تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۵  ، 
کد خبر : ۲۹۳۹۴۴
نادر انتصار، استاد دانشگاه آلاباماي جنوبي

برجام به تغيير نگرش آمريكا به عربستان كمك كرد

مقدمه: يكسال پيش پرونده هسته‌اي ايران سرانجام پس از گذشت يك روند پر فراز و نشيب ١٢ ساله به پايان رسيد؛ مذاكراتي كه اگر چه در ابتدا آمريكا غايب بزرگ آن بود و اين عدم حضور موجب سنگ‌اندازي آنها براي رسيدن توافق ميان ايران و آمريكا شد اما در ميان راه و در دولت قبل آمريكايي‌ها هم به آن پيوستند و در پايان راه، ايران و آمريكا به مهم‌ترين بازيگران و نقش‌آفرين مذاكرات هسته‌اي تبديل شدند. رو در رويي تهران و واشنگتن در مذاكرات هسته‌اي و پايان موفقيت‌آميز آن و شرايط و تحولات منطقه‌اي موجب شد تا بسياري در آن برهه بگويند كه روابط ديپلماتيك ايران و آمريكا دوران سخت خود را پشت سر گذشته است. با آنكه ديگر تابوي گفت‌وگو با آمريكا شكسته شده است اما آن پيش‌بيني‌ها آنچنان درست از آب در نيامد و تحولات بعدي نشان داد با اشتباهات محاسباتي بسياري هم روبه‌رو است و تغيير چنداني در فضاي راهبردي دو كشور صورت نگرفته است. درباره برجام و تاثيرآن بر سياست‌هاي اين كشور گفت‌وگويي با نادر انتصار، استاد دانشگاه آلاباماي جنوبي داشته‌ايم كه مشروح آن در ادامه مي‌آيد:
پایگاه بصیرت / محمدابراهيم ترقي‌نژاد
(ويژه‌نامه روزنامه اعتماد - 1395/04/23 - شماره 11 - صفحه 20)

* پيش‌بيني برخي تحليلگران و رسانه‌ها اين بود كه با دستيابي به توافق هسته‌اي ميان ايران و گروه ١+٥، تهران و واشنگتن به سمت و سوي تنش‌زدايي حركت خواهند كرد. با اين حال، تنش‌ها و بي‌اعتمادي‌ موجود اگر افزايش نيافته باشد اما شاهد كاهش آن هم نيستيم. دليل عدم تحول در روابط ايران و آمريكا پس از دستيابي توافق هسته‌اي چيست؟

** به نظر من مهم‌ترين دليل اينكه در روابط ايران و آمريكا پس از دستيابي توافق هسته‌اي بهبود چنداني حاصل نشده است اين است كه آمريكا به اكثر تعهدات خود آن‌طور كه ايران انتظار داشت عمل نكرده است. به‌طور خلاصه، مي‌توان گفت كه آمريكا سياست يك بام و دو هوا را پس از توافق هسته‌اي دنبال كرده است.

* باراك اوباما توافق هسته‌اي را ميراث و دستاورد خود دانسته است. سوال اين است كه برجام در ميان جامعه نخبگان آمريكا چه تاثيري را ايجاد كرده است؟‌ آيا مي‌توان گفت كه برجام و پايبندي ايران به آن موجب شده تا در نگرش اين نخبگان درباره ايران هم تغييري حاصل شود؟

** برجام تاثير چنداني در ميان جامعه نخبگان آمريكا ايجاد نكرده است يعني بيشتر آن افرادي كه موافق برجام بودند هنوز از آن پشتيباني مي‌كنند و آن عده از نخبگان كه با برجام موافق نبودند هنوز به مخالفت خود ادامه مي‌دهند. متاسفانه باراك اوباما آن‌طور كه بايد براي نشان دادن اهميت برجام در ميان جامعه نخبگان آمريكا و مردم عادي فعاليت نكرد.

* شما بزرگ‌ترين خطر براي برجام را حركت‌هاي تخريبي كنگره سر تا پا جمهوريخواه عليه ايران و اعمال تحريم‌هاي جديد دانسته بوديد. در طول يكسال گذشته، واكنش دولت اوباما در برابر اين حركت‌هاي تخريبي چه بوده است؟ برخي معتقدند كه دولت آمريكا براي جلوگيري از حركت‌هاي تخريبي آنها در حوزه هسته‌اي، فشارهايش را در خصوص مسائل ديگر مانند مسائل منطقه‌اي افزايش داده است. تا چه اندازه با اين تحليل موافق هستيد؟

** متاسفانه كاربرد دولت اوباما و به خصوص شخص او در برابر حركت‌هاي تخريبي كنگره آمريكا ضعيف بوده است. همچنين من معتقد نيستم كه دولت اوباما براي جلوگيري از حركت‌هاي تخريبي كنگره در حوزه هسته‌اي، فشارهايش را در خصوص مسائل ديگر مانند مسائل منطقه‌اي افزايش داده است. در مورد عملكرد دولت اوباما در مورد مسائل منطقه‌اي نيز دولت او در اكثر موارد تسليم كنگره شده است و بر ضد منافع ايران عمل كرده است.

* شما در گفت‌وگوي قبلي‌تان با «اعتماد» در خصوص اينكه چرا ايران و گروه ١+٥، در برهه كنوني به توافق رسيدند، گفته بوديد دولت آمريكا به اين نتيجه رسيده بود كه تحريم‌هاي اقتصادي به آخر خط رسيده بودند. با اين حال، همچنان شاهد ادامه يافتن برخي تحريم‌هاي اقتصادي آمريكا عليه ايران به بهانه‌هاي مختلف هستيم. تداوم آن تحريم‌ها با علم به اين موضوع كه نتيجه‌اي ندارد، با چه هدفي است؟

** بله؛ من هنوز هم به گفته قبلي‌ام اعتقاد دارم. گروه ١+٥ و به خصوص آمريكا قبل از امضاي برجام به اين نتيجه رسيده بودند كه ديگر با تحريم‌هاي اقتصادي نمي‌توانند رفتار ايران را در مورد سياست هسته‌اي تغيير دهند ولي بعد از برجام و توقف بيش از نود درصدي فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران آنها به اين نتيجه رسيده‌اند كه اگر چه دوران تحريم‌هاي هسته‌اي به پايان رسيده است، استفاده از اهرم تحريم براي فشار آوردن روي ايران در موارد ديگر مانند سياست‌هاي منطقه‌اي ايران كارايي دارد و از طريق تحريم‌هاي غير هسته‌اي آمريكا خواهد توانست تغييرات مورد نظر خود را در سياست‌هاي داخلي و خارجي ايران ايجاد كند. گذشت زمان نشان خواهد داد كه آمريكا در اهدافش پيروز خواهد شد يا نه.

* مخالفت حزب جمهوريخواه با ايران و برجام طبيعي است ولي هيلاري كلينتون به عنوان نامزد حزب دموكرات و برخي دموكرات‌هاي ديگر هم نگاهي مانند اوباما به ايران ندارند. چرا دموكرات‌ها و خانم كلينتون نگاهي مانند اوباما به ايران ندارند؟

** در حزب دموكرات آمريكا جناح‌هاي مختلفي وجود دارند و اين حزب يك حزب يكپارچه نيست. در سياست خارجي، هيلاري كلينتون به جناح جنگ‌پرست اين حزب متعلق است و در مورد سياست خارجي ديدگاه او بيشتر شبيه ديدگاهاي نئوكان‌ها ست تا افراد جناح مترقي حزب دموكرات. متاسفانه بسياري در ايران برداشت درستي از ديدگاه‌هاي خانم كلينتون ندارند. كلينتون چه در زمان سناتوري خود و چه در دوران رياست وزارت امور خارجه آمريكا، يكي از افراطي‌ترين سياستمداران آمريكا در سياست خارجي بود و از تمام جنگ‌هاي آمريكا و ابزار جنگي آمريكا صد در صد پشتيباني مي‌كرد. ضمنا كلينتون هنوز سياستمداري تمام عيار ضد ايران است و اين نگاه را در كمپين كنوني خود و در مناظراتي كه با سناتور سندرز داشت، حفظ كرده است.

* در صورت رياست‌جمهوري احتمالي فردي مانند كلينتون، برجام با چالش‌هايي روبه‌رو است؟ آيا او آنقدر سطح فشارها را عليه ايران افزايش خواهد داد به گونه‌اي كه ايران خود به شكل يكطرفه دست به خروج از برجام بزند؟

** در صورت پيروزي هيلاري كلينتون ما بايد منتظر افزايش سطح فشارها عليه ايران باشيم. حالا بايد ديد كه اين فشارها تا چه اندازه خواهند بود. كلينتون در حرف‌هاي خود افتخار مي‌كند كه در گذشته او يكي از طراحان سياست «تحريم‌هاي كمرشكن» بر ضد ايران بوده است و اگر لازم بداند دوباره آن «تحريم‌هاي كمرشكن» را در زمان رياست‌جمهوري‌اش دنبال خواهد كرد. من نمي‌دانم كه در اين صورت ايران مي‌تواند يكطرفه دست به خروج از برجام بزند يا نه. با توجه به اينكه حدود نود درصد برنامه هسته‌اي ايران از بين رفته است يا انباري شده است، خروج از برجام و شروع برنامه هستي جديدي كه كاربردي داشته باشد و فقط آزمايشگاهي نباشد نه تنها بسيار مشكل است بلكه سال‌ها طول خواهد كشيد. آمريكا نيز از اين مشكل براي ايران به خوبي واقف است.

* دونالد ترامپ گفته است كه توافق هسته‌اي ايران را پاره خواهد كرد يا مذاكراتي مجدد در اين رابطه با ايران آغاز مي‌كند. آيا قادر به چنين اقدامي خواهد بود؟ تا چه اندازه اين سخنان انتخاباتي و براي جمع‌آوري آرا ست؟

** از نظر قوانين آمريكا هر رييس‌جمهور آينده آمريكا مي‌تواند برجام را ناديده بگيرد به خصوص اينكه كنگره را پشت سرش داشته باشد. آيا اينكه دونالد ترامپ توافق هسته‌اي ايران را پاره خواهد كرد يا اينكه مفاد آن را اجرا نخواهد كرد بستگي به تحولات چند ماه آينده در آمريكا دارد. شروع كردن مذاكراتي مجدد در اين رابطه با ايران مانند پاره كردن برجام است و فكر نكنم ايران بخواهد دوباره به آساني خود را به دام آمريكا بيندازد. دونالد ترامپ يك شارلاتان سياسي است و به هيچ يك از حرف‌ها و قول‌هاي او نبايد اعتماد كرد.

* مراودات اقتصادي ايران با بانك‌ها و سرمايه‌گذاران بزرگ آمريكايي هنوز به شكل كامل بهبود نيافته است. ايران در اين رابطه مي‌گويد آمريكا هنوز به تعهدات خود در خصوص برجام جامه عمل نپوشانده است و اين در حالي است كه آمريكايي‌ها مدعي هستند كه به تعهدات‌شان در قالب برجام عمل كرده‌اند. آمريكايي‌ها فارغ از كارهايي كه روي كاغذ انجام داده‌اند، چه كارهاي ديگري براي رفع نگراني بانك‌ها و سرمايه‌گذاران اروپايي مي‌توانند انجام دهند؟

** تنها كار مهمي كه آمريكا در اين مورد مي‌تواند بكند اين است كه به‌طور رسمي و نه شفاهي به بانك‌ها و سرمايه‌گذاران اروپايي اطلاع دهد كه آنها را در صورت رابطه تجاري با ايران مجازات نخواهد كرد. مي‌دانيم كه رابطه تجاري اروپا با آمريكا اصلا قابل مقايسه با رابطه تجاري اروپا با ايران نيست بنابراين ما نبايد انتظار داشته باشيم كه يك بانك يا شركت تجاري مهم اروپايي يا آسيايي منافع خود را در آمريكا براي رابطه با ايران به خطر بيندازد. اين ضمانت رسمي بايد در دوران باقيمانده دولت اوباما به اروپاييان داده شود چون به احتمال زياد دولت آينده آمريكا چنين كاري را نخواهد كرد.

* در ماه‌هاي گذشته فشارهاي ايران بر مسوولان آمريكايي براي ايجاد گشايش‌هاي بيشتر افزايش يافته است. اين فشارها در داخل آمريكا چگونه تعبير مي‌شود؟ آيا اين فشارها توانسته است موجب تحرك بيشتر واشنگتن در عرصه بين‌المللي در خصوص ايران شود؟

** متاسفانه اين فشارها تاثيرات چنداني در عرصه بين‌المللي نداشته‌اند. اگرچه گاهي مشاهده مي‌كنيم كه آقاي كري يا برخي ديگر حرفي در اينجا يا آنجا مي‌زنند ولي اگر اين حرف‌ها با ضمانت‌هاي رسمي دولت آمريكا همراه نباشد گوش شنوا در عرصه بين‌المللي نخواهند داشت.

* در هفته‌هاي گذشته شاهد توافق شركت‌ هواپيمايي ايران با بويينگ براي خريد هواپيماهاي جديد اين شركت بوديم. تا چه اندازه اين مراوده مي‌تواند موجب ترغيب ديگر شركت‌هاي آمريكايي يا شركت‌هاي اروپايي در خصوص همكاري با ايران شود؟

** ما بايد منتظر بمانيم و ببينيم كه سرنوشت توافق شركت‌ هواپيمايي ايران با بويينگ چه خواهد شد. اكنون در كنگره آمريكا گروهي فعاليت مي‌كنند تا اين قرارداد به‌هم بخورد ولي اگر توافق شركت‌ هواپيمايي ايران با بويينگ پا بر جا بماند و شركت بويينگ هواپيما به ايران تحويل دهد، اين توافق مي‌تواند موجب ترغيب همكاري شركت‌هاي خارجي به خصوص اروپايي‌ها با ايران شود.

* در طول مذاكرات هسته‌اي شاهد اختلاف شديد ميان دولت‌هاي آمريكا و اسراييل بوديم. عمق اختلافات ايجاد شده ميان واشنگتن و تل‌آويو درباره ايران هم‌اينك به چه اندازه‌اي است؟

** شكي نيست كه رابطه آمريكا با اسراييل در زمان دولت آقاي اوباما نوسانات زيادي را شاهد بوده است و تنش‌هايي بين واشنگتن و تل‌آويو ايجاد شده است ولي عمق اين اختلافات در دوره رييس‌جمهور آينده آمريكا كمتر خواهد شد؛ به خصوص اگر كلينتون در انتخابات آينده آمريكا برنده شود چون هيلاري كلينتون يكي از سرسخت‌ترين مدافعان اسراييل در آمريكا ست. اگر چه ترامپ هنوز مانند كلينتون خود را در زير پرچم لابي اسراييل نينداخته است ولي شواهد اين‌طور نشان مي‌دهند كه در صورت پيروزي ترامپ هم تنش‌هاي بين واشنگتن و تل‌آويو از ميان خواهند رفت و اختلافات موجود بين آمريكا و اسراييل در مورد ايران به صورت كنوني باقي نخواهند ماند.

* در طول مدت مذاكرات هسته‌اي، عربستان در كنار اسراييل هزينه‌هاي بسياري را براي شكست برجام انجام داد. عربستان اين‌گونه فكر مي‌كرد كه توافق هسته‌اي موجب انزواي اين كشور در منطقه‌ مي‌شود. شما نيز در گفت‌وگو با «اعتماد» گفته بوديد كه مهم‌ترين اثر توافق برجام اين است كه كشورهاي منطقه نمي‌توانند روي انزواي ايران حساب باز كنند. توافق هسته‌اي تا چه اندازه موجب شد تا نوع نگرش آمريكا به عربستان تغيير يابد؟

** گرچه برخي كشورهاي منطقه هنوز هم نمي‌توانند روي انزواي دايمي ايران حساب باز كنند ولي عربستان هنوز به سختي سياست انزواي ايران را دنبال مي‌كند. برجام يكي از مواردي بود كه به تغيير نگرش آمريكا به عربستان كمك كرد ولي مسائل ديگري نيز به اين تغيير كمك كرده‌اند. به نظر من در صورت پيروزي كلينتون، آمريكا دوباره به جبهه طرفداران خط عربستان برمي‌گردد. رابطه بين كلينتون‌ها يعني بيل و هيلاري و آل سعود ريشه عميقي دارد و حكام عربستان در سال‌هاي متوالي كمك‌هاي مالي فراواني به كلينتون‌ها كرده‌اند. اگرچه ترامپ گهگاهي از عربستان انتقاد مي‌كند ولي پيش‌بيني در مورد اينكه ترامپ چه نوع نگرشي به عربستان خواهد داشت كار مشكلي است چون ترامپ شخص هوچي‌بازي است و به هيچ يك از حرف‌هاي او نمي‌شود اعتماد كرد.

http://etemadnewspaper.ir/VijehNO.aspx?V_NPN_Id=22&PageNO=20

ش.د9501353

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات