انتخابات این دوره از ریاستجمهوری آمریکا، منحصربهفرد بود؛ چرا که افزون بر نحوه و محتوای مناظرههای انتخاباتی بین کلینتون و ترامپ [...]
یادداشت: انتخابات
این دوره از ریاستجمهوری آمریکا، منحصربهفرد بود؛ چرا که افزون بر نحوه و
محتوای مناظرههای انتخاباتی بین کلینتون و ترامپ که هویت پنهان و واقعی
آمریکا و سیاستمداران آن را نمایش داد، از یک نوع خواست و مطالبه عمومی در
جامعه چند پاره آمریکایی هم پرده برداشت. این مطالبه، خواست عمومی مردم
آمریکا برای اصلاح و تغییر نظام حاکمیتی این کشور است که میتوان آن را در
رویکرد آرای قابل توجهی از مردم این کشور هم در انتخاباتهای مقدماتی
درونحزبی ملاحظه کرد و هم در انتخابات نهایی که بین کلینتون و ترامپ در
جریان است و فردا برنده آن مشخص خواهد شد. در حزب دموکرات، برنی سندرز،
رقیب انتخاباتی کلینتون در انتخابات درونحزبی، فردی بود که به وضوح از یک
«انقلاب سیاسی» در ساختارهای اقتصادی- سیاسی آمریکا صحبت میکرد و در
انتخابات نهایی با وجود نشانگانی بر انحطاط اخلاقی ترامپ، رویکرد میلیونها
آمریکایی به وی به منزله یک فرد ضد سیستم را میتوان دلیلی بر این موضوع
دانست؛ اما انتخابات آمریکا تمام آن چیزی نیست که با طی کردن روند یک ساله،
در ایستگاه فردا نتیجهاش مشخص شود؛ بلکه مؤثران و تعیینکنندگان پشت صحنه
این انتخابات، گروههای دیگری هستند که به دلیل داشتن پول و ثروت، مزیت و
موقعیت اجتماعی و سیاسی و یا در اختیار داشتن ابزارهای نوین رسانهای
میتوانند نتیجه را آن طور که میخواهند و همانگونه که منافع آنها (که به
دروغ گفته میشود منافع مردم آمریکاست) ایجاب میکند، رقم بزنند. از این
منظر امروز حرف اول دونالد ترامپ پر بیراه نیست که میگوید سیستم انتخابات
در آمریکا همواره با تقلب و صحنهآرایی مؤثران در قدرت برگزار شده و
میشود. گفتنی است، اگر چه لابیهای قدرتمندی همچون لابی صهیونیستی و در
سالهای اخیر لابی عربی در انتخابات آمریکا تأثیر دارند و نیمی از جامعه
آمریکا که باید رأی بدهند زنان هستند و در این دوره نقش تعیینکننده
دارند؛ اما رسانههای جمعی، کارتلهای نفتی و شرکتهای اسلحهسازی که از
سهامداران اصلی اداره آمریکا بوده و هیچ کاندیدایی بدون چراغ سبز آنها
نمیتواند وارد انتخابات شود، نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند.