(روزنامه همدلي ـ 1395/03/25 ـ شماره 343 ـ صفحه 3)
** موضوع این است که سیاست خارجی ایران فقط از طریق دیپلماسی تبلور نمییابد. مسائل مختلفی هستند که در این باره اثرگذارند، همچون افرادی که بدون تخصص وارد معرکه میشوند و عملا نتایج بسیاری از کارهای آقای ظریف را مرتبا خنثی میکنند. دیپلماسی ایشان منجر به برجام شد و دخالتهای گروههای دلواپس یا وابسته به آنها سبب شد که سرعت اجرایی شدن برجام آنطور که باید و شاید به پیش نرود. در واقع دلواپسان داخلی توانستند دلواپسان عربستان و آمریکا را تحریک کنند و شرایطی بهوجود بیاورند که سیر تغییرات و ثمرات برجام کند شود. این قبیل اقدامات باعث شده است که سودش از آن مخالفان توافق هستهای ایران شود.
* عملکرد آقای ظریف را چطور ارزیابی میکنید؟
** روی هم رفته اقدامات آقای ظریف در بخش اروپایی که در آن استقلال عمل بیشتری داشت، بسیار موفق بوده است. در بخشهای آسیایی هم مثل هند و چین و کره وزارت امور خارجه خوب عمل کرده است که بزرگترین تاثیرش، بیش از دوبرابر شدن فروش نفت در مدت کوتاهی بوده است و همچنین گشایش اعتبارهایی که با ارزهایی غیر از دلار انجام میگیرد. در منطقه نیز ایشان با مقاومت شدید عربستان و اسراییل روبهرو بوده و هست که به آن باید دلواپسان داخلی را نیز افزود، کسانی که عملا اقداماتشان به سود مخالفان ایران در منطقه تمام میشود.
ظریف توانست به نیروهای غربی بفهماند که دشمن اصلی و تروریست اصلی در منطقه، القاعده، سلفیها و حامیان آنها هستند و عملا غرب را که آماده مداخله شدید علیه دولت سوریه بود، به احتیاط وادار کرد و این بهنوبه خود یک موفقیت نسبی بهشمار میآید. در عراق هم تا حد زیادی جلوی توطئههای عربستان گرفته شده و توطئههای سعودی خنثی شده است. با این وصف و با توجه به مخالفتهایی که از درون نسبت به وزارت امورخارجه و کلا دولت یازدهم مطرح میشود، از وزیر خارجهای با چنین اختیارات و امکاناتی نمیتوان بیشتر از این انتظار داشت.
* برخی تحلیلگران قبل از برجام گمان میکردند روابط ایران و روسیه ضعیفتر شود و توافق ایران با جامعه جهانی، ایران را به غرب نزدیکتر کند. اما بهنظر میرسد ارتباط و نزدیکی ایران و روسیه همچنان پابرجاست؟
** در مورد روسها من امیدوارم ما به دام آنها نیفتیم. روسیه هروقت منافعش ایجاب کند به ما نزدیک میشود و هروقت هم منافعش جای دیگری باشد، از ما استفاده ابزاری میکند. کما اینکه در مورد تحریمها به نفع ایران رای نداد و موجب تحریم چندین ساله ایران شد. از طرف دیگر روسیه رقیب بزرگ ما در صدور نفت و گاز و بهخصوص لولهکشی گاز «ایران-عراق-سوریه» است که میتواند منبعی برای تدارک گاز اروپا باشد و همین امر یکی از دلایل درگیریهای منطقه و عصبانیت عربستان و قطر و حتی ترکیه بهشمار میآید. در این مورد روسیه خودش هم یک رقیب است و دخالتهایش در سوریه نیز، نه فقط برای نگه داشتن پایگاه نظامی، بلکه تلاش در جهت حفظ بحران و انجام نشدن هرگونه خط لوله نفت و گازی است که میتواند رقیبی برای او باشد.
روسیه نه صنعت خاصی دارد و نه توانایی مالی حائز اهمیتی و نه سوابق دلگرمکنندهای در رابطه با ایران که ما بخواهیم به عنوان یک متحد روی او سرمایهگذاری کنیم. روسیه بارها نقش خودش را در رابطه با اشغال و انضمام و تحت سلطه گرفتن ایران نشان داده و بهگمان من برای ما این درسهای تاریخی کافی است. با این همه روسیه، به عنوان یک همسایه بزرگ این ارزش را دارد که بکوشیم روابط متعادل و متعارفی را با آن برقرار کنیم، روابطی که هر دو طرف از آن سود ببرند.
* در شرایطی که حمایت امریکا از عربستان مسجل است و در اوضاعی که توازن قوا در منطقه به نفع عربستان و اسراییل است، آیا ایران ناچار نیست که برای حفظ تعادل به سمت روسیه برود؟
** آمریکا هیچ گونه اتحاد استراتژیک ابدی با عربستان ندارد، عربستان مملکت بیثباتی است با یک حکومت قرون وسطایی که مردمش میخواهند وارد قرن بیستویکم شوند و تحمل چنین سیستم عقب ماندهای را که حاکم بر سرنوشت آنهاست، ندارند. در این راستا ما هم نباید تصور کنیم که همه سیاستهای ما خوب و درست بوده است؛ بیشک ما هم خطاهایی داشتهایم که خصومتها به این درجه رسیده است. ما هم بایستی تعدیلهایی را صورت دهیم. در حمایت و همراهی با اعراب هم چارهای نداریم، ولی باید پشت سر آنان قرار بگیریم، نه اینکه سینه سپر کنیم و توسط خود آنها خنجر بخوریم؛ از عربستان گرفته تا مصر و قطر و امارات و حتی حماس..
* برخی معتقدند این میزان خصومتی که این روزها بین ایران و عربستان شاهد آنیم، بیسابقه است، بهنظر شما چه عواملی در ایجاد این میزان تنش بین دو کشور اثرگذار بوده است؟
** عربستان همواره سعی کرده است خصومت را بین ایران با تمام جهان بخصوص با غرب که مشتریان بالقوه نفت و گاز ما هستند، برانگیزد تا در سایه آن بتواند به فروش نفت خود و انباشت ذخایرش بپردازد. ذخایری که عربستان امروز به اتکای آن، بچههای یمنی را میکشد و همزمان اسمش را نیز از لیست سیاه ترورِ سازمان ملل خارج میکند. با اینکه جنایاتی که در 11سپتامبر روی داد عربستان و حمایتهای مالی او پشت ماجرا بود، امروز میبینیم بهراحتی میتواند با فشارها و تهدیدات مالی و اقتصادی خود را مبرا کند و پایش را از همه این قضایا بیرون بکشد. عربستان همواره مایل بوده است ایران در انزوا بماند و در عوض خودش بتواند به عنوان یک کشور صلحطلب در عرصه بینالمللی خودنمایی کند. با این همه از لحظهای که مذاکرات ایران با غرب شروع شد، شرایط تغییر کرد و وجهه ایران به عنوان کشوری که خواهان صلح، گفتوگو و مذاکره است در سطح جهان تثبیت شد. از همین جا بود که عربستان مبارزات پنهانی خودش را آشکار کرد. در اسنادی که منتشر شد دیدیم که پادشاه قبلی عربستان 5سال پیش به آمریکا گفته بود که باید سر مار (یعنی ایران) را به سنگ بکوبد و امریکا را به مداخله نظامی و جنگ با ایران تشویق کرده بود. متاسفانه عربستان دارای خصلتی توسعهطلبانه و تجاوزگرایانه است که نظام خودکامهای که پشتوانه آن است، شرایط را بدتر کرده است. همراه با نگرانی از تزلزل داخلی که موجب میشود همواره به دنبال یک دشمن خارجی بگردد.
* بهعنوان یک سوال حاشیهای مایلم نظر شما را در مورد انتشار اسناد بی.بی.سی بدانم.
** معتقدم بایستی شرایط آن عصر را در نظر گرفت. در آن زمان، حرکت بزرگی در جهت تغییر ساختار سیاسی در حال شکل گرفتن بود و از این منظر حتی اگر تماسی هم بود چیز عجیبی نیست. چه اینکه هنوز اسنادی که مدعی آن شدهاند به طور کامل منتشر نکردهاند که بتوان نسبت به آن اطمینان پیدا کرد. در واقع من از حساسیت زیادی که در این مورد به خرج داده میشود در حیرتم. خاطرات آقای یزدی هم حکایت از برخی تماسها داشته و امری بسیار عادی است. حداقل در مقطع انقلاب این مباحث پیشتر مطرح شده و در کتب تاریخی هم به چاپ رسیده است.
* در این خصوص بحث دو نامه هست؛ یکی در نوفللوشاتو و یکی هم مربوط به دهه 40. یکی از نامههایی که بی.بی.سی مدعی انتشار آن شده مربوط به اقامت امام در پاریس است که آقای یزدی قبلا آن را مطرح کرده بود و حتی در کتاب «تاریخ 25 ساله» به قلم سرهنگ نجاتی منتشر شده بود، اما در مورد مقطع دهه 40 و ارتباط با دولت کندی هیچ سندی دال بر این موضع وجود ندارد.
** فکر میکنم در دهه 40 و در دوره ریاستجمهوری کندی، امام هنوز در موقعیتی نبود که بخواهد ارتباطات بینالمللی برقرار کند و بخصوص توسط شخص ثالثی که او هم آدم محافظهکار و میانهرویی بوده است. به هر حال تا وقتی که با سند و مدرک اثبات نشود و دلایل هم مشخص نشود، نمیتوان اظهار نظر کرد.
* بهعنوان حرف آخر اگر مطلبی باقی مانده است، بفرمایید.
** امیدوارم مسئولان کشور فراتر از رقابتهای شخصی برای کسب قدرت، منافع ملی را در نظر داشته باشند و خط اعتدال و میانهروی را حفظ کنند و رفتارهای ما منطبق بر اصول حقوق بینالمللی باشد. امیدوارم در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی روشهای درست، متوازن و معقولی پیش گرفته شود.
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=12855
ش.د9500783