(روزنامه جوان – 1395/03/22 – شماره 4833 – صفحه 10)
* به عنوان آغازين سؤال، از منظر جنابعالي بارزترين مشخصههاي سياسي و مبارزاتي شهيد آيتالله سعيدي كدامند؟
** بسم الله الرحمن الرحيم. مرحوم شهيد آيتالله سعيدي ويژگيهاي برجسته فراواني داشتند كه هر يك از آنها شايسته بررسي و مطالعه وسيع و جدي است، از جمله بُعد علمي، اخلاقي، شيوه سلوك با مردم، انقلابيگري، ولايتمداري و... بنده تلاش خواهم كرد در اين فرصت اندك هر يك از اين ابعاد را مختصراً بيان كنم.
نخستين ويژگي برجسته ايشان به باور بنده «علمداري» ايشان است. ايشان بهويژه در مقطع سالهاي 1344 و 1345 كه به تهران آمدند تا زمان شهادتشان، علمدار دين و انقلاب بودند و با شجاعت و بصيرتي كمنظير، مسجد موسي بن جعفر(ع) را به پايگاه عمده مبارزه عليه رژيم طاغوت تبديل كردند. اين سالها، سالهاي اوج خفقان و سكوت مبارزان است و لذا شجاعت كمنظير ايشان در بيان حقايق و روشنگري در زمينه ظلم رژيم ستمشاهي براي كساني كه آن جو سنگين اختناق را تجربه نكردهاند، قابل تصور نيست. در آن سالها حتي بردن نام حضرت امام هم جرم بود، اما شهيد آيتالله سعيدي با كمال شجاعت از امام ياد ميكرد و به همين دليل همواره تحت نظر بود و ساواك دائماً گزارشهاي مبسوطي از سخنان و رفتار ايشان تهيه ميكرد. بنده سعي ميكنم جملات ايشان را عيناً نقل كنم تا نسل جوان ما بداند در سالهاي سنگين سكوت و خفقان ايشان با چه شجاع و بصيرت كمنظيري به روشنگري ميپرداختند. شهيد آيتالله سعيدي در سخنراني دوم ارديبهشت سال 1345 ميفرمايند: «ما سربازهاي امام حسين(ع) هستيم. قيام مال ماست. گرسنگي مال ماست. ما سربازان شيعه از دنيا هيچ چيز نميخواهيم. تبعيد، مسافرت ما شيعهها و كتك خوردن، كيف كردن و خوشگذراني ما و زندان، استراحتگاه ماست. ما بايد مثل شيعيان گذشته قيام و مبارزه را آغاز كنيم.» اگر به زماني كه اين سخنان بيان ميشد توجه كنيم، ملاحظه خواهيم كرد دورهاي است كه حقيقتاً نفس از حلقوم كسي درنميآمد و رژيم نهايت جلادي را به كار ميبرد.
* علت اين فشار و خفقان رژيم سركوب نهضت 15 خرداد بود؟
** بله، شاه پس از سركوب نهضت 15 خرداد تصور ميكرد در منطقه رقيب و معارضي ندارد. وقتي كسي دچار چنين خودبزرگبيني و تفرعني ميشود و پشتش هم به يكي از ابرقدرتهاي آن دوران يعني امريكا گرم است، اعتراض كردن به او حكم امضا كردن سند مرگ را دارد و بصيرت و شجاعت فوقالعادهاي را ميطلبد.
* اشاره كرديد به ويژگي علمدار بودن و پيشنماز بودن شهيد آيتالله سعيدي. در قرآن و كلام معصوم هم علمدار بودن يا به تعبير قرآني جزو «السابقون» بودن، داراي جايگاه ممتازي است. از اين جنبه هم اين ويژگي را تبيين بفرماييد.
** همينطور است. كساني كه در دورانهايي به پا ميخيزند و عليه ظلم مبارزه ميكنند كه كس ديگري در ميدان نيست، از جايگاه والايي برخوردارند. امير مؤمنان علي(ع) در خطبه 173 نهجالبلاغه سه ويژگي مهم را براي علمدار دين برميشمرند و ميفرمايند: «وَ لاَ يَحْمِلُ هذَا الْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ الْبَصَرِ و الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ». كسي نميتواند علمدار باشد، مگر اينكه صاحب اين سه ويژگي باشد: بصيرت، صبر و شناسايي مواضع حق. شهيد آيتالله سعيدي بهحق هر سه ويژگي را داشت. بصيرت يعني خداشناسي، پيامبرشناسي، وظيفهشناسي، نعمتشناسي و از همه مهمتر دشمنشناسي و آيتالله سعيدي در همه اين موارد ممتاز بودند.
* يكي از ويژگيهاي برجسته شهيد آيتالله سعيدي افشاگري درباره خطر صهيونيسم و امريكا در دورهاي است كه اكثراًً متوجه اين خطر نبودند يا سكوت كرده بودند. تحليل شما از اين نقشآفريني ايشان چيست؟
** همينطور است. شهيد آيتالله سعيدي در اوج اقتدار طاغوت و نفوذ و تسلط صهيونيستها و امريكا بر اركان كشور ما بارها و بارها درباره خطر اين دو تذكر دادند، از جمله در 31 تير سال 1345 فرمودند: «امريكاي استعمارگر توسط يهوديها اداره ميشود. خون جانسون هم يهودي است. ببينيد در ويتنام چگونه آزاديخواهان را به نام اينكه ميخواهند صلح برقرار كنند قتل عام ميكنند. ببينيد به چه طرز فجيعي مردم را نابود ميسازند. بايد اين دشمنان بشر را شناخت.» و در جاي ديگري در تاريخ 4 مرداد سال 1346 فرمودند: «به هر نحوي كه به اسرائيل كمك شود حرام است. معامله كردن با يهود كمك به اسرائيل است. هر چند دولت ايران خودش به اسرائيل كمك ميكند و ادعاي مسلماني هم دارد». شهيد آيتالله سعيدي حاشيهپردازي نميكند و يكسره به ريشه ميزند و در عين حال كه انتقادهاي صريح خود را از رژيم شاه مطرح ميسازد، اصل و ريشه فساد را نيز خاطرنشان ميكند.
* شهيد آيتالله سعيدي همواره با جريان نفاق نيز درگير بود. اين مواجهه چه ابعادي داشت؟
** بله، ايشان در عين حال كه اعمال رژيم شاه و عملكرد امريكا و صهيونيسم در ايران را لحظهاي از نظر دور نميداشت، از دشمنان حاشيهاي كه اين روزها هم بهشدت گرفتارشان هستيم غافل نبودند. ايشان در 18 اسفند سال 1345 درباره جريان نفاق فرمودند: «اين ايام به امام جواد(ع) تعلق دارد. آن حضرت فرمودند منافق از كافر بدتر است. منافقان كساني هستند كه تظاهر به دينداري ميكنند، ولي در باطن تيشه به ريشه اسلام ميزنند. خواه اين منافق اهل مسجد باشد يا بازاري، خواه اداري باشد يا وزير و وكيل و هر مقام ديگري. خداوند براي اينگونه منافقين ته جهنم را قرار داده است. حالا منافق خيلي فراوان است، مخصوصاً آنهايي كه دم از دينداري ميزنند، ريش ميگذارند، تسبيح به دست ميگيرند و نماز جماعت ميخوانند. اگر منافق نيستند، چرا از دين دفاع و از روحانيت حمايت نميكنند؟» ملاحظه ميكنيد كه در اوج مبارزه با رژيم شاه خطر نفاق را هم گوشزد كرده است.
* صوفيگري و درويشبازي هم توسط رژيم شاه تبليغ ميشد. ايشان نسبت به اين خطر چه موضعي داشتند؟
** طاغوت علاقه زيادي به ترويج صوفيگري داشت، زيرا در نقطه مقابل انقلابيگري قرار دارد. متأسفانه اخيراً هم چنين جرياناتي براي فريب جوانان فعال شدهاند. شهيد آيتالله سعيدي درباره خطر صوفيگري در 17 شهريور سال 1346 اينگونه هشدار ميدهند: «در گذشته براي متلاشي كردن اسلام بساط صوفيگري و چند بلاي ديگر را روي كار آوردند و امروز هم با ايجاد كاباره، سينما، تئاتر، كانون و كلوب با اسلام مبارزه ميكنند.» در دوران طاغوت سينما و تئاتر وسيلهاي براي ترويج فساد و فحشا بود. اسباب تأسف است كه بعد از انقلاب گاهي از هنرپيشهها و عوامل سينماي طاغوت تجليل ميكنند و مديران فرهنگي ما گويي خوابند! شهيد سعيدي معتقد بودند رژيم شاه با ايجاد اين مراكز به مبارزه با اسلام و به گمراهي و فساد كشاندن جوانان پرداخته است.
* پيشنهاد ايشان براي تقابل با اين شگردهاي رژيم شاه چه بود؟
** ايشان ميفرمودند: «جوانان ما بايد ضمن شركت در جلسات هيئتهاي مذهبي و مساجد و پيروي از دستورات رهبران عاليقدر اسلام، بهخصوص حضرت آيتالله خميني با بيديني مبارزه كنند و فريب دامهاي دشمنان دين را نخورند.»
* در دوره طاغوت جريانات چپ هم بهشدت فعال بودند. موضعگيري ايشان در قبال آنان چه بود؟
** خوشبختانه با پيروزي انقلاب اسلامي اين جريانات از صحنه سياسي ايران محو شدند و به فرموده امام از اين پس بايد كمونيسم را در موزه تاريخ سياسي پيدا كرد، هر چند هنوز عدهاي از افراد بيبصيرت كه همواره از زمانه خود عقب هستند، گاهي تلاش ميكنند اين جريان مرده را دوباره زنده كنند و بديهي است تلاش مذبوحانهاي ميكنند. شهيد آيتالله سعيدي در 25 بهمن سال 1347 درباره كمونيستها فرمودند: «امروز دشمن شماره يك اسلام كمونيستها هستند كه متأسفانه رجال ما با آنان از در دوستي درآمدهاند.» اين سخنان نشانه اوج بصيرت ايشان و نعمتي خدادادي بود. ايشان در مبارزه با طاغوت خستگي را نميشناختند و هر بار كه دستگير و زنداني ميشدند، بر عزم و اراده ايشان براي مبارزه با طاغوت افزوده ميشد و با همان شهامت گذشته راه خود را ادامه ميدادند.
* درباره شجاعت ايشان سخن بسيار گفته شده است. شنيدن مصاديقي درباره اين خصلت آن بزرگوار از شما مغتنم است؟
** ايشان حدود يك ماه قبل از شهادتشان در 18 ارديبهشت سال 1349 در يكي از سخنرانيهايشان فرمودند: «بايد بگويم نترسيد. اين من هستم كه بايستي جواب سازمان امنيت و دولت و كلانتري را بدهم نه شما. پس در اين صورت ديگر چرا از من كناره ميگيريد؟ بدانيد مسجد پايگاه اسلام است، نه جاي خم و راست شدن. به فكر غربت اسلام باشيد. به فكر حمايت از اسلام باشيد. به فكر اين پايگاه مقدس باشيد.»
در 9 آبان سال 1345 فرموده بودند: «پريروز چند نفر به من گفتند در صحبتهاي خود كمي رعايت كنم. در جواب گفتم به خدا در زندان خيلي راحتترم و هيچ ترسي هم ندارم. اگر دستگاه ميخواهد ما صحبت نكنيم، قرآن را از ما بگيرد، چون ما تابع قرآن هستيم. آقايان! تا ميتوانيد با يكديگر متحد شويد. در مجالس و مجامع روضهخواني حضور يابيد، چون همين مساجد سنگر اسلام هستند. با اتحاد و همبستگي جلوي ظالمها و بيدينها را بگيريد.»
در 20 آذر سال 1345 فرمودند: «هيچ ترسي ندارم. هر كس ميخواهد در مورد گفتارم گزارش تهيه كند، مختار است، چون اگر در اين راه كشته شوم، موجب افتخار و سربلنديام خواهد بود و در راه خدا به شهادت رسيدهام و پس از مرگم افراد مسلمان و باايمان كه پي به خدماتم نسبت به اسلام بردهاند، از من به نيكي ياد خواهند كرد.»
* بازگرديم به سؤال بنيادين اين گفتوگو، ويژگيهاي علمداران دين را برميشمرديد.
** همانطور كه اشاره كردم اولين ويژگي علمداران دين بصيرت است. دومين خصلتشان صبر است. صبر يعني هزينه كردن در راه دين و بديهي است هيچ هزينهاي بالاتر از شهادت وجود ندارد. شهيد آيتالله سعيدي روزي كه قدم به اين ميدان گذاشتند، ميدانستند اين راه به شهادت ختم ميشود و با كمال افتخار به استقبال شهادت رفتند. ايشان جان و زندگي و همه چيزش را براي دين هزينه كرد. سومين ويژگي علمداران دين شناسايي موضع حق است كه از نظر ايشان همان موضع امام بود. ايشان براي تبيين و جا انداختن مواضع امام جانش را فدا كرد. در همه سخنرانيهاي ايشان كه در اسناد ساواك هم هست، همواره به صراحت از امام نام ميبردند، آن هم در شرايطي كه حتي شجاعترين افراد هم از تعبير «مرجع بزرگواري كه در نجف هستند» استفاده ميكرد، اما شهيد آيتالله سعيدي صراحتاً نام ايشان را ميبردند و مرجعيت امام را اعلام و مردم را هم به اين موضع حق دعوت ميكردند.
* ارادت شهيد آيتالله سعيدي به حضرت امام و متقابلاً علاقه امام به ايشان بر كسي پوشيده نيست. به مواردي از سخنان ايشان درباره امام اشاره بفرماييد.
** شهيد آيتالله سعيدي در 10 دي سال 1345 در اين باره فرمودند: «چون امشب متعلق به علي(ع) است، بد نيست از رهبري بزرگوار و مرجع عاليقدر خود كه در جوار قبر آن بزرگوار به سر ميبرد ياد كنم. جان ما بايد فداي اين روحاني عاليمقام شود، زيرا جان خود را فداي امام زمان(عج) خواهد كرد. رهبر ما هر فرمايشي كه فرمودند مطابق دستور اسلام است و بايد از جان و دل ايشان را حمايت كنيم.» ايشان در سخنراني ديگري در 16 دي سال 1345 فرمودند: «ما بايد از مراجع عاليقدر خود و ارجح از همه، سرور معظم و پيشواي عاليقدر شيعيان جهان، حضرت آيتالله خميني حرفشنوي داشته و به نصايح ايشان جامه عمل بپوشانيم.» و نيز در 28 مهر ماه سال 1346 درباره ماه رجب نوشتند: «روز 21 ماه رجب برابر 4 آبان [روز تولد شاه] مصادف با جلوس يزيد بر تخت خلافت است. اي جانها به فداي تو اي آيتالله خميني كه به فكر مردم هستي. امسال كه خدمت ايشان رفتم، خادمشان گفت آقا نه از كولر استفاده ميكنند و نه غذاي خوب ميخورند. به آقا گفتم شما هم مثل ساير مراجع زندگي كنيد. آقا فرمودند: چطور ميتوانم خوب زندگي كنم وقتي ميبينم مردم گرسنه هستند؟ اينها هستند كه به فكر مردمند.»
در تاريخ 25 بهمن سال 1347 فرمودند: «آقايان! امروز دين بيپناه است. اجتماع مملو از فساد است. به فرمايشهاي رهبر بزرگوار شيعيان، حضرت آيتالله خميني توجه كنيد. به مدارس كثيف و پر از فساد توجه داشته باشيد. فرزندان خود را در اين مراكز بيديني به حال خود رها نسازيد.» امثال شهيد سعيديها و شهيد غفاريها در اوج ظلمت طاغوت چراغ را روشن كردند. عشق آنان به امام مانند عشق بسيجيهاي همعصر ما به امام بود. آنان در آن شرايط فشار و اختناق از وليفقيه حمايت كردند و اين اوج بصيرت است.
* جايگاه علمي و تحصيلي ايشان از نظر شما در چه مرتبهاي است؟
** در حوزه علميه براي تشخيص جايگاه علمي افراد چند شاخص وجود دارد. يكي از اين شاخصها حضور عالمانه و نقادانه در محضر اساتيد است. شهيد آيتالله سعيدي يكي از مستشكلين درس مرحوم آيتالله بروجردي و حضرت امام بودند.
شاخص دوم تقريرنويسي است. ايشان از درسهاي مرحوم امام و مرحوم آيتالله بروجردي تقريرهاي بسيار خوبي نوشته بودند كه در جايي امانت گذاشته بودند. بعد از اينكه ايشان را دستگير كردند، فردي كه نوشتهها نزد او به امانت گذاشته شده بود، از ترسش آنها را از بين برد.
نكته سوم جايگاه علمي هممباحثهايهاي فرداست و از روي علم آنان ميتوان به جايگاه علمي فرد پي برد. هممباحثهايهاي ايشان آيتالله مشكيني، آيتالله ستوده، آيتالله خزعلي و امثال اين بزرگان بودند كه همگي علماي برجسته حوزه بودند. شهيد آيتالله سعيدي تا وقتي در قم بودند تدريس ميكردند و بعضي از بزرگان كنوني شاگرد ايشان بودند.
* ايشان كه در سطوح بالاي حوزه تدريس ميكردند، چه شد كه به تهران آمدند؟
** هدف ايشان تبيين راه امام براي اقشار وسيعتري از اجتماع بود. ايشان به تهران آمدند تا نهضت امام را ادامه بدهند و بهترين و مفيدترين راه را آموزشهاي عمومي و كادرسازي ديدند. ايشان چهرههايي را پرورش دادند كه بعدها جزو اركان نظام بودند. ايشان از آن مقطع احساس كردند تكليف آموزشهاي ديني و كادرسازي براي پيشبرد نهضت امام است.
شهيد آيتالله سعيدي بهقدري براي آموزش احكام اهميت قائل بودند كه در وصيتنامهشان نوشتند بهجاي فاتحه خواندن برايم احكام ياد بدهيد. ايشان در آن روز اين ضرورت را احساس كردند. امروز هم اين امر ضرورت دارد. ايشان معتقد بودند اگر آموزشهاي ديني تأكيد نشود نهضت از درون آسيب ميبيند. شهيد ميفرمودند بايد احكام را به همه آموخت و بسيار سخن درستي است، مخصوصاً در آن روزها كه جريانات چپ بهشدت فعال بودند و ايشان ميخواستند همواره تأكيد كنند كه نهضت ما ديني و اسلامي است. امروز هم آموزشهاي ديني يك تكليف و فريضه است.
* از آخرين روزهاي حيات ايشان و آثار شهادتشان بر نهضت امام و پيروزي انقلاب اسلامي بفرماييد.
** در اينجا سخنراني پيش از دستگيري ايشان را كه بسيار روشنگرانه است نقل ميكنم. شهيد آيتالله سعيدي در 11 خرداد سال 1349 دستگير شدند و در 21 خرداد سال 1349 به شهادت رسيدند. اين سخنراني در اول خرداد سال 1349 ايراد شده است: «آقايان! امشب و فردا براي جدّم، امام زمان(عج) اهميت خاصي دارد. فردا روز تولد جدّم حضرت رسول(ص) است، ولي با كمال شرمندگي بايستي عرض كنم كه اين روز بزرگ براي دستگاه و مملكت ما كه به اصطلاح مملكت شيعه جعفري است، اهميتي ندارد، زيرا اگر اهميت داشت، اين روز بزرگ را هم مثل سيزده نوروز و جشن مشروطيت تعطيل ميكردند. در كشورهاي عربي روز تولد حضرت رسول(ص) تعطيل است، ولي در مملكت ما تعطيل نيست و اگر هم اعتراض كنيم، ميگويند شما آخوندها چيزي نميفهميد، ولي ما ميگوييم شما كه ميفهميد چرا براي تعطيل كردن چنين روزي اهميت قائل نميشويد؟ پس اعراب حق دارند بگويند ايراني يهودي است و با ملت يهود دوست است.
خلاصه آقايان! شما اين روز بزرگ را محترم بشماريد و خود را از خاندان عصمت جدا نكنيد. با يهود و يهوديان مبارزه كنيد. امشب شب عزيزي است و ميخواستم بيشتر از اينها با شما صحبت كنم، ولي چه كنم كه مجدداً به من تكليف كردهاند حرف زدن موقوف. خيلي دلم ميخواست بيش از اينها با برادران ديني خود درددل ميكردم تا بيشتر به حقايق پي ببرند و بدانند در پس پرده چه دستهاي مرموزي دارد اسلام را از بين ميبرد كه اميدوارم خدا دستشان را كوتاه و نابودشان كند. آخر چه كنم؟ نميگذارند صحبت كنم و حقايق را برايتان بگويم. اميدم اين است كه لااقل شما به فكر قرآن، اسلام و روحانيت باشيد.»
ايشان در آخرين اقدام سياسي عليه رژيم شاه به سرمايهگذاري امريكاييها در ايران اعتراض كردند. مقام معظم رهبري در يك سخنراني فرمودند شهيد آيتالله سعيدي به دستور مستقيم امريكا به شهادت رسيد تا ديگر كسي جرئت نكند مقابل امريكا بايستد. اين تحليل صائبي است، اما به نظر ميرسد رژيم با شهادت ايشان در واقع اين قصد را هم داشت كه از علما زهر چشم بگيرد، چون آنان بعد از رحلت آيتالله حكيم بيانيه دادند و مرجعيت امام را اعلام كردند.
اما اثر خون ايشان اثر خون شهيد است. شهادت ايشان به علما و روحانيون شجاعت و انگيزه بيشتري داد تا راه ايشان را ادامه بدهند. در اين راستا شهيد آيتالله غفاري در سال 1353 به شهادت رسيدند و اين مسير سرخ ادامه يافت تا زماني كه در سال 1357 به پيروزي انقلاب اسلامي انجاميد.
با تشكر از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد.
http://javanonline.ir/fa/news/790568
ش.د9500647