(روزنامه جوان – 1395/07/18 – شماره 4930– صفحه 10)
هر سال در سطح بينالمللي اتفاقي ميافتد كه براي تمامي ملتها نمادي از گفتوگو ميان كشورهاي گوناگون است، سخنراني در سازمان ملل بهترين فرصت براي بيان انديشه يك كشور است. بيان اينكه چه باورهايي دارد، چه چيزهايي برايش ارزش و چه چيزهايي ضدارزش محسوب ميشود. اين اتفاق بهترين زمان است تا به دور از دغدغههاي سانسور رسانههاي استكباري و سياسي بلندگوهاي تبليغاتي سخن خود را به گوش نمايندگان ملتهاي گوناگون برساني و لذا در اين زمان كه مجال سخن داري بايد در يك عرضاندام باور نكردني تمام آنچه را كه بدان پايبندي و براي آن ميجنگي به زبان آوري و به جهانيان و رسانهها اعلام كني. همين فرصت حتي براي حمله به مخالفان و انديشههاي آنان مغتنم است به صورتي كه كشورهاي رقيب و دشمن در چنين نشستي همواره سعي بر تخريب و حمله به باورها و اصول دشمنان خود دارند.
بعد از انقلاب اسلامي ايران، سخنراني در سازمان ملل براي ايران به عنوان ناقد نظام استكباري جهاني فرصتي به حساب ميآمد تا باورهاي خود را پيرامون مشكلاتي جهاني و ريشههاي استكباري آن بيان كند و آرمانهاي بلند اسلامي را به گوش جهانيان برساند و خون تازه در رگهاي جريان ضداستكباري جهاني تزريق نمايد. در مقابل نيز سردمداران نظام ظالمانه جهاني از اين ابزار براي تخريب جريانهاي رقيب و فريب اذهان عمومي استفاده ميكنند تا با تزريق افيون سراب دموكراسي و آزادي جهان را بيش از پيش برده خود نمايند.
تغييرات در باورها و انديشههاي بنيادين نظامهاي مختلف را ميتوان از همين سخنرانيهاي سالانه احساس نمود، چراكه مجمع عمومي ملل متحد ويترين عقايد و باورهاست. با مقايسه سخنان اوباما و دكتر روحاني ميخواهيم بدانيم كه چقدر اين دو رئيسجمهور در اين تريبون حساس بر مبناي گفتمان كشور خود سخن گفتند و چقدر حاضر شدند براي خوش داشت طرف مقابل انعطاف و نرمي را به نمايش بگذارند.
سخنراني اوباما
دموكراسي، مبارزه با تروريسم، حقوق بشر، حمايت از رژيم صهيونيستي، مقابله با جريانهاي ضداستكباري و مخالف نظام جهاني به ويژه انقلاب اسلامي ايران از جمله مسائلي است كه باورهاي بنيادين و هسته مركزي ايالات متحده امريكا را شكل ميدهد. از اين رو با تأمل روي سخنان اوباما به بررسي اين مسائل در سخنان اوباما ميپردازيم.
الف) دموكراسي
رئيسجمهور امريكا درباره دموكراسي گفت:در حالي كه هر دموكراسي مختص منطقهاي خاص است، اين ايده در همه نقاط دنيا امكان رشد خواهد داشت. اوباما در بخش ديگري از سخنانش به اشاعه دموكراسي در جهان پرداخت و گفت: تاريخ نشان داده كه ديكتاتورهاي صالح دو راه ندارند؛ يا سركوب مردم يا مقصر دانستن خارجيها. آن عده از ما كه به دموكراسي اعتقاد دارند بايد با قدرت صحبت كنند، چراكه هم واقعيتها و هم تاريخ پشتيبان ما هستند. وي تأكيد كرد: ما بايد هرگونه بنيادگرايي و نژادپرستي را كنار بگذاريم. بايد به برداشتها و اعتقادات مردم احترام گذاشت.
دموكراسي در سخنراني اوباما به عنوان يك اصل همهپذير و غير قابل نقد مطرح است، چراكه شالوده تجاوزات غير انساني ايالات متحده را بهانه بسط دموكراسي و حفاظت از آن تشكيل ميدهد و به همين روي او نيز در سخنراني خود تأكيد فراواني بر اين مفهوم كرده است.
او در اين سخنراني از دموكراسي به عنوان يگانه راه براي حل معضلات جهاني نام برد و گفت:«ميخواهم به شما امروز اين پيشنهاد را بدهم كه ما بايد به سمت جلو حركت كنيم، نه به سمت عقب. معتقدم اصول بازار آزاد و حكومتهاي مسئوليتپذير و مفاهيم مربوط به دموكراسي، حقوق بشر و قوانين بينالمللي هر اندازه كه غيركامل هم باشند بايد به عنوان سنگبناي پيشرفت بشري در قرن كنوني لحاظ شوند. من اين ادعا را نه براساس تئوري و ايدئولوژي بلكه بر اساس واقعيتها مطرح ميكنم.»
او در بخش مهمي از صحبت خود عنوان ميكند كه متعهد به مقابله با كشورهاي غير دموكراتيك است و ميگويد:«در حال حاضر رقابتي ميان حكومتهاي ليبرال و خودكامه وجود دارد و من ميخواهم همه متوجه باشند كه در اين رقابت من بيطرف نيستم. من به نظام سياسي ليبرال اعتقاد دارم؛ نظامي كه نه تنها از طريق انتخابات و نمايندگي ايجاد ميشود بلكه به حقوق بشر و آزاديهاي مدني احترام ميگذارد و نظام قضايي مستقل و حكمراني قانون از اصول آن است.»
ب) تروريسم
اوباما همواره در سخنرانيهاي خود به بحث تروريسم و مبارزه با آن پرداخته است كه در يك نمونه برجسته در سال 2010 در ابتداي سخنان خود به مسئله 11سپتامبر پرداخت و گفت:«خارج از درهاي اين سالن، شهر بزرگي وجود دارد كه بندبند وجودش گوياي مشكلات دهه سختي است كه از سر گذرانده است. 9 سال قبل، تخريب برجهاي تجارت جهاني آغازگر تهديدي بود كه هيچ حد و مرزي نميشناخت.»
او در جاي ديگري گفت:«مردان، زنان و كودكان توسط افراطگراياني از كازابلانكا گرفته تا لندن، جلال آباد و جاكارتا به خاك و خون كشيده شدند.»
او در آخرين سخنراني خود به افراطگرايي ديني پرداخت و مشكلات خاورميانه را تروريسم ديني دانست. او گفت:«ما شاهد افراطگرايي ديني در بسياري از مناطق خاورميانه هستيم. بخش عمدهاي از مشكلاتي كه باعث از ميان رفتن نظام شده به اين خاطر تشديد گرديده كه رهبران نه به خاطر سياستها و برنامههايشان بلكه از طريق پيگرد جناح مخالف سياسي خود به دنبال كسب مشروعيت بودهاند و در اين راستا به اقداماتي همچون تخريب گرايشهاي ديني دست زدهاند. بدين ترتيب جناحهاي مخالف در سالهاي گذشته به جايي رسيدهاند كه به جنگهاي داخلي نظير سوريه، كمك ميكنند و به گروههايي همچون داعش ميپيوندند. تفكر فرقهگرايي، افراطگرايي و خونريزي چيزي نيست كه بتوان به سرعت روند پيشرفت آن را وارونه كرد.»
ج) حقوق بشر
حقوق بشر در سخنراني اوباما همواره بخش مهمي محسوب ميشود، چراكه بهانههاي حقوق بشري همواره دستاويز مهمي براي ايالات متحده در ايجاد فشار براي رقيبان تلقي ميشود و به همين دليل تأكيد فراواني بر آن ميشود. در اين سخنراني نيز حقوق بشر در كنار دموكراسي به عنوان دو اصل غير قابل خدشه مطرح شده است و عنوان گرديد:«من به نظام سياسي ليبرال اعتقاد دارم؛ نظامي كه نه تنها از طريق انتخابات و نمايندگي ايجاد ميشود بلكه به حقوق بشر و آزاديهاي مدني احترام ميگذارد و نظام قضايي مستقل و حكمراني قانون از اصول آن است... در نقاط دوردست دنيا، شهروندان خواستار احترام به شرافت تمامي افراد بدون توجه به جنس، نژاد، دين و غيره ميشوند و بدين ترتيب افراد عادي راههاي بيشتري براي ابراز عقايد خود دارند كه اين مسئله در عين حال باعث بالا رفتن انتظارات افراد از صاحبان قدرت شده است.»
د) جمهوري اسلامي ايران
امسال اوباما بدون صحبت از مشكلات موجود در مسير اجرايي شدن برجام كه نمايي از بدعهديهاي ايالات متحده است صرفاً در يك جهتگيري يكطرفه برجام را به عنوان مسير كنترل ايران ماجراجو معرفي كرد و گفت:ما تروريستها را از اماكن امن خود بيرون رانده، نظام مقابله با اشاعه تسليحات را تحكيم بخشيدهايم و مسئله هستهاي ايران را با استفاده از ديپلماسي حل كرديم.
او مسئله ايران را برابر با تروريستهاي افراطگرا قرار داد و از موفقيت ايالات متحده در برخورد با هر دو صحبت كرد و اين را موفقيت دولت خود تلقي نمود.
ه) رژيم صهيونيستي
حمايت از اسرائيل اصلي غيرقابل خدشه در نظام ايالات متحده تلقي ميشود به گونهاي همواره در سخنراني مجمع عمومي رؤساي جمهور ايالات متحده مورد اشاره واقع ميشود. بهرغم وضعيت كنوني جهان در مقابله با تجاوزگري اسرائيل ايالات متحده همواره با حمايت از اين رژيم سعي كرده است تا منافع آن را تأمين كند. حتي برخي مواضع به ظاهر مخالف با اسرائيل در واقع مسيري براي ساكت كردن جهانيان در اين مسير است.
اوباما در سالهاي قبل همواره همين مسير را طي نموده است و مثلاً در سخنراني سال 2010 خود گفت:«اسرائيل يك كشور داراي حق حاكميت و سرزمين تاريخي يهوديان است. كاملاً آشكار است كه تلاش براي از ميان بردن يا كمرنگتر كردن مشروعيت اسرائيل با مخالفت شديد امريكا روبهرو خواهد شد. تهديد يا كشتن اسرائيليها هم كمكي به فلسطينيها نميكند. كشتار اسرائيليهاي بيگناه به معني مقاومت نيست، بلكه يك بيعدالتي است. اشتباه نشود؛ شجاعت فردي مانند پرزيدنت عباس كه به خاطر مردمش در برابر دنيا قد علم كرده از پرتابكنندگان موشك بهسوي زنان و كودكان بيگناه بسيار بيشتر است.»
اوباما اما در آخرين سخنراني خود به كارشكنيهاي اسرائيل در رسيدن به صلح رؤيايي دو كشور ميپردازد و در مورد صلح خاورميانه، اوباما تأكيد ميكند كه اسرائيل بايد درك كند به طور دائم نميتواند به اشغال سرزمينهاي فلسطيني و خانهسازي در آنها ادامه دهد.
مجموعاً ميتوان گفت اصول و انديشههاي امريكايي، مبناي اصلي تمامي سخنرانيهاي اوباما در سازمان ملل را تشكيل داده است كه به راحتي ميتوان نشانههاي آن را يافت كه بخشي از آن در فرازهاي ذكر شده بررسي گرديد. تنها موردي كه در خلاف رويههاي موجود در سيستم امريكا در اين سخنراني بود، انتقاد شديدالحن از اسرائيل بود كه به نظر ميرسد، اين مورد نيز بيشتر به اختلافات جدي ميان اوباما و نتانياهو باز ميگردد.
سخنراني روحاني
اما در اصول جمهوري اسلامي ايران مسائلي همچون مبارزه با نظام سلطه، رژيم غاصب صهيونيستي، حمايت از فلسطين، استقلال و دفاع از تماميت ارضي و دفاع از حقوق ملت ايران از جمله مسائل مهم به حساب ميآيد. همواره رؤساي جمهور هسته اصلي سخنان خود در سازمان ملل را بر اين پايهها استوار كردهاند. از اين روي ميزان سخنان رئيسجمهور پيرامون اين مسائل را بررسي كرديم:
الف) مبارزه با نظام سلطه
دكتر حسن روحاني در اين سخنراني و عموماً در تمامي سخنرانيهاي خود هرگز نظام سلطه موجود بر جهان را مورد نقد مستقيم قرار نداده و صرفاً در چارچوب نظام موجود به نقد رفتارهاي قدرتها پرداخته است. ايشان در سخنراني اخير خود ضمن پذيرش حق ايالات متحده براي حمله نظامي به خاورميانه در راستاي انتقامگيري از وقايع 11 سپتامبر و بدون اشاره به اينكه 11 سپتامبر محصول رفتار مداخله ضداسلامي و مداخلهجويانه اين كشور در كشورهاي اسلامي است، تبعات منفي اين اتفاق را مورد نقد قرار ميدهد و جنگهاي پس از آن را زمينهساز ناامني در خاورميانه معرفي مينمايد.
رئيسجمهوري اسلامي ايران ابتداي سخنانش به بيان واقعه 11 سپتامبر ميپردازد و بيان ميدارد:«بيش از 15 سال از فاجعه تروريستي دردناكي ميگذرد كه در همين شهر اتفاق افتاد. فاجعهاي كه ابعاد انساني آن، همگان را تحت تأثير قرار داد. در آن روز كسي تصور نميكرد كه اين واقعه، خود زمينهساز فجايعي بزرگتر و مسبب جنگي ويرانگر در خاورميانه و گسترش ناامني در جهان گردد. اين جنگ، بذر تروريسم بدون مرز را در جاي جاي كره زمين كاشت... پديده تروريسم بدون مرز و خشن و افراطي را شايد بتوان نتيجه استراتژيهاي امنيتي قدرتهاي بزرگ طي 15 سال گذشته دانست. درس بزرگي كه از تحليل اين روند بايد آموخت اين است كه تأمين امنيت در يك نقطه جهان به قيمت ناامن كردن نقاط ديگر، نه تنها ممكن نيست بلكه به ناامني بيشتر نيز دامن ميزند.»
هر چند سخنان رياست جمهوري اسلامي ايران حاوي نقد بر تصميمهاي گذشته ايالات متحده است اما نشاني از نقد سيستم ظالمانه ديده نميشود. ايشان در فراز ديگري از سخنان خود بدون اشاره به نقش مخرب ايالات متحده در تداوم ناامني منطقه و لزوم اتمام دخالتهاي اين كشور براي پايان بحرانهاي منطقه بر اموري مانند ناكارآمدي و عدم مشروعيت دولتها به عنوان ريشههاي ناامني اشاره ميكند:«آينده منطقه ما در گرو مواجهه با چالشهايي از قبيل بحرانهاي امنيتي ناشي از فقدان مشروعيت و ناكارآمدي دولتهاست. بدون مردمسالاري واقعي و بدون جلب مشاركت فراگير، نميتوان با اشكال گوناگون شبكههاي جنايي و تروريستي مبارزه كرد.»
اين در حالي است كه بحران در عراق و سوريه ناشي از هيچكدام از اين دلايل نيست و همچنين بحران عدم مشروعيت در عربستان، بحرين و يمن ناشي از دخالتهاي ظالمانه ايالات متحده و حمايت از گروههاي سياسي فاقد مشروعيت مانند پادشاه بحرين و عربستان و گروههاي سياسي غيرمردمي در يمن است.
ب) حمايت از فلسطين
«فلسطينيان مظلوم هنوز در بند آپارتايد رژيم غاصب صهيونيستي هستند.»
تنها همين چند كلمه سهم يكي از مهمترين اصول بنيادين جمهوري اسلامي از سخنراني رياست جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل بود. اين مسئله نشان ميدهد متأسفانه رويه ظلمستيزي جمهوري اسلامي ايران در ويترين جهاني مجمع عمومي كمرنگتر از گذشته شده است. حتي به تعريض ميتوان گفت كمتر از خود امريكا! اين در حالي است كه در دولتهاي گذشته بعضاً بيش از 20 مرتبه به مسئله فلسطين و اشغالگري اسرائيل اشاره ميشده است.
ج)تماميت ارضي و استقلال
جمهوري اسلامي يكي از معدود كشورهايي است كه هنوز در معرض سهمگينترين توطئهها و اقدامات براندازانه نظام استكباري جهاني است و از همين روي نمايش اقتدار و استقلال ايران به عنوان ارزشهاي عمده همواره مورد نظر جمهوري اسلامي بوده است. جناب دكتر روحاني در سخنراني خود اعتبار جمهوري اسلامي ايران را با معاهدهاي پيوند زد كه به اعتراف خودش ايالات متحده نسبت به آن پايبند نبوده و بارها آن را نقض نموده است و در فرازي ديگر اين معاهده را نماد پيروزي جمهوري اسلامي معرفي ميكنند:
تجربه گفتوگو ميان ايران و كشورهاي 1+5 و دستيابي به «برنامه جامع اقدام مشترك» (برجام) نمونهاي موفق از سياست اعتدال و تعامل سازنده و روي آوردن به گفتوگو است كه با اتخاذ رويكرد برد - برد به يك بحران غيرضروري اما پيچيده و طولاني پايان داد. اين توافق با طراحي سازوكارهاي اعتمادساز، پايان دادن به اتهامات جعلي «ابعاد احتمالي نظامي» و پذيرش اعمال حق غنيسازي، بر برنامه هستهاي صلحآميز ايران مهر تأييد زد، به نگرانيهاي ساختگي پايان داد و تحريمهاي ظالمانه عليه ايران را رفع نمود... براي اينكه بتوانيم از آموزه برجام در بهبود روابط بينالمللي بهره گيريم، هرگز نبايد فراموش كنيم كه فشارها، تحريمها و تهديدهاي غيرقانوني كه با هدف برچيدن تمامي تأسيسات غنيسازي طراحي شده بود، به شكست انجاميد و امروز شوراي امنيت و آژانس بينالمللي انرژي اتمي رسماً برنامه صلحآميز هستهاي ايران را پذيرفتهاند.
پيوند اقتدار ايران با معاهده برجام كه ايالات متحده آن را بارها نقض نموده است براي كشوري كه همواره بر استقلال خود باليده است نميتواند نشانه خوبي باشد. خاصه اينكه بخواهد هسته مهمي از سخنان رئيسجمهور ايران را نيز شامل گردد. افتخار بر معاهدهاي با دستاورد «تقريباً هيچ» را نميتوان به عنوان بخشي از انديشه و باور ايران انقلابي قلمداد كرد.
فرجام سخن
بيشك سخنراني اخير رياست محترم جمهور اسلامي ايران حاوي نشانههاي فراواني از انديشه انقلابي ايران اسلامي بوده است اما در مقياس با پايبندي و تعهد كامل رئيسجمهور ايالات متحده نميتواند نمونه خوبي از ارائه انديشههاي متعالي جمهوري اسلامي باشد. رهاسازي انديشه رهايي قدس و مقابله با اسرائيل و تقليل آن به چند كلمه بياثر، پيوند زدن امنيت، استقلال و اقتدار ايران با يك معاهده بدون تضمين و جدايي از اصول استكبارستيزي زماني كه اوباما تماماً از اسرائيل حمايت ميكند، بر مقابله با ايران و كنترل آن تأكيد ميكند و مسير مداخله بيشتر در خاورميانه با عناوين عوامفريب را در دستور قرار ميدهد نميتواند نماد كاملي از انديشههاي ما در ويترين مجمع عمومي باشد.
http://javanonline.ir/fa/news/816044
ش.د9502200