(روزنامه شرق ـ 1395/04/01 ـ شماره 2613 ـ صفحه 10)
** پاسخ به این سؤال نیازمند طرح یک مقدمه است و آن اینکه در این صحنه نابرابر رسانهای، دولت روحانی با نیروهای اصولگرای میانهرو روبهرو نیست با نیروهایی روبهروست که من به آنها نیروهای «آفندی» میگویم. یعنی در این جدال رسانهای روحانی در برابر علیاکبر ناطقنوری یا علی لاریجانی یا علی مطهری و دیگر عقلای جناح راست نیست، بلکه روحانی مقابل یک شبکه پنهان است که البته مردم کوچه و خیابان هم نیستند. آنها قدرت نفوذ و استفاده از امکانات عمومی و رسانههای جمعی را دارند. آنها همان حاملان دولت پنهان هستند. با این مقدمه، حال سؤال درست این است که چرا این جریان در برابر دولت روحانی دنبال جنگ روانی مداوم است؟ به چند عامل میتوان اشاره کرد که اگر این عوامل را خوب بشناسیم، از تکاپوهای آنها جا نمیمانیم و میتواینم گام چهارم را در انتخابات ٩٦ با موفقیت به ثمر برسانیم و من معتقدم میرسانیم (گام اول پیروزی روحانی در انتخابات ٩٢ و گام دوم برجام و گام سوم انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری ٩٤ بود) عامل اول این است که دوره احمدینژاد برای نیروهای آفندی دورهای طلایی، شیرین و رؤیایی بود و دست آنها باز بود و هر کاری که میخواستند به نام اسلام، مدیریت جهانی و عدالت و... میکردند و به قول معروف، همه میراث این کشور را میخواستند مهندسی کنند و شخم بزنند.
آنها خود را پدیده ٣٠ سال آینده جامعه سیاسی ایران میدانستند. ولی آنها در انتخابات ۹۲ یک دفعه غافلگیر شدند و بعد از حذف هاشمی گرفتار ریاستجمهوری روحانی شدند. در سال ۹۴ هم بعد از عدم احراز صلاحیت تعداد قابلتوجهی از چهرههای باسابقه اصلاحطلب و مدیران موفق در انتخابات مجلس فکر نمیکردند نتیجه حضور مردم به ضرر آنها تمام شود. آنها فکر نمیکردند آیتالله هاشمیرفسنجانی بعد از رد صلاحیت در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بیاید و بتواند رأی اول مجلس خبرگان رهبری تهران شود. این غافلگیری دوم به آنها خیلی فشار آورده و آنها را نگران و عصبی کرده است و حالا هم بهشدت از نتیجه انتخابات سال ٩٦ هراسان هستند، چراکه میدانند اگر مردم از لحاظ اقتصادی حتی اگر یک نفس راحت بکشند، از همینحالا انتخابات را باختهاند. بنابراین به هر دری برای ناامیدکردن مردم میزنند.
* چرا این نوع برخورد با دولت و نیروهای سیاسی صورت میگیرد که ازقضا بیشترین تلاش را برای حفظ منافع مردم و کشور داشتهاند؟
** این مسئله به عامل دیگر نگرانی «نیروهای آفندی» برمیگردد. درواقع عامل اول هم ذیل آن قابل بررسی است و آن موضوع مهمی در زیر پوست جامعه سیاسی ایران است. نگرانی نیروهای آفندی معضلات اصلی جامعه مثل بیکاری یا اعتیاد نیست، اگر هم بیکاری یا اعتیاد جزء نگرانیهایشان باشد، برایشان اولویت نیست که چرا کشور هفت میلیون نفر پتانسیل بیکاری دارد. یا چرا ایران جامعهای بزرگ از معتادان در دنیا را دارد؟ برای آنها اجرای سند چشمانداز مهم نیست، برایشان مهم نیست در هشتسال دولت احمدینژادی ٧٠٠ میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم اما رئیس دولت محبوبشان، کشور را با رشد اقتصادی پنج درصد از رئیسجمهور دوران اصلاحات تحویل گرفت اما منفی شش درصد به روحانی تحویل داد. یا اصلا برایشان بهثمررساندن برجام مهم نیست. دغدغه آنها این است که با زدن نیروهایی که میتوانند در بزنگاههای آینده کشور نقشآفرینی جدی داشته باشند، جامعه سیاسی ایران را وجین و هرس کنند. برای همین هم هست که با هاشمیرفسنجانی که شناسنامه انقلاب بود، آن گروه برخورد شد و با سیدحسن خمینی هم همینطور. آنها این هرسکردن را چندسال قبل شروع کردند. از نظر آفندیها، نیرویی که ریشه در انقلاب و مردم دارد نباید مطرح باشد چون در بزنگاههای آینده برای آنها مشکلساز میشود.
* و عامل سوم؟
** عامل سوم بهرهبردن از نارضایتیهای اقتصادی مردم و خصوصا مردم فقیر برای رأی جمعکردن در فصل انتخابات است. آنها میخواهند با شعارهای پوپولیستی، مردم فقیر را نشانه بگیرند تا در انتخابات با پرچم دفاع از فقرا رأی قریببه ١٠ میلیون نفر را جذب کنند. جالب است که نیروهای آفندی اقتصاد را کارهای مادی میدانستند و تا پیش از این فرهنگ و ارزشها را مهم میدانستند. خلاصه این سه عامل دست به دست هم داده تا اینها بتوانند از کابوس روحانی نجات پیدا کنند. در تصور آنها شخصیت سیاسی موفقی مثل روحانی نباید در آینده در جای حساسی مثل ریاستجمهوری باشد. البته به نظر من آنها به مقصدشان نمیرسند.
* اصولگرایان در حالی برای فضاسازی علیه دولت و کابینه حسن روحانی به تکاپو افتادهاند که خود کاندیدای واحدی که بتواند مورد اجماع تمام احزاب شان باشد را ندارند و هنوز نتوانستهاند فردی را بیابند که قدرت رقابت با حسن روحانی را داشته باشد؛ میدانیم روحانی از اعتماد و حمایت جریان اصلاحات و میانهروها برخوردار است و حتی بعید نیست برخی اصولگرایان نیز در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم از او حمایت کنند، پس چرا میخواهند روحانی کنار برود و فرد دیگری بیاید؟
** «نیروهای آفندی» میترسند اگر روحانی همینطور موفق جلو برود و فضای اقتصادی کشور هم مقداری مثبتتر شود، زمینخوردنش سختتر و پرهزینهتر شود. به همین دلیل به هر وسیله و ابزاری متوسل میشوند تا او را تضعیف کنند. آنها نمیخواهند روحانی عاقل و مسلط به صحنه سیاسی مطرح باشد تا با خیال آسوده بهدنبال فرد موردنظرشان بروند. آنها به آینده سیاسیشان خیلی حساس هستند به همین دلیل هم هست که هزینه این نگرانیهای آنها سبب شده جامعه ما در ١٠ سال گذشته درجا بزند.
* در کنار برخی گروههای اصولگرا، برخی چهرههای دانشگاهی و نزدیک به اصلاحطلبان مثل صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، با اشاره به موفقیت روحانی و دولتش در برجام میگویند: «او باید بیاید و برای حفظ شأن و جایگاهش بگوید که کار یا مأموریتی را که مردم به او سپرده بودند انجام داده است و کارش تمام شده است». آنها با اشاره به عدم موفقیت روحانی در بحث گشایش سیاست داخلی و مغفولماندن شعارهایش در این حوزه و همچنین وجود مشکلات اقتصادی و بیکاری از سوی دیگر، خواهان کنارهگیری او از میدان رقابتها هستند و افراد دیگری چون محمدجواد ظریف را شایسته رقابتها میدانند، این فرضیه و پیشنهاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
** جناب زیباکلام از استادان اصلاحطلب و فعال در عرصه عمومی ایران است. ایشان یکنفری به اندازه ١٠ شخصیت اصلاحطلب زحمت میکشد و من به ایشان خیلی احترام میگذارم. ولی این پیشنهادشان برای اصلاحطلبان مسموع و قابلدفاع نیست. زیرا اصلاحطلبان باید از کسی دفاع کنند که مورد اجماع همه نیروهای دلسوز جامعه باشد؛ یعنی کاندیدایی باشد که هم اصلاحطلبان، هم اعتدالگرایان، هم اصولگرایان و هم نخبگان جامعه مدنی از او دفاع کنند. این شخص الان روحانی است و لاغیر. این یک واقعیت است. همانطور که رهبر اصلاحات یک مورد اجماعی است حالا هم حسن روحانی نقطه اجماع همه این طیفها برای ریاستجمهوری است. شرایط فعلی شرایطی نیست که بشود در آن آزمون و خطا و حولوحوش فرد دیگری اجماع کرد. بنابراین ما در شرایط فعلی در کنار ائتلاف بزرگ عقلا و کاندیدای آن یعنی حسن روحانی میایستیم و پیشنهاد برادر عزیزمان، زیباکلام، مسموع نیست.
* مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در حمایت از ائتلاف امید آرایشان را به صندوقهای انتخاباتی ریختند آنچنان که بیشتر چهرههای شاخص اصولگرا از راهیابی به مجلس بازماندند. در مورد انتخابات مجلس خبرگان در تهران و برخی استانها، اصولگرایان با دشواریهای زیادی مواجه شدند. این هیاهوی نیروهای به گفته شما آفندی چقدر میتواند روی روند رفتاری مردم تأثیرگذار باشد؟
** نیروهای آفندی چون از امکانات رسانهای بالایی برخوردارند، مدام سروصدا میکنند و میخواهند با هیاهو به هوادارانشان روحیه بدهند وگرنه خبری نیست. مردم به این حرفها گوش نمیدهند. اگر گوش مردم به این هیاهوها بدهکار بود که در اسفندماه گذشته نمیآمدند و به لیست امید رأی نمیدادند. ما در شرایط رکود تورمی مستمر هستیم، براساس دانش جامعهشناسی و علوم سیاسی، در چنین شرایطی مردم به نظام ساختارهای سیاسی بدبین میشوند و در انتخابات منفعل عمل میکنند. اما مردم ما آمدند و رأی دادند و به حرفهای آفندیها که چهرههای مورد اعتماد مردم را نفوذی انگلیس نامیدند بهایی ندادند. نیروهای آفندی را باید به حال خود گذاشت آنها هم حق دارند؛ بالاخره سه، چهار میلیون هوادار دارند، باید برای روحیهدادن به آنها یک حرفی بزنند! سر هزینه کرد ٧٠٠ میلیارد دلار پول نفت در دولت محبوبشان در زمان احمدینژاد خواب بودند حالا به چند فیش حقوقی گیر میدهند (که البته بد نیست دولت باید شفافسازی کند و پاسخ آنها را زود بدهد). آفندیها یادشان رفته میلیاردها دلار درآمد کشور در دولت احمدینژاد کجا رفت و چه شد؟
* همانطور که اشاره کردید، در دنیا وقتی کشوری اقتصادش بیمار میشود و رکورد تورمی دارد، مردم به دولت بدبین میشوند و در انتخابات منفعل عمل میکنند، پس چرا در ایران برعکس بود و ما اسفندماه گذشته شاهد حضور بیسابقه مردم در انتخابات بودیم؟
** مردم ما واقعا پخته شدهاند. آنها مردمی هستند که انقلاب کردند، هشت سال جنگیدند، مردم تجربه دولت سازندگی را دارند، دولت اصلاحات را تجربه کردند. آنها آنقدر پخته شدهاند که میدانند اگر در انتخاباتی مثل دومیندوره شورای شهر تهران نباشند، نتیجهاش پیداشدن فردی به اسم احمدینژاد میشود و دردسرهایی که به خاطر ظهورش هشت سال در کشور به وجود آمد.
از سوی دیگر هم ما در دورهای هستیم که به جامعه شیشهای یا شفاف مشهور شده است. در این جامعه همهچیز رسانهای میشود. در این عصر نیروهای آفندی فکر میکردند با فردی مثل مرتضوی میشود محدودیت ایجاد کرد اما نتیجه این شد که پیرزن ٨٦ساله پای صندوق رأی میآید و با حوصله اسم ٤٦ نفر را در فهرست برگه رأیاش مینویسد و آن پیروزی نمادین را در انتخابات ۹۴ به وجود میآورد. در انتخابات مجالس دهم و خبرگان پنجم، آفندیها با نخبگان جامعه برخورد کردند ولی جامعه مدنی هم به نمادهای آنها رأی ندادند.
* تحلیلگران میگویند مهمترین فاکتور در موفقیت. یا موفقنبودن دولتها با اراده رئیسجمهور ارتباط مستقیم دارد. به نظرتان در سه سال گذشته روحانی رئیسجمهور مستقل و باارادهای بوده است؟
** با وجود اینکه من هیچ رابطه شخصی، چهرهبهچهره و دوستی با حسن روحانی ندارم و نداشتهام، اما باید بگویم او در سه سال اخیر نشان داده انصافا «یک سیاستمدار موفق آنهم در شرایط بحرانی است» و کارنامه قابل دفاعی دارد. او ادعای اصلاحطلبی نکرده اما من میگویم او واقعا یک مدیر خلاق و مصمم اصلاحطلب است.
* سنگاندازی و چالشآفرینیهای رقبای روحانی هرچه به انتخابات نزدیکتر شویم بزرگتر و خبرسازتر میشود. حالا روحانی و تیمش در آستانه انتخابات چه باید بکنند؟ برخی میگویند چون مجلس با او همراهتر شده باید سنگش را با برخی از وزیران که خیلی با کابینه سازگار نیستند، وا بکند و آنها را تغییر دهد؟ شما دراینباره چه فکری میکنید؟
** این برمیگردد به مجلس و اینکه نمایندگان در جایگاهشان تثبیت شوند. البته دولت باید ببیند در مدت کوتاهی که تا معرفی کابینه دومش به مجلس باقی است، این تصمیمات به نفع دولت تمام میشود یا نه؟
* پشتوانه مردمی و جایگاه اجتماعی روحانی و دولت امید نسبت به خرداد ٩٢، چه تغییری کرده است. آیا روحانی و تیمش توانستهاند این پایگاه اجتماعی را حفظ یا تقویت کنند؟
** روحانی قولش به مردم که همان «برجام» بود، را اجرا کرده است که انصافا هم کار سخت و دشواری بود. در کنار آن مهمترین گام دیگرش هم برگزاری انتخابات قابل دفاع مجلس دهم بود که آفندیها را ناکام و دلشکسته کرد و جگر آنان را سوزاند. واقعا این یک کار سیاسی – اجتماعی فوقالعاده بود. دیگر اینکه او اگرچه در این سه سال با نفت ٢٥- ٣٠ دلاری نتوانسته معجزه اقتصادی کند اما میدانیم او به اقتصاد کشور پس از آن شرایط بد هشتساله دولت مهرورزان ثبات اقتصادی داده و تورم را کنترل کرده است. حالا هم که وعده رونق اقتصادی به مردم داده که بروز علائم آن کمی زمان میخواهد. باید بدانیم همه مردمی که در اسفندماه پای صندوق رأی آمدند، خوب میدانند که مسائل دست روحانی نیست و اتفاقا نیروهای آفندی در آنجاها نقشآفرینتر و مؤثرتر هستند. با وجود همه این عوامل است که من میگویم روحانی نهفقط توانسته پشتوانه مردمیاش در سال ٩٢ را حفظ کند، بلکه آن را رشد داده است و من آن را در مبارزات انتخاباتی ۹۴ دیدم. حدس من این است که آرای او در انتخابات ٩٦ بیش از ٢٢ میلیون نفر خواهد بود، یعنی سه، چهار میلیون نفر بیشتر از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در سال ۹۲.
* اصلاحطلبان موانع کار روحانی را بهخوبی میدانند و شرایط و سختیهای کار دولت را میشناسند، برخی چهرههای این جریان گفتهاند همچنان از او در انتخابات آینده حمایت خواهند کرد، این حمایت برای چهارسال دیگر مواضع اصلاحطلبان در برابر هوادارانشان را خدشهدار نمیکند؟
** حمایت اصلاحطلبان از حسن روحانی در انتخابات ٩٦ قطعی است. اصلاحطلبان، نیروهای اعتدالگرا و اصولگرایان میانه رو حتما بازهم در حمایت از حسن روحانی به میدان میآیند، چراکه این ائتلاف سهضلعی باطلالسحر تخریبهای نیروهای آفندی در دوره حساس کنونی است. البته در این فضا کار اصلاحطلبان هم، «ظریف» است، هم «سنگین». «سنگین» به این دلیل که نیروهای آفندی قدرت دارند و دائم جنگ روانی به راه میاندازند. همچنین کار اصلاحطلبان «ظریف» است به دلیل اینکه آفندیها برای ایجاد اختلاف بین اصلاحات و میانهروها مدام نقشه طراحی میکنند. مثل ماجرای هیأترئیسه مجلس که بهشدت آنها دنبال اختلاف بین اصلاحات و اعتدالگراها بودند اما درنهایت ترکیب هیأترئیسه مجلس نشان داد فراکسیون امید پیروز این رقابت شد. نیروهای آفندی همیشه کوشش خودشان را میکنند تا این اختلاف ایجاد شود. همه میدانند شکلگیری اصلاحات و اصلاحطلبان اتفاقی نبوده و مثل طرفداران معجزه هزاره سوم! از درون لپلپ آفندیها بیرون نیامدهاند، بلکه اصلاحطلبان و اصلاحطلبی در ایران برخاسته از تجربه انقلاب، تجربه هشتساله جنگ، دوران سازندگی، دوران اصلاحات است. اصلاحطلبان نیروهای آفندی را که ٢٠ سال است حرکتها و برنامههایشان در کشور ناکام بوده، خیلی خوب میشناسند. اما من همینجا به آنها پیشنهاد میکنم به جای ادامه مسیر ناکامیشان، بیایند و برابری سیاسیشان را بپذیرند و یک حزب تشکیل دهند و مثل شهروندهای مدنی فعالیت کنند. چراکه اگر به همین مسیر ادامه دهند، رأیشان در انتخابات ٧٦ که حدود هفت میلیون به ناطقنوری بود و در انتخابات ٩٢ به چهار میلیون کاهش یافت، را باز هم از دست خواهند داد.
* در مقابل هم شایعه حضور احمدینژاد مطرح است و خوب میدانیم او چگونه میتواند از فضا به سود خودش بهره ببرد و از تأثیر او بر توده مردم شهرهای کوچک و روستاها که هشت سال برای جلبنظرشان تلاش کرد خبر داریم. به نظرتان حضور انتخاباتی احمدینژاد میتواند زنگ خطری برای روحانی باشد؟
** من همیشه تأکید کردهام مهمترین مسئله نه احمدینژاد بلکه برگزاری انتخابات عادلانه، منصفانه و آزاد است و همه جریانهای سیاسی باید بتوانند در انتخابات، کاندیدا داشته باشند. مهمترین خدشه و نگرانی از دید اصلاحطلبان و اعتدالگراها و حتی اصولگرایان میانهرو، ازبینبردن رقابت در فرایند بررسی صلاحیتهاست، نه ورود افرادی از جریانهای مختلف. من فکر میکنم اتفاقا کاندیداتوری محمود احمدینژاد یک فرصت است برای نقد اصولی او و دولت هشتسالهاش. اگر او بیاید، واقعا فرصتی پیش میآید که عملکرد او در تلویزیون از سوی چهرههای دلسوز اصلاحات و میانهرو نقد شود و مردم بهخوبی درک کنند که او چه بر سر کشور آورده است. ببیند در دهه ٧٠ به خاطر مشکلات اقتصادی که در هلند به وجود آمد، اسم آن اشتباه را «بیماری هلندی» گذاشتند اما در کشور ما هنوز هم «بیماری خالیبندیهای دوره احمدینژاد» بررسی نشده است. متأسفانه من پیشبینی میکنم نیروهای آفندی مانع ورود احمدینژاد به انتخابات شوند چراکه تحمل شنیدن این نقدها را ندارند و نمیتوانند پاسخ دهند، میلیاردها دلار کجا و چگونه و برای چه هزینه شده است. نتیجه آن کاغذپارهها چه شد؟ نتیجه آن مدیریت جهانی چه شد؟
* نکتهای باقی مانده است؟
** من در پایان دوست دارم به مردم یک بار دیگر دستمریزاد بگویم زیرا اگر آنها در سال ۹۲ آن رأی قاطع را به روحانی نداده بودند، شک نکنید سرنوشت کشور ما از لحاظ اقتصادی مثل ونزوئلای فعلی میشد. الان در این کشور برای توزیع نان از اسکورت ارتش استفاده میکنند وگرنه مردم به جان هم میافتند.
http://www.sharghdaily.ir/News/95902
ش.د9500995