تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۰۷:۰۷  ، 
کد خبر : ۲۹۵۵۵۷
بررسی آرایش‌های سیاسی ـ نظامی‌سوریه در 5 سال اخیر با نگاهی به آینده!

آیا صلح و پایان جنگ، سوریه را «نجات» می‌دهد؟

پایگاه بصیرت / رضا بردستانی

(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/07/05 ـ شماره 4719 ـ صفحه 12)

سال 2011 آتش اختلافات داخلی نخستین جرقه را زد تا 5 سال بعد(اواخر 2016 میلادی)، هر تکه از سوریه ـ به عنوان یکی از قدرتمندترین کشورهای منطقه خاورمیانه ـ دستخوش نبردهایی خونین باشد. این روزها سوریه که هر لحظه منتظر بمبارانی ویران کننده از سوی روسیه، نیروهای ائتلاف، ترکیه و حتی آمریکایی‌ها به صورتی خودمحورانه است، به چهار منطقه مهم تقسیم بندی شده است. منطقه نخست که در دست بشار اسد و دولت تحت کنترل او است یعنی امتداد ساحل مدیترانه در غرب، از مرز جنوبی با سرزمین‌های اشغالی و اردن تا شمال که با ترکیه هم مرز است. منطقه ای دیگر که در اختیار شبه نظامیانی است که اکثرا کرد زبان بوده و در شمال شرق سوریه در مجاورت کشور ترکیه قرار دارند. منطقه سوم عمدتا در جنوب و شرق به صورتی نا پیوسته که به گروه‌های مخالف دولت بشار اسد اختصاص دارد و این گروه‌ها عمده توان نظامی‌و پرسنلی خود را از قبایل محلی و روستاهای تقریبا کم جمعیت به دست آورده اند و دست چهارم که اختصاصا در اختیار داعش است که شمال و شرق سوریه ـ هم مرز با عراق ـ را در اختیار خود گرفته اند.

ورای این چهار منطقه مهم، صدها گروه شبه نظامی‌که در زمان‌های حتی پیش از 2011 میلادی نیز چندان به فرمانپذیری از حکومت مرکزی دمشق روی خوش نشان نمی‌داده‌اند؛ اینک مترصد فرصت‌هایی هستند تا با دور و نزدیک شدن به دولت فعلی بشار اسد که لزوما تنها دولت قانونی در سوریه نیز محسوب می‌شود، برای روزهای پس از جنگ توان مالی و نظامی‌خود را اولا حفظ و در ثانی ارتقا دهند که از این حیث می‌توان چنین ادعا نمود که این صدها گروه شبه نظامی‌که چندان منسجم و منظم نیز نیستند و هر آن ممکن است تمامی‌توان نظامی‌و نفرات خود را در اختیار یکی از گروه‌های چهارگانه برشمرده شده قرار دهند، در آینده می‌توانند بنیان گذار آتش افروز ترین تقابل‌های محلی و قبیله ای قلمداد شوند.

این روزها که تمام جهان با محوریت مبارزه با تروریسم بین المللی و لجام گسیخته! گاه ساعت‌ها دور یک میز جمع می‌شوند، هرگز پا را از چهار جبهه فعلی فراتر نمی‌نهند غافل از این که بر اساس گزارش‌های مکتوب و نیمه تایید شده! جاهایی از سوریه که به تکه‌هایی ناهمگون تقسیم بندی شده است حتی برای کتاب‌های درسی مدارس و نیز ارزهای رایج برای داد و ستدهای روزمره، چندان تابع دولت مرکزی نیست و این در آینده نیز می‌تواند ادامه پیدا کند که اگر به این مسئله بپردازیم که تنها با فروکش کردن آتش جنگ و برقراری صلح، به یکباره همه مسائل حل و فصل خواهد شد، نشانگر این مسئله است که چندان با فضای فعلی سوریه آشنایی نداریم.

با این فرض که تمامی‌نیروهای نظامی‌خارجی اعم از روسی، مستشاری، ائتلاف، داعش و بخش‌های خارجی جبهه النصره، به صورتی کاملا ناگهانی از سوریه خارج شوند آن گاه دولت مرکزی با دسته‌های شبه نظامی‌طرف خواهد بود که طی سال‌ها و ماه‌های درگیر جنگ بودن سوریه، تابع قانون دولت مرکزی نبودن را به درستی تمرین کرده، فراگرفته اند و این خود از جملعه معضلاتی است که بدون ارتباط مستقیم و حتی غیر مستقیم با طرف‌های درگیر فعلی، دولت مرکزی را با انبوهی از درخواست‌های مشروع، نیمه مشروع، شبه مشروع و حتی نامشروع رو در رو خواهد ساخت و این یعنی سوریه در روزهای عاری از جنگ و درگیری نیز اوضاع به سامان و روبراهی نخواهد داشت.

در این روزها که بسیاری از کشورها اعم از آمریکا، روسیه، ایران، اتحادیه اروپا، ترکیه و حتی همپیمانان آمریکا نظیر کره و ژاپن! خواهان برقراری صلح و امنیت در سوریه جنگ زده و ویران شده هستند آن چه نادیده انگاشته شده و می‌شود همان شبه نظامیان و گروه‌های کوچک نظامی‌و قبیله ای است که با قطب نمای منافع مالی و نه منافع سیاسی و حکومتی! تغییر موضع می‌دهند یعنی گروه‌هایی که سبب اصلی دور و نزدیک شدن آنان به هر کدام از طرفین درگیر در مناقشه عظیم سوریه، تنها و تنها منافع مالی است و اساسا نه خواسته ای دیگر دارند و نه خواسته ای دیگر خواهد توانست آنان را مجاب به پذیرش اطاعت از دولت مرکزی یا گروه‌های دیگر درگیر در جنگ‌های فعلی سوریه نماید. از این حیث، چنین به نظر می‌رسد که مدل جهانی برقراری صلح و امنیت در سوریه بدون ورود به چنین مناقشاتی عملا پایان جنگ به منزله نجات سوریه از درگیری‌های داخلی تلقی نخواهد شد و به ذهن نزدیک تر به نظر می‌رسد که مشکلات فعلی دولت قانونی بشار اسد به مراتب چارچوب مندتر از درگیری‌های بعدی با گروه‌ها وشبه نظامیانی است که طی 6-5 سال اخیر نافرمانی و تحت لوای هیچ حکومتی نبودن را به خوبی تمرین کرده، فراگرفته اند.

این گونه است که می‌توان با تردید به نشست‌های منطقه ای و بین المللی با موضوع سوریه بدون پرداختن به تمامی‌ابعاد درگیری‌های فعلی در این کشور نگریست و حتی این سوال را مطرح کرد که کدام کشور یا قدرت جهانی می‌تواند تضمین دهد که برقراری صلح و پایان جنگ به منزله نجات سوریه از چندپارگی، اختلافات قومی‌و قبیله ای و نیز بازگشت به ثبات و جامعیت سیاسی ـ اداری و اقتصادی، مطابق شرایط پیش از 2011 میلادی است؟ آیا کشورهایی که اینک بر طبل پایان مناقشات سوریه می‌کوبند برای دیگر مسائل مهم اما در سایه مانده که می‌تواند به ناگاه همه رشته‌ها را پنبه نماید نیز چاره ای اندیشیده اند؟ و یا مهم تر از این مسئله پرداختن به این مهم است که دولت قانونی بشار اسد که خواهان پایان دعواهای نیابتی در خاک خود شده است به فردای بازگشت نیروهای نظامی‌دیگر کشورها اندیشیده است که آیا قادر خواهد بود نظم حداقلی و ثباتی هرچند اندک را در کشور ویران شده از 5 سال جنگ و نبردهای داخلی برقرار نماید؟ البته ناگفته نماند چنانچه آمریکا و کشورهای منطقه که پشتیبان تروریست‌ها می‌باشند دست از شرارت‌ها بردارند، مردم سوریه بهتر می‌توانند با دوستان منطقه ای خود، کشور را اداره کنند.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=50737

ش.د9501894

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات