چه کار کرد؟
** من در همین خصوص توضیح میدادم. ببینید برای ساخت آزادراه استراتژیک تبریز- بازرگان که برای ما خیلی مهم است دو سال است که وزارت راه و شهرسازی با یک شرکت ترک مذاکره میکند ولی مذاکرات به نتیجه نرسیده است. ما همین مسئله را درباره آزادراه تهران – شمال دیدیم که چینیها چقدر بهانه و آزار و اذیت کردند و ما پروژه را به شرکتهای ایرانی واگذار کردیم.تا پایان بهمنماه94 میزان تجهیز منابع از طریق بورس به رقم بیسابقه 800هزار میلیارد تومان رسید. اگر ما درنظر بگیریم که کل بودجه عمرانی تخصیص یافته از 12هزار میلیارد تومان بیشتر نبوده است. باید از مکانیزمهایی مثل بازار سرمایه برای پشتیبانی از تولید استفاده کنیم.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=34402
ش.د9500582