بسیاری از کارشناسان حوزه آمریکا، پیروزی تکاندهنده «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا را جهشی به سوی ناشناختههای سیاسی توصیف میکردند؛ زیرا او همانقدر که در صنعت سرگرمی و دنیای تجارت شناخته شده بود، در دنیای سیاسی بیتجربه و خام بود. اما پیروزی او در سال ۲۰۲۴، آن هم در حالی که در نظرسنجیها «کاملا هریس» پیشتاز مینمود، معنای متفاوتی دارد. آمریکاییها میدانستند او با رأی دادگاه یک مجرم، برحسب راستیآزماییهای مکرر یک دروغگو و براساس اظهارات آشکار خودش، یک عوامفریبِ نژادپرست است، اما بار دیگر او را به کاخ سفید فرستادند. سؤال این است که ترامپ با تجربهای که از دنیای سیاست اندوخته، چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت؟
ترامپ قدیم و جدید
دو موضوع روشن است. نخست، مانند دوره اول ریاست جمهوری ترامپ و همه دولتهای سابق آمریکا، آدمهای اطراف رئیس جمهور هستند که سیاستهایش را مینویسند و جناحهای مختلف به دنبال اعمال نفوذ خواهند بود. با این حال، به گفته نشریه «فارن افرز»، این بار جناحهای افراطیتر دست بالا را خواهند داشت و فشار خود را برای خفهکردن اعتدالیون تشدید خواهند کرد؛ متخصصان را با برچسب «دولت پنهان» میرانند و از این عبارت، که افکار عمومی آمریکا به آن حساس است، برای کوبیدن بر سر مخالفان و منتقدان اهرمی میسازند.
دوم، اساس رویکرد ترامپ در سیاست خارجی، یعنی مبادلهگرایی عریان، بدون تغییر باقی میماند؛ اما جهان امروز نسبت به دوره اول ریاستجمهوریاش خطرناکتر شده و با چالشهای متعددی روبهروست. ترامپ در لفاظیهای تبلیغاتیاش جهان را با عبارتهای آخرالزمانی ترسیم میکرد و خود و تیمش را واقعگرایان سرسختی نشان میداد که خطر را خیلی خوب درک میکنند، اما بهزعم کارشناسان سیاسی، رویکرد او «رئالیسم جادویی» بود تا واقعگرایی؛ یعنی مجموعهای از خودستاییهای خیالانگیز و نسخههای سطحی که نشان میدهد همانند گذشته درک درستی از تهدیدات جاری جهان ندارد. برای نمونه، ترامپ وعده داده است جنگ در اوکراین را حتی قبل از شروع به کارش در کاخ سفید پایان خواهد داد، اما هیچ طرح دقیقی برای حل مسئله ارائه نکرده است. سیاست خارجی او همینقدر مبهم است.
ترامپ و پرونده رژیم صهیونی
ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود بهطور لفظی از راه حل دو کشور حمایت کرد و در عین حال اقدامات دیپلماتیکی بهنفع رژیم صهیونیستی اتخاذ کرد؛ مانند انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم، کاهش کمک به آنروا و به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندیهای جولان. با این حال، وقتی نتانیاهو یک روز پس از انتخابات، پیروزی بایدن را تبریک گفت، به مذاق آقای ترامپ خوش نیامد. شاید به همین دلیل بوده که در ماههای اخیر گاهی انتقادهایی علیه رژیم صهیونیستی بیان کرده است؛ برای نمونه در ماه آوریل هشدار داد که اسرائیل در حال «بازنده شدن جنگ روابط عمومی» در غزه است. ترامپ درباره لزوم پایان دادن به جنگ غزه صحبت کرد و در ماه اوت مدعی شد به نتانیاهو گفته «پیروزی خود را بهدست آورید»؛ زیرا «کشتار باید متوقف شود». بیگمان، دولت ترامپ به تسلیح رژیم صهیونی ادامه میدهد و برخلاف دولتهای دموکرات حتی به خود زحمت نمیدهد که ژستهای حقوق بشری بگیرد، اما بعید است برای حل پرونده فلسطین سیاست مشخص و مؤثری در پیش بگیرد.
از سوی دیگر، بازگشت متحد «نتانیاهو» به کاخ سفید لزوماً به معنای این نیست که رژیم صهیونیستی بدون هماهنگی و یکجانبه، هر کاری را بخواهد انجام خواهد داد. بهزعم کارشناسان، ترامپ برخلاف بایدن، نگران این نیست که نتانیاهو بتواند در داخل سیستم سیاسی لابی محور آمریکا، از لحاظ سیاسی به او آسیب برساند. حال آنکه بیمیلی ترامپ برای درگیر شدن در جنگهای خارجی، موضوع ثابت سیاست خارجی پیشبینی ناپذیر او باقی مانده است.
با ایران یا علیه ایران؟
برخی مدعی هستند نتانیاهو ممکن است به بهانه پیروزی سریع نظامی با بمباران ایران، ترامپ را با خود همراه کند. این گمانهزنی با توجه به کارنامه پیشین ترامپ دور از واقع به نظر میرسد. اگرچه ترامپ فرمان به شهادت رساندن سردار سلیمانی را شخصاً صادر کرد؛ اما دولت او هم به دنبال توافق دیپلماتیک با جمهوری اسلامی بود؛ گواه آنکه پس از سرنگونی پهپاد آمریکایی و حتی حملات حوثیها ـ که آمریکا آنها را متحد ایران میداندـ به تأسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹، اقدام یا موضوع تندی علیه تهران نداشت. بهعبارت دیگر، حتی نتانیاهو هم نمیتواند مطمئن باشد ترامپ از جنگ علیه ایران (حتی به بهانه نابودی برنامه هستهای این کشور) حمایت خواهد کرد.