نشست اتحادیه عرب در حالی که انفعال جهان عرب در برابر بحران های داخلی خود را به نمایش گذاشت، همانند قبل بازیچه سیاست های عربستان قرار گرفته است و آل سعود که نتیجه سیاست های سلبی خود در منطقه را تبدیل شدن کشورش به بازیگر تخریب گر در افکار عمومی می داند، سعی دارد به سوی سیاست های ایجابی حرکت کند. این سیاست ایجابی چیست؟
پایان زودهنگام اجلاس اتحادیه عرب در نواکشوت، پایتخت موریتانی، تحلیل هانی عماره، روزنامه نگار سرشناس مصری را به خاطر می آورد که یک ماه قبل با طرح این سؤال که «آیا عرب پایان یافته است؟»، نوشت: «من فروپاشی عرب را در سایه درگیری ها و فرار میلیون ها نفر و همچنین ویرانی و تخریبی که همه چیز را در برگرفته و صحنه وحشتناکی به وجود آورده است می بینم؛ صحنه ای که هنوز تمام نشده و همچنان ادامه دارد.»
تحلیلگران اجلاس اخیر اتحادیه عرب و پایان زودهنگام آن را نشانه انفعال جهان عرب می دانند، در حالی که بسیاری از کشورهای عربی را بحران و درگیری فرا گرفته است. در نشست روز گذشته اتحادیه عرب، ملک سلمان و عبدالفتاح السیسی که سران دو کشور بزرگ جهان عرب هستند، حضور نداشتند و به جای آن ها وزرای خارجه این دو کشور در نشست حاضر شدند. همچنین امیر قطر نیز تنها پس از حضور چند ساعته، این نشست را ترک کرد و دلیل آن را حضور در اجلاس دیگری در آمریکای لاتین اعلام کرد! فؤاد معصوم، رئیس جمهور عراق نیز با اعلام «پرداختن به موضوعات سیاسی ضروری در بغداد» در این نشست حاضر نشد و ابراهیم جعفری، به جای او ریاست هیئت عراقی در نواکشوط را برعهده گرفت.
بیشتر آنچه در نشست اخیر اتحادیه عرب گذشت، اتهام زنی به ایران و سخنانی انفعالی درباره فلسطین بود. «احمد بن محمد الجروان» رئیس پارلمان عربی با متهم کردن ایران به دخالت در امور داخلی کشورهای عربی گفت: نیت سوء تهران درباره کشورهای عربی به ویژه درباره بحرین نشان میدهد که این کشور دوست کشورهای عربی نیست. «صباح الاحمد الجابر الصباح» امیر کویت نیز ایران را به دخالت در کشورهای عربی متهم کرد. «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهور مستعفی یمن نیز در این نشست به عنوان نماینده یمن سخنرانی کرد و مدعی شد انصار الله یمن و علی عبدالله صالح تحت حمایت ایران علیه آنچه دولت قانونی یمن خواند، عصیان کردهاند و گفت این یک پروژه (صفوی) است که برای ناچیز کردن هویت عربی یمن صورت گرفته است. «حمد بن عیسی آل خلیفه» پادشاه بحرین نیز در پیامی که به این اجلاس فرستاده بود، اتهامات بی ادبانه ای را به ایران زد که به لحاظ حقوقی ضرورت دارد توسط دولت ایران در مجامع بین الملل پیگیری شود. وی ایران را به دخالت در امور داخلی کشورهای عربی، صادرات تروریسم، حمایت لجستکیی از گروههای تروریستی و تلاش برای بر هم زدن امنیت و ثبات کشورهای عربی متهم کرد. عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان نیز بار دیگر ایران را به دخالت در امور داخلی کشورهای عربی متهم کرد و گفت این اقدام در تضاد با قوانین بین المللی است که باید بر اساس قوانین اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و سازمان ملل با آن مقابله شود.
محور مهم دیگری که حاضران در نشست اتحادیه عرب بر آن تأکید داشتند، حمایت از فلسطین و در کنار آن محکوم کردن اقدامات رژیم اسرائیل در توسعه شهرک سازی بود. «محمد ولد عبدالعزیز» رئیس جمهور موریتانی که کشورش ریاست دوره بیست و هفتم اتحادیه عرب را برعهده دارد، تأکید کرد اصلی ترین مسأله کشورهای عربی حل پرونده فلسطین است. وی گفت: باید در حل پرونده فلسطین به لزوم توقف شهرک سازی، عقب نشینی اسرائیل از بلندیهای جولان و مزارع شبعا، رفع تحریمها از فلسطینیان و توقف کشتار آنها به دست اسرائیلیها توجه شود. محمد ولد عبدالعزیز یادآور شد تا زمانی که بحران پرونده فلسطین حل نشود جهان عرب رنگ ثبات و امنیت را نخواهد دید.
«احمد ابوالغیط» دبیرکل اتحادیه عرب نیز یادآور شد مسأله فلسطین و پایان دادن به اشغال فلسطین در اولویت اتحادیه عرب خواهد بود و افزود که باید با لجاجت اسرائیل مقابله کرد. همچنین رئیس پارلمان الجزایر ضمن اشاره به خطر تروریسم و لزوم مقابله با آن تأکید کرد که فلسطین همواره در رأس نگرانیهای جهان عرب است.
«ریاض المالکی» وزیر خارجه فلسطین نیز به نیابت از محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از دبیر کل اتحادیه عرب خواست به فلسطین در زمینه اعلام دعوی علیه بریتانیا به دلیل بیانیه بالفور [بیانیه وزیر خارجه وقت انگلیس که سرآغاز تلاش در عرصه بینالمللی برای اشغال فلسطین بود] کمک کند. وی تأکید کرد اسرائیل همچنان به ادامه سیاستهای اشغالگری خود اصرار دارد و میخواهد چینش جمعیتی قدر را تغییر دهد و افزود: زمان آن رسیده است تا دولت فلسطین بر چارچوب مرزهای 1967 تأسیس شود.
درباره دو محور اصلی نشست اتحادیه عرب چند نکته وجود دارد:
1- همچنان که تاکنون بسیار ثابت شده است، بخش زیادی از کشورهای اتحادیه عرب وابسته به دلارهای نفتی عربستان هستند و از این رو نقش انتقال دهنده و تأیید کننده سیاست های عربستان را در نشست های منطقه ای و بین المللی دارند، هرچند بازیگران مستقلی همچون عراق، لبنان و عمان در بین آن ها حضور دارند و تا حدی الجزایر و گاهی اوقات کویت نیز سیاست های مستقل تری را دنبال می کنند، با این حال سیاست های عربستان، بسیاری اوقات راهبرد کلی نشست های اتحادیه عرب را مشخص می کند و مسئله مهم این است که ریاض خود از سردرگمی و بن بست در سیاست خارجی اش رنج می برد. آل سعود مدت هاست که سیاست ایجابی خود در منطقه را بر جنگ افروزی و حمایت از گروه های تروریستی قرار داده است؛ یعنی در دل سیاست ایجابی عربستان، نفی، تخریب و سلب قرار دارد و آل سعود هر روز بیشتر در این باتلاق گرفتار می شوند. هم اکنون سعودی ها در جنگ یمن گیر افتاده اند، با تروریست هایی که سال ها در سوریه پرورانده اند، نمی دانند چه کنند و قادر نیستند پیوند ساختاری وهابیت در عربستان با تکفیریسم و تروریسم را از بین ببرند. بنابراین تمام سیاست خارجی عربستان را نفی و تخریب تشکیل می دهد و اتهام زدن عصبی برخی سران عرب به جمهوری اسلامی ایران، در نشست اخیر اتحادیه عرب، برگرفته از رویکرد سلبی و مخربانه آل سعود در منطقه است. پیام این رویکرد به سخن هانی عماره نزدیک می شود؛ اتحادیه عرب ذیل سیاست های مخربانه عربستان، به سمت تباهی پیش می رود و بازیگری خود را در نفی و تخریب قرار داده است. آیا این رویکرد می تواند موجودیتی برای اعراب باقی گذارد؟
2- شاید آل سعود از لرزان شدن موجودیت خود در جهان عرب و بن بست سیاست های سلبی اش آگاه است و یا شاید این آگاهی را از بیرون به دست آورده است، به هر حال به نظر می رسد سعودی ها به دنبال این هستند که از قِبَل مسئله فلسطین، برای خود جایگاهی در دنیای اسلام و منطقه باز کنند و به نوعی خود را در مدیریت مسائل منطقه دارای سیاستی ایجابی جلوه دهند و در این زمینه اتحادیه عرب و دیگر سازمان های عربی را ابزار قرار داده اند. گفته شد که یکی از محورهای پُر تکرار اعضای اتحادیه عرب در نشست اخیر، صحبت بر سر مسئله فلسطین بود.
تأکید کشورهای عضو اتحادیه عرب بر مسئله فلسطین، موضوعی است که همواره در نشست های این اتحادیه تکرار می شود و در نشست اخیر نیز بیشتر درباره فلسطین ابراز نگرانی شد، بر جلوگیری از شهرک سازی اسرائیل تأکید شد، پایان اشغالگری رژیم صهیونیستی به شکل کم رنگی خواسته شد و تأسیس فلسطین در چارچوب مرزهای 1967 بار دیگر مطرح شد. این مطالبات در حالی که از دغدغه برخی مقامات عرب درباره مسئله فلسطین حکایت می کند، می تواند در چارچوب سیاست های خاص عربستان درباره فلسطین قرار داشته باشد.
مصر و عربستان طی ماه های اخیر توسعه روابط خود با اسرائیل را آشکار کرده اند و به شکل غیر مستقیمی در جهت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی حرکت کرده اند. انتشار اخبار دیدار ترکی فیصل، رئیس سابق سازمان اطلاعات رژیم سعودی با یعقوب عمیدور مشاور سابق امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و نیز سفر هیئت سعودی به تلاویو و همچنین سفر سامح شکری، وزیر خارجه مصر به تلاویو و انتشار اخباری مبنی بر سفر قریب الوقع نتانیاهو به قاهره، همگی از نشانه های عادی سازی روابط مصر و عربستان با رژیم اسرائیل و به رسمیت شناختن غیرمستقیم این رژیم اشغالگر است.
رسمیت دادن به رژیم صهیونیستی که با اقدامات عربستان و مصر در جهان عرب دنبال می شود، گام اولیه طرح صلح عربی -اروپایی است که تشکیل «دو دولت» فلسطینی و اسرائیلی را دنبال می کند و مورد حمایت جدی دموکرات های آمریکا و کشورهای اروپایی است، بنابراین سخنان برخی از مقامات عرب درباره فلسطین در اجلاس اخیر از نظر عربستان دور نخواهد بود و می تواند مبتنی بر راهبرد عربستان در موضوع فلسطین باشد. راهبرد عربستان درباره رژیم صهیونیستی پایان دادن به اشغالگری صهیونیست ها و آزادسازی سرزمین های اشغال شده 1948 نیست، بلکه تلاش برای مهار رژیم اسرائیل در مناطق اشغالی کنونی و جلوگیری از توسعه شهرک سازی است. کارشناسان معتقدند این راهبرد مبتنی بر طرح صلح عربی-فرانسوی است که چند ماه قبل در اجلاس پاریس مطرح شد و گام اولیه آن به رسمیت شناختن موجودیت رژیم صهیونیستی و در ادامه تشکیل «دو دولت» فلسطینی و اسرائیلی است. البته روشن است با توسعه مناطق اشغالی توسط رژیم اسرائیل و با حمایتی که این رژیم از سوی آمریکا می شود، تشکیل دو دولت عملا به معنای محو فلسطین درون اسرائیل است.
این در حالی است که کمیته ملی عالی سالروز نکبت در بیانیه مطبوعاتی خود بعد از برگزاری مراسم روز نکبت امسال در نوار غزه، بر حق مردم فلسطین در خصوص بازگشت به سرزمین مادری شان که سال 1948 از آن آواره شدند تاکید کرد. در این بیانیه آمده است مردم فلسطین هرگز سرزمین آباء و اجدادی خود را فراموش نمی کند و مقاوم باقی می مانند.
نتیجه
نشست اتحادیه عرب در حالی که انفعال جهان عرب در برابر بحران های داخلی خود را به نمایش گذاشت، همانند قبل بازیچه سیاست های عربستان قرار گرفته است و آل سعود که نتیجه سیاست های سلبی خود در منطقه را تبدیل شدن کشورش به بازیگر تخریب گر در افکار عمومی می داند، سعی دارد به سوی سیاست های ایجابی حرکت کند، اما این سیاست ایجابی چیزی جز نقشه آمریکا و غرب نیست و محوریت آن در شرایط کنونی به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی است./