تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵  ، 
کد خبر : ۲۹۰۸۵۳
فريدون مجلسي در گفت‌وگو با آرمان:

سياه‌نمايي عليه پرونده هسته‌اي مذبوحانه است

اشاره: تقريبا يك هفته از مذاكرا ت وين ۳ گذشته و روزهاي اندكي به مذاكرات بعدي سوريه در اتريش باقي مانده بود كه خبر سقوط جنگنده سوخوی روسي پس از بازگشت پوتين از تهران به سوريه مانند بمبي در رسانه‌هاي داخلي و جهاني در سرفصل خبرها قرار گرفت. برخي از تحليلگران معتقدند كه اردوغان بيش از هر چيز به دنبال پيچيده‌تر كردن شرايط سوريه، وادار ساختن پوتين به واكنش نظامي و در نهايت گسترش جبهه افراط‌گرايي بوده است. از سويي اكنون كه اردوغان در مقابل اقدامات پوتين حيران است به دنبال وارد ساختن ضربه‌اي ديگر در سوريه و علاوه بر آن در پي وارد كردن اتهام به كشورهاي ديگر به عبارتي بهتر شريك جرم است. از اين‌رو، ايران بارها خطاب به مسكو و آنكارا اعلام كرد بايد خويشتندار بود و از هرگونه واكنش تندي كه منجر به پيچيده‌تر شدن اوضاع در منطقه و سوريه مي‌شود، جلوگيري به عمل آورد. بر اين اساس اكنون بايد همه بازيگران جهاني و منطقه‌اي نجات مردم سوريه، بازگرداندن آوارگان سوري پس از رفع تروريسم و برقراري صلح و ثبات در اين كشور را بيش از هر چيز در درجه اولويت قرار دهند، چرا كه امروز زمان تسويه حساب و تهديد نيست و بايد متوجه بود كه اتخاذ سياست‌هاي تنش‌آلود و پيكارجويانه از سوي برخي از كشورهاي منطقه چون تركيه و عربستان چه فرصت ديگري را مي‌تواند براي تروريست‌هاي داعش در منطقه فراهم سازد. به همين جهت بايد جلوی بد‌تر شدن شرايط را در سوريه گرفت. همه آنچه از نظر مي‌گذرانيد گفت‌وگوي «آرمان» با فريدون مجلسي، ديپلمات اسبق و تحليلگر مسائل بين‌الملل پيرامون چرايي تغيير رويكرد ايالات متحده در مقابل ايران، استراتژيكي يا تاكتيكي بودن اين رويكرد، چرايي و انگيزه اردوغان از سرنگوني سوخوی روسي، ميانجيگري ايران ميان دو كشور روسيه و تركيه براي پايان بخشيدن به تنش موجود و گزارش آژانس از پرونده پی‌ام‌دی ايران است.
پایگاه بصیرت / هستي قاسمي
(روزنامه آرمان - 1394/09/24 - شماره 2925 - صفحه 6)

* چه مساله‌اي سبب شده كه آمريكا رويكرد خود را نسبت به منطقه و ايران تغيير دهد؟ آيا نگاه روحاني نسبت به مسائل سياست خارجي و مسائل بين‌الملل دخيل بوده است؟

** پس از فروپاشي شوروي سابق و روسيه كنوني كه جهان در يك برهه از زمان به سمت تاخت‌وتاز و كشورگشايي پيش رفته بود از آن هنگام كه به سوي دنياي تك‌قطبي شدن گام برداشت و پس از پايان جنگ جهاني دوم، نظام جهاني از اين حالت تك قطبي خارج شده است. اكنون جهان كنوني جهان چندقطبي است. بنابراين براي ايالات متحده به مصلحت نخواهد بود كه با كشور قدرتمند و بانفوذي مانند ايران بر سر مسائل‌ گاه بي‌اهميت و حتي مسائلي كه منافع مشترك براي همه كشورهاي منطقه و جهان دارد، چون مبارزه با تروريسم، سنگ‌اندازي كند.

با اين همه دو كشور مي‌توانند بر سر مواردي كه پاي منافع ملي آنها به ميان مي‌آيد مانند مساله برجام با يكديگر گفت‌وگو و مذاكره داشته باشند، چرا كه ايران كشور قدرتمندی بوده و همچنين نشان داده كه از يك ثبات داخلي بالایی در منطقه بسيار متشنج خاورميانه برخوردار است. ايالات متحده به همين خاطر ترجيح مي‌دهد كه سرمايه‌گذاري ديپلماتيك خود را در كشورهاي امن و عاري از وجود تروريسم انجام دهد تا براي وي در آينده منافعي در پي داشته باشد؛ برای مثال بازار نفت ايران. در مورد عربستان نیز می‌توان گفت نظام حكومتي این کشور، نظام قرن بيست‌ويكمي نيست. بنابراين ايالات متحده مطمئن است كه اين نظام با آن امكانات با يكديگر همخواني ندارد. با توجه به ثروت عربستان بايد اين كشور از منظر فرهنگي و اجتماعي به توسعه مي‌رسيد، زيرا ثروت به دنبال خود توسعه فرهنگي و اجتماعي دربردارد.

يكي ديگر از كشورهاي قدرتمند منطقه تركيه است كه اكنون اين كشور با توجه به بحران‌هاي اخيري كه خود براي خويش با سرنگوني جنگنده سوخوی روسي آفريد درگير تنش و اختلافاتي با روسيه است و تا حدودي نيز تحت تبليغات سوء عربستان به رياض نزديك شده و عملا نيز فريب خورده است، زيرا هم‌جهت شدن سياست‌هاي تركيه با رياض در منطقه منجر به پدید آمدن مسائلي چون گسترش افراط‌گرايي و تروريسم شده است. وانگهی آنكارا پس از تشديد بحران تروريسم در سوريه بازار خود را در اين كشور نيز از دست داد. از اين رو با تشديد بحران و گسترش تروريسم در سوريه آسيب و زيان‌هايي براي توليدكنندگان ترك، شهرهاي مرزي و همسايه‌هاي تركيه به بار آمد. بر اين اساس اكنون غرب و حتي برخي از كشورهاي منطقه با توجه به شرايط كنوني نيز مي‌دانند كه خصومت عليه ايران براي آنها سودي دربرندارد. به همين دليل پس از چهار دهه به اين نتيجه رسيدند كه برنامه هسته‌اي ايران صلح‌آميز بوده و جايي براي نگراني وجود ندارد.

در مساله برجام با وجود اختلافاتي كه بر سر پرونده هسته‌اي ميان ايالات متحده و رژيم صهيونيستي وجود داشت اوباما با روي كار آمدن دولت يازدهم به درك تازه‌اي از سياست خارجه ايران رسيد. به همين دليل روبه‌روي نتانياهو و لابي صهيونيستي در كنگره ايستاد و برنامه جامع اقدام مشترك را به تصويب رساند. تفاوت روحاني با دولت قبلي در اين است كه وي از عقلانيت و خرد جمعي پيروي مي‌كند. عملا رئيس دولت يازدهم به اين نتيجه رسيده كه منافع ملي مملكت بايد در درجه اول مورد سياستگذاري قرار بگيرد.

* ديدگاهي وجود دارد مبني بر اينكه سياست و تغيير رويكرد ايالات متحده نسبت به مسائل خارجي به‌ويژه منطقه‌اي با توجه به تغييرات و تحولات موجود در آن روي مي‌دهد. اين تغيير رويكرد نسبت به ايران يك تغيير تاكتيكي است يا استراتژيكي؟

** بايد ابتدا قبل از هر چيز گفت كه اگر اين تغيير رويكرد تاكتيكي است، ايالات متحده از اين تغيير تاكتيكي خويش چه هدفي را دنبال مي‌كند؟ آيا اين كشور مي‌خواهد ايران در فعاليت هسته‌‌اي خود محدود شود و سپس آسان‌تر به اهداف خود برسد که اگر اين‌طور است ايران نيز بار‌ها اعلام كرده كه به دنبال مقاصد نظامي در برنامه هسته‌اي خود نيست و حتي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نيز قبلا به نوعي و طي روزهاي اخير در گزارش نهايي خود اعلام كرد كه فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران صلح‌آميز بوده و ايران به همه تعهدات خود عمل كرده است و پس از انتشار گزارش آژانس موضع ايالات متحده هم روشن بوده و اعلام کرده بعيد به نظر مي‌رسد كه براساس يافته‌هاي آژانس ادامه راه برجام و برداشتن تحريم‌ها با مشكل روبه‌رو شود.

از اين رو نمي‌توان گفت كه اين تغيير حداقل در حالت كنوني يك رويكرد تاكتيكي باشد. قطعا ايالات متحده از تغيير سياست خود نسبت به ايران با رويكرد تاكتيكي سودي نخواهد برد و اين مساله به مصلحت ايالات متحده نخواهد بود. ادامه روند و تغيير رويكرد‌ها باز هم بستگي به طرفين و تحولات مسائل منطقه‌اي نيز دارد. همان‌طور كه گفته شد استراتژي و رويكرد ايالات متحده با توجه به تغييرات منطقه‌اي و شرايط جهاني اتخاذ مي‌شود. از اين رو ايران هم بايد با توجه به منافع ملي خود رويكرد و استراتژي كوتاه‌مدت يا بلندمدت در روابط خود با ساير كشورها تعيين كند. همان‌طور كه مقامات ايران هم قبلا اشاره كردند ايران هيچ مذاكره‌‌اي جز درباره مسائل هسته‌اي با ايالات متحده نخواهد داشت، با اين وجود باز هم بايد همچنان مشاهده كرد كه تحولات جاري در منطقه مي‌تواند تغييري در رويكردها به وجود آورد.

در مواردي كه استراتژي و رفتارهاي سياسي طرف مقابل زيان‌بخش باشد بالطبع بايد به مقابله با آن برخاست، در غير اين صورت نبايد آن را مبدل به يك مساله بزرگ و زيان‌بخشي کرد. مساله‌اي كه وجود دارد اين است كه آيا هرگونه تغيير در روابط مستلزم نزديكي دو كشور و كشورهاست؟ بايد گفت كه اين مساله قابل قبول نيست. درباره همه كشور‌ها به‌ويژه ايران و ايالات متحده نمي‌تواند چنين باشد، زيرا كشور‌ها در حين سردي روابط با رعايت برابري و حفظ احترام متقابل مي‌توانند به منافع مشترك و ملي خويش بينديشند. اگر نتوانيم بر اساس اقتضاي منافع ملي خود رفتار و عمل كنيم اين مساله مي‌تواند به استقلال كشور صدمه وارد كند.

* ايران مي‌تواند بازيگر اصلي صلح و ثبات در منطقه باشد؟

** بزرگ‌ترين مزيت براي ايران در منطقه پس از پيروزي هسته‌اي اين است كه ايران مي‌تواند به عنوان يك بازيگر بانفوذ و صاحب قدرت در تحولات جاري خاورميانه ايفاي نقش كند. نقش‌آفريني تهران در كنار ساير كشورهاي فرامنطقه‌اي و قدرتمند در تحولات جاري خاورميانه مي‌تواند ايران را به يكي از بازيگران صلح و ثبات مبدل سازد. با توجه به رويكرد كنوني جمهوري اسلامي و در پيش گرفتن ديپلماسي تعادل، خروج از انزوا و تعامل با جهان، امكان تحقق اين امر بعيد نخواهد بود. با پيگيري و اتخاذ مداوم سياست تعامل و ديپلماسي صلح و دوستي مي‌توان در اين مسير گام برداشت.

* حضور ايران در پاي ميز مذاكرات سوريه مي‌تواند منجر به خروجي قابل قبولي از سوي همه بازيگران شود؟

** ايران در مذاكرات سوريه همواره مواضع محكم و مشخصي داشته است. تمركز ايران پيوسته بر محكوم ساختن داعشيون و سلفي‌هاي تكفيري است. از سويي ايران مي‌تواند تركيه را با موضع خود در قالب اهميت بازار سوريه براي اين كشور جلب و هماهنگ كند، چرا كه جهان بيشتر تمركزش بر ثبات اقتصادي بوده و همه كشمكش‌هاي سياسي نیز به خاطر بي‌ثباتي اقتصادي است. از اين رو تنها مي‌توان از در اقتصادي و تمركز بر بازار اقتصادي سوريه با تركيه گفت‌وگو كرد. از اين طريق تركيه به طور جدي به ائتلاف ضد داعشي پيوسته و از سويي اين مساله در ‌‌نهايت منجر به بازسازي سوريه خواهد شد. از سويي نيز جهان به يك صلح و ثبات خواهد رسيد.

ميليون‌ها مهاجر سوري كه به دنبال پناهندگي در اروپا هستند حجم وسيع اين مهاجرت براي كشورهاي اروپايي مشكلاتي پديد آورده است. خروجي مطلوب از مذاكرات سوريه تنها در صورت تعامل برد ـ برد براي همه طرف‌هاي مذاكره امكان‌پذير خواهد بود، چرا كه ديپلماسي تعامل و برد ـ برد را ما با گروه ۱+۵ در مذاكرا ت هسته‌اي نيز آزموديم، چرا كه‌‌ همان برد هسته‌اي منجر به دعوت ايران در مذاكرا ت سوريه شده است. بايد‌‌ همان قدرت‌هاي جهاني را به جاي عربستان كه به دنبال تخريب و تنش‌آفريني در منطقه است به ميدان گفت‌وگو كشاند. نجات مردم سوريه و بازگرداندن آوارگان سوري پس از رفع تروريسم و برقراري صلح و ثبات در سوريه بسيار مهم است.

بنابراين بايد جلوی بدتر شدن شرايط در سوريه را گرفت و حقوق همه طرف‌های سوري در نظر گرفته شود و به جاي دولت انتقالي بايد به دولت آينده در سوريه انديشيد. با همكاري سازمان ملل و مردم سوريه نيز انتخابات آزاد در اين كشور برگزار شده و دولت آينده قطعا دولت منتخب مردم سوريه خواهد بود. بايد سهم اقليت‌ها در حكومت آينده سوریه در نظر گرفته شده و يك ائتلاف ملي در حكومت آينده سوريه لحاظ شود. ايران و تركيه و حتي عراق نيز بايد حاميان اين سيستم باشند.

* تحليل‌هاي گوناگوني درباره سرنگوني جنگنده سوخوی روسي توسط ترکیه وجود دارد. نخست تحريك پوتين به واكنش نظامي و گسترش افراط‌گرايي و سپس جابه‌جايي محموله‌هاي نقتي داعش. تحليل شما از اين مساله چيست؟

** پس از انفجار هواپيماي روسي در شرم‌الشيخ، امواج حملات جدي به مراكز تجمع و مواضع داعشيون آغاز شد. ترکیه از‌‌ همان لحظه آغاز اعلام كرد كه روس‌ها به بهانه داعش مواضع مخالفان ليبرال و ارتش آزادی‌بخش را مورد هدف قرار مي‌دهند؛ به عبارتي مخالفاني كه عملا نتوانسته‌اند به خود ساماني جدي بدهند. تركیه كه ادامه دستيابي آسان به نفت ارزان غارت شده را از دست رفته مي‌ديد، احتمالا براي به ميان كشيدن پاي ناتو به همدستي براي مقابله با روس‌ها منتظر فرصت و بهانه‌اي ماند تا ضربه‌اي به روس‌ها وارد كند كه شايد موانع برنامه‌هايشان در سوريه را از ميان بردارد. اما روس‌ها با تقويت پايگاه خود در لاذقيه ظاهرا با احتياط عمل ‌كردند. در نتيجه هواپيماي بمب‌افكن سرنگون شده سوخو كه در خاك سوريه سرنگون شد، نشاني برخلاف ادعاي نقض حريم هوايي تركيه است، اكنون قاعدتا نوبت آن كشور است كه ثابت كند به حريم هوايي سوريه تجاوز نكرده است.

بدتر از آن قتل يكي از خلبان‌هاي روس به دست يكي از افراد محلي سوريه است كه به وسيله تركیه تجهيز شده‌اند. خلبان ديگر نيز در خاك سوريه و توسط ارتش آن كشور نجات يافت. با اين نشانه‌ها گمان نمي‌رود تركيه بتواند به حمايت بي‌قيد و شرط ناتو دلگرم باشد، زيرا ناتو در صورتي متعهد به دفاع از اعضاي خويش است كه مورد تهاجم ساير كشورهاي خارجي قرار گيرد و در مقابل تجاوزات اعضاي خود تعهدي ندارد. در همين حال سفر آقاي پوتين به پاريس و ابراز همدردي او با فرانسه كه پاريس به نوبه خود مورد حمله داعش قرار گرفته بود پوتين و فرانسوا اولاند بيشتر بر سر اين مساله با يكديگر اتفاق نظر داشتند كه بايد با دشمن مشترك به عبارتي تروريسم بجنگند، اين مساله نشان داد كه روسيه نيز نمي‌خواهد با غرب از به ستيز برآيد. اما تركيه شوربختانه در پي سياست‌هاي ماجراجويانه اردوغان بار ديگر مرتكب اشتباه شده است و نمي‌خواهد اشتباهش را بپذيرد.

* پس از سرنگوني جنگنده روسي، تركيه طي واكنشي به ايران اعلام كرد كه ما با داعش ارتباطي نداريم و در صورت ادامه اين اتهامات از سوي ايران، تهران بايد هزينه سنگيني پرداخت كند. آيا هدف اردوغان از اين واكنش‌هاي تند و منفي تحريك ايران به پاسخ منفي و تند در ‌‌نهايت گسترش افراط‌گرايي و جنگ در منطقه است؟

** اردوغان كه مي‌داند زورش به روس‌ها نمي‌رسد و هم‌اكنون به اندازه كافي تحقير شده است به همين دليل تلاش مي‌كند كه با گستاخي نسبت به ايران تهديدهاي روسيه را جبران كند که خود از عبث بودن کارش آگاه است. طي دو سال گذشته همچنان شواهدي وجود داشت كه اثبات مي‌كرد نيروهاي داعش از تركيه با تجهيزات كامل به سوريه و موصل عراق هجوم آورده‌اند. تركيه بود كه به طارق الهاشمي پناه داد و او نيز از عوامل موثر در اين هجوم بوده است. آقاي اردوغان با آن انفجار جنگ با كرد‌ها را از سر گرفت و در انتخاباتي مهندسي شده پيروز شد.

اكنون با فرافكني مي‌خواهد مسائل خویش و خانواده‌اش را پوشش دهد. مسائل روسيه و تركيه ربطي به ايران ندارد. اما ايران نيز ناچار است از به خطر افتادن مرزهايش پيشگيري و دفاع كند. آقاي اردوغان نياز به اندرز دارد كه به جاي ماجراجويي‌هاي نظامي و اين‌گونه جدال‌هاي كودكانه به توسعه اقتصادي به ارث برده از تورگوت اوزال بازگردد و اجازه دهد عراق و سوريه نيز رفاه و توسعه خود را بازيابند و با همسايگان بزرگ‌تر نيز با احترام و آرامش رفتار كند و از بازارهاي منطقه از جمله ايران و روسيه منتفع شود. ايران بازار خوبي براي تركيه است اما تركيه عرضه‌كننده انحصاري نيست.

* در صورت تشديد تنش‌ ميان روسيه و تركيه، ايران بايد چه رويكردي در پيش بگيرد تا از بد‌تر شدن شرايط در منطقه و سوريه جلوگيري کند؟

** ايران بايد با شكيبايي هر دو طرف روسيه و تركيه را به آرامش دعوت كند و نقش ميانجي را به طور جدي ايفا و وارد مذاكره و ديدار در سطوح مختلف ديپلماتيك شود. به سود ايران است كه ميان مسكو و آنكارا روابط عادي و تجاري خويش را ادامه دهد.

* فرانسه به عنوان يكي از اعضاي ناتو پس از سرنگوني جنگنده سوخو از تركيه حمايت نکرد و از روسيه دفاع كرد. حادثه تروريستي پاريس تا چه اندازه در رويكرد فرانسه و نزديكي فرانسوا اولاند به پوتين موثر بوده است؟

** پوتين بي‌درنگ به پاريس رفت، زيرا وي با اين اقدام خود مي‌خواست به اردوغان نيز نشان دهد كه به روابط اروپايي خود اهميت مي‌دهد. قطعا فرانسوي‌ها هم از واكنش‌هاي ضد داعشي روسيه راضي خواهند بود و‌‌ همان‌طور كه فرانسه در برخي نقاط منافع ويژه دارد، بايد به منافع ويژه روسيه در سوريه خصوصا در لاذقيه احترام بگذارد.

* روس‌ها به دنبال تقويت دولت اسد هستند يا اينكه به يك روند ديپلماتيك بدون حضور ايران و در ‌‌نهايت به حذف اسد مي‌انديشند يا به عبارتي روس‌ها قصدشان مديريت آينده سوريه است؟

** روس‌ها از منظر ديپلماتيك مردم بسيار آينده‌انديشي هستند. بايد گفت آنها بيش از هر چيز منافع ملي خويش را در اولويت قرار داده و مسلم است كه به منافع ايران و سوريه نيز نينديشند اما منافع آنها شايد اقتضا كند كه با ايران همكاري‌هاي مشتركي نيز داشته باشند و تا زماني كه وجود و حضور ايران با منافع آنها سازگار باشد بهره لازم را از حضور ايران در منطقه نيز خواهند برد اما روس‌ها به عنوان يك قدرت جهاني كه موقعيت خويش را در نظام جهاني از دست دادند بيشتر مايلند كه موقعيت از دست رفته خود را يك‌بار ديگر به دست آورند. پايگاه لاذقيه تنها پايگاه روسيه در درياي مديترانه است و لاذقيه براي روسيه به عنوان يك ابزار ياري‌دهنده جهت خروج از بن‌بست درياي سياه بسيار مهم است. روس‌ها مايلند نفوذ گذشته خويش را به عنوان يك كشور همكار و ياري‌دهنده به سوريه همچنان حفظ کرده و از امتيازهاي موجود در اين كشور پيوسته بهره‌مند شوند.

همچنين آنها خودشان مي‌دانند كه اين وضعيت به صورت انحصاري براي آنها قابل دوام نيست، به عبارتي بايد روس‌ها به يك سازش در مقابل كشورهاي ديگر تن در دهند، زيرا تنها با بهره‌گيري از ديپلماسي برد ـ برد مي‌توان به يك خروجي مطلوب در مذاكرات سوريه دست يافت و در ‌‌نهايت به بحران تروريسم در سوريه پايان بخشيد. روسيه به دنبال اين مساله است كه بتواند در آينده سوريه همچنان نقشي موثر ايفا كرده و همچنين پوتين مي‌خواهد كه دولتمردان كنوني و آينده سوريه به حضور روسيه در كشورشان در آينده نيازمند باشند و سوريه به اين نتيجه برسد كه با خروج روسيه جايگزيني جز غرب نخواهند داشت درحالي كه سرزمين جولان سوريه تحت اشغال رژيم صهيونيستي است. اگر سوريه بخواهد تحت حمايت غرب باشد ديگر آينده‌اي نخواهد داشت و به‌یقین نمي‌تواند با غرب در جدل باشد و از سويي نيز به آنها دست دوستي دهد. از اين رو، سوريه، روسیه را به عنوان يك وزنه تعادل برگزيده است، قطعا روسيه مي‌خواهد با يك وزنه تعادل از دوستي دولت اسد و دولت آينده بهره‌مند شده يا اينكه حداقل از خصومت دو طرف آسيب نبيند.

* با وقوع رخداد‌ها و تحولات جديد در منطقه به طور كلی شما افق خاورميانه را چگونه مي‌بينيد؟

** التيام اين زخم‌ها و درد‌ها ۱۰ سالي به طول مي‌انجامد و پس از اينكه بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي توانستند با يك سعه صدر و توسعه فرهنگي و دانشگاهي به‌ويژه در جنوب عراق دست یابند و سپس سوريه از بحران تروريسم رهايي يافته و به يك آرامش نسبي برسد و بدين‌ترتيب در ساير كشورهاي درگير خاورميانه چون يمن، بحرين، حتي عربستان، پاكستان، افغانستان، فلسطين و لبنان اگر به توسعه فرهنگي و سياسي برسند قطعا از بحران‌هاي موجود خلاصي خواهند يافت. شايد در اين صورت بتوان خاورميانه‌اي عاري از تروريسم، جنگ، خشونت و بحران را تصور كرد.

كشمكش اجتماعي و دوگانگي فرهنگي به درگيري و بحران‌هايي در داخل برخي از كشورهاي مذكور چون عربستان هم دامن زده است كه البته ايران خوشبختانه تا حدي از آن دور است. در اين ميان كويت، قطر و امارات براي حفظ موقعيت و ثروت خود سعي مي‌كنند خود را از مسائل تند و داخلي عربستان و تا اندازه‌اي پاكستان و همچنين بحران‌هاي كنوني و آينده منطقه دور نگاه دارند اما مسلم است كه خاورميانه به اين آساني به آرامش نهايي و واقعي خود نخواهد رسيد اما به تدريج لازم است كه كشورهاي ديگر هم وارد قرن بيست و يكم شوند.

* آژانس تلاش كرده تا ابهامات موجود در پرونده پی‌ام‌دی ايران را برطرف كند اما منتقدان و مخالفان برجام در رسانه‌هاي خارجي به دنبال سياه‌نمايي بوده و مي‌گويند كه با انتشار اين گزارش عملا آژانس تاييد كرده كه ايران قبل از اين برنامه هسته‌اي نظامي داشته است. تحليل شما از اين مساله چيست؟

** آنها ظاهرا جنگ را بر هر مساله ديگري ترجيح مي‌دهند و توجه ندارند كه در توافق وين عملا مسائل با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي حل شده بود. اكنون پس از بازديد آقاي آمانو گزارش نهايي آژانس نيز به شوراي حكام تقديم شده است. آمريكا كه طرف و مدعي اصلي در مذاكرات ايران با شش قدرت جهاني بوده است رضايت خود را از گزارش آژانس اعلام داشته است. سياه‌نمايي و اقدامات كنوني آنها را مي‌توان مصداق تلاش مذبوحانه دانست. موضوع پايان يافته است وآن‌طور كه از اخبار رسانه‌ها برمي‌آيد لغو تحريم‌ها از اول ژانويه وارد فاز اجرايي خود خواهد شد. اكنون برخي‌ها تنها با شعارهاي بي‌ارزش بر ديوار بي‌اعتمادي مي‌افزايند و اين ديوار را روز به روز بلندتر مي‌كنند. تخريب در هر زماني امكان‌پذير است. اصلاح است كه نياز به عقلانيت و اعتدال دارد.

http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/137140

ش.د9404624

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات