(روزنامه آرمان – 1395/03/26 – شماره 3063 – صفحه 3)
سه سال از عمر دولت روحاني گذشت؛ دولتي كه پس از ۸ سال حضور محمود احمدينژاد و در حالي كه حاميان آن دولت هم يك به يك به دليل ضعف عملكردي در حال اعلام برائت بودند با شعار تدبير و اميد به عرصه آمد و لبخند را بر لب مردم نشاند. در آن ۸ سال دولتهای نهم و دهم در بيشتر مواقع پاسخگويي درباره مشكلات به يك جمله محدود ميشد: «تحريم هستيم» اما گفته نشد چرا در اين مدت راهكاري براي رفع تحريم انديشيده نشد و بيش از سياست منطقي و گفتماني، سياست تقابلي براي حل مشكل پيشنهاد ميشد كه نتيجه آن استمرار و تقويت تحريمها بود، اما روحاني آمد و تجربه خود در عرصه دپیلماسي را به رخ مخالفانش كشيد. موفق هم شد و «روحاني مچكريم» در دست مردم و شعارهايي طنینانداز شد كه به معناي پايان انتظار بود. سالهاي سال اگر پرسيده شود دولت يازدهم چه دولتي بود نخستين موضوعي كه به اذهان نسلهای بعد هم خطور ميكند جز «برجام» نيست.
اما آيا فقط همين يك موضوع بود كه سبب پيروزي روحاني در خرداد ۹۲ شد؟ سعيد حجاريان تئوريسين اصلاحطلبان مولفههايي را در پيروزي روحاني موثر ميداند كه از جمله آنها«رد صلاحيت هاشميرفسنجاني، ائتلاف جمعي، شكاف بين اصولگراها، انصراف محمدرضا عارف و كفايت خود روحاني» است. او هم بر اين نكته تاكيد دارد كه رفع بن بست ناشي از حل نشدن تحريمها مهمترين موضوع بوده است، هرچند از سنگلاخ بودن اين مسير نميتوان به راحتي عبور كرد چون مردم در سال ۹۲ به آنچه راي دادند كه روحاني توانست و احمدينژاد نتوانست! به هر حال به اعتقاد حجاريان و بسياري ديگر از صاحبنظران اين تحريمها مشكلات زيادي براي كشور درست كرده بود و فشار بر مردم بيشتر ميشد اما روحاني به مثابه گره گشاي بزرگ به عرصه وارد شد و به قول حجاريان «هم و غمش را معطوف به حل اين مشكل كرد؛ تلاشي كه در نهايت به برجام ختم شد.»
راهكاري براي رفع تنهايي روحاني
اما اصلاحطلبان و حاميان دولت به ويژه خود رئيسجمهور معتقد است اگر نقد نباشد پيشرفتي هم نخواهد بود. پس پذيراي انتقادات است. مثلا درباره برجام حجاريان ميگويد كه « در ادامه اين كوششها لازم بود براي تثبيت برجام بسترسازي كند. يكي از بسترها «عاديسازي»، چه در عرصه داخلي و چه خارجي بود كه البته اين مهم به دلايلي رخ نداد. بايد گفته شود رسيدن به اين هدف از عهده روحاني به تنهايي خارج بوده است. » «روحاني تنهاست»، سخني بود كه بارها از سوي حاميان دولت شنيده شد اما كسي براي رفع اين تنهايي اقدامي انجام نداد و در حد شعار باقي ماند كه حجاريان پا را از شعار فراتر گذاشت و دلسوزانه نوشت: « فرض كنيد مساله سوريه، يمن، آتش زدن سفارت سعودي، تحركات پايداري چيها و... همه مانع تثبيت و اجراي برجام بودهاند. علاوه بر اين، آمريكا در حصول برجام پيشقدم بوده و به همين دليل بديهي به نظر ميرسد كه در شرايط پسابرجام تمايلي به ناديده گرفتن خود از سوي طرف ايراني ندارد. زيرا نميخواهد پس از ماراتني دوسال و نيمه، عرصه را به اروپاييها واگذارد. اكنون ميتوان شاهد ورود سهل اروپاييها به بازار ايران بود كه بيهيچ مانعي جدي ميسر شده است.
اما در سويي ديگر بر سر راه ورود كالاهاي آمريكايي حتي نظير خودرو به بازار مشكلاتي پديد آمده كه عملا واردات آمريكايي را ناممكن ساخته است.» يك مشكل ديگر كه روحاني با آن مواجه بود، تيره شدن روابط با عربستان است كه هنوز هم ادامه دارد. آن كشور از مزيت هايي مانند پول فراوان برخوردار است و به راحتي ميتواند كشورهاي كوچك را تطميع كند. حجاريان اين موضوع را چنين توصيف كرده است:«عربستان در مساله سوريه و فرسايشي كردن مناقشه آن نقشي عمده دارد. همچنين درخريدن كشورهاي دوست و مسلمان ايران. اخيرا علاوه بر جيبوتي، مالديو هم با ايران قطع رابطه كرده، كشوري با آن مساحت و جمعيت كم! به عبارتي چنين كشورهاي كوچكي با پشتگرمي عربستان اين جرات را يافتهاند كه براي ايران ناز كنند! عربستان با ابزار پول در رابطه كشورها با ايران اشكال تراشي ميكند تا آنجا كه با همين نفوذ در كنفرانس سران كشورهاي اسلامي عليه ايران بيانيه شديداللحن صادر ميشود و اكثر كشورهاي اسلامي عليه ما موضع ميگيرند. »
او گلايه دارد از آناني كه بدون در نظر گرفتن فضا به اظهاراتي ميپردازند كه نفعي براي كشور ندارد، از جمله آن وقت که نماينده تندرويي در مجلس سابق (نهم) ميگويد بايد به تلافي اموال آمريكا را در تنگه هرمز مصادره كنيم. اين، يعني اينكه راهزني دريايي كنيم! آن هم از ناو جنگي آمريكا! او معتقد است: « اين تندروها اميدوارند با كشاندن كشور به ورطه ماجراجويي، وضعيتي را پديد آورند كه سياستمداران به حاشيه رانده شوند و حل چالشها از پشت ميز مذاكره به ميدان منازعه منتقل شود. طيفي از تندروها در دوره سكانداري ديپلماتها و محوريت عقلانيت، ميداني براي تاخت و تاز نخواهند داشت. بنابراين ميخواهند راهكارهاي مسالمتآميز ديپلماسي را كنار بزنند تا صحنه گردان شوند و بساط رانتخواري پهن كنند. »
گويي حجاريان هم مانند روحاني كليد دارد، يعني اينگونه نيست كه تنها به انتقاد بپردازد و راهكاري براي حل مشكلات نداشته باشد و به روحاني توصيه ميكند كه« نبايد اجازه دهد سكان امور از دست دولت و ديپلماسي خارج شده و در اختيار تندروهاي حامي ايجاد خصومت با كشورهاي منطقه و جهان قرار گيرد. نه تنها، درتنشهاي جديد درگير شدن به زيان منافع ملي است كه حتي ادامه جنگ فرسايشي در بعضي كشورهاي منطقه مانند سوريه و عراق هم به نفع ايران نيست و هزينههاي زيادي به كشورمان تحميل ميكند. »
دلواپسيهاي تلخ براي روحاني
در داخل كشورها روحاني آرامش نداشت و دلواپسان نگذاشتند رنگ آرامش به كشور بازگردد. حجاريان در اينباره ميگويد: « داخل كشور نيز روحاني به دليل درگير شدن با مسائلي همچون كشمكشهاي تريبوني، كارشكني عوامل دولت سابق و برخي نهادها، نتوانسته در تحقق برنامه عاديسازي به نتيجه موثري برسد. هرچند انتخابات اخير مجلس نور اميدي تاباند تا لااقل دراين آخرين سال نخستين دوره رياستجمهوري، درگيري روحاني با مجلس به حداقل برسد. مجلس ميتواند تا حدودي از باري كه بر دوش روحاني است، بكاهد. هر چند كه هماكنون به دليل كاهش يافتن بودجه، ستاد دولت و كابينه چند شقه شده و ادامه كار را براي روحاني دشوار كرده است. » و البته بايد در نظر داشت مشكلات كشور به يارانه و كارشكني دلواپسان و غيره محدود نبود. تجمعهاي كارگران و يارانهها و مواردي از اين دست هم سبب ميشد شرايط داخلي كشور منطبق با خواست حداكثري مردم از روحاني نباشد. با اين شرايطي كه توصيف شد آيا روحاني ميتواند در انتخابات ۹۶ پيروز باشد؟ با نگاه دلسوزانه بايد اذعان داشت نبايد روحاني را تنها گذاشت و بدنه دولت مسيري جدا از رئيسجمهور را طي كند.
خوشبختانه دولت يازدهم اهل انكار مشكلات نيست و دلسوزاني مانند حجاريان توصيه ميكنند «با شناسايي و پذيرفتن واقع بينانه مشكلات، بهتر ميتوان براي آنها راهحل يافت. اميدوارم علل موجبه قبول مذاكره براي رفع تحريمها با اجراي خوب برجام كماكان به قوت خود باقي باشند تا در سطوح كلان كشور با در نظر گرفتن چشماندازها هر چه زودتر، وفاق و همدلي ايجاد شود وگرنه، دليلي باقي نميماند آقاي روحاني خود را كانديداي دوره بعد كند.» حجاريان تمايلي ندارد دلواپسان ارائه شرح مشكلات از سوي او را بهانهاي براي هجمه به دولت كنند، پس تاكيد دارد: «در شرايط كنوني، هيچ بديلي در كشور جز روحاني براي برون رفت از بحران وجود ندارد. بنابراين، همگي با پرهيز از هرگونه تنش و خودداري از ايجاد اضطراب، بايد تلاش كنند تا برنامههاي ايشان به سرانجام برسد. چون ما نياز داريم حول پروژه واحدي كه اهميت استراتژيك دارد توافق كنيم. اعم از اينكه اصلاحطلب باشيم يا اصولگرا. عبور از بحرانهاي ناشي از تحريمها براي ما حياتي است.
بدون توجه به غوغاسالاري و هياهوي مخالفان برجام، بايد كار را پيش برد و نگذاشت«هسته عقلايي»كه برجام را پيش ميبرد بر اثر موضوعات فرعي شكاف بردارد. بايد به اين نكته توجه داشت كه در صورت«شكاف هسته»، طرف مقابل سقوط نخواهد كرد و تازه شروع به بهرهبرداري خواهد كرد. چنانكه جناح نومحافظهكار آمريكا، تلاشهاي پيگير و مخرب عربستان و كشورهاي عرب همپيمانش و حتي كشورهاي ريز و كوچك همه مترصد بروز علائم «شكاف» هستند تا بتوانند خود را به يكي از طرفين شكاف نزديك كنند. نبايد بر اين گمان باشيم كه برجام بيهيچ مانعي اجرا خواهد شد. اجراي برجام سالها كار ميبرد. از همين رو است كه جبهه موضوعيت پيدا ميكند، چون در اجراي برجام نبايد مشكلي رخ دهد. در صورتي كه «هسته عقلايي»شكاف بردارد جبهه هم بلاموضوع ميشود كه البته اميدواريم چنين اتفاق ناگواري هيچ گاه رخ ندهد. »
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/154533
ش.د9500871