۲۶ دی ماه سال گذشته وقتی قرار بود چهار زندانی آمریکایی در ایران آزاد شوند، یکی از مسئولان سپاه که اجازه خروج زندانیان از ایران را صادر میکرد، تأکید کرد[...]
یادداشت: ۲۶ دی ماه
سال گذشته وقتی قرار بود چهار زندانی آمریکایی در ایران آزاد شوند، یکی از
مسئولان سپاه که اجازه خروج زندانیان از ایران را صادر میکرد، تأکید کرد:
«تا پولها به ایران منتقل نشده، این افراد آزاد نخواهند شد». همینطور هم
شد و چهار زندانی آمریکا در ایران آزاد شدند؛ در مقابل ۲۸ زندانی ایرانی در
آمریکا آزاد یا رفع اتهام شدند، ۳/۱ میلیارد دلار از اموال بلوکه شده
کشورمان آزاد و در نهایت مبلغ ۴۰۰ میلیون دلار به صورت مازاد پرداخت شد تا
ایران از شکایت خود، که به قراردادهای تسلیحاتی با آمریکا در برهه پیش از
انقلاب مربوط میشد، صرفنظر کند. همین ماجرا در روزهای اخیر به یکی از
مسائل جنجالی در آمریکا تبدیل شده است، به گونهای که از آن به «باج آمریکا
به ایران» تعبیر کردهاند و حتی دونالد ترامپ مدعی شده فیلم انتقال پولها
به ایران را دیده است که البته با واکنش مقامات دولت آمریکا روبهرو شد و
آنها ادعای جمهوریخواهان درباره باج دادن به ایران را رد کردند. در این
زمینه باید گفت: اول اینکه این ماجرا نشان میدهد، «حق گرفتنی است؛ حتی از
گرگی مثل آمریکا»، البته با محکمکاری در مرحله انعقاد قرارداد و
پیادهسازی گفتمان مقاومت در اجرای آن و کوتاه نیامدن در برابر فشارها. دوم
اینکه جنجالسازی در آمریکا به دلیل مسئلهای که رسماً دولت این کشور به
اجرای آن متعهد شده است، بار دیگر منطق استکبارگری آمریکا را نشان میدهد.
در واقع، تلاش برای حفظ شهرت و وجهه بینالمللی آمریکا در جایگاه ابرقدرت و
به عبارتی، استثناگرایی آمریکایی و میل این کشور به یکجانبهگرایی
(Unilateralism) در این میان متغیر مهمی است که باید به آن توجه شود؛ زیرا
با توجه به این واقعیت که آمریکا خواهان مذاکره با ایران بود و از سویی،
اتحادیه اروپا اعلام کرده بود که دیگر حاضر به تداوم سیاست تحریم ایران
نیست؛ همچنین با توجه به ناکامیهای آمریکا در اوکراین، سوریه، یمن و...
به نوعی این اندیشه در نزد افکار عمومی مردم آمریکا و جهان شکل گرفته که
آمریکا دیگر برتری سابق و آن هیمنه ابرقدرتی را ندارد. از این رو، امثال
ترامپ میخواهند با شعار حفظ وجهه آمریکا، اقبال مردمی را برای خود به
ارمغان آورند.